بخشی از مقاله
چکیده
تکرارهای عروضی یکی ازعناصربا اهمیت سبکی وشاخص های پویایی- موسیقایی غزل مولوی است که برجنبش وحرکت آهنگین شعرشاعرمی افزاید. اوزان تکراری دونوع اند:یکی اوزان با ارکان متناوب ودیگری اوزان با ارکان همانند ویکسان. اوزان متناوب با دورهای یک درمیان واوزان همانند یا اوزان سالم با دورهای تکراری همسان وهمانند معرفی می شوند .کثرت و تنوع اوزان تکراری قابل توجه و یک سوم کل غزلیات را دربرمی گیرد.بالاترین بسامد ومیزان اوزان تکراری به بحر هزج - مفاعیلن - ورجز - مستفعلن - ومضارع - مفعول فاعلاتن - اختصاص دارد که بیشترین سهم را درایجاد فضای موسیقایی وطربناک غزل مولوی بر عهده دارند.
علاوه برآن مولوی اوزان تکراری خوش آهنگی ابداع کرده است که چه بسا درحالت ارتجال - بداهه - وبیخودی درمحافل انس و مجالس سماع ایجاد شده باشد و به علاوه سایرانواع اوزان تکراری ؛ درایجاد وجد واشتیاق وحرکت وشورمندی دربین اصحاب عرفان وعاشقان مکتب مولوی موثربوده اند . نوآوری های خود ساخته وزنی مولوی دایره عروض پارسی را گسترش داده ودرشعرپیش ازقرن هفتم وپس ازآن درغزل فارسی سابقه ورواج نداشته است .
مقدمه
درتاثیرغزل مولوی ،آمیزه ای ازمشرب ومکتب عرفانی ورهایی ازبرخی عوامل صوری متعارف شعری نقش بسزایی داشته است. مناسبات ویژه موسیقایی درعرصه نوآوری های وزنی وتلفیق اعجاب انگیزشعروموسیقی درغزل مولوی، حاصل فرآیند پیچیده ، گسترده وهمه جانبه کارکرد شکل ومحتوا دریکی ازموثرترین وپویا ترین اشعارپارسی است . مولوی درستیز وگریزازناگزیرهاست که فریاد مفتعلن مفتعلن کشت مرا برمی آورد ودرجستجوی رهایی جان کلام خود ازپوسته ظاهری نظیرعروض است که همچون زندان، اورا به بند کشیده وچه بسا همین روحیه ،موجب گشایش وتغییرات موسیقایی درشعراوشده باشد.
بدیهی است که موسیقی دانی مولوی ومحیط سماع وهای و هوی خانقاهی درآفرینش خوش آهنگی مجموعه عروضی غزل مولوی تاثیرداشته وهمین درانتقال مفاهیم عرفانی مکتب وی یکی ازارکان با اهمیت است .درپژوهش حاضر، بررسی کلیت عروضی غزل مولوی ،درنظرنیست که خود مبحث مفصلی است .
همچنین موسیقی کناری یا قافیه وردیف وموسیقی درونی برآمده ازتناسب آرایه ها وهنرهای بدیعی پژوهش مستقل دیگری را لازم دارد ودراینجا درحد آوردن مثالی ازهریک آنهم مرتبط با وضعیت آهنگ غزل ،بسنده می شود. کوشش برآنست تا ذهنیت شاعررا درارائه برخی تغییرات وزنی وجایگاه واهمیت تکراردرمجموعه آهنگین غزلیات مولوی را پی گیرد . به عبارت دیگر، بحث این مقاله برشناسایی گروهی از اوزان متمرکزاست که دارای خصیصه تکرارند. اوزان تکراری وانواع آن یکی ازعوامل برجسته حرکت آهنگین وموسیقایی خاص غزل مولوی است.
پیشینه تحقیق
تاکنون در خصوص اوزان تکراری دیوان کبیروکارکرد و تاثیر آن درایجاد شعف و جنبش وجد دربین اهل خانقاه و مجالس سماع ، تحقیق جداگانه ای انجام نگرفته است. بنا بر تعریف خانلری اوزان متناوب وزن هایی است که از دو نیمه متساوی و متشابه ترکیب شده یا به قاعده سوم تفرع اوزان یعنی به طریق دور از اوزان اصلی منشعب گردیده است. نظم و تناسب اجزا اینگونه وزن ها بیش از حد آشکارست و این صفت آهنگ آنها را بگوش یکنواخت می کند و در صورت تکرار موجب کسالت می شود. شاید بهمین سبب هیچگاه اوزان متناوب در غزل فارسی مورد استعمال فراوانی نیافته است و سپس نتیجه می گیرد که کاربرد اوزان متناوب در غزل فارسی اندک میزان رواج آنها تا نیمه دوم قرن ششم به % 15/73 می رسیده است.
تکرارهای عروضی در وجدآفرینی غزل مولوی نیزدر پایان دهه چهل در مقاله عروض مولوی با لحاظ کردن الگو ونظام عددی خود ساخته و نامگذاری های جدید وجابجایی ارکان وطبقه بندی آنها در گروه پایه های هفده گانه وزنی ، بدون بسامد و مقایسه اوزان متناوب با سایر اوزان ذکرشده است. در این پژوهش نو آیین به شیوه خانلری بررسی اوزان مولوی با روش ارزیابی عروض سنتی ومتعارف تفاوت بارزی دارد.
در این مقاله ونیز درمقدمه دیوان کبیربه تصحیح فروزانفرکه مآخذ بسیاری از تصحیح هاست، با وجود ذکراوزان غزل مولوی ،اوزان متناوب یا دوری، به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است. درکتاب موسیقی شعر نیز صد غزل نخست دیوان کبیر مولوی درقیاس با غزل سعدی و حافظ سنجیده و اوزان متناوب به جهت ایجاد خیزش و وجدآوری اوزان خیزابی نامیده شده است . - شفیعی کدکنی همچنین دشتی درشأن وایجاد غزلیات مولوی گفته: »بر حسب حدس و قرائن بسیاری از این غزلیات در شب های سماع و به موجب الهامات آنی از زبان مولانا جاری شده است و حتی معروف است که جلال الدین دور ستونی می چرخیده و مطابق آهنگ نوازندگان شعر می سروده است.
همایی نیز بحور هزج و رجز را از سایر بحور مجزا می کند و آن ها را بیشترمناسب احوالات سماع می داند وبرآنست که : »غزلسرایی مولوی برای نمایش هنر شعرو شاعری نبود، بیشتر نغمه های موزون خود را مخصوصا برای حالت رقص و سماع صوفیانه و شاید هم بعضی را در همان حالت پایکوبی ودست افشانی ساخته است و بدین جهت در اکثر غزلیاتش بحور و اوزانی از قبیل بحر هزج و رجز به کاررفته است که با حالت رقص و سماع ودف و کف حلقات ذکرو مجالس پرحال و شور آن جماعت مناسب است وعنصر جالب ومایه اصلی غزلیات مولوی جنبه غنایی و موسیقی است یک حالت استثنایی غیرعادی است مثل سایر احوال مولوی که اوزان از عموم شعرا و عرفا و متصوفه مستثنی و ممتاز ساخته است.
روش واهداف
روش پژوهش حاضر،بنا برسنت عروضی، بدون نامکرد های جدید موجود درپیشینه تحقیق ، به جهت نمایاندن یکی از مهمترین جوانب فرایند موسیقایی کلام مولوی ، یعنی خصیصه تکراربرآنست که نخست اوزان غزلیات استخراج شوند و بسامد وکیفیت آنها معلوم گردد و پس ازتعیین میزان دقیق وانواع کارکرد اوزان تکراری ، طبقه بندی انواع اوزان تکراری انجام گیرد.