بخشی از مقاله

چکیده

لازمه رسیدن به اهداف عالی در هر جامعه پیاده کردن برنامه هایی بلند مدت جهت افزایش سلامت روان در افراد آن جامعه بالاخص جوانان به  عنوان    آینده    سازان  کشور    می  باشد  .یکی  از  دغدغه  های  مهم افراد  در    این    سنین  داشتن    ارتباطات  سالم  عشقی  برای  ارضای نیازهای عاطفی وجنسی آنها می باشد تا با رسیدن به احساس آرامش ورضایت از زندگی بتوانند ادامه مسیر دهند.

حال چنانچه جوانان در این زمینه تحت تاثیر جامعه ،خانواده و.... باورهای نادرستی را در زمینه رواب عشقی در خود شکل داده باشند منجر به رواب ناسالم عشقی واعتیاد به عشق درآنها می شود که از طرفی این مسأله اعتیاد به عشق عامل مخربی در عملکرد اجتماعی ،تحصیلی وشغلی جوانان بوده واز طرف دیگر آسیب های اجتماعی دیگری چون ازدواج های نامناسب ،خیانت های زناشویی ،طلاق ورفتارهای پرخطر - بیماری ایدزو.. - راگریبان گیر فرد وجامعه کرده وبنیان خانواده را متزلزل می سازد .با در نظر گرفتن اهمیت این موضوع محقق برآن شد تا با روش مروری وبا بررسی ومطالعه در بین منابع علمی معتبر در این زمینه گام مهمی در تبیین نقش جامعه در پیشگیری از آسیب های رواب عشقی ناسالم واعتیاد به عشق در جوانان بپردازد .

-1 مقدمه

با مدنظر قرار دادن این نکته که یک رابطه مناسب با جنس مخالف آثار وفواید جسمی ،روانی واجتماعی به همراه دارد .وجود رواب ناسالم ونابهنجار نیز اثرات زیانبار ومخرب خود را به دنبال دارد.یکی از آسیب های رواب آزاد وخارج از چهارچوب ،شکنندگی وعدم ثبات آن می باشد به همین علت شکست های عشقی در این گونه رواب محتمل تر است >1@  وچه بسا فرد به سمت فرم های    مختلف اعتیاد به عشق ادامه مسیر دهد .            

عشق  سالم  در  رابطه  ما  یک  سری  مشخصه هایی  از صمیمیت واقعی - هیجانی  وفیزیکی -  ،صداقت  ،انعطاف  پذیری    ،اعتماد    ،احترام ،امنیت وتعهد واقعی را شامل می شود .>2@در حالی که اعتیاد به عشق تلاشی در جهت ارضای عطش زیاد فرد نسبت به احساس امنیت ،هیجان برانگیزی ،احساس توانمندی ،احساس تعلق وهدفمند بودن می باشد.اعتیاد به عشق یک حالت منفعل نسبت به حل مستقیم مشکلات می باشد وبا این هدف فرد درصدد تبانی با دیگران برمی آید تا دیگران از فرد معتاد به عشق مراقبت کنند ومسائل او را حل کنند . جامعه وجایگاه آن در ایجاد زمینه های اعتیاد به عشق برای تبیین مسأله اعتیاد به عشق در ابتدا لازم است که به جایگاه جامعه در ایجاد زمینه های اعتیاد به عشق در افراد پرداخته شود که در ذیل به توضیح مختصری در مورد هریک از انها پرداخته می شود :

-1 خانواده :سالهای اولیه زندگی اغلب همان زمانی است که به یک فرد به طور ایده آل یک احساس سالمی از وابستگی رشد پیدا می کند .اگر عملکرد خانواده در این دوران نامناسب ومخرب باشد به جای شکل گیری قالب های فکری کارآمد ،باورهای فکری ناکارآمد شکل می گیرد که این باورهای ناکارآمد به نوبه خود روی احساسات ورفتار فرد تاثیر گذار می باشد وباعث ادامه چرخه مخرب در افراد معتاد به عشق می شود.

از جمله نشانه های افراد معتاد به عشق مرزهای شخصیتی ضعیف می باشد یعنی آنها مرز بین خواسته ها ونیازها وهیجانات خود وشریک عشقی شان را نمی دانند واز طرفی نیاز کامل به  کنترل  کردن  شریک  عشقی  را  در  خود  احساس  می    کنند    ویک    احساس ترس افراطی از تنهایی وطرد شدن دارند . که    ریشه    همه    اینها را  در  سبک  های  دلبستگی  ناسالم  شکل  گرفته  در    دوران    کودکی  می توان جستجو کرد .            

-2 الگوی نقشی نامناسب :یک فرد معتاد به عشق که والدینی داشته که از لحاظ هیجانی غیر نرمال بوده اغلب رفتارهای اعتیادآور را نرمال تلقی می کند واین باعث می شود که در تغییر دادن رفتارهای وسواس گونه وسازمان بندی مجدد دچار مشکل شود.

-3 رسانه ها،آگهی های بازرگانی ،مجلات ،فیلم ها و....:یکی از نشانه های    افراد  در  مسیر  اعتیاد  به    عشق  ،ترس  های  مبالغه  آمیز  در رواب    است  آنها  احساس  می  کنند    بدون  یک  فرد  از  جنس  مخالف  نمی توانند جان سالم به در آورند ویا اینکه گرفتار عشق در اولین نگاه می شوند وشروع به خیال پردازی افراطی در مورد او می کنند حتی بعد از اینکه فرد از شریک عشقی خود جدا می شود،اغلب اعتیادش را با خیال پردازی در مورد الحاق مجدد با آن شریک عشقی ادامه می دهد.

در جامعه ما با یک سری پیام های سمی در مورد عشق ،رواب وصمیمیت مواجه می شویم که تحت تاثیر رسانه ها ،مجلات ،فیلم ها وفضاهای مجازی بوده وباعث می شود ما طوری فریفته شویم که "طبیعت اعتیاد به عشق یک ماهیت طبیعی است"واین برداشت متاسفانه تقویت کننده این انتظار است که فردی دیگر غیر از خودم می تواند به من احساس کامل بودن بدهد واحساس پوچی درونی من را پر کند ویا اینکه نسبت به فردی از جنس مخالف بدون اینکه شناخت کافی از او به دست آورند خیال پردازی افراطی می کنند .

-4 نقش ساختارمندی کردن: متاسفانه در اکثر جامعه به زنان یاد داده شده که هویت نخستین    آنها به نحوه رابطه    شان با مردها گره خورده در  حالی  که  به  مردها  یاد  داده  می  شود  که  هویت  نخستین  آنها مربوط به کار وحرفه    خودشان می باشد .با    توجه به این نتایج اکثر زنان وقتی که مردانی را در کنار خود ندارند این احساس محرومیت وحقارت را می کنند .البته معتادان عشقی خیلی مستعد این مورد می باشند ومعمولا این احساس را چند درجه بالاتر دارند .آنها یک احساس بسی اعتمادی نسبت به مجرد بودن خود دارند .

-5 ترانه ها و افسانه های عشقی درباره عشق رومانتیک : یکی فاکتورهای موثر این احساس همیشگی وجاودانگی عشق است که فرد به علت ابزارهای تحریف شده ای به طور دیگری به عشق رومانتیک نگاه می کند .این ابزارها شامل رمان ها ،فیلم ها ،نمایش نامه های تلویزیونی وموسیقی می باشد که بیشترین سهم این تحریف ها نسبت به مفهوم سازی رومانتیک بودن در ترانه های عشقی می باشد .این ترانه های عشقی بارها وبارها شنیده می شود به طوری که در این پیام ها غرق می شوند که " زندگی بدون عشق رومانتیک وجود ندارد"و"من بدون او پوچم" یا ترانه هایی درباره غم واندوه وشکیبایی نسبت به شریک جنسی حتی اگر او یک متقلب ویک آدم پست است ؛وجود دارد .بعضی از ترانه ها نیازمند بودن به درگیری های عشقی را تمجید می کنند .

روش شناسی تحقیق:

محقق در این تحقیق با استفاده از روش مروری وبا بررسی ومطالعه در بین منابع علمی معتبر در این زمینه به بررسی جامعه وجایگاه آن در پیشگیری از آسیب های رواب عشقی ناسالم واعتیاد به عشق جوانان می پردازد .

یافته ها:

بدون شک عشق رومانتیک سالم یک چیز زیبا ویکی از اجزای لازم عشق می باشد ولی کافی نمی باشد ومتاسفانه جامعه با ترانه های عشقی وفیلم های تلویزیونی بر این امر دامن می زند ومنجر به تشکیل ازدواج های ناپایدار می گردد .در این راستا طالبی وویسی - 1391 - تحقیقی را با هدف رابطه میان عشق رومانتیک وتحقق ارزشهای زوجیت انجام دادند که نتایج نشان داد که زوجین در استانه طلاق بر اساس معیار عشق رومانتیک ازدواج کرده اند ولی زندگی آنها با مشکل مواجه شده است وهمین امر حاکی از این است که صرفا عشق رومانتیک متضمن زندگی موفقیت آمیز نیست .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید