بخشی از مقاله

چکیده:

اصلیترین هدف دولتها درجوامع امروزی، دستیابی به رشد و توسعهی پایدار در تمام ابعاد میباشد. از جنبههای بهبود کیفیت زندگی مردم و بالا رفتن سطح استانداردهای زندگی نیز، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار میباشد. دست-یابی به این مهم از دغدغههای اصلی دولتها است. در این راستا برای نیل به این هدف، باید تمهیداتی اندیشید. با ورود به عصر اقتصاد دانشبنیان، علم و فناوری وارد مرزهای جدید و گستردهای شده است. ویژگی اصلی این عصر، تکیه بر دانش و نوآوری به عنوان مهمترین عومل تولید میباشد. امروزه یکی از شاخصهای توسعه، میزان پیشرفت در تکنولوژی و فناوری در علوم مختلف میباشد. امروزه در جهت نیل به اهداف توسعهای، علیالخصوص پیشرفت فنی و تکنولوژیکی، دانش و نوآوری نقش مهم و سازندهای ایفا میکنند. در این تحقیق برای تبیین چارچوبهای لازم جهت نیل به این هدف، ضرورت نوآوری و فراهم آوردن عوامل لازم در راستای خلق فرصتهای شغلی، به منظور کاهش بیکاری و حرکت در مسیر توسعهی اقتصادی- اجتماعی، تلاش شده است. لذا با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی به تبیین موضوع پرداخته و با استفاده از اسناد و شواهد موجود، همانند مقالات، کتب، سایتهای معتبر و ...، فرایند جمعآوری اطلاعات انجام گرفته شده است. در این مقاله تلاش شده تا چگونگی دستیابی به توسعهی فنی منطقهای به واسطهی نوآوری، با رویکرد دانشبنیان، تشریح گردد.

واژگان کلیدی: نوآوری، اقتصاد دانشبنیان، سیستم نوآوری، خوشه

مقدمه

مسیر توسعه اقتصادی را باید با یک شناخت درست از شرایط موجود و یک برنامهریزی منسجم و دقیق تبیین نمود. توسعه اقتصادی فرایندی زمانبر و هزینهبر است. اهم تلاشها در راستای دستیابی به این مهم، کاهش این زمان و هزینه است. شرایط عصر حاضر به گونهای است که دیگر نمیتوان در تمام زمینهها توسعه یافت. شناخت درست وضعیت موجود در هر منطقه و شناسایی پتانسیلهای رشد در مناطق، موجب قرار گرفتن در مسیر توسعهی درست میشود. لذا در این راستا در هر منطقه باید آن بخش که پتانسیل رشد و توسعه بیشتر را دارد، شناسایی نمود و تمام تلاشها در راستای پیشرفت در آن بخش صورت گیرد و از این بخش منتخب به عنوان دانش پیشران یاد میشود. نوآوری یکی از فاکتورهای اساسی در انتخاب این دانش است. به عبارت دیگر این مفهوم در اقتصاد دانش بنیان از اهمیت ویژهای برخوردار است.

نوآوری در بطن فرایند انتخاب دانش پیشران حضور دارد و در تمامی معیارهای انتخاب، یک رکن اساسی به شمار میرود. در فرایند انتخاب دانش پیشران، آن دسته از دانشها به عنوان دانش پیشران برگزیده میشوند - البته با توجه به شرایط و محدودیتهای موجود - که قابلیت نوآوریهای فراوان در آنها وجود داشته باشد. به بیان دیگر، دانشی که به عنوان دانش پیشران انتخاب میشود، اگر ظرفیت نوآوری و خلاقیت نداشته باشند، دیگر دانش پیشران نیست. در اینجا است که نوآوری، به عنوان یکی از پایههای اصلی در برگزیدن دانش پیشران، اهمیت مییابد. انتخاب درست، منجر به دستیابی به توسعهی منطقهای میگردد. در ابتدا به بیان رابطه میان نوآوری و علم و فناوری پرداخته میشود تا اهمیت این عامل در امر توسعهی فنی تبیین گردد.

نوآوری حالتی از استفادهی بهرهور از دانش میباشد. نوآوری را میتوان به صورت »کاربرد هر ایدهای که برای سازمان جدید است، خواه این ایدهی جدید در محصولات، فرآیندها یا خدمات اعمال شود و خواه در نظامهای مدیریتی و بازاریابی که سازمان از طریق آنها فعالیت خود را انجام میدهد« تعریف کرد - . - Leung, 2004 نوآوری میتواند ایدهای باشد که منجر به تولید محصول جدید، افزایش کیفیت محصولات، روشهای تولیدی جدید و برتر، روشهای جدید مدیریتی و بازاریابی شود. »نوآوری ما را به سمت خدمات و تولیدات بهتر و اغلب ارزانتر هدایت میکند. به این خاطر که رقابت وادار میکند که درجهای از نوآوری در بازار رخ دهد، خط مشی رقابت مفاهیم مهمی برای تکامل و موفقیت صنایع متمرکز بر سرمایهگذاری مبتنی بر دانش1 دارد. - OECD, 2013 - «

»نوآوری یک منبع تعیینکنندهی مزیت رقابتی است به طوریکه سفارشی سازی تودهای، اهمیت بیشتری در تمام بخشهای صنعتی می یابد. تقاضا برای نوآوری مداوم و ثابت به وسیلهی پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییر در ذائقهی خریدار تقویت شده است. - Brown, Lauder, & Ashton, 2008 - « نوآوری دارای دو وجه است. ینسن2 و دیگران میان این دو وجه از نوآوری تمایز قائل شدند. »اولین آن وجه علم، تکنولوژی و نوآوری است که بر مبنای تولید و استفاده از دانش فنی و علمی مدون است. دومین وجه آن، استفاده کردن و تعامل داشتن است که به فرایندهای غیررسمی از یادگیری و چگونگی دانش بر مبنای تجربه و آزمایش استناد میکند.

این نویسندگان میگویند که فقط آن دسته از مؤسسات اقتصادی که این دو وجه را با هم ترکیب میکنند، به احتمال زیاد در امر نوآوری در تولیدات یا خدمات جدید، بیش از آن دسته از مؤسسات که اصولا فقط به یکی از این دو وجه استناد میکنند، موفقتر هستند. - Jensen, Johnson , Lorenz, & Lundvall, 2007 - « »رشد نقش نوآوری و تغییرات فنی میتواند به تغییرات در فرایند نوآوری لینک بشود. نوآوری بسیار بازارمحور شده است و برآوردهای نوآوری برای چند کشور اروپایی پیشنهاد میکند که بیش از %30 از حجم تولیدات بر مبنای تولیدات جدید یا بهبودیافته است. - Observer, 2000 - «

»دو نتیجه راجع به نوآوری به عنوان خروجی جالب توجه تولید دانش وجود دارد. اولی این است که نوآوری -با توجه به معنای آن- چیزهای جدید را ارائه میکند و بنابراین به دانش موجود میافزاید. دومی این است که نوآوری -باز با توجه به معنای آن- دانشی است که مورد تقاضا است. این به عنوان ابداعی که در بازار نشان داده میشود تعریف شده است و بدین ترتیب ارتباط دانشی را که به اثبات رسانده است را به واسطهی اقتصاد مبتنی بر بازار نشان میدهد. به عبارت دیگر، توجه به این نکته مهم است نوآوریی که شومپیتر بر آن تاکید و فرض کرده است، بخشی از فرایند مخرب خلاق1 هست. نوآوری ممکن است بازارهای جدیدی را بگشاید و شغلها و بنگاههای جدید خلق کند؛ اما این امر هم-زمان برخی از بازارهای قدیمی را خواهد بست و برخی شغلها و بنگاههای قدیمی از بین میروند. این امر موازی با برخورد با سهم دانش مورد استفاده - استفاده شده - در اقتصاد مبتنی بر بازار است. - Lundvall, 2000 - «

از آنچه که تا بدینجا گفته شد میتوان دریافت که نوآوری در عصر حاضر وارد مرحلهی جدیدی شده است. مرحلهای که همزمان با گشودن دروازههای جدید علم و فناوری، موجب تعطیلی بازارهای دیگر میشود. »این فرایند "تخریب خلاق" همان رویهای است که آمریکا در اوایل قرن بیستم در پیش گرفت؛ رویهای که به موجب آن این کشور جرأت کرد که کارخانههای قدیمی را ببندد و با تکیه بر دانش و نوآوری جدید کارخانههای جدیدی را بگشاید - «تارو،. - 1383 نکتهی دیگر این است که نوآوری فنی به خودی خود کارساز نخواهد بود، بلکه این دانش و نوآوری در تعامل و همکاری با دیگر بخشها از جمله بخش آموزش و همچنین با به اشتراکگذاشته شدن میان بنگاههای مختلف بیشترین بازدهی را خواهند داشت. این امر با ظهور مفهوم خوشه در اقتصاد بیشتر نمود پیدا کرد و اهمیت آن بیشتر آشکار گردید. نیل به توسعهی منطقهای به واسطهی خوشهها و تحقق نوآوری در میان آن تحقق مییابد. در این راستا لازم است این دو مفهوم را مطرح و رابطهی میان آنها در یک چارچوب معین تبیین گردد.

مسأله تحقیق

اقتصاد جهانی در طی سه دههی اخیر وارد سومین انقلاب صنعتی شده است. انقلاب دانایی سرآغاز تحول پرشتاب در علم و فناوری دنیا بوده است. رکن اصلی این انقلاب، دانش است. مرزهای دانش لحظه به لحظه وسیعتر شده و آهنگ حرکت به سوی دروازههای پیشرفت و توسعه شتاب روزافزونی یافته است. البته این شتاب خاص کشورهایی است که عظمت این رکن اساسی را دریافته و برای اعتلای آن تلاش مستمر و سرمایهگذاریهای عظیم انجام دادهاند؛ سرمایه-گذاریهایی که حوزههای مختلفی چون تحقیق و توسعه را در برگرفتهاند. ثمرهی تلاشهای روزافزون برای پیشبرد امر تحقیق و توسعه، نوآوری و ابتکار در علوم مختلف است. همانطور که از مفهوم نوآوری به دست میآید، زائیدهی ایده-های خلاقانه و سیاستگذاریهای صحیح در پیشبرد امر تحقیق و توسعه میباشد. اقتصاد دانش بنیان بر پایهی همین خلق دانش و نوآوری بنا شده است. این اقتصاد تمام ابعاد علوم مختلف را در بر میگیرد؛ لذا باید صرف مخارج برای رشد و پیشرفت روزافزون به گونهای جهتدار و حسابشده صورت گیرد. کشورهای توسعهیافته از مدتها قبل به این مهم دست یافتهاند که نمیتوان در همهی علوم پیشتاز بود؛ لذا سرمایهگذاری در علوم را معطوف به رشتههای خاصی کردهاند و مخارج تحقیق و توسعه را به توسعهی دانش و فناوری در این رشتهها محدود کردهاند. در طی چند دههی اخیر علوم با ظهور انواع مختلفی از فناوری و تکنولوژی همراه بودهاند؛ فناوریهایی که هر روزه خوشههای جدیدی از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید