بخشی از مقاله
چکیده
بحران سوریه را میتوان از بزرگترین بحرانهای ژئوپولیتیکی حاضر در جهان اسلام دانست. روسیه نیز به عنوان کشوری قدرتمند منافع فراوانی در خاورمیانه تعریف کرده و به دنبال بازیابی دوباره پایگاههای خود در قلمرو شوروی سابق و همچنین نگه داشتن پایگاههای فعلی است. بجز سوریه این کشورعملاً در این منطقه پایگاه چندان محکم و قابل اعتنایی ندارد. اینک تنها متحد سنتی روسیه دچار بحران فراگیری گردیده استقاعدتاً. مسکو به هر طریقی درصدد مدیریت بحران و بازگرداندن اوضاع به شرایط قبلی بوده است و عدم تسامح و مماشات این کشور بدیهی است.
از دریچه این بحث چگونگی، چرایی و انواع فنون مدیریت و مهار مسئله سوریه توسط مسکو از اهمیت بسزایی برخوردار است. دمشق با مسکو فاصله زیادی دارد و به صورت طبیعی حاضر نیست به خاطر دفاع از این متحد وارد مرحله نظامی گری فراگیر زمینی شود، بنابراین بر طبق رهیافت این کشور تأکید اصلی خود را بر مدیریت نرم افزاری بحران از طریق کانال های دیپلماتیک سیاسی مسالمت آمیز قرار داد.
مقدمه
تاریخ روابط بین الملل بحران های خونین فراوانی در اقصی نقاط کره خاکی را در درون دفتر خود ثبت نموده است. با نگاهی اجمالی مبرهن می شود که در اکثر این بحران ردپایی از نفوذ و مداخله قدرت های جهانی نظیر روسیه و ایالات متحده آمریکا به چشم می خورد. قدرت های جهانی در راستای حفظ منافع بالفعل یا بدست آوردن مزایای بیشتر در طول بحران های حادث دست به مدیریت ومهار تحولات زده اند.بنا به همین مهم بحث مدیریت بحران از اهمیت زیادی برخوردار است.یکی از بحران هایی که نقش آفرینی و میزان قدرت بازیگر منطقه ای چون روسیه را به بوته آزمایش قرار داده، مسئله سوریه می باشد.
مطالعه اقدامات روس ها در سطح رفتاری نشانگر این حقیقت است که آنها اصولاً کشورها را بر اساس اهمیت، به دو دسته منقسم می نمایند، دوسته اول شامل کشورهای واقع در مناطق موسوم به "حیات خلوت" و "خارج نزدیک" قرار گرفته و گروه دوم کشورهای واقع در خارج از محدوده جغرافیایی نامبرده همانند منطقه خاورمیانه را در بر می گیرد. کشورهایی چون اوکراین و گرجستان جزء دسته اول بوده و ایران و سوریه در ذیل دسته دوم قرار میگیرند. از زاویه چنین تحلیلی بر اساس اینکه بحران در کدام یک از مکان های جغرافیایی رخ داده باشد، نوع اقدام، راهبرد و فنون روس ها جهت کنترل اوضاع از یکدیگر قابل تمییز است.
روسها معمولاً در بحرانهایی که در اکناف مرز های این کشور بوقوع پیوسته باشد همواره درصدد کنترل سختافزاری و مداخله نظامی قهری بودهاند بالعکس دربحرانهایی که درخارج از محدوده حیات خلوت این کشور همچون بحران سوریه تأکید خود را برمدیریت نرم افزاری و بدون بهره گیری از زور و قدرت نظامی قرار داده است.در نوشتار پیش رو طرق، فنون و چگونگی مدیریت بحران روسیه در سوریه مورد کند وکاو قرار میگیرد.
مبحث اول مدیریت بحران سوریه
روس ها به نسبت اینکه بحران درچه منطقهای از دنیا رخ داده باشد اینکه این منطقه چه اهمیتی برای مسکو داشته باشداز خود واکنش های متفاوتی بروز میدهند. همانطور که ذکر آن رفت چنانچه بحران در به اصطاح حیات خلوت یا خارج نزدیک این کشور رخ داده باشد،معمولاٌ باید انتظار واکنش شدید وتهاجمی از روسیه را داشت وغالباً این مناطق برای روسیه از اهمیت استراتژیکی زیادی برخوردار میباشندو با امنیت وجودی روسیه پیوند وثیقی دارند. منتها از جانب دیگر در صورتی وقوع بحران در کشوری مانند سوریه -که حدود 2475 کیلومتر با آن فاصله دارد-معمولاً تأکید روس ها بر مدیریت نرم، چندجانبهگرایی،2 عدم استفاده از ابزار زور فراگیر و به طور کلی از طرق سیاسی دیپلماتیک میباشد.
مسئله ای که در بحران سوریه و اقدامات روسیه جهت مدیریت بحران در این کشور، مشهود است. برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، استدلال کرده است که اینک بازی دیگری در خاورمیانه در جریان است که روسیه و چین نهایتاً قادرند به نقش مؤقری در مدیریت کشمکش ها و درگیری ها را بر عهده بگیرند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که روس ها به فراخور وضعیت اقتصادی و توانایی نظامی امکان انجام حملات کوتاه مدت با دامنه نسبتاً کم را دارند.در اینجا سوال مهمی که به ذهن متبادر می شود اینکه روسیه به چه طریقی در مسئله سوریه اقدام به مدیریت بحران کرده است.
باید بیان داشت روسیه مجموعه راهکارهایی را جهت انجام این مهم به کاربسته که دال مرکزی آن تأکید بر جنبه های نرم افزاری مدیریت بحران بوده است و همزمان از ابزارها و فنون دیگری به عنوان اهرم مکملی برای این نوع از مدیریت بحران بهره برده است. نکته مهم این است که، ابزارهای فوق جملگی جهت کمک به ایده اصلی که همان تأکید بر مدیریت غیرخشن و نرم افزاری و چندجانبه بحران میباشد، مورد بهرهبرداری قرار گرفته اند.
بر طبق نظر برچر در موردبحران های بین المللی، هدف اصلی روسیه از مدیریت بحران سوریه سوق دادن مناقشه از خشونت به چانه زنی مسالمت آمیز و از مذاکره به سوی توافق قابل قبول برای طرفین می باشد - رضوی،. - 535 :1382 به سخن دیگر تأکید بر راه حل های سیاسی دیپلماتیک چندجانبه و میانجیگری مدیریت بحران بوده است و این بدین معنی نمیباشد که روسیه از ابزارهای سختافزاری بهره نبرده باشد، بلکه روسیه کمک های تسلیحاتی، لجستیکی و مشاورههای نظامی نیز به رژیم حاکم جهت تقویت توان این رژیم و نهایتاً کمک به نوع مدیریت مسکو داشته است و با توجه به حاکم بودن اصل عدم قطعیت و نامعلومی بر بحران، امکان حملات کوتاه مدت هوایی به برخی مواضع تروریست ها محتمل است که البته نمی توان برای بلند مدت روی این حملات حساب باز کرد، چرا که پتانسیل روسیه و امکان توافق بین روسیه و آمریکا اجازه میدان داری هوایی را به مسکو نخواهد داد.
نکته درخور تأمل دیگر اینکه سوریه تا جایی برای مسکو اهمیت دارد که مداخله گسترده نظامی با هدف مدیریت بحران سوریه جهت حفظ بشار اسد با واقعیات تاریخ سیاسی روسیه در سطح رفتاری مطابقت ندارد.بنابراین روسیه در بحران سوریه مدل مدیریت بحران نرم افزاری را برگزیده است. قبل از شروع بحث ذکر این نکته نیز خالی از فاید نمی باشد که چنانچه سرنوشت یک بحران به تصمیم قدرت های بزرگ گره بخورد، وضعیت ثبات آن بحران نیز در شرایطی ایجاد می شود که از طریق گزینه مهار توسط قدرت ها، منجر به کاهش بحران 3خواهد شد.به طور کلی روسیه به چهار طریق زیر درصدد مدیریت بحران در سوریه برآمده است:
- مدیریت سیاسی ودیپلماتیکبحران.
- کمکهای نظامی،تسلیحاتی واطلاعاتی.
- حمایتهای مالی واقتصادی از دولت.
- رسانه ای وتبلیغاتی.
1 مدیریت سیاسی و دیپلماتیک بحران
مهم ترین ابزار مدیریت مسالمت آمیز بحران ها بهره گیری حداکثری از حوزه ها و ظرفیت های دیپلماتیک سیاسی دو جانبه و چندجانبه می باشد. در شرایطی که امکان بتوان از این ابزار به خوبی بهره برد، می توان مسیر را جهت مهار بحران هموار تر نمود. منطق رفتاری روسیه نشان داده که از پتانسیل فراوانی در حوزه سیاسی و چانه زنی های دیپلماتیک برخوردار است. این کشور از زمان آغاز بحران سوریه تلاش کرده تا از طریق بهره گیری از اهرم های دیپلماتیک و میانجی گری بین طرف های دخیل و در نتیجه متقاعد کردن آنها، بحران مزبور را یک مسئله داخلی جلوه دهد، تا از این طریق جلوی مداخله نظامی غرب در این کشور و اعمال خشونتهای غیرقابل کنترل را بگیرد.