بخشی از مقاله
چکیده
بهداشت و سلامت فردی که مقدمه سلامت جامعه است در ایران جایگاه بسیار مهمی داشته است. نگاهی به متون ادبی ایران در طول هزار و اندی سال گذشته گویای این مطلب است که ایرانیان هرگز تغافل از آن را جایز نمیدانستند. پیشرفت علم پزشکی در ایران قدیم که یادگار دوره پیش از اسلام است، حکایت از اهمیت سلامت دارد. انتخاب طبیبان کارآمد به عنوان ندیم پادشاه که در اکثر ایّام و ملاقاتهای رسمی و غیر رسمی، حتی هنگام خوردن و آشامیدن همراه آنان بودهاند، گواه دیگری بر ارزش بهداشت و سلامت در ایران است.
کم نیستند ادیبان و شاعرانی که به لحاظ اشتمال بر مجموعه دانشهای عقلی از جمله پزشکی، همچون ابوالقاسم فردوسی و سنایی به لقب حکیمملقّ،ب شدهاند. یکی از محورهای عمده سلامت، پیشگیری بوده است. مردم ایران پیشگیری را مقدم بر درمان میدانستند، به گونهای که توصیههای بسیاری مبنی بر بیمار نشدن در متون ادب فارسی مشاهده میشود. محور دیگر سلامت، درمان است. تشخیص به موقع و صحیح بیماریها، در درمان نقش حیاتی دارد به همین جهت بخش عظیمی از متون فارسی مشحون به اطلاعات تشخیصی و درمانی جهت حفظ سلامت فردی و اجتماعی است. محور دیگر سلامت جامعه به ویژه اماکن عمومی مثل مساجد و مجالس جشن و دربار پادشاهان است که درباره حفظ بهداشت آن توصیههای خوبی مشاهده میشود.
مقدمه
بهداشت و سلامت در هر دو بعد فردی و اجتماعی و جسمی و روحی از دیرزمان در فرهنگ ایران جایگاه ویژهای داشته است؛ چنانکه در متون به جای مانده از روزگاران پیشین اهمیت آن هویداست. به عنوان مثال در آثار پیش از اسلام میتوان از اندرزنامههای پهلوی نام برد. اندرزنامهدادِستان مینوی خِرد یکی از آنهاست. اندرزهای این کتاب معمولاً اندرزهای تجربی و عملی است و توصیههای بهداشتی کاربردی خوبی در آن مشاهده میگردد. مانند پرهیز از سخن گفتن هنگام غذا خوردن، با یک لنگه کفش راه نرفتن، بدون کمربند و لباس مناسب از منزل بیرون نرفتن، زیانهای شرابخوری پیوسته و دوری از ایستاده ادرار کردن. - رک: تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام - دانشگاه جندی شاپور از قدیم الایام به عنوان یک مرکز پزشکی مهم معروف بود و در تمام مدت دولت ساسانی اهمیت خود را حفظ کرد. با ورود اسلام این مرکز علمی آسیبی ندید و در دوره اسلامی در خدمت تمدن اسلامی درآمد.
از جمله پزشکان جندی شاپور، بختیشوع و پسرش جورجیس، عیسی بن شهلا - شهلافا - ، شاپور بن سهل، ماسویه و پسرش یوحنا بن ماسویه بودند. در عصر اسلامی، در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم پزشکان بزرگی ظهور کردند از جمله ابونصر فارابی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابن مسکویه و ابوحیان توحیدی. آثار پزشکی خوبی هم در این عهد نوشته و ترجمه شد که در ارتقای بهداشت و سلامت فردی و اجتماعی ایران تاثیر معتنابهی داشت مثل: ترجمه کتاب شاناق - چاناکیا - پزشک که وزیر چاندرا گویتا امپراتور هند - 321ق - بوده یا کتاب المعالجهالبُقراطیه تألیف احمد بن محمد طبری پزشک رکنالدوله دیلمی. مشهورترین آثار فارسی پزشکی به جا مانده از عصر سامانی عبارتند از: کتاب هدایهالمتعلمین فیالطب اثر ابوبکر یامابوحکیربیع بن احمد اَخَوَینی بُخاری که شاگرد با واسطه محمد بن زکریای رازی است در نیمه دوم قرن چهارم و کتاب الابنیه عن حقایقالادویه اثر ابومنصور موفق بن علی هروی است.
وی را معاصر منصوربن نوح سامانی - - 365-350 دانستهکتابانددر. موضوع داروشناسی است و مُصَنِّف کوشیده است، نام همه داروهایی را که تا آن زمان میشناختند، در کتاب بیاورد. - رک: صفا، تاریخ ادبیات ج - 1 در این نوشتار با سیری در برخی از متون غیر مرتبط با موضوع بهداشت و سلامت، جایگاه و اهمیت آن نزد ایرانیان در محورهایی همچون: بهداشت فردی، بهداشت محیط اجتماعی، پیشگیری، تشخیص، درمان، ... بررسی میگردد. این بررسی، مبین این واقعیت است که وقتی در متون و توصیههای غیر پزشکی تا این حد به بهداشت و سلامت فرد و جامعه بها داده است، جایگاه و ارزش سلامت گویاتر و روشنتر خواهد بود.
الف - بهداشت فردی
شستن پا از جمله مواردی است که در بهداشت و سلامت فردی بسیار حایز اهمیت است. عطار در داستان سلطان محمود غزنوی و ایاز، غلام محبوبش گفته است: سلطان شخصا پای ایاز را میشست و خشک میکرد. غزالی در احیاء علومالدین که به منزله دائرهالمعارفی از علوم اسلامی است در باره بهداشت و سلامت فردی توصیههای عملی قابل توجهی با دلایل عقلی و نقلی دارد که ملخص آن چنین است: اول آنچه در موی سر از خاز - چرک - و شپش فراهم آید، تنظف از آن به غسل و شانه، و به روغن برای ازالت وَسَخ - کثیفی - ، مستحب است. پیغمبر-صلی اللّه علیه و سلم- هر دو روزی موی را روغن و شانه کردی و دیگران را همچنین فرمودی و گفتی: ادهنوا غبّا و گفته است: هرکه را مویی است باید که آن را از شوخ نگاه دارد. و مردی در خدمت پیغمبر آمد، و موی سر و محاسن او شوریده و کالیده بود. فرمود: این را روغن نبود که موی را بدان بنشاندی؟ دوم آنچه در گوش فراهم آید.
آن چه از آن ظاهر باشد به مسح زایل شود، و آن چه در قعر سوراخ بود، به وقت بیرون آمدن از گرمابه، آن را به رفق پاک باید کرد، که بسیاری آن به شنوایی زیان دارد. سوم آن چه درون بینی باشد، از رطوبتهای بسته و به اطراف آن پیوسته، و آن را استنشاق و استنثار زایل کند. چهارم آن چه بر دندانها و اطراف زبان بود، از زردی، آن را به مضمضه و مسواک زایل کند. پنجم آن چه در محاسن باشد از خاز و شپش چون تعهد نیابد، ازالت آن به غسل و شانه کردن مستحب است. و در خبر است که شانه در سفر و حضر از پیغامبر جدا نبودی. ششم خازی که در بندهای پشت انگشتان باشد.
عرب پس از طعام دست کمتر شستی، و بدان سبب خاز فراهم آمدی. پیغامبر شستن آن فرمود. هفتم شوخی - چرک - که در سرهای انگشتان و زیر ناخن بود. عرب را در هر وقت ناخن پیرایی - ناخنگیر - حاضر نبودی، و شوخ در آن جمع شدی. پیغامبر برای چیدن ناخن، و نتف - موی کندن - زیر بازو، و حلق عانه - تراشیدن موی شرمگاه - چهل روز به وقت کرد. و لکن فرمود که زیر ناخن پاک دارند. - رک: غزالی،کیمیای سعادت ج1 ؛ ص 308و - 309 وی در جای دیگر با تفسیر جدیدی از آیه قرآن، به بهداشت ناخن پرداخته است، پس از آن بهداشت بدن و ارزش گرمابه را متذکر شده: در اثر آمده است که پیغمبر را وحی دیرتر رسید و چون جبرئیل بیامد فرمود که چگونه وحی بر شما نازل شود و شما بندهای انگشتان نمیشویید و زیر ناخنان پاک نمیدارید و زردی دندان به مسواک زایل نمیکنید!