بخشی از مقاله
چکیده
توهین به مقدسات سایر مسلمانان به عنوان راهی براي ابرازتبرّي و بیان مقدس نبودن آن مصداق خاص نزد مذاهب دیگر، در برههاي از تاریخ نخستین امت اسلامی، موجب گردید تا در حرکتی تقابلی و دورانی، و با تهییج سیاستمداران و بدخواهان امت اسلام، توهین به مقدسات مذاهب دیگر، به عنوان یکی از راههاي ابراز تنفر از آن، میان مسلمانان رواج یابد و یکی از عوامل تأثیرگذار در واگرایی امت اسلام از یکدیگر شود. عقیده به تبري به این شکل، به این دلیل است که تحقیقی موسع و یکپارچه در این خصوص صورت نگرفته است! ازاینرو بازشناخت حکم توهین به مقدسات سایر مسلمانان و آثار مخرب آن در واگرایی امت اسلام، مسئلهاي است که نیازمند کاویدن تا مرحله یافتن پاسخی درخور است.
هدف از این تحقیق، تبیین مفهوم توهین، معرفی مصادیق توهین، بیان حکم آن در فقه اسلامی، و شناخت آثار و پیامدهایش، بهویژه در ایجاد کدورت و تفرقه میان امت اسلامی است. نیل به این مقصد، در سایه توصیف و تحلیل با گردآوري دادههاي کتابخانهاي میسر است و نتیجه آن، اثبات حرمت توهین به مقدسات سایر مسلمانان، تحت هر عنوان، با استناد به گزارههاي قرآنی و روایی است. سرپیچی پیروان مذاهب از حکم مذکور، فروپاشی نظام اخلاقی در تعامل بین پیروان مذاهب، از بین رفتن فرصتهاي معرفت و شناخت متقابل، جابهجایی اولویتها، رکود و ایستایی جهان اسلام، و تضعیف درونی نظام اسلام در رویارویی با دشمنان را در پی خواهد داشت.
کلید واژگان: توهین، سب، لعن، واگرایی، امت اسلامی
مقدمه
ابراز بغض درونی، از مسائل نخستین در عالم بشري و مورد ابتلاي جوامع مسلمان و غیرمسلمان است. بغض در وجود انسان، نیرویی درونی و قدرتمند است که منشأ ثمرات زیادي براي جامعه و افراد آن است؛ تا جایی که اگر کراهت و انزجار نباشد، ترك و پرهیز معنایی ندارد. با نزول اسلامو تأیید لزوم تبرّي و ابراز دوري از دشمنان خداوند، این موضوع در جامعه اسلامی و پس از پیدایش گرایشها و نحلههاي متفاوت در زمینههاي کلامی و فقهی، میان برخی پیروان مذاهب و مسالک مختلف، جلوهاي ویژه یافت؛ بهخصوص هنگامی که غفلت و بدفهمی و تفسیر خودساخته و خودکامانه از تبرّي«» که از فرط عظمت، در کنار اصل تولّی«»، عصاره و خلاصه تمام اسلام معرفی شد - کلینی، 1407ق، ج2، ص - 125، موجب مهجوریت و سرآغاز بزرگترین مصیبت و فاجعه در جهان اسلام گشت.
غفلت امت اسلامی ازتبیین شیوه صحیح براي ابراز تبرّي از باطل و مظاهر آن، در اندیشه، تصمیم و عمل، زمینههاي انحراف از راه مستقیم را فراهم آورد. علاوهبراین تبدیل ولاي منفی به اثباتی، و ولاي اثباتی به منفیباعث، شد به جاي استفاده از تبرّي براي دوري جستن از مظاهر واقعی کفر و شرك و یکپارچهسازي جهان اسلام در برابر طاغوت و کفر با تمسک به مشترکات، اصل تبرّي سرمنشأتقابل مذاهب و مسالک مختلف در پیکره امت اسلام گردد. سب و توهینبه مقدسات گروهی از مسلمانان، یکی از راههاي ابراز انزجار و تبري زبانی از جریان و اشخاص، میان مسلمانان شایع، و با نوعی تعصب و جانبداري همراه شد.
در ماجراي اعتراض بر ضد خلیفه سوم، گفتن جمله معروف »نعثل - 1 - را بکشید! همانا کافر شده است« - طبري، 1403ق، ج3، ص523؛ و ابناثیر، 1385ق، ج3، ص - 100، هیجانی در مردمان ایجاد کرد - ابناثیر، بیتا، ج5، ص. - 79 این تعبیر معترضان به خلیفه را میتوان سرآغاز توهین به مقدسات دیگر مسلمانان در پیکره جهان اسلام دانست؛ چنانکه توهین به مقدسات، رویهاي شد و در جنگ جمل نیز معترضان، زبان به توهین به علی و محمد بن ابیبکر گشودند - مفید، بیتا، ص198؛ و ابنأعثم، 1411ق، ج2، ص. - 493 همچنین در رخداد صفین نیز شامیان بهسب و شتم علی و یاران او زبان گشودند و وقتی که کوفیان درصددپاسخِ مشابه برآمدند، حضرت علی بهشدت از آن نهی کرد و اجازه نداد این منش و رفتار در تقابل نحلههاي مختلف اسلامی رواج یابد - ابناعثم، 1411ق، ج3، ص141؛ نصر بن مزاحم، 1403ق، ص. - 391
البته رویه و عملکرد معاویه در سب علی در توصیهاش به مغیره بن شعبه در ضمناعطاي حکم امارت کوفه به او - یعقوبی، بیتا، ج2، ص - 230، و عملکرد مغیره - شیبانی، 1400ق، ج2، ص618، ش - 1427 ودیگر عمال او - طبرانی، 1404ق، ج3، ص71، ش - 2698 آشکار است . - 2 - این رویه به حدي در جامعه اسلامی نهادینه گردید که برخی از صحابه همچون زید بن ارقم وقتی با توهین مغیره به علی مواجهه شد، تنها به ذکر این نکته اکتفا کرد که پیامبراز سب به مردگان نهی کرده و علی دیگر فوت کرده است - حاکم نیشابوري، 1411ق، ج1، ص536، ح - 1420؛ چراکه بیش از آن توان بازداشت دیگران از این امر را نداشت.
این شیوه در دوران خلافت تمام خلفاي بنیامیه استمرار یافت؛ تا جایی کهاَحدي از - خلفاي - بنیامیه برنمیخاستند، مگر اینکه به علی توهین میکردند - ابونعیم، 1405ق، ج5، ص356؛ ابنعساکر، 1407ق، ج50، ص. - 96با ترویج این فرهنگ از سوي بنیامیه و بزرگانی که نفوذ کلام داشتند، گروههایی از توده مردم، راه را در بروز این بدزبانیها گشودهتر یافتند؛ چنانکه برخی در حرکتی تقابلی و در واکنش به توهین بنیامیه، با نشانه گرفتن دو خلیفه اول و دوم، به آنان توهین میکردند. هرچند علیموض ع خویش را درباره اینگونه رفتارها در جنگ صفین آشکار ساخت - ابناعثم، 1411ق، ج3، ص141؛ نصر بن مزاحم، 1403ق، ص - 391، کوفیان بیاعتنا به این اعلام موضع، همچنان بدگویی و توهین میکردند - ابنسعد، 1414ق، ج3، ص . - 36
رواج توهین به مقدسات سایر مسلمانان، بهویژه بعد از شهادت امام حسین و تقابل نظامی بنیامیه در برابر اهالی مدینه و مکه، بنیمروان در برابر توابین و کیسانیه، و کیسانیه در برابر آلزبیر، و آلزبیر نیز در برابر بنیمروان که به چیرگی بنیمروان بر پیکره جهان اسلام منجر گردید، انحطاط گستردهاي در امت اسلام پدید آورد. تتبع در منابع تاریخی نشان میدهد که بهکارگیري الفاظ و کنایات وتعابیرِ ناپسند درباره مخالفان علی در آن دوران، موجب گردید عباسیان در آغاز دعوت خویش، از این رویه براي غلبه بر بنیامیه و بنیمروان استفاده کنند. آنان با شعار تبرّي از دو خلیفه اول، بر مسند قدرت تکیه کردند. طبري در گزارشی آورده است که مهدي عباسی - م169ق - به عیادت ابوعون عبدالملک بن یزید رفت و پس از دلجویی از او، درخواست کرد تا ابوعون هر خواستهاي دارد، بگوید.
ابوعون چیزي نخواست، جز آنکه خلیفه، فرزند ابوعون، یعنی عبداالله بن ابیعون را ببخشاید. مهدي عباسی گفت: »اي اباعون! او راه را اشتباه میرود و فکرش با من و تو یکی نیست! او به شیخینسب میگوید!« - طبري، 1403، ج6، ص. - 401 ابوعون در پاسخ، مطلبی مطرح میکند که بسیار مهم است؛ میگوید:»اي امیر مؤمنان! به خدا سوگند او راهی را میرود که ما نیز میرفتیم و به سوي آن دعوت میکردیم! حال اگر نظر شما تغییر یافته، پس به آنچه دوست دارید، امر کنید تا اطاعت کنیم« - همان؛ ابنعساکر، 1407، ج37،