بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به تاثیر روند جریانهای ادبی و مسایل سیاسی اجتماعی، بر غزل معاصر فارسی در این مقاله برآنیم، به تحولات ایجاد شده در مضمون غزل معاصر فارسی بپردازیم. درونمایههای اصلی غزل پیش از مشروطه، بیشتر حدیث دلدادگی و رنج فراق از معشوق ، وصف جمال یار،پند و اندرز و یا عشق عرفانی بوده است اما مقارن با مشروطه، بسیاری از مسایل سیاسی اجتماعی در غزل رخ مینماید. مثل:آزادی، وطنپرستی، قانونخواهی...پس از آن مدتی غزل به ذات غنایی خود باز میگردد، تا اینکه دوباره پس از انقلاب اسلامی - 1357 - موضوعات سیاسی اجتماعی، به عرصه غزل راه مییابد، اما این بار به جهت دگرگونی ارزشها گستره مفاهیم سیاسی اجتماعی نیز وسعت مییابد. در این دوران علاوه بر معشوق زمینی و نیز معشوق عرفانی بسیاری از مفاهیم سیاسی اجتماعی در غزل به چشم میخورد. برخی از مهمترین مضامینی که در مقاله حاضر با ذکر شواهد مثال به شیوه تحلیلی و توصیفی، ارزیابی شده، عبارت است از: دلتنگی های شاعرانه و دلزدگی از دنیا، توجه به محرومیتهای اقتصادی و تبعیضهای طبقاتی، عشق به ائمه اطهار و دیگر مظاهر مذهبی، وصف و مدح برخی شخصیتهای سیاسی اجتماعی، دفاع مقدس و ارزشهایی مرتبط با آن: یاد شهدا و شهادت، توصیف شهادت مردم بیگناه، فتح خرمشهر.

واژگان کلیدی: غزل معاصر، سیاسی اجتماعی، عاشقانه، عارفانه

مقدمه

میدانیم غزل به لحاظ قافیهشعری، ست با مطلع مصّرع و ابیات زوج همقافیه . اما این قالب کهن که برخی ادبا برآنند از ابداعات خاص ایرانیان به شمار میرود، - قیس رازی، - 15 :1377در طول زمان دستخوش دگرگونیهای بسیاری شده. تا ادوار پیش از مشروطه مهم ترین دغدغههای شاعر غزل سرای، حدیث نفس و درونمایههای پند و اندرز و توصیف طبیعت بوده است. اما مقارن با مشروطه و اندکی پس از آن، شاعر، منعکسکننده عوالم سیاسی اجتماعی است و غزل بیشتر جنبه ژورنالیستی دارد. گویی غزل از خلوتگاه شاعر پا به عرصههای اجتماع و سیاست نهاده. در این عصر چهره معشوق از شکل سنتی آن تحول یافته ، موضوعاتی چون وطن و آزادی در کنار معشوق سنتی مطرح شده است.

از کودتای 28 مرداد تا پیش از انقلاب اسلامی، زبان و درونمایههای غزل دوباره دگرگون میشود. تا اینکه سرانجام به همراه موج انقلاب اسلامی غزل بار دیگر وارد عرصه اجتماع و سیاست شده ،حدود یک دهه در این عرصه پایدار میماند تا اینکه اندک اندک به سمت ذات غزل یعنی همان قلمرو شعر غنایی رهنمون میشود. گویی رسالت غزل در ادوار مختلف در حال دگرگونی است. گاه شاعرغزلسرا، غزل را برای تسکین دردهای خود میسراید و مسکن دردهای دیگران نیز میشود.گاه زبان حال عاشقی ست که فراق را چشیده یا سپیده وصال را دریافته است.گاه غزل، پای در عرصه عشق فرازمینی مینهد و دغدغههای شاعر چیزی نیست جز فراق معشوق ازلی و ابدی.گاه شاعر غزلسرای، غزل را برای بیان باورهای مذهبی خود به کار میگیرد. در واقع اینبار نیز غزل، محل تجلی عشق میشود، عشقی مقدس به ائمه اطهار و بسیاری دیگر از مظاهر مذهبی و دینی. نیز گاه شاعر غزلسرای از خلوتگاه خود به در آمده با کشمکشهای سیاسی اجتماعی جامعه همگام میشود و برخی معضلات اجتماعی را به تصویر میکشد که در این وجه گویی غزل هرچند گفتنیهای بسیاری دارد اما از ذات خود فاصله میگیرد.

چون به نظر میرسد قوالب دیگری نیز میتوانند پذیرای چنین درونمایههایی باشند. به هر روی باید گفت غزل، نوا و سرودهای ست مقدس که از خلوتگاه دل آدمی برمیخیزد . هرچند که به اقتضای زمان و مکان دگرگون شده، اما مضمون اصلی آن عشق است. عشق زمینی، فرازمینی و الهی، عشق به باورهای مذهبی و دینی و عشق به برخی آرمانها چون آزادی، وطنخواهی... لازم به ذکر است که در اینجا مقصود اصلی ما از غزل، همان دنباله غزل سنتی است که پس از انقلاب اسلامی نیز به جریان طبیعی خود ادامه داده، نه غزل نو، نئوکلاسیک و مدرن که تحت تاثیر شعر نیمایی و در مرحله بعدی شعر سپید پدید آمده و نه غزلواره. چرا که برخی ازین انواع با در دست گرفتن پرچم نوگرایی به این بهانه که قواعد دستوری و شعری بر دست و پای شاعر چون ریسمانی ست،گاهی تمام ساختار دستور زبان فارسی را درهم ریختهاند.آشکار است سرودههای پدید آمده، گاه به لحاظ محتوا و گاه به لحاظ قالب و در بسیاری از موارد از هر دو منظر، از غزل به معنای واقعی مهجور مانده و حاصل برخی شعر گونههایی ست که به هیچ نمیماند جز هذیان مکرر! البته در بسیاری از موارد قالب غزل به جای مانده اما محتوا و شیوه بیان، همان شعر نو و سپید است.به قول دکتر شمیسا: غزل تصویری، تحت تاثیر شعر نو است.

در این نوع غزل، از ویژگیهای شعر نو خواه از نظر زبان و خواه از نظر مضمون، پیروی شده است. امروزه نوگرایان اغلب غزلیاتی میگویند که جز از نظر قالب با شعر نو فرقی ندارد. - شمیسا، - 103 :1386 در خصوص پیشینه تحقیق باید گفت برخی افراد، البته از منظری دیگر به موضوع اخیر پرداختهاند. از جمله گاهی بررسی محتوای غزل معاصر در شعر برخی شاعران مورد بررسی قرار گرفته است. برای مثال: مهدی شریفیان و سهیلا صادقی در مقاله »عشق به انسان، وطن و مقاومت در شعر قیصر امین پور«،که در پژوهشنامه ادب غنایی شماره سیزده سال 1388 به چاپ رسیده، فقط محتوای غزل در شعر قیصر امینپور را بررسی نمودهاند و یا محمودصادقزاده در مقاله »بررسی ویژگیهای سبکی و تحلیل محتوایی شعر سپیده کاشانی« در مجله مطالعات نقد ادبی، شماره سی و سه، 1390، فقط به شعر سپیده کاشانی پرداخته است. در برخی رسالهها از جمله، رساله کارشناسی ارشد زهرا حسین آبادی با عنوان: سیر غزل در شعر معاصر، 1378 دانشگاه اهواز، از جهاتی مختلف به تحول غزل پرداخته شده اما موضوع مورد مطالعه در مقاله اخیر، به گونهای مجزا مورد تحلیل قرار نگرفته. دکتر محمد جعفر یاحقی در کتاب »جویبار لحظهها، جریانهای ادبی معاصر ایران«، در سال 1389، به تقسیمبندی ادبیات

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید