بخشی از مقاله

چکیده

از ارکان مهم در زندگی و روابط اجتماعی آدمی ، نحوه ی تنظیم رفتارهای مبتنی بر تحکیم در حوزه قدرت سیاسی و اصول و ضوابط حاکم بر این روابط به ویژه در حوزه آمریت است. دین اسلام به عنوان آخرین آیین الهی و پیامبر اسلام به عنوان رسول خاتم در تنظیم روابط اجتماعی و خصوصی، جایگاه رفیعی را برای اخلاق قائل شده و حضرت امیرالمومنین علی - ع - نیز با تلفیق دو مقوله مهم از حیات اجتماعی یعنی اخلاق و سیاست، تصویر روشنی از ضرورت به کارگیری روشهای مبتنی بر اخلاق در حوزه آمریت در قدرت سیاسی ارائه نمودهاند در این مقاله محققین باروش توصیفی تحلیلی درصدد آن می باشند که جایگاه اخلاق درسیره سیاسی حضرت علی - ع - رابررسی ونیزمهمترین مؤلفهها و شاخصهای این سیره از دیدگاه حضرت امیرالمومنین علی - ع - مورد بررسی اجمالی قرار گیرد.

کلمات کلیدی:جایگاه،اخلاق،سیره،سیاسی،حضرت علی - ع -

مقدمه

یکی از معماهای پیچیده در جهان سیاست، رابطه اخلاق و سیاست در صحنه عمل سیاسی است. جایگاه اخلاق در نظام اجتماعی و رابطه اخلاق نظری و سیاست عملی در تاریخ فلسفه سیاسی در جهان دارای قدمت وافری است.از طرف دیگر آنچه تاریخ بشر در عمل شاهد و گواه آن بوده است بیاعتنایی و یا کمرنگ شدن اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی به ویژه هنگام بروز جنگها و کشمکشهاست. به گونهای که صفحات تاریخ اجتماعی و سیاسی آدمیزادگان مشحون از سیاستهای غیراخلاقی است. یکی از دغدغههای مهم اندیشهپردازان سیاست در عصر مدرن تبیین رابطه و حدود نفوذ اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی و اقناع حکمرانان به رعایت اصول مزبور در تصمیمگیریهای سیاسی است.

البته مباحث مربوط به مبانی یا فلسفه اخلاق در مکاتب مختلف غرب و شرق و از جمله در میان متفکران اسلامی متنوع و محل چالش است که پرداختن به آنها مجالی جداگانه میطلبد. آنچه در این نوشته بدان پرداخته میشود مباحث مربوطه به حوزه فلسفه اخلاق نیست بلکه مهمترین مؤلفه های حسن و قبح عقلی که دین بر آن صحه نهاده و در میان پیروان ادیان و مکاتب مختلف مورد وفاق است مانند ناخوشایند بودن ستم، کذب، مکر و فریب، خیانت در امانت، نقض تعهد و پیمان و خوشایند بودن عدل، راستگویی و صداقت، پایبندی به تعهدات و امثال آن در حوزه عمل سیاسی با استناد به سیره حضرت امیرالمومنین علی - ع - مورد بررسی اجمالی قرار خواهد گرفت. هدف عمده در این بررسی اجمالی یافتن مدلی تفسیری1 از رفتار و عملکرد جهتدار حضرت امیرالمومنین علی - ع - در حوزه قدرت و رفتار سیاسی است. مدلی که یکی از وجوه تبیین در علوم اجتماعی و سیاسی است.تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی است.

سیاست اخلاقی و اخلاق سیاسی

در یک نگرش کلی و کلان میتوان گفت از رابطه اخلاق و سیاست در مرحله و حوزه عمل سیاسی دو نوع برداشت وجود دارد:برداشت اول ملاحظه رابطه اخلاق و سیاست برپایه ترجیح اخلاق سیاسی است. در این برداشت، اصالت و ترجیح با حفظ قدرت سیاسی است هر چند به بهای زیر پا نهادن اصول اخلاقی و بیاعتنایی به اصول مزبور باشد. در این نگرش اخلاق در صحنه عمل کمرنگ و گاه حذف میشود و آنچه قدرت و سیاست اقتضا میکند اختیار میشود.برداشت دوم ناظر به رابطه اخلاق و سیاست براساس ترجیح و تقدم سیاست اخلاقی است. در این برداشت و نگرش، حفظ اصول اخلاقی و انسانی و پایبندی به آن اصول هر چند با صیانت ظاهری از قدرت سیاسی در تعارض باشد مقدم شمرده میشود.

مبانی فکری حضرت علی علیه السلام درباره اخلاق سیاسی

به طور کلی دیدگاههای امام، کاملاً جنبه درون دینی دارد و از قرآن و سنّت پیامبراکرم گرفته شده است. باید گفت که تأثیر تربیتهای پیامبراکرم بود که شخصیتی این گونه از حضرت علی علیه السلام خلق کرده بود و خود ایشان بارها به این مسأله و نقش تربیتی پیامبراکرم صلی االله علیه و آله وسلم در شکل گیری شخصیت خود، تأکید کرده است: »شما می دانید مرا نزد رسول خدا صلی االله علیه و آله وسلم چه رتبت است و خویشاوندیم با او در چه نسبت است. آنگاه که کودک بودم، مرا در کنار خود نهاد و در سینه خویشم جاداد... و من در پی او بودم در سفر و حضر چنان که شتر بچه در پیمادر در هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت. - «نهج البلاغه،:1383 خطبه - 197در واقع شخصیتی که اسلام و حضرت رسول صلی االله علیه و آله وسلم از امام علی علیه السلام پدید آورد، شخصیتی کاملاً اخلاقی بود که جز حقیقت به هیچ چیز نمی اندیشید. از سوی دیگر اندیشه های امیرمؤمنان علیه السلام درباره سیاست اخلاقی کاملاً اصیل است و به همین جهت در بررسی اندیشه های ایشان در این زمینه به هیچ اندیشه سیاسی کهن و نو نیازمند
نیستیم.

عدالت، مبنای سیاست اخلاقی

از دید حضرت علی علیه السلام ،عدالت عنصر ذاتی و مهم ترین رکن سیاست است. اندیشه سیاسی امام، بدون درک مفهوم و اهمیّت عدالت از نظر وی قابل درک نیست. در مقام عمل هم امام در اجرای عدالت هیچ گونه انعطافی را نمی پذیرفت، که این امر مشکلات بسیاری را برای حضرت ایجاد کرد. از دیدگاه امام علیه السلام وجه تمایز اصلی حکومت اسلامی با دیگر حکومتها، عدالت و دوری از ستم است. چون تمام اصول اخلاقی که انسان ها در شرایط عادی بدان پایبندند، در شرایط ظالمانه از میان می رود. به همین دلیل حضرت علی علیه السلام تمام توان خویش را برای مبارزه با بی عدالتی به کار برد تا اصول اخلاقی را درمردم و در میان زمامداران پایدار کند.

غایت سیاست از دیدگاه امام

در سیاست اخلاقی، هدف اخلاقی کردن سیاست، در غایت و روش است. حضرت علی علیه السلام در نامه اش به مالک اشتر یکی از اهداف اصلی حکومت را اصلاح اهل مصر می داند. مراد،از اصلاح هدایت اخلاقی مردم به سوی سعادت جمعی و رهنمون شدن آنها به پیروی از دستورهای الهی و عقل و غلبه بر هوای نفس و شهوت است. در واقع در میان اهداف چهارگانه ای که حضرت علی علیه السلام در فرمان خود به مالک اشتر بر می شمارد، »اصلاح مردم« مهم ترین هدف است و دیگر موارد، مقدمه تحقق این هدف شمرده می شوند. علامه جعفری می نویسد: » این فرمان مبارک که تنظیم شده یک شخصیت کمال یافته الهی است... اساسی ترین هدف خود را، پس از تنظیم امور اقتصادی که عامل ادامه حیات طبیعی است و پس از آماده کردن عرصه اجتماع برای اصل زندگی، »اصلاح مردم « معرفی می کند و با این هدف به ضرورت تکاپوی امور سیاسی و حقوقی و فرهنگی و اخلاقی در به وجود آوردن زمینه تکامل تأکید می کند. - جعفری تبریزی، - 114:1379 بنابراین حضرت هدف خود از حکومت را هدایت مردم به سوی خداوند اعلام می دارد.

مهمترین مؤلفههای سیاست اخلاقی امیرالمؤمنین علی - ع - از این قرار است:

-1لزوم پرهیز از پیمان شکنی، فریبکاری و خیانتکاری در سیاست یکی از مواقف مهم و گاه سرنوشتساز در حوزه قدرت سیاسی و تصمیمگیری نقض پیمان و استفاده از فریب و نیرنگ جهت نیل به مقصود است. در گفتار و کردار حضرت امیرالمؤمنین علی - ع - مشاهده میشود که ایشان استفاده از این روشهای غیراخلاقی را برای نیل به هدف مشروع نیز به کار نمیبردند و استفاده از این روشها را مجاز ندانسته و مستوجب عذاب آخرت میشمردند. در این راستا روایات صریحی وجود دارد که در نهجالبلاغه و مصادر معتبر شیعه ذکر شده است روایاتی که در ادامه میآید صریح و مربوط به حوزه قدرت سیاسی است.امیرالمؤمنین - ع - در کوفه در ضمن ایراد خطبه فرمودند: »ای مردم اگر نبود بد بودن و ناپسند بودن پیمانشکنی و خیانت هر آینه من زیرکترین مردم میبودم، ولی پیمانشکنان گنهکارند و گنهکاران نافرمان. بدرستی که پیمانشکن و گنهکار - که پروایی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید