بخشی از مقاله
چکیده
مسأله مورد مطالعه در این مقالهتوصیف پیامدهای فرهنگی و امنیتی قاچاق کالا در پرتو نظریه های اجتماعی است. در مجموع شش نظریه معروف اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. با توجه به سوابق نظری: کارکردگرایان معتقدند که جامعه همانند بدن انسان کار می کند. از این رو، جامعه نظامی است که از تعدای عناصر مرتبط با هم تشکیل شده که هر کدام از آنها دارای کارکردی در جهت تأمین هدف کل نظام هستند؛ دیدگاه تضاد، جامعه را شامل گروهها و علایق مختلفی می داند که برای دستیابی به قدرت و منابع کمیاب، با هم رقابت می کنند.
دورکیم بر این عقیده است که کجرفتاری هر چند در همه جوامع اتفاق می افتد شکل مدرن آن خاص جامعه مدرن با انسجام اورگانیکی است که عمدتاً در قالب حالت آنومی به عنوان یک بیماری مدرن ظاهر می شود؛ طبقات پایین در جامعه از نظر دستیابی به منزلت دچار ناکامی هستند جامعه در عین حال که آنها را به کسب منزلت تشویق می کند، امکان دستیابی به منزلت پیدا نمی کنند؛ هیرشی معتقد است که چهار عنصر اصلی باعث پیوند فرد و جامعه می شوند:ٌ - وابستگی، ٍ - تعهد، َ - درگیری و ُ - اعتقاد؛کجرفتاری آموخته می شود. یعنی کجرفتاری یک پدیده ارثی نیست، کجرفتاری در ضمن کنش متقابل با دیگران یعنی، جریان برقرار کردن ارتباط آموخته می شود.
نتایج نشان داد:
مصرف و فرهنگ کالاهای قاچاق از طریق تعدد و تنوع مراودات فردی و خانوادگی شکل اپیدمی به خود گرفته؛ با درگیر نمودن عده زیادی از افراد جامعه موجب ناامنی اجتماعی می گردد جامعه پیکر واحدی متشکل از بخش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده که در ارتباط با یکدیگرند. قاچاق کالا مانند ویروسی با بیمار کردن یکی از قسمت ها، دیگر قسمت ها نیز دچار عارضه می نماید.
تضاد و تعارض فرهنگ حاصل از کالاهای قاچاق با فرهنگ داخلی و منافع اقتصادی و اعتقادی قاچاقچیان با منافع جامعه سبب ایجاد اصطکاک دو گروه و بر هم خوردن امنیت اجتماعی می گردد.وقتی رشد سریع کالاهای قاچاق با تکنولوژی مدرن باعث به حاشیه رانده شدن کارکردهای اجتماعی مذهبی می شود عملاً کنترل اجتماعی تضعیف شده، غرایز فردی قدرت خودنمایی و تولید نا امنی پیدا می کنند.
جامعه در حالی مردم را به تلاش و کسب ثروت مشروع ترغیب می نماید که خود بسترهای لازم برای رسیدن به این اهداف در اختیار نمی گذارد. نا کامی افراد در دستیابی به منزلت تعریف شده زمینه بروز آسیب های اجتماعی و نا امنی فراهم می گردد. عدم وابستگی به دیگران، نداشتن تعهد به جامعه و عدم بی اعتقادی به هنجارهای گروهی ناشی از فرهنگ کالاهای قاچاق، باعث از هم گسیختگی ارتباط فرد و جامعه و تولید نا امنی اجتماعی می گردد.
مقدمه
با مرور در گذشته فرهنگ عمومی ایرانیان، یکی از هنجارهای مهم، کسب قدرت بوده است . زیرا با تحصیل قدرت، سایر امتیازات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاصل می گشت. پایگاه اجتماعی افراد به قبایل، اقوام و طوایفی که فرد به آن وابسته بود، بستگی داشت. به همین دلیل حقوق فردی در پیوند با حقوق قبیله ای ، خویشاندی و ... تعریف می گردید. روابط حکومت ها و مردم به گونه ای بود که خشونت، سرکوب، تضاد، بی اعتمادی، ناامنی، هرج و مرج، جنگ و تطمیع و ... بخش عمده ساختار اجتماعی بوده. امنیت در ارتباط با حاکمان و نزدیکان آنها معنا پیدا می کرد و افراد عامی را شامل نمی گردید.
در نتیجه چنین عملکردی، سوءظن، ناامنی در همه زمینه ها، بی اعتمادی و ... در دل جامعه جا گرفته بود. حاکمان این سرزمین از ابزارهای رعب آور و نفاق انگیز، به منظو ادامه سلطه خویش استفاده می کردند. قالب فرهنگی به گونه ای بود که بین تئوری و عمل فاصله زیادی ایجاد شده و به واسطه آن هر گونه عامل امنیت و وحدت ملی به مخاطره افتاده بود. تهاجم و تجاوز دائمی بیگانگان به ایران از یک طرف و دیکتاتوری خشن حاکمان وقت و گستردگی جغرافیایی از طرف دیگر، زمینه ناامنی مالی و جانی ایرانیان را فراهم کرده بود. فساد در ساختار حکومتی و نهادهای رسمی به همراه اختلاف طبقاتی، ناکارآمدی نظام حاکم را عیان و بی اعتمادی مردم را سبب گردیده بود.
یورشهای اجنبی و ورود آنها به ایران فرهنگ بیگانه را چیره و تعارض فرهنگ بیگانه با فرهنگ ایرانی به امری پیچیده برای مردم ایران کرده بود. در مواقع تسلط بیگانگان بر کشور، عده ای امنیت خود و عموم را محصول آنان دانسته اند لذا به عوامل سرسپرده آنان تبدیل شده بودند. نظامهای خود کامه گذشته همراه با عدم مشارکت مردم در امور، تبعات منفی را برای امنیت عمومی بوجود آورده بود. فاصله طبقاتی، تبعیض، بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی و حاکمیت نظام فئودالی، خواستگاه های ناامنی در رژیم های گذشته بودند.
هنجارهای اجتماعی، رفتارهای معینی هستند که بر اساس ارزش های اجتماعی قرار دارند . ارزش های اجتماعی به تدریج به صورت هنجارهای اجتماعی در می آیند و با رعایت کردن آنها جامعه انتظام پیدا می کند. هنجارهای اجتماعی شیوه های رفتاری معینی است که در گروه یا جامعه متداول است و فرد در جریان زندگی خود آن را می آموزد، به می بندد و نیز انتظار دارد که دیگر افراد گروه یا جامعه آن را انجام دهند. مثلاً شیوه حرف زدن با افراد، سلام کردن، احترام کردن، دست دادن جزئی از قواعد و آدابی است که افراد از طریق تعلیم و تربیت فرا می گیرند و بکار می برند و افراد دیگر هم در اجرای این هنجارها تحت کنترل قرار می گیرند. پذیرش هنجارهای اجتماعی دو صورت دارد.
یکی اینکه جامعه یا گروه مانند خانواده، کودکستان و ..عمداً به جامعه پذیر کردن فرد می پردازند و از طریق آموزش، افراد را با هنجارهای اجتماعی گروه آشنا می سازد و او را ملزم به انجام آن می کند. دیگر اینکه فرد خود با مشاهده رفتارهای اعضاء گروه یا جامعه با هنجارهای اجتماعی آشنا می شود و آنها را اجرا می کند. در هر جامعه ای برای رعایت کردن و اجرای هنجارهای اجتماعی، قواعد عرفی و مدوّن وجود دارد. قواعد آن از طریق نظارت و کنترل اجتماعی صورت می گیرد. همه کس همگان را در اجرای هنجار گروه یا جامعه خود را تحت کنترل قرار می دهند.