بخشی از مقاله

چکیده
از زمان شروع تحولات در کشورهای عربی موسوم به بهار عربی در کشورهایی همچون مصر، لیبی، یمن، تونس و... ناآرامی ها در سوریه نیز شروع شد. بر خلاف این کشورها که خیلی سریع این تحولات با جانشینی قدرت و تغییرات در ساختار حکومت توام گشت، در سوریه جنگ بین تروریست ها، مخالفان دموکراتیک، کردها و حکومت بشار اسد تداوم یافته است و با ضعف انسجام داخلی، دخالت های منطقه ای و رقابت های قدرت های جهانی اوضاع آن متشنج تر شده است. در اثر این بحران قسمت اعظم جمعیت این کشور پناهنده شده اند و بحران پناهجویان را شکل داده اند، غیر نظامیان زیادی کشته شده و زیر ساخت های این کشور به کلی نابود شده است.

پرسش اصلی این نوشتار این است که بسترهای تداوم بحران در سوریه چیست و آینده بحران آن چگونه خواهد بود؟ فرضیه پژوهش چنین است که ضعف انسجام داخلی و ثبات اجتماعی - به صورت شکاف قومی – مذهبی - ، ضعف ارزش های دموکراتیک در نظام سیاسی و تنگنای عرصه مشارکت سیاسی، تحول طبقاتی مخصوصا طبقه متوسط، تنوع قومی و مذهبی نهادینه نشده از یک سو و اقدامات تروریستی، رقابت های منطقه ای و دخالت های قدرت های جهانی از سوی دیگر باعث شکل گیری و تداوم بحران در سوریه شده اند. پژوهش با روش تحلیلی صورت گرفته است. بدین صورت که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و تکیه بر داده های عینی به شکل استدلالی به تبیین موضوع پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: شکاف اجتماعی، قومیت، مذهب، ثبات اجتماعی، مخالفان دموکراتیک، کردها، تروریسم، سوریه

.1 مقدمه
منطقه خاورمیانه همواره محل حضور قدرت های استعماری قدیم، محل برخورد ایدئولوژی ها ، محل تنوعات فزاینده پیچیده قومی و مذهبی و محل دخالت های قدرت های جهانی و رقابت های منطقه ای بوده است. انرژی، قومیت، مذهب و شرایط بین المللی این منطقه را به بین المللی ترین نقطه جهان تبدیل کرده است و دائما باعث تشنجات سیاسی در آن شده است. سوریه در منطقه خاورمیانه و به عنوان نقطه ثقل منطقه شامات در دهه های گذشته تاریخ سیاسی پر فراز و نشیبی داشته است. کشور سوریه دارای تنوع قومی در محور کردی- عربی و تنوع مذهبی در محور سنی – علوی و اسلام – مسیحی است.

در این پژوهش سعی شده است که شناخت پیچیدگی ها و شکاف ها و تعارضات جامعه سوریه و همچنین گروه بندی ها ونیروهای اجتماعی که سازنده شکاف های اجتماعی در سوریه هستند، به عنوان نقطه عزیمت پژوهش بیان شوند و مورد تحلیل قرار گیرند. بحران سوریه 4 عامل ساختاری و داخلی در مرحله شکل گیری بحران دارد که عبارتند از:

-1 ضعف انسجام و ثبات اجتماعی.

-2 ضعف ارزش های دموکراتیک و محدودیت عرصه مشارکت سیاسی.

-3 تحول طبقاتی مخصوصا طبقه متوسط.

-4 تنوع قومی و مذهبی نهادینه نشده.

در کنار این موارد باید به 3 عامل غیر ساختاری یا بیرونی در تداوم بحران اشاره کرد که عبارتند از:

-1 گروه های تروریستی. -2 دخالت های منطقه ای. -3 رقابت قدرت های جهانی.

عوامل چهار گانه داخلی و ساختاری ترکیب پیچیده ای از نیروهای اجتماعی با گرایشات متضاد را تشکیل داده و باعث شده است بحران ابعاد بسیار پیچیده ای پیدا کند.تحول در روابط نیروهای اجتماعی با حکومت سوریه و ترکیب آنها با شکاف های اجتماعی و فعال شدن این شکاف ها تبدیل آنها به تضاد اجتماعی باعث شکل گیری چهار نیرو یا بازیگر اصلی در سوریه شده است.

-1 نیروهای که در قالب گفتمان توسعه سیاسی و در اتصال به جامعه مدنی ضعیف اما فعال شده سوریه مخالفان دموکراتیک را تشکیل داده و به دنبال استقرار یک رژیم دموکراتیک و گسترش حوزه مشارکت سیاسی هستند.

-2 نیروهای کرد که از یک سو با روند ایجاد اقتدار نوین در سوریه همسو هستند و در این مورد با مخالفان دموکراتیک اختلافی ندارند و از سوی دیگر به دلیل اینکه نهایت منطقی اقدامات آنها کسب خودمختاری و در صورت توان استقلال است با نیروهای دموکراتیک و دو نیروی دیگر اختلاف اساسی پیدا خواهند کرد همچنین با مخالفت های هماهنگ منطقه ای از طرف ایران، ترکیه و عربستان مواجهه خواهند شد.

-3 نیروی دیگرکه خارج از بدنه جامعه مدنی می باشد و ایدئولوژی رادیکال و بنیادگرایی خشنی را در پیش گرفته است به دلیل ویژگی های سنت و مذهب که برای خود تعریف کرده است به صورت معکوس نه خواهان دموکراسی است، نه خواهان خودمختاری کردها نه با حکومت اسد تطابق ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی دارد زیرا الگوی سیاسی آنها خلافت اسلامی است که کاملا ضددموکراتیک می باشد و تجزیه طلبی قومی را قبول ندارد و همچنین با حکومت بشار اسد اختلافات شدید مذهبی دارد.-4 نیروی دیگر در سوریه، حکومت بشار اسد و حامیان داخلی وی که عمدتا علوی ها هستند می باشد.

بشار اسد نیز خواهان نابودی هر سه نیروی دیگر است زیرا نه دموکراسی خواهی نیروهای دموکراتیک را قبول دارد و نه خودمختاری کردها و با گروه هایتروریستی نیز در جنگ مستقیم است و دارای اختلاف شدید مذهبی و ایدئولوژیک و الگوی سیاسی است. از بین این نیروها،مخالفان دموکراتیک و کردها در ذیل مفهوم اقتدار نوین و همسو با توسعه سیاسی قرار دارند و گروه های تروریستی و حکومت بشار اسد در طیف اقتدار سنتی و غیر دموکراتیک جای دارند. مجموع این عوامل مسئله رابطه اقتدار سنتی و اقتدار نوین را مطرح کرده است و باعث شده که رسیدن این گروه ها به یک طرح مشترک سیاسی غیر ممکن گردد.

با توجه به موارد فوق باید اشاره کرد که نیروی های دموکراتیک که حاملان جامعه مدنی هستند بر حول محور توسعه سیاسی مشارکت سیاسی شکل گرفته اند و کردها نیز علاوه بر این که دارای محوریت توسعه سیاسی هستند، نشان دهنده فعال شدن شکاف قومی می باشند. گروه های تروریستی با رادیکال کردن مذهب شکاف دین و دولت و همچنین شکاف مذهبی – فرقه ای را نمایندگی می کنند و حکومت بشار اسد نیز به عنوان قدرت مستقر عامل اصلی ایجاد و فعال شدن شکاف های ساختاری - طبقاتی - و مذهبی – فرقه ای و همچنین قومی می باشد زیرا به نهادینه شدن آنها در الگویی دموکراتیک اقدام نکرده است.

محور قومیتی در این کشور مخصوصا بعد از بهم خوردن ثبات سیاسی در این کشور در قالب جنگ بین کردها و گروه های عرب بروز پیدا کرد و محور مذهبی در قالب جنگ بین اسلام گرایان افراطی و تروریست های داعش از یک سو و علوی ها، مسیحی ها و دروزی ها از سوی دیگر شد. به لحاظ شرایط داخلی و ساخت اجتماعی و سیاسی و همچنین تعارضات قدرت و نحوه توزیع آن در کشور سوریه، گروهها و احزاب این کشور از امکان مشارکت فعال در روند قدرت محروم بوده اندحزب بعث با توجه به محدودیت هایی که ایجاد کرده مانع مشارکت آنها در قدرت شده است. جامعه مدنی در سوریه ضعیف بوده و انسجام اجتماعی در کمترین میزان موجود بوده است.

اسلام گرایان سلفی از سیاست های دولت علوی بشار اسد ناراضی بوده، کردها به حقوق حداقلی خود اعتراض کرده و طبقه متوسط دارای میزان رفاه پایینی است. در این شرایط و با توجه به شروع نارضایتی ها زمینه بی ثباتی سیاسی و امنیتی در سوریه فراهم شد و گروههای قومی و مذهبی فراوانی توانستند اعلام موجودیت کنند و با توجه به حمایت های منطقه ای و بین المللی از این گروههای مسلح ابعاد بی ثباتی سوریه فراگیر شد و به یک بحران تبدیل شد. آمریکا، ترکیه، عربستان و اسرائیل با تمام تلاش به دنبال نابودی حکومت بشار اسد هستند و ایران و روسیه در کنار حزب االله لبنان حامی بشار اسد و ثبات سیاسی در سوریه بوده اند.

این تقابل بین ایران و روسیه با آمریکا و متحدانش آینده سیاسی سوریه را مخدوش کرده است و از سوی دیگر مسائل قومی نیز باعث سیاست های متفاوتی شده اند مثلا ترکیه با وجود اینکه کردها نقش قابل ملاحضه ای در تضعیف داعش داشته اند خواهان تروریستی خواندن آن است زیراخودمختاری آنها را خطری برای خود می داند و از این طریق با آمریکا دچار مشکل شده است. تروریستهای داعش نیز در این میان قسمت هایی از خاک سوریه را تصرف کرده و به حکومت در آنها پرداخته اند . حال آنچه مورد نظر است این می باشدکه با وجود دخالت های کشورهای منطقه و قدرت های جهانی در سوریه و با توجه به ضعف های داخلی آیا آینده این کشوربه سمت ثبات سیاسی حرکت می کند یا به سمت ادامه بحران و یا تجزیه و یا هر سناریوی دیگر؟

-2 روش تحقیق

در این پژوهش چند پرسش که در مجموع و در ترکیب با هم یک مجموعه نظری را تشکیل می دهند مطرح شده است که عبارتند از: بسترهای تداوم بحران سوریه در سایه شکاف قومی و مذهبی چیست؟ نوع نظام سیاسی سوریه چه تاثیری برشکل گیری و ادامه بحران داشته است؟ جنگ نیابتی در سوریه چه تاثیری بر تداوم بحران دارد؟ رقابت های منطقه ای چگونه بحران را تداوم داده است؟ و آینده بحران سوریه چیست؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ها فرضیه پژوهش از این قرار است که: ضعف انسجام داخلی و ثبات اجتماعی - به صورت شکاف قومی – مذهبی - ، ضعف ارزش های دموکراتیک در نظام سیاسی تنگنای عرصه مشارکت سیاسی، تحول طبقاتی مخصوصا طبقه متوسط، تنوع قومی و مذهبی نهادینه نشده از یک سو و اقدامات تروریستی، رقابت های منطقه ای و دخالت های قدرت های جهانی از سوی دیگر باعث شکل گیری و تداوم بحران در سوریه شده اند.

در راستای تدوین سوال و فرضیه مجموع شرایطی که باعث شکاف قومی و مذهبی و ضعف ارزش های دموکراتیک و محدودیت مشارکت سیاسی در سوریه شده اند با توجه به ساخت اجتماعی این کشور و قبل از شروع بحران دریک روند تاریخی، بدست آمده و اطلاعات مربوط به اقدامات تروریستی و دخالت های کشورهای منطقه و قدرت های جهانی در طول مدت شروع بحران حاصل و مورد استفاده قرار گرفته است. برای این منظور روش به کار گرفته شده در این پژوهش تحلیلی است که مبتنی می باشد بر جامعه شناسی سیاسی تحولات سوریه و شناخت عوامل بیرونی بحران در سایه روابط بین الملل و مطالعات منطقه خاورمیانه. همچنین اطلاعات و داده ها، هم از طریق روش کتابخانه ای و هم از طریق پایگاه های رسانه ای – اینترنتی به دست آمده اند تا علاوه بر ایجاد مبانی نظری، جدید ترین رویداد ها نیز مورد توجه قرار گیرند.

-3 اطلاعات و داده ها

در این پژوهش 7 عامل اساسی در ارتباط با مسائل سوریه شناسایی و مورد استفاده قرار گرفته است. از بین این عوامل 4 عامل مربوط به ساخت سیاسی و اجتماعی سوریه هستند که عبارتند از: -1 ضعف انسجام و ثبات سیاسی - به صورت شکاف قومی و مذهبی - . -2 ضعف ارزش های دموکراتیک و محدودیت عرصه مشارکت سیاسی. -3 تحول طبقاتی مخصوصا در طبقه متوسط. -4 تنوع قومی و مذهبی نهادینه نشده. این عوامل بستر و زیر ساخت شکل گیری بحران در نظر گرفته شده اند. همچنین 3 عامل به عنوان عوامل بیرونی یا غیر ساختی بحران در نظر گرفته شده اند که باعث تداوم این بحران شده اند که عبارتند از:

-1 گروه های تروریستی. -2 دخالت های منطقه ای. -3 رقابت قدرت های جهانی.

بنابراین به طور کلی ما عوامل شکل گیری تداوم بحران را در قالب عوامل ساختاری و غیر ساختاری از هم جدا کرده ایم و شکل گیری بحران را بر مدار عوامل ساختی تداوم بحران را مدار عوامل غیر ساختی یا بیرونی تحلیل کرده ایم هر چند عوامل ساختاری در تداوم بحران نیز موثر بوده اندولی در این پژوهش نقش آنها در شکل گیری بحران مد نظر می باشد. در مباحث مربوط به جامعه شناسی سیاسی شکاف های اجتماعی هر چه قدر که شمار شکاف ها بیشتر و شیوه ترکیب آنها پیچیده تر باشد، مجموعه پیچیده تری از گروه بندی ها و نیروهای اجتماعی پدید می آید که این نیروهای اجتماعی مستقیما بر سیاست اثر می گذارند - بشیریه،. - 95 :1385 در واقع این نیروهای اجتماعی در قالب کلی، جامعه مدنی و در درون گفتمان توسعه سیاسی که مستقیما در ارتباط با روابط جامعه مدنی است عرصه قدرت اجتماعی هستند و دولت نیز عرصه قدرت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید