بخشی از مقاله
جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسي در نظام وظيفه
مطالعة نگرش دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد
چکيده
هدف پژوهش حاضر بررسي نگرش دانشجويان دربارة جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسي در نظام وظيفه است . مت يرهاي اصلي ين پژوهش تأثير نظام و يفـه بـر تغييـر نگرش به خانواده ، دوستان و محيط اطراف و نگـرش دانـشجويان بـه کـارکردهـاي اجتماعي و کارکردهاي سياسي نظام وظيفه در سه سطح نظام سياسي ، مقام هاي ياسي و شناخت سياسي است . يافته هاي پژوهش نشان مي دهد بيـشتر دانـشجويان بـا تـأثير نظام و يفه بر تغيير نگرش مشمولان به خانواده ، دوستان و محيط اطراف خـود و نيـز وجـود کارکردهـاي اجتمـاعي بـراي نظـام و يفـه و درن يجـه تـأ ير آن در فراينـد جامعه پذيري موافق انـد، امـا بـا نکـه نظـام و يفـه داراي آثـار و کارکردهـايي در بازجامعه پذيري سياسي مشمولان باشد مخالف هستند. دربارة تأثير نظام وظيفه بر تغيير نگرش به خانواده ، دوستان و محيط اطـراف ، کـارکردهـاي اجتمـاعي نظـام و يفـه ، کارويژه هاي سياسي معطوف به نظام ، مقام هاي سياسي و شناخت و گـرايش سياسـي بسته به وضعيت دانشجويان درقبال نظام و يفه تفاوت معناداري يان دانشجويان وجود دارد.
کليدواژه ها: جامعه پذيري ، بازجامعه پذيري ، سربازي ، نظام و يفه ، دانشجويان ، ايران .
١ اين مقاله از طرح پژوهشي با عنوان «شناخت نگرش دانشجويان به نظام وظيفه و اثرات نظام وظيفه بر آنان : مطالعة موردي دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد» استخراج شده است که در دانشکدة علوم اداري و اقتصادي دانـشگاه فردوسي مشهد انجام شده است .
مقدمه
جامعه پذيري ١ و بازجامعه پذيري سياسـي ٢ فراينـدي اسـت کـه درآن اعـضاي جامعـه بـه تـدريج مي آموزند چگونه در جامعه زندگي کنند و بـا هنجارهـاي گروهـي و سياسـي هـم سـاز شـوند.
عاملان جامعه پـذيري متعددنـد و طيف ي از عوامـل رسـمي ، يررسـمي ، دولتـي و غيردولتـي را دربرمي گيرند. دولت ها مي کوشند از عاملان و مجاري جامعه پـذيري و بازجامعـه پـذيري بـراي هم نواساختن اعضاي جامعه با ارزش هـ ي خـود سـود جوينـد. نظـام و يفـه و خـدمت سـربازي اجباري ازجملة ين عاملان است . در دوران نظام وظ فه ، جوانان ذکور بايد مدتي حدود دوسـال را در پادگــان هــا و نهادهــاي نظــامي بگذراننــد. ايــن دوره فرصــتي بــراي جامعــه پــذيري و بازجامعه پذيري سياسي جوانان محسوب مي شود.
در ايران ، از زمان برقراري نظام وظيفه ، از اين نهاد براي اجتماعي کـردن و بازجامعـه پـذيري سياسي سود جسته شده اسـت . ام ا نخـستين بـار در برنامـة پـنجم توسـعة اقتـصادي ، اجتمـاعي و فرهنگي جمهوري اسلامي (١٣٩٤-١٣٩٠) به ين کارکرد نظام و يفه تصريح شد. با وجود ايـن قصد بهره برداري از نظام و يفه براي جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسي با يزان موفقيـت و اثرگذاري آن در اين فرآيند متفاوت و متمايز است . به عبارت ديگـر، نظـام و يفـه در موقعيـت اجتماعي معيني افزون بر کارويژة خود مـي توانـد کارکردهـاي اجتمـاعي و سياسـي ني ز داشـته باشد، در انتقال ارزش هاي نظام سياسي اثرگذار باشد و به سازگاري و هم نوايي جوانان بـا آنهـا کمک کند. اما اين احتمال نيز مي رود که در موقعيت هاي متفاوت اجتماعي از دامنة اثرگذاري اين کارکردها کاسته شود يا در برهه اي اساساً منتفي شوند.
دانشجويان ازجمله گروه هايي هستند که مـي تواننـد در ارزيـابي ي زان موفقيـت دولـت در دست يابي به اهـدافش در فراينـد جامعـه پـذيري و بازجامعـه پـذيري سياسـي در دوران خـدمت نظام و يفه مورد توجه باشند. دسته اي از آنان کـه تمـام يـا مـدتي از خـدمت را انجـام داده انـد، درمعرض کارکردهاي مختلف نظام و يفه بوده اند. بخش ديگري يز مشمول هستند که پـس از فراغت از تحصيل به خدمت اعزام مي شوند. حتي آن دسته از دانـشجويان کـه از معافيـت هـاي دائم برخوردارند درمعرض فرآيندهاي حقوقي و اداري نظام و يفه بوده اند. شناخت نگرش اين دسته ها دربارة کارکردهاي اجتماعي و سياسي نظام و يفه و مقايسة آنهـا درخـور توجـه اسـت .
توجه به اين نگرش ها مي تواند بر ميزان موفقيت يا ناکامي برنامه هاي دولت در بازجامعه پـذيري سياسي در دوران خدمت نظام وظيفه يز پرتو يفکند. ازسوي ديگر با گسترش کمي دانشگاه هـا و افزايش ظرفيت پذيرش دانشجو هرسـاله بـر سـهم دانـش آموختگـان دانـشگاه هـا در ترکيـب مشمولان افزوده مي شود، تاآنجاکه به زودي و حداکثر تـا سـال ١٤٠٠ دسـت کـم نيم ي از کـل
مشمولان دانش آموختة يکي از مقاطع تحصيلي بـالاتر از ديـپلم خواهنـد بـود (مـسلمي ، ١٣٨٢:
١٧-١٤). افزون بر اينه ، دانشجويان در زمرة گروه هـاي آگـاه و مرجـع هـستند و نگـرش آنـان دربارة تأثير نظام و يفه بر جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسـي مـي توانـد مقـرون بـه صـحت باشد که شناخت آن اهميت دارد.
١. پي يشنة تحقيق
دربارة تأ ير نظام و يفه در فرايندهاي جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسـي در ايـران تـاکنون پژوهش مستقل تـاريخي ـ نظـري يـا پيماي شي صـورت نگرفتـه اسـت . امـا دربـارة دو موضـوع جامعه پذيري و نظام و يفه به تفکيک و بي ارتباط با يکديگر آثاري منتـشر شـده اسـت . دربـارة بررسي عوامل مؤثر در جامعه پذيري سياسي در ايران مي تـوان بـه تـأ ير خـانواده و نـوع روابـط خانوادگي بر جامعه پذيري سياسي دانشجويان کارشناسـي دانـشگاه تهـران (حـسيني ، ملکيـان و توکلي ، ١٣٨٩ ؛ عوامل مؤثر بر جامعه پذيري دانشجويان دکتري دانشگاه تبريز بـا نقـش محقـق (امين مظفري ، يوسفي اقدم ، ١٣٨٨ ؛ نقش راديو و تلويزيون در جامعه پذيري سياسي دانـشجويان (آذين و جهانشاهي ، ١٣٨٩ ؛ و تحليل جامعـه شـناختي مـشارکت سياسـي دانـشجويان دانـشگاه تهران ( يروزجائيان و جهـانگيري ، ١٣٨٧) اشـاره کـرد.آثـار منتـشرشده دربـارة نظـام و يفـه در مقايسه با موضوع جامعه پذيري کمترند. ش يد مهم ترين علت ، با همة اهميت نظام وظيفه به عنوان موضوعي اجتماعي ، محدوديت ها و موانـع موجـود در حـوزة مطالعـات جامعـه شناسـي نظـامي به ويژه در ارتباط با پيمـ يش و امکـان دسترسـي بـه مراکـز و منـابع پژوهـشي مربـوط باشـد. در مطالعات نسبتاً اندکي که دربارة نظام و يفه صورت گرفته اسـت ، سـه دسـته را مـي تـوان از هـم بازشناخت . نخست کتاب هايي که دربارة ارتش جديد در ايران نگاشته شـده انـد (قـائم مقـامي ،
١٣٢٦؛ بيگلرپور، نفيسي ، قائم مقامي ، بي تا؛ کرونين ، ١٣٧٧). در ين کتاب ها نظـام و يفـه بيـشتر ازنظر تحولات تاريخي و سازماني بررسي شده است . دو دستة ديگر از مطالعات نظام و يفـه در
دو قوة مقننه و قضائيه به اقتضاي وظايف سازماني انجام شده اند. در مرکز پژوهش هـاي مجلـس شوراي اسلامي با هدف اصلاح قوانين نظام وظيفـه (دفتـر مطالعـات سياسـي ، ١٣٨٢ الـف ؛ دفتـر مطالعات سياسـي ، ١٣٨٢ب طالقـاني ، ١٣٨١؛ عليـزاده ، ١٣٨٢) و در سـازمان قـضايي يروهـاي مسلح به منظور شناخت علل ارتکاب جرم و با هدف پيشگيري از وقوع جـرم در ميـان سـربازان وظيفه ، مطالعات چندي انجام شـده اسـت (ادارة کـل عفـو و پيـشگيري از وقـوع جـرم ، ١٣٨٠؛ صالح صدق پور و شفيعي ، ١٣٧٩ الف ؛ صالح صدق پور و شـفيعي ، ١٣٧٩ ب . ادارة کـل عفـو و پيشگيري از وقوع جرم ، ١٣٧٩). ين مطالعات ما را در شناخت نظام و يفه ي اري مـي دهنـد، امـا هــيچ کــدام بــه موضــوع ايــن پــژوهش يعنــي تــأ ير نظــام و يفــه در فراينــد جامعــه پــذيري و بازجامعه پذيري سياسي و نگرش دانشجويان به آن نمي پردازند. نبـود ايـن پيـشينه ، بـه پـژوهش حاضر ويژگي هاي بديعي ي بخشد، اما هم زمان محـدوديت هـا و کاسـتي هـايي را نيـز موجـب مي شود که صرفا تداوم تحقيقاتي ازاين دست و همکاري نهادهاي مسئول ي تواند بـه گـشايش فضا، دست يابي به پژوهش هاي عميق تر و رفع کاستي هاي موجود کمک کند.
٢. چارچوب نظري
اجزاي هر گروه اجتماعي ، بـه وي ژه کوچـک تـرين آن ، فـرد انـساني ، همـواره درحـال تغييرنـد.
ازاين رو گروه انساني براي حفظ سازمان و ادامة زندگي خود ناگزير است پيوسته افـراد جدي د را با خود هم ساز١ و براي زندگي گروهي آمـاده کنـد. هـم نـوايي گروهـي ٢ نتيجـة نهـايي ي ن هم سازي است . هم نوايي گروهي داراي دو مرتبة ساده و صوري ، و پيچيده و ژرف است . اولي جامعه پذيري و دومي فرهنگ پذيري ٣ خوانده مي شود. جامعه پذيري را جاگيرساختن مهارت ها، انگيزه ها و ايستارهاي لازم براي اجـراي نقـش هـ ي اجتمـاعي دانـسته انـد. ازآنجاکـه فراگي ري جريان مستمري در تمام زندگي است ، ايستارهاي برخي اعضاي جامعه در موقعيت هـايي تغييـر مي کند. اين به ويژه در دوران جواني و بزرگ سالي يا به هنگام رويدادهاي دگرگون سـاز ماننـد انقلاب ها، تحولات سياسي و تغيير رژيم هاي سياسي رخ مي دهد. در ين مواقع افراد با ارزش ها و ايستارهاي جديدي روبه رو مي شوند که ممکـن اسـت نگـرش هـاي آنـان را تغييـر دهـد. اي ن دگرگوني در فرايندي روي مي دهد که آن را بازجامعه پذيري مي نامند.
گيدنز جامعه پذيري را فرايندي مي داند کـه در آن کـودک نـاتوان بـه تـدريج بـه شخـصي خودآگاه ، دانا و ورزيده در شيوه هاي فرهنگي اي تبديل مي شود که در آن متولـد شـده اسـت .
اين فرايند در سراسر دورة زندگي و تا پايان هستي فرد ادامه مـي يابـد (١٣٧٤: ٩٦،٦٧). جري ان جامعه پذيري به دو صورت آموزش آگاهانه و ناآگاهانة هنجارهاي زندگي صورت مـي گيـرد.
هم نـوايي فـرد بـا هنجارهـاي اجتمـاعي کـه مايـة جامعـه پـذيري اسـت نيـز بـه دوگونـه اسـت : مجاب شدن ١ يا هم نوايي دروني و اجابت کردن ٢ يا هم نوايي سطحي . هم نوايي سطحي شخص را به رعايت هنجارها به قصد حفظ ظاهر وامي دارد، اما هم نـوايي درونـي فـرد را بـه قبـول بـاطني هنجارها برمي انگيزد. جامعه پذيري وقتي تام و تمام است که فـرد بـه درونـي کـردن هنجارهـاي اجتماعي بپردازد و اين هم درصورتي است که بين فرد و جامعه وفاق کافي برقـرار باشـد. اگـر جريان جامعه پذيري عميقاً صـورت گيـرد و دوام آورد، افـراد جامعـه از مـشابهت هـ ي فـراوان برخوردار و سرانجام با ديگر اعضا همانند مي شوند. به اين تر يب فرهنگ پـذيري رخ مـي نمايـد.
بنابراين فرهنگ پذيري جرياني است که فـرد را عميقـ و از جهـات فـراوان بـا فرهنـگ جامعـه هماهنگ مي کند، اما جامعه پذيري فرآيندي است که فرد را کم و يش با هنجارهـاي اجتمـاعي سازگار مي کند (برن و کوف ، ١٣٥٦: ١٥٤،١٥٥،١٥٧،١٥٩).
فرايندهاي جامعه پذيري سياسي هنگامي روي مي دهند که فرد اطلاعات ، ارزش ها، رفتـار و رويه هاي سياسي را کسب مي کند. به عبارت ديگر افراد همان گونه که در نقش هاي يرسياسـي و نظام هاي اجتماعي جامعه پذير مي شوند، در نقش ها و نظام سياسي يز جامعه پذير مـي شـوند و فرهنگ سياسي را کسب مـي کننـد (آلمونـد و وربـا، ١٩٦٣: ١٤). بـه ايـن ترتيـب جامعـه پـذيري سياسي به فرايندي اشاره دارد که ازطريق آن افراد تازه وارد جامعه با کساني که در دل آن رشد مي کنند الگوهاي مشخص سمت گيري و رفتـار سياسـي را کـسب مـي کننـد. از جامعـه پـذيري سياسي تعاريف محدود و گسترده هم شده اسـت . در تعريـف محـدود، جامعـه پـذيري سياسـي تزريق حساب شدة اطلاعات ، ارزش ها و رويه هاي سياسي توسط عاملان آموزش دهنده اي است کــه در ايــن زمينــه مــسئو يت رســمي دارنــد (گــرين اشــتين ، ١٩٦٨: ٥٥١). ايــن تعريــف در کوشش هاي آشکار نظام هاي توتاليتر بـراي القـاي ارزش هـ ي معـين ازطري ق نهادهـاي دولتـي
ازجمله نظام آموزشي آشکار مي شود. در آلمـان نـازي و اتحـاد شـوروي ي ن اجتمـاعي شـدن ازطريق مدارس ، کتـاب هـ ي درسـي ، سـازمان هـ ي نوجوانـان و جوانـان و... از کودکـستان تـا آمــوزش عــالي و فراتــر از آن انجــام مــي شــد (راش ، ١٣٧٧: ١٠٥-١٠٣). در معنــاي گــسترده جامعه پذيري شامل تمـام اشـکال يـادگيري سياسـي اعـم از رسـمي يـا غيررسـمي ، خواسـته ي ا ناخواسته و در تمام مراحل عمر مي شود که نه تنها يادگيري صريح سياسي ، بلکه يـادگيري هـاي به ظاهر غيرسياسي را نيز دربرمي يرد (گرين اشتين ، ١٩٦٨: ٥٥١).
محتواي جامعه پذيري سياسي را همان آموخته هاي فرد تشکيل مي دهـد. اي ن محتـوا شـامل تمايلات ، باورها و ايستارهاي فرد دربارة سياست و فعاليت سياسي است . عاملان جامعـه پـذيري سياسي مي توانند دولتي و رسمي مانند مدرسه و رسانه هاي همگاني يـا يردولتـي و غيررسـمي مانند خانواده ، گروه همسالان و محيط کار باشند. برخي محققان دسته بندي ديگري از عـاملان ارائه داده اند: آنهايي که بر يادگيرنده اقتدار دارند، مانند آموزگار، پدر و مـادر، و آنـان کـه بـا يادگيرنده موقعيت برابر دارند، مانند همسالان ، دوسـتان و همکـاران (چيلکـوت ، ١٣٧٧: ٣٥٩).
جامعه پذيري سياسي به دو شکل انتقال و يـادگيري مـستقيم يـا غيرمـستقيم صـورت مـي گيـرد.
جامعه پذيري مست يم حالتي است که اطلاعـات ، ارزش يـا احـساسات نـاظر بـر مـسائل سياسـي به صراحت انتقال مي يابد. جامعه پذيري يرمستقيم هنگامي رخ مـي دهـد کـه تجربيـات يـا نـوع
تربيت و رفتار ما ناخواسته به ديدگاه هاي سياسي ما شکل مي دهد (آلمونـد و همکـاران ، ١٣٨١:
.(١٥٨
هرچند ظاهراً بيشتر آموخته هاي اساسي در سال هاي نخست عمر براي فرد حاصل مي شـود، گاه افراد بزرگ سال نيز ممکن است جامعه پذيري مجدد يا بازجامعه پذيري را تجربه کنند. اي ن فرايندي است که با گسيختگي الگوهاي رفتار و ارزش هاي پذيرفته شدة پيـشين ، و بـه دنبـال آن پذيرش ارزش ها و الگوهاي رفتاري اساساً متفاوت مشخص مـي شـود. افـراد بـه وي ژه در دوران جواني و بـزرگ سـالي درمعـرض فراينـدها و عـاملان بازجامعـه پـذيري هـستند. آنهـا بـا تـرک دبيرسـتان و ورود بـه دانـشگاه يـا محـيط کـار و حتـي ازدواج و داشـتن فرزنـد، بـا اطلاعـات ، موقعيت ها و آموخته هاي جديدي رو ه رو مي شوند که ممکن اسـت بـر ارزش هـا و ايـستارهاي آنان اثر بگذارد.
وقوع دگرگوني هاي سياسي ، که ساختار و رژيـم سياسـي را متحـول مـي کنـد بـا بـسيج ي ا حضور داوطلبانة مردم در رويدادهاي سياسي و تأثيرپذيري از ايـستارها و ارزش هـ ي جديـد و
انقلابي همراه است ، از ديگر مواردي است که بازجامعه پذيري سياسي را موجـب مـي شـود. در اين فرايند آموخته ها و الگوهاي رفتاري پيشين به کنـاري نهـاده مـي شـود و هنجارهـا و قواعـد ارزشي و رفتاري نويني برگرفته مي شود. اما افزون بر فرايندهاي جاري و ناخودآگاه ، نظام هـاي سياسي انقلابي ـ يدئولوژيک نيز به شکلي آگاهانه مي کوشند نه تنها نسل جديد، بلکه نسل قديم را بازاجتماعي کننـد. اي وان ولگيـز در پژوهـشي دربـارة جامعـه پـذيري سياسـي در کـشورهاي اروپاي شرقي به جامعه پذيري نسلي ١ يعني اجتماعي کـردن خودآگـاه يـا ناخودآگـاه کودکـان توسط بزرگ سالان و بازجامعه پذيري اشـاره مـي کنـد و آن را بـه دو مرحلـة انقلابـي و يوسـته تقسيم مي کند. او مي نويسد هنگامي که رژيم جديدي بـا ارزش هـاي اي دئولوژيک متفـاوتي بـه قدرت مي رسد، مي کوشد نه تنها نسل جديد را اجتماعي کند بلکه نسل قديم را نيز بازاجتماعي مي کند و ارزش هاي آنها را از ايدئولوژي قديم به جديد تغيير مـي دهـد. افـزون بـر ايـن ، رژي م کوشش مي کند کنترل ايدئولوژيک خود را به وسيلة فر يند مداوم اجتمـاعي کـردن بـه وي ژه در محل کار و رسانه ها تقويت کند. در چنين وضعيتي تمام فعاليت هاي جامعـه اصـولاً و بـه مي زان درخور توجهي عملاً تابع ارزيابي يدئولوژيک قرار مي گيـرد و انتظـار مـي رود رفتـار واقعـاً ي ا ظاهراً با هنجارهاي آشکار ايدئولوژيک هم نوا باشد (ولگيز، ١٩٧٥: ٣-١).
وقوع بازجامعه پذيري سياسي هميشه يازمند ايجاد دگرگـوني سياسـي و بـه قـدرت رس يدن رژيم سياسي جديد يست . يکي از انواع موقعيت هايي که بازجامعه پذيري سياسي ممکن اسـت در آن پديد آيد، هنگامي است که فرد وارد سازمان بازداشت گاهي مي شـود. سـازمان هـايي از قبيل يمارستان رواني ، زندان ، سربازخانه يا محيط ديگري که او را از دنياي خارج جـدا و تـابع الزامات جديد و انضباط سخت مي سازند. در ين محيط ها به ويژه در صورتي که فـشار بـيش از حد وجود داشته باشد ممکن است تغييرات کاملاً چشمگيري در شيوة نگرش و شخصيت افراد به وجود آيد (گيدنز، ١٣٧٤: ٨٨). خدمت سربازي ، سربازخانه ، مراکز نظامي و پادگان ازجملـه محيط هايي هستند که به دليل ويژگي هاي خود به مکان مناسبي براي بازجامعـه پـذيري سياسـي مبدل مي شوند.
نظام وظيفه ١ روش تأ ين منابع انساني يرامـون سـازمان هـ ي نظـامي در دولـت هـ ي مـدرن است . اين روش در انقلاب فرانسه و ارتش ملي يز نخستين بار در فرانسه و توسط لازار کـارنو٢ ابداع شد (بشيريه ، ١٣٧٣: ٢٦٣). بنابراين برقراري نظام و يفه بـا ايجـاد دولـت ـ ملـت ، برقـراري حاکميت ملي و رواج ناسيونا يسم و شـکل گي ري دولـت مـدرن پيونـد دارد. در دولـت مـدرن براساس قوانين کلية اتباع يا شهـروندان ذکـور موظف اند دوره اي از جواني خود را در خـدمت نيروهاي مسلح بگذرانند. به اين تر يب خدمت سربازي از شکل داوطلبانه و حرفه اي به وظيفه اي ملي ، عمومي و اجباري تبديل شـد و امتنـاع از خـدمت سـربازي ي ا تـرک آن جـرم و مـستحق مجازات دانسته شد (سينائي ، ١٣٨٨: ١١١-٩٥). آنچه نظـام و يفـه را از ديگـر روش هـاي تـأمين منابع انساني براي يروهاي مسلح متفاوت ساخت دو ويژگي "اجباري بودن " و "عام بـودن " اسـت (سينائي ، ١٣٩٠: ٢٠٢-٢٠١). با برقراري نظام و يفه نه تنها يروي لايزالي براي تأ ين امنيت ملـي و در مــواردي مقابلــه بــا مخالفــان داخلــي و دشــمنان خــارجي شــکل گرفــت ، بلکــه فرصــت ارزشمندي يز بـراي بازاجتمـاعي کـردن در اختيـار دولـت هـا قـرار گرفـت . دو جنـگ جهـاني نظام وظيفه را به تدريج در کشورهاي صنعتي مانند بريتانيا و ايالات متحده و کشورهاي آسـيايي و افريقايي رواج داد (فرامزيان ، بي تا: ٢٧).
٣. نظام و يفه ، جامعه پذيري و بازجامعه پذيري سياسي در ايران
از ميانة دورة قاجار روش "سرباز بنيچه " براي تأمين نيروي انساني قـشون در ايـران معمـول شـد.
اين روش بخشي از اصلاحات نظامي اميرکبير بـراي کاسـتن از وابـستگي دولـت بـه ولايـات و ايلات بود (کالمار، ١٣٦٩: ١ . اما نواقص و کمبودهاي سربازگيري "بنيچـه " بـه تـدريج آشـکار شد. فشار بر روستاها و ايلات ، معافيت شهرها و روستاهاي متعلـق بـه شـاهزادگان و روحانيـان ، پرداخت رشوه به گروه هاي اعزامي براي سربازگيري و انتخاب افراد فقير و ناتوان جسمي براي سربازي دشواري هاي زيادي را در تأمين نيروي انساني و آمـوزش هـ ي نظـامي بـه آنـان ايجـاد کرده بود (ريشار، ١٣٦٩: ٥٥).
