بخشی از مقاله

چکیده

در عصری که شاهد رشد شتابان جمعیت شهری و پیچیدهتر شدن شهرها هستیم، اعمال حاکمیت به صورت یک سویه، یا صرف نقشآفرینی حکومت و کارگزاران حکومتی برای مدیریت جامعه شهری امروز، کفایت نمیکند. حکمرانی خوب شهری ساختار جدیدی در فرآیند مدیریت شهرهاست که اشکال سنتی و متمرکز مدیریتی در شهرها را دگرگون و مبانی نظری آن را به چالش کشیده است. حکمرانی خوب شهری عبارت است از استفاده از راهبردهای نوین برای مدیریت مطلوب شهری از طریق همکاری و تعامل دوسویه بین نهادهای مدیریت شهری با شهروندان، نهادهای مدنی و سازمانهای بخش خصوصی. در این الگو، دولت، شهروندان و نهادهای خصوصی در جریان افقی و فرابخشی به مشارکت میپردازند.

محوریت این رویکرد در مدیریت شهری، بر مبنای توسعه ای مردمسالار و برابر خواهانه، برای تاثیرگذاری تمامی نیروهای دارای نفع و نفوذ در اداره امور شهرها و همچنین پاسخگویی به تمامی نیازهای این گروهها میباشد. این رویکرد جدید با تمامی دستاوردهای مثبت خود در مبحث مدیریت شهرها خود یک اصل گمشده در فرآیند مدیریت شهری کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشور ما به حساب میآید چرا که هنوز شاخصها و مولفه های آن و لزوم نهادینه سازی و بسترسازی شرایط این رویکرد نوین با توجه به این شاخصها و مولفهها امری ناشناخته بوده و مورد غفلت واقع شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. بدین صورت که با مطالعه پژوهش های انجام شده در حوزه حکمرانی خوب شهری ضمن بیان مفاهیم حکمرانی خوب شهری، به ذکر شاخصها و اهداف و کنشگران مطرح در عرصه حکمرانی خوب شهری پرداخته شده است.

واژههای کلیدی: حکومت، حکمرانی، حکمرانی خوب، حکمرانی خوب شهری.

-1 مقدمه

افزایش سریع جمعیت، توام با گسترش سریع شهرنشینی و شهری شدن، مشکلات فراوانی را در کشورهای مختلف پیش روی سیاستگذاران و مسئولین به خصوص مدیران شهری و دستاندرکاران بدنه سیستم شهری بجا گذاشته است. طبق گزارش سازمان ملل برای اولین بار در تاریخ بیش از نیمی از جمعیت جهان یعنی حدود 3/5 میلیارد نفر در شهرها زندگی میکنند که این رخداد به %65 درصد در سال 2030 و به حدود %70 در سال 2050 خواهد رسید. این میزان برای کشورهای در حال توسعه به خصوص آسیا شتاب بیشتری را نشان میدهد بطوریکه جمعیت شهری قاره آسیا از %31 در سال 1950 به %60 در سال 2009 رسیده است.[1] این روند در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران همواره با مشکلات فراوانی روبرو بوده و پیامدهای منفی بسیاری داشته است. تهدید جدی کیفیت محیط زیست، افزایش فقر شهری و تشکیل مناطق حاشیه نشین، کمبود زیرساختها و خدمات شهری از قبیل تامین آب و مسکن، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و مسائل متعدد دیگر در کشورهای در حال توسعه، به دلیل افزایش جمعیت در مناطق شهری به صورت حادتری بروز یافته است که خود چالش عمدهای برای مدیریت شهری محسوب میشود. نظام مدیریت سنتی در مناطق شهری توانایی حل مسائل و معضلات شهری و پاسخگویی به تحولات سریع شهرنشینی و نیازهای ساکنان شهرها را ندارد.[2]

این مهم نیازمند الگوهای جدیدی است که بتوان از همه ظرفیتهای جامعه در بخشهای دولتی، خصوصی و مدنی استفاده نمود تا تولید و ارائه خدمات عمومی را حداکثر ساخت.[3] در سیستم مدیریت شهری نوین برای رفع این مشکلات و چالشها در زندگی شهری، الگوهای متعددی ارائه شده است. یکی از این الگوها که مدل غالب در مدیریت شهری محسوب میشود، الگوی حکمرانی خوب شهری است.[4] برای گریز از مشکلات اداره مناطق شهری نیاز به درک معنای عبارت حکمرانی خوب و توسعه مکانیسمهای مرتبط با آن برای ارزیابی کارایی و ارائه مبنایی - زمینه ای - برای بهبود میباشد.[5] در این مدل مسئولیت اداره عمومی شهر میان سه نهاد حکومت، جامعه مدنی و بخش خصوصی تقسیم شده است که هر سه مورد از لوازم توسعه انسانی به شمار میروند. در این الگو مسئولیت اجرایی مستقیم مدیریت شهری کمتر شده و امکان بیشتری برای برنامهریزی و کنترل از پایین به بالا توسط نهادهای خصوصی و مردمی فراهم میشود. در اینجا مدیریت شهری از بالا به پایین نیست و مشارکت شهروندان در اداره امور جزو جدایی ناپذیر آن است.[6]

در واقع حضور مردم برای حل مشکلات خود مردم امری لازم است. در صورتی که مردم نخواهند یا نتوانند برای کمک به اداره امور شهر یا محله خود گام بردارند احتمال اینکه مدیریت شهر نتواند مسائل حادی که شهر با آن روبروست را حل کند، بسیار است. از طرف دیگر اگر برنامهریزان و مدیران امور شهری خواستار اجرا و تحقق برنامه های خود هستند باید آنها را با محیط اجتماعی هماهنگ سازند و چنین امری تنها با مشارکت مردم به دلیل شناخت ژرف آنها از نیازها، خواستهها و محیط اجتماعی خود امکان پذیر است.[7]

حکمرانی موضوعی است که بر نحوه تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده تمرکز داشته و فرایندی است که از طریق جوامع و سازمانها تصمیمات خود را اتخاذ و بواسطه آن، مشخص میکنند که چه کسانی در این فرایند درگیر و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند.[8] محیط شهری پیچیده، پویا و متنوع، مستلزم ظرفیت بالای مدیریت است که حکمرانی خوب شهری قابلیت فراهم کردن آن را دارد.[9] از برآیند نظرات مختلف، حکمروایی خوب، میبایست هفت ویژگی به شرح زیر داشته باشد: [10] - 1 پاسخگویی - 2 شفافیت - 3 مشارکت - 4 انصاف و دربرگیرندگی - 5 اجماعگرایی - 6 کارایی و کارآمدی - 7 پیروی از قانون. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. بدین صورت که با مطالعه پژوهشهای انجام شده در حوزه حکمرانی خوب شهری، ضمن بیان مفاهیم حکمرانی خوب شهری، به ذکر شاخصها و اهداف و کنشگران مطرح در عرصه حکمرانی خوب شهری پرداخته شده است.

-2 مفاهیم و مبانی نظری
-1-2 مفهوم حکمرانی1

حکمرانی مفهوم پیچیده ایست که ارائه تعریفی دقیق و مشخص برای آن مشکل میباشد؟ از آنجا که این اصطلاح جنبه شهودی قوی دارد، افرادی که از آن استفاده میکنند کمتر به فکر ارائه تعریف دقیق از حکمرانی هستند. اصطلاحات حکمرانی و حکومت دارای مفاهیم محض و تخصصی است که گاه فارغ از مفهوم، معمولا به جای یکدیگر به کار میروند؛ اما قدمت حکمرانی به تاریخ تمدن بشری بر میگردد. واژه حکمرانی از لغت یونانی Lyberman و Kybernets گرفته شده و معنای آن هدایت و راهنمایی کردن یا چیزها را در کنار هم نگهداشتن است؛ در حالی که مفهوم حکومت بر واحد سیاسی برای انجام وظیفه سیاستگذاری دلالت دارد و برجسته تر از اجرای سیاستهاست؛ پس میتوان گفت واژه حکمرانی به پاسخگو بودن هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه اجرا نظر دارد.[11] حکمرانی طی دهه 1990میلادی، به یکی از واژههای محوری علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه نظریه سیاسی، علوم سیاسی و جغرافیای انسانی تبدیل شده است. بنابراین، حکمرانی را میتوان کنش، شیوه یا سیستم اداره دانست که در آن مرزهای بین سازمانها و بخش عمومی و خصوصی در سایه یکدیگر محو میشوند. جوهره حکمرانی وجود روابط متقابل بین و درون حکومت و نیروهای غیر حکومتی است.[12]

حکمرانی در لغت به معنای اداره و تنظیم امور است و به رابطه میان شهروندان و حکومتکنندگان اطلاق میشود؟ در واقع این اصطلاح رابطه و نه دستگاه را توصیف میکند. حکمرانی به روابط بین دولت و جامعه مدنی، حکمرانان و حکومتشوندگان توجه خاص دارد.[6] حکمرانی اعمال اقتدار اداری، اقتصادی و سیاسی در راستای مدیریت امور کشور در تمام سطوح بوده و ساز و کارها، فرآیندها و مؤسساتی را در برمیگیرد که از طریق آنها شهروندان و گروههای جامعه منافع خود را به هم پیوند زده، حقوق خود را پیگیری، تعهدات خود را ادا و اختلافات خود را حل و فصل مینمایند.[8] در واقع، حکمرانی به افراد و سازمانهایی میپردازد که در فرآیند تصمیمگیری و اجرای تصمیمات نقش دارند[13] و لازم به توجه است که حکمرانی وجود قدرت در داخل و خارج از اقتدار نهادهای رسمی و غیر رسمی را به رسمیت میشناسد و گروههای اصلی از بازیگران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی را شامل و نیز در برگیرنده فرآیند شناسایی و تشخیص تصمیماتی است که در آن مجموعه پایهریزی شدهاند.[8]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید