بخشی از مقاله
مقدمه
اقتصاد خانواده را میتوان چگونگی سازماندهی و مدیریت منابع خانواده تعریف کرد. این منابع شامل، زمان، پول، فضای زندگی و... میباشد. مشخصهی آنها دارای یک ویژگی مشترک هستند. همهی آنها کمیاب هستند به غیر از منابع مادی خانواده منابعی در اختیار دارد که قابل تبدیل به پول نیست. در بیشتر موارد تجدیدپذیر هم نیست. عشق، وحدت خانواده و... از جمله این منابع هستند هر چند این منابع پولی نیست ولی برای خانواده رضایت ایجاد میکند واضح است که تنها درصد کمی از خانواده ها قادر به تأمین تمامی خواستهها میباشند. از اینرو خانوادهها باید از میان خواستههای خود، انتخاب به عمل آورند و نیاز به انتخاب در تمامی زمانها و سطوح مختلف زندگی وجود دارد. این که چه مصرف کنیم؟ چگونه مصرف کنیم؟ چقدر مصرف کنیم؟ در چه راهی مصرف کنیم؟ پرسشهایی است که هر روز در خانوادهها مطرح است.
چکیده
خانواده اصیلترین و بنیانیترین واحد اجتماعی است. هدفمندی و همکاری خانواده در ابعاد مختلف عاطفی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و... پایداری و آرامش و امنیت آن را بیمه میکند. از آنجا که استوارترین قدمها در پی عمیقترین دانشها برداشته میشود، برای بهرهمندی جامعه از خانوادههایی سالم و متعالی باید اعضای خانواده را آموزش داد تا با ژرفنگری در مسائل مختلف مرتبط با خانواده، گامهایی استوار جهت ایجاد و پرورش خانوادهای سالم و متعالی برداریم. یکی از مسائل مهم که شالودهی یک خانواده بر آن استوار است بحث اقتصاد خانواده است.
اسلام که دینی تحریف ناشده و برترین دین الهی است با توجه به ویژگیهای فردی و اجتماعی انسان الگوهای دیگری مطرح ساخته که در آن پیشرفت اقتصادی خانواده با عدالت، کسب ثروت با دیگرخواهی، سودآوری با سودرسانی همراه شده است. میان خانوادههایی موفقترند که در این فرمول جایی را نیز برای پساندازه و به اصطلاح »روز مبادا« در نظر بگیرند، چرا که به اعتقاد کارشناسان برابری هزینهها و درآمد نشان از این دارد که خانوادهها براساس شرایط حال تصمیمگیری کرده است اما اگر در مدیریت اقتصادی جایی نیز برای پسانداز در نظر گرفته شود نشان از آیندهنگری خانواده دارد کهمعمولاً اینگونه خانوادهها کمتر دچار مشکلات مالی و اقتصادی میشوند و در مشکلات و پیشامدهای ناگوار درمانده نمیشوند.
یکی از لوازم اسراف فساد است. خواه در مالکیت مال باشد و خواه در مصرف کردن آن، و آشکار است که در پی فساد تباهی و سقوط هلاکت میآید. بنابراین عاقبت کار شخص مسرف چیزی جز فساد و تباهی نخواهد بود. دین مقدس اسلام بهرهبرداری مشروع از نعمتهای الهی و زیباییهای زندگی را مباح و روا و اسراف و زیادهروی را حرام و ناروا میداند و این بدان جهت است که خانوادهی دیندار به تناسب امکانات و توانایی و کارایی خود در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهراً از اجرای مسؤولیت و تعهدات اجتماعی خود باز میماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه میزند.
صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف و تبذیر در دین اسلام موقعیت خاص کشور اسلامی ما که در محاصرهی حکومتهای سلطهگر قرار گرفته نیز قابل توجه است. اگر ما بتوانیم تجملات زندگی را حذف کنیم و اقتصاد میانهروی را در همه حال مد نظر و مورد عمل قرار دهیم به استقلال کشور کمک کردهایم و به پیروزی نهایی نزدیک شدهایم. اقتصاد ناسالم اولین ضربه را به خانواده و کانون گرم و صمیمی آن وارد میسازد و سپس صدمات غیرقابل جبرانی بر جامعه وارد میکند.
امام صادق - علیهالسّلام - میفرماید: زمانی که خدا بخواهد به بندهای خیر برساند به او الهام میکند میانهروی و انتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را به او دوری و پرهیز از اسراف و برگزیدن روشهای بد و غلط در زندگی را الهام میکند.1 از نشانههای بلوغ مالی و اقتصادی یک خانواده آن است که افراد با حسن نیت و عمل آگاهانه از خرجتراشیهای بیهوده جلوگیری میکنند تا در سایهی آن خانوادهای سالم از لحاظ اقتصادی و روانی داشته باشند.
اسلام زیادهروی و دور ریختن مال و ثروت - تبذیر - را اجازه نمیدهد. خانوادهی فهیم و اقتصادی درآمد خانواده را جمعبندی و محاسبه میکند و خرج و مخارج آن را بر حسب مقدار درآمدی میسنجد. از مخارج بیهوده که زندگی ما را به خطر میاندازد پرهیز میکند و با صرف هزینههای بیمورد آرامش و آسایش خانوادگی را بر هم نمیزند. خانوادهای که براساس تعالیم دینی پیش میرود به فرزندان میآموزد که مصرف بیش از اندازه را خداوند هرگز دوست ندارد و بارها مورد سرزنش قرار میدهد به آنان میآموزد که اسراف و تبذیر و ولخرجی از نظر اسلام حرام است.
امام صادق - علیهالسّلام - با دست مبارک خویش، اسراف و اقتار و حد اعتدال و قوام را نشان میدهند. ایشان در تفسیر آیهی 67 سورهی فرقان که آمده است: یکی از صفات بندگان صالح خدا این است که هنگام خرج یا مصرف یا بذل و بخشش به دیگران اسراف و اقتار نمیکنند و حد وسط و میانهروی را رعایت میکنند: مشتی ریگ برداشتند و طوری مشت خود را بستند که هیچ مقدار از آن نریخت. فرمودند: این اقتار - تنگدستی - است، سپس مشت دیگری برداشتند و دستشان را طوری باز کردند که همه ریخت. فرمودند: این اسراف است بار دیگر مشت خود را پر از ریگ کردند و طوری مشتشان را بستند که مقداری ریخت و مقداری ماند آنگاه فرمودند: این قوام است.
تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژهی اقتصادی است تبذیر از ریشهی » بذر«، یعنی تفریق و پخش کردن چیزی، اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره دربارهی کسی که مال خود را بیهوده تلف و پخش میکند، به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است. بین واژهی اسراف به معنی اقتصادی آن با واژهی تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این واژه گفته شود که با توجه به خصوصیات تعابیر لغتشناسان در معنی تبذیر، مقصود از این واژه تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیادهروی در انفاقهای شخصی و امور خیریه را شامل نمیشود در حالی که اسراف فراگیرتر از آن و در برگیرندهی همهی موارد از به هدر دادن و زیادهروی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاقهای مستحب میباشد و به عبارت دیگر هر تبذیری اسراف نیست.
در قرآن کریم واژی اسراف و مشتقات آن مکرراً به کار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ »اسراف« به کار گرفته شده که در هر مورد، مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههای اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است و تنها در چهار مورد جنبهی مالی را شامل میشود. حضرت علی - علیهالسّلام - میفرماید: الاسراف» مذمومٌ فی کل شیءٍ الّا فی افعال الخیر4؛ اسراف در هر کاری زشتاست جز در کارهای خیر.« و در سخنی دیگر فرمود:فی »کلّ یذمﱡ السرف الّا فی صنایع المعروف و المبالغه فی الطاعه5 ؛ در هر امری اسراف و زیادهروی بد است جز در کارهای خیر و زیادهروی در طاعت و عبادت.« در عین اقتصاد و میانهروی در زندگی سخاوت معتدل به دور از اسراف و افراط را نباید فراموش کرد.
پیامبر اکرم - صلّی االله علیه و آله و سلّم - فرمودند: »بخورید و بنوشید و صدقه بدهید و بپوشید بیاسراف و تکبر6.« پیامبر اکرم - صلّی االله علیه و آله و سلّم - فرمودند: »هر که میانهروی کند خدا بینیازش کند و هر که اسراف کند خدا فقیرش کند و هر که فروتنی کند خدایش بردارد و هر که بزرگی فروشد خدایش درهم شکند7.« بار دیگر ایشان فرمودند: »هر که اندازه نگه دارد خدایش روزی دهد و هر که اسراف کند خدایش محروم کند8.«
احادیث مربوط به اسراف در وسایلالشیعه امام صادق - علیهالسّلام - فرمودند: »لیس فی الطعام سرف1؛ در امور مربوط به آذوقه و طعام اسراف نیست.« امام صادق - علیهالسّلام - فرمودند: »آنچه به سلامت و اصلاح بدن کمک کند اسراف نیست. همانا اسراف در آن چیزی است که مال را تلف نماید و به بدن ضرر وارد آورد2.« اسحاق بن عمار میگوید: از امام صادق - علیهالسّلام - دربارهی مردی که ده جامه دارد و از آنها بهرهمند میشود سؤال کردم فرمودند اشکالی ندارد. اسحاق بن عمار از حضرت صادق - علیهالسّلام - : اسراف این است که جامه حفظ آبرویت را در منزل و وقت کار بپوشی. 4 امام صادق - علیهالسّلام - به جامهی خواب منزل شخصی نظر انداخت و سپس فرمود: یکی برای خود و دیگری برای اهل او و سومی هم برای پیمانش و چهارمی جایگاه شیطان است.
امام صادق - علیهالسّلام - : وسعت منزل از سعادت انسان است. 6 حضرت رضا - علیهالسّلام - منزلی را خ ریداری نمود و به خدمتگزار خود دستور داد تا بدان منزل برود فرمودند منزل تو تنگ است او گفت این منزل را پدرم ساخته است حضرت فرمودند: اگر پدرت کار احمقانهای کرده باشد سزاوار است تو مثل او باشی؟7 برطبق روایات معتبر آن حضرت برای تمام اعمال وضو تنها سه مشت آب به مصرف میرسانید. 8 نبی اکرم - صلّی االله علیه و آله و سلّم - در وصیتی به امیر مؤمنان - علیهالسّلام - فرمودند: چهار چیز تضییع مال است: خوردن از روی سیری، روشن کردن چراغ در مهتاب، زراعت در زمین سخت و غیرقابل کشت، نیکی به کسانی که اهلیت آن را ندارند.
فقر
از دیگر ویژگیهای اقتصاد ناسالم در خانواده فقر است. فقر از نظر لغوی به معنای میراندن و کشتن میباشد. فقر سبب چند کشته شدن برای آدمی شود:
1 کشته شدن شخصیت امام علی - علیهالسّلام - میفرماید: الفقیرُ» حقیرٌ لایسمع کلامه11؛ انسان فقیر حقیر است و کسی به سخنان او گوش نمیدهد.« آن کشته شدن برای آدمی سختتر از کشته شدن جسدی است، زیرا که پایگاه اصلی برای هر کس شخصیت اجتماعی و مقام انسانی او است، و احساس حقارت ناشی از فقر، این پایگاه و مقام را ویران میکند.
2 کشته شدن جسم و نیروی آن: این کشته شدن بر دو گونه است: فوری و تدریجی؛ فوری آن است که بینوایان به دلیل نبودن غذا و دوا، یا ناتوانی در برابر امکانات بمیرند و اما تدریجی، بیشتر از کشته شدن فوری مصداق پیدا میکند و بیشتر فقیران به علت بدی تغذیه و کمبود مواد و عناصر غذایی که منجر به لاغری و از بین رفتن نیروهای بدنی میشود و بدن را برای هجوم بیماریهای هلاک کنده و سپس مرگ آماده میکند.
3 کشته شدن مواهب و استعدادها: ...» و ان افتقر قنط وهنَ12؛ چون انسان فقیر شود ناامید و موهون خواهد شد.« چرا که انسان فقیر فکری جز آن ندارد که چیزی برای سیر کردن شکم خود فراهم کند و دیگر فرصتی برای او باقی نمیماند که به مواهب و استعدادهای خود فعلیت بخشد.
4 کشته شدن فضایل و اخلاق: فضایل انسان محروم با فقر کشته میشود همانگونه که حضرت علی - علیهالسّلام - میلوفرماید:کانالفقیرُ» صادقاً یسمّونهُ کاذباً، ولو کان زاهداً یسمونه جاهلاً13؛ اگر فقیر راستگو باشد او را دروغگو میخوانند و اگر زاهد باشد او را نادان مینامند. آیا کشته شدن فضایل انسانی بدتر از آن است که راستگو را دروغگو و زاهد را نادان بخوانند؟«