برقراري نظام وظيفه در ايران و تشکيل ارتش منظم از زمان مشروطه و ب ويژه در مذاکرات اولين و دومين دورة مجلس شوراي ملي مطرح شد. اما بـه دلاي ل تـاريخي و سـاختاري ، دولـت مشروطه استقرار نيافت و پس از دوره اي بي ثباتي ، با کودتـاي ١٢٩٩ شمـسي مقـدمات اسـتقرار
دولت مطلقه در چارچوب مقتضيات و جامعة يران فراهم آمد. دولت هاي مدرن براي بازتولي د ارزش ها و انجام موفقيت آ يز کارکردهاي خود نيازمند بازاجتماعي شـدن جوانـاني هـستند کـه جامعه پذيري را در نهادها و روابط سنتي تجربه کرده اند. با تشکيل ارتش جديد در سـال ١٣٠٠ شمسي ين نهاد به پيش قراول نوسازي و از سال ١٣٠٥ با برقـراري نظـام و يفـه بـه نهـادي بـراي بازجامعه پذيري سياسي جواناني تبـديل شـد کـه فراينـدهاي جامعـه پـذيري را پـيش از ايـن در نهادهاي سنتي گذارنده بودند. احمد نقيب زاده برقراري خـدمت نظـام و يفـه را از تمـام تـدا ير ديگر رضاشاه در «سست کردن روابط دروني عشاير و ايلات و پيونـددادن آنهـا بـا ارگـان هـاي
دولتي » مؤثرتر مي داند. او مي نويسد:
يکي از کارويژه هاي پنهان خدمت نظام ، همان کـارويژ هـ ي آشـکار دسـتگاه آمـوزش و پـرورش است ، به اين عبارت که در درجة اول فرد تماسي مـستقيم بـا نظـام سياسـي کـشور پيـدا مـي کنـد و درخلال آموزش نظامي با بسياري از مقررات ، نهادها و قوانين ني ز آشـنا مـي شـود. افـزون بـر اي ن ، ايدئولوژي دولتي يز به بهترين وجه به او القا مي شود. خدمت نظام مانند يک حزب سياسي فـرد را به بدنة اجتماعي متصل مي کند و از او يک شهروند فعال و جهت دار مي سازد. بـسياري از مـأموران اطلاعاتي رژيم پهلوي در دورة سربازي شناسايي و جذب مي شدند. کـارکرد ديگـر نظـام اجبـاري آشنايي افراد با يکديگر و با مناطق مختلف کشور است . ارتباطات اجتماعي يکي از راه هـاي ادغـام اجتماعي و يجاد هم گونگي و برقـراري يونـد بـا اتبـاع ديگـر اسـت . خـدمت نظـام خـود يک ي از زمينه هاي اين گونه ارتباطات است (١٣٧٩: ١٩٨).
شايد اين جملات اغراق آميز باشد، اما آشکارا بـه کارکردهـاي جامعـه پـذيري نظـام و يفـه
اشاره دارد. بنيان هاي نظـري نظـام و يفـه کارکردهـاي اجتمـاعي و سياسـي آن را رقـم مـي زد: احساس برابري با ديگر گروه هاي اجتماعي ؛ آشنايي با مقررات و آيين نامه هاي اداري ؛ مواجهـه با زندگي شهرنشينان و ويژگي هاي زندگي شهري و صنعتي مانند ساعت کار، مرخصي ، اوقات فراغت ، مراکز تفريحي و هنري و عمومي ؛ آگاهي از تحولات و پيشرفت هـ ي تکنولوژيـک و آموزش هاي جديد و گاه حتي سوادآموزي و آشنايي با برخي حرفه هاي ر ي ج در محـيط هـاي نظامي و مورد نياز ارتش . نظام و يفه کارکردهاي سياسي هم داشـت : يجـاد رابطـة جديـد بـين دولت و ملت ؛ اتباع کشور صرف نظر از مذهب ، قوميـت ي ا زبـان در نـزد دولـت برابـر و داراي حقوق و تکاليف واحدي بودند؛ آنان وظيفه داشتند به فرامين دولت گـردن نهنـد و از مرزهـاي