بخشی از مقاله

جايگاه فرهنگ ايثار و شهادت در فرهنگ سياسي تشيع با تاکيد بر نقش آن در پيروزي انقلاب اسلامي
چکيده
فرهنگ ايثار و شهادت در اسلام از جلوه و مترلت ممتازي برخوردار است . اين فرهنگ در عرصه هاي مختلف داراي جايگاه ، آثار و نتايج گسترده اي در مکتب محاسي تشيع است . محاسه کربلا و نهضت عاشورا عرصه جاودانه ترين و موثرترين شهادت طلبي ها در طول تاريخ و اوج تجلي فرهنگ ايثار و شهادت به شمار مي رود. بر اين اساس اين فرهنگ ضامن بقاي اسلام و بال سرخ عاشورايي تشيع و الگوي مبارزه عليه ظلم ، ستم و فساد براي تمامي جهانيان است . انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره ) نيز با الگوگيري از مولفه ها، منادها و اسطوره هاي اين حرکت عظيم آغاز شد و رشد کرد و به پيروزي رسيد. فرهنگ ايثار و شهادت نقش به سزايي در دوران محاسه و مقاومت هشت سال دفاع مقدس ايفا کرد و صحنه ها و خاطرات تاريخ ساز و بي بديلي را به بار آورد. امروزه نيز با اتکا به چنني روحيه اي است که نسل پرورش يافته بر اساس فرهنگ ايثار و شهادت مي توانند با رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي موانع رشد و توسعه مملکت را از پيش رو برداشته و بر توطئه هاي گوناگون دشمنان پيروز شوند. بر اين اساس هدف اين مقاله در پي شناخت جايگاه فرهنگ ايثار و شهادت در فرهنگ سياسي تشيع با تاکيد بر نقش آن در پيروزي انقلاب اسلامي است .
روش مورد استفاده در اين مقاله تحليل اسنادي بوده و سعي شده است با مراجعه به منابع و مراجع مرتبط ، ضمن بيان کلياتي در خصوص فرهنگ ايثار و شهادت ، اين فرهنگ از نگاه تشيع مورد بررسي قرار گيرد و همچنني به جايگاه فرهنگ ايثار و شهادت در فرهنگ سياسي تشيع و نقش آن در پيروزي انقلاب اسلامي اشاره مي گردد. يافته ها نشان مي دهد که فرهنگ ايثار و شهادت يکي از مولفه هاي اساسي فرهنگ سياسي تشيع بوده و امام خميني (ره ) در رهبري انقلاب اسلامي با اتکا به اين فرهنگ توانست ملت ستم ديده و تحت سلطه ايران را از جور طاغوت و يوغ استعمار نجات داده و با توسل به آثار معجزه آساي آن به پيروزي نايل شود.
واژگان کليدي : فرهنگ ايثار و شهادت ، فرهنگ سياسي تشيع ، انقلاب اسلامي ايران ، عاشورا، امام خميني (ره )


مقدمه
يکي از پشتوانه ها و ذخاير غني فرهنگ جامعه ما فرهنگ ايثار و شهادت است که از نسيم روح بخش اسلام در جامعه جاري شده است . منظور از فرهنگ ايثار و شهادت مجموعه نظام ارزش ها، باورها و الگوهاي هنجاري هدايتگر به مجموعه نقش ها، رفتارها و روابط اجتماعي برخاسته از جهان بيني اسلامي ، فرهنگ عاشوراي حسيني و آرمان هاي انقلاب اسلامي و انديشه هاي حضرت امام خميني (ره ) و جامعه ايثارگران است . اين فرهنگ در نظام اسلامي ، از مهم ترين ويژگي هاي مکتب تشيع به شمار مي رود و از وجود هنمی فرهنگ بوده و هست که تاکنون حقايق اسلام همچنان پا برجا و زنده باقي مانده است .از صدر اسلام تاکنون تاريخ شيعه شاهد ايثارگري و شهادت طلبي مردان بزرگ الهي همچون پيامبر بزرگوار اسلام (ص )، ائمه اطهار (ع ) و ياران و رهروان آنها بوده است . اين امر حاکي از آن است که اسلام مکتبي است که حرکت ، جنبش ، تلاش ، جهاد و ايثار را براي تحقق بخشيدن به حاکميت قوانني الهي مي طلبد؛ چنانکه در طول تاريخ اسلام تحقق عيني اين حرکت و تلاش به شکل هاي گوناگون که برخاسته از طبيعت اين مکتب است ، به ثبوت رسيده است (غفاري ، خاکزاد، 1383 : ١٣٨٧ )
موضوع کربلا و مظلوميت امام و اهل بيتش در طول تاريخ براي تشيع به يک رمز و شعار و هويت انقلابي تبديل شده و پيروان اهل بيت (ع ) در هر زمان و عصري براي حفظ اين رمز و شعار از جان نيز گذشته و حراست و حرمت آن را به معني پاسداري از موجوديت و شرف و مذهب خود دانسته اند. صحنه هاي با شکوه ايثار و شهادت در تاريخ پيروزي انقلاب اسلامي کم نيستند و ما تکرار واقعه کربلا را در تاريخ خونبار تشيع بارها ديده و آثار پر بار آن را لمس کرده ايم . ذخاير ارزشمندي که شهدا و ايثارگران گرانقدر ايران اسلامي در طي دوران ستم شاهي براي ملت بزرگ ايران و نسل هاي آينده به ارمغان آورده اند، چشمه جوشان و فياضي است که اگر به همان زيبايي و خلوص ، اشاعه و انتقال داده شود، حيات معنوي جامعه را براي هميشه به خير و رستگاري مرهون مي سازد (همان ). بدين منظور مقاله ي حاضر در صدد بررسي اين دو سوال است که فرهنگ ايثار و شهادت در فرهنگ سياسي تشيع چه جايگاهي دارد؟ و هم چنني نقش فرهنگ ايثار و شهادت در پيروزي انقلاب اسلامي ايران چيست ؟
الف - جايگاه فرهنگ ايثار و شهادت در فرهنگ سياسي تشيع
١- عناصر و مولفه هاي فرهنگ سياسي تشيع
١-١- عنصر عدالت خواهي
در تعريف عدالت معاني و شقوق مختلفي ارائه شده است ، اما آنچه که در حد لزوم به آن مي پردازيم مفهوم سياسي اجتماعي عدل است . عدل به اين معنا در مقابل ظلم قرار مي گيرد. بدين ترتيب «عدل عبارست از رعايت حقوق افراد و اعطا کردن به هر ذي حق ، حق او را و ظلم عبارت است از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق ديگران . معني حقيقي عدالت اجتماعي بشري ، يعني عدالتي که در قانون بشري بايد رعايت شود و افراد بشر بايد آن را محترم بشمارند همین معني است .» (مطهري ، ١٣٧١: ٨٧). اهميت عدل به قدري بود که مسلمانان به طور اعم و شيعه به طور خاص احراز عدالت را براي تصدي مسئوليتهاي اجتماعي مانند حکومت ، امامت جمعه و مجاعت و قضاوت ، لازم شمرده اند. تعاليم و آموزشهاي امامان معصوم شيعه به ويژه تجربه کوتاه اما به يادماندني دوران خلافت ظاهري امير مومنان علي (ع ) و انديشه ها و رفتارهاي عدالت خواهانه آن حضرت عاملي در ريشه دوانيدن خصيصه عدالت خواهي در ميان شيعه بود. نکته مهم ديگر اينکه شيعه بر مبناي تفسيري که از اصل امامت و جانشيني پيامبران داشت ، امامان معصوم را بارزترين مصداقهاي عدالت و ظلم ستيزي به شمار مي آورد (هنري لطيف پور، ١٣٨٠: ٧٢).
علي الوردي در کتاب وعاظ السلاطني در اين مورد چنني توضيح مي دهد:« اعتقادات مسلنمی اثني عشري به گونه اي بود که آنها را از انتقاد از حکام و معارضه با آنان در هيچ مرحله اي از مراحل تاريخ طولاني اش باز نمی داشت . آنها معتقد بودند که هر حکومتي ظالم و غاصب و فاقد مشروعيت است مگر آنکه قدرتش در دست امامي عادل و يا معصوم از فرزندان علي بن ابيطالب (ع ) باشد. بر اين اساس شيعيان به مترله انقلاب مستمري بودند که آرام نمی گرفتند و از مقابله باز
نمی ايستادند و هر حاکمي را با ضوابط امامت معصوم ، آنچنانکه خودشان معتقد بودند، مقايسه مي کردند و لذا او را ناقص و غاصب مي ديدند. اين اعتقاد از همان نخستني دورانهاي اسلام تا حال حاضر، به رشد و تعميق خصومت بني آنان و قدرت بدستان انجاميد (مسجد جامعي ، ١٣٦٩: ٢٤٩). به اين ترتيب پذيرش عدالت و ايمان داشتن به آن به عنوان يک اصل بنيادي در فرهنگ شيعه ، روانشناسي ديني و نيز تلقي ديني خاص و نگرش سياسي ويژه اي را به همراه آورد. خود انگيختگي ، تحريک پذيري ، ميل به فداکاري و آرمانخواهي شيعيان ، مرهون هنمی نکته است .
١-٢- عنصر امامت و رهبري
از نظر شيعه همان استدلال و شرايطي که مبنا و فلسفه فرستادن پيامبران مي باشد، ايجاب کننده نظريه امامت نيز هست .
عدل و لطف الهي در حق بندگانش ايجاب مي کند که مساله امامت را بلاتکليف نگذارد. همان ملاحظات عقلاني که فرستادن پيامبران و انبيا را ايجاب کرده بود، در غياب آنها، تعيني رهبران معصومي براي سرپرستي يا ولايت پيروانش را ايجاب مي کند. علاوه بر اين ، نتيجه قهري قبول تعاليم حضرت حممد (ص )، همانا تعهد در جامه عمل پوشاندن به آنهاست . تنها علم صحيح و سالم به معاني حقيقي قرآن و احاديث نبوي مي توانست جامعه جوان اسلامي را در اين جهت پيش ببرد. اين علم در اختيار کساني بود که از خواص و نزديکان پيامبر بودند، علي الخصوص علي (ع ) و از طريق او در اختيار يازده فرزند يا اعقاب ذکورش قرار داشت (عنايت ، ١٣٦٢: ٢١). طبق نظريه امامت ، همچنان که در طول حيات رسول الله هر دو اقتدار سياسي و ديني در وجود شخص پيامبر اکرم (ص ) مجع آمده بود، امامان جانشني او نيز وارثان حقيقي هر دو اقتدارند، اگر چه اين حق به علت شرايط نامساعد تاريخي جز براي امام اول آن هم به شکل ناقص حمقق نگرديد. شيعه به واسطه اعتقاد به مشروعيت انحصاري امام معصوم تا قبل از غيبت ، تمامي قدرتياي حاکم را صراحتاً نا مشروع مي دانست (هنري لطيف پور، . ٧٤ :١٣٧٩ )

١-٣- عنصر اجتهاد و نخبه گرايي
يکي از اصول و عناصر اساسي در مذهب شيعه که اثرات زيادي بر فرهنگ سياسي شيعيان و نگرش و رفتار آنان نسبت به قدرت سياسي داشته است ، عنصر اجتهاد است . در تعريف اصطلاحي اجتهاد که معناي لغوي آن تلاش و کوشش است .
گفته شده : « استفراغ الوسع في طلب الحکم الشرعي »، بکار بردن منتهاي کوشش در استنباط حکم شرعي از روي ادله شرعيه معتبر است (مطهري ، بي تا: ٤١). در فرهنگ اسلامي ، ضرورت و وجوب علم به شريعت در همه امور اجتهادي و تعبدي موجب شده است که افراد جامعه به ضرورت به دو گروه مجتهد و مقلد تقسيم و تفکيک شوند. البته اين تفکيک مطلقاً به اين معنا نيست که اکثريت جامعه ، مقلد تعداد اندک مجتهدين باشند؛ چه بسا ممکن است که به دليل گسترش تعليمات مذهبي و عمومي ، اکثريت جامعه ملاکهاي معروف و منکر را بدانند و اصول و حدود وظايف ديني و اجتماعي را تشخيص دهند. در هر حال به لحاظ ضرورت علم به شريعت و تفقه در دين از يک سو و گسترش سايه دين به همه حوزه هاي زندگي فردي و اجتماعي از سوي ديگر، منطق عمل سياسي در فرهنگ اسلامي به ويژه در فرهنگ شيعي منطقي نخبه گرايانه است (فيرحي ، ١٣٧٥: ٣٦٥).
محيد عنايت در ريشه يابي مفهوم انقلاب در تفکر سياسي اسلام شيعي و سني بر اين عقيده است که در تفسير قديمي تفکر سياسي اسلام شيعي يا سني ، فرضيه انقلاب وجود ندارد، بارزترين مشخصه اين تفسير، اجازه قيام عليه حاکمان ظالم است و اين در عمل ارزش کمي دارد. عنايت علت فقدان فرضيه و نظريه انقلاب در ميان شيعه و سني را ماهيت نخبه گرايانه آنها مي داند. به بيان ديگر، جايگاه علما و مجتهدان به ويژه در ميان شيعه به آنان اين امکان و موقعيت را مي دهد که تنها مرجع تشخيص ظالم بودن و يا عادل بودن حاکم باشند. (عنايت ، ١٣٧٤: ٨). بدين ترتيب علما و نخبگان علمي و ديني کساني هستند که مي توانند بر حقوق مستبدترين رژيمها صحه گذارند و يا مشروعيت آنان را مورد سوال و ترديد قرار دهند. بر اين اساس نظارت و مشارکت توده هاي مردم در اشکال مختلف آن ، خواه مسالمت آميز و خواه انقلابي ، تابعي از حضور بيگانگان است .
لذا اعتقاد توده هاي شيعي به ضرورت شرعي بودن کنش از يک سو و انحصار صدور جواز مشروعيت افعال و رفتارها در قالب فتوا يا احکام يا اقدام عملي در دست فقهاي شيعه ، مانع تحرک مستقل توده هاي مردم در رفتارهاي سياسي شان شده ، هر چند در مقاطعي نيز عامل بسيج توده اي و گسترده مردم و مشارکت آنان در امور سياسي بوده است (هنري لطيف پور . ٧٧ :١٣٨٠ )
١-٤- عنصر ظلم ستيزي
شايد بتوان بزرگترين وظيفه امام و امامت را در فرهنگ اسلامي مبارزه با ظلم و بيداد دانست . شناخت استعدادهاي بشريت و هدايت آن در مسير رشد و سعادت جاويد، وظيفه رهبري الهي است . راکد گذاشتن نيروها و حمو و تضييع استعدادها از مصاديق ظلم و به کارگيري آن در جهت زيان بشريت ، بزرگترين ظلم است . امير المومنني علي (ع ) به عنوان نخستني امام در دو جهت الگو و اسوه امت اسلام و جهان بشريت است : ١- علي (ع ) به عنوان انسان کامل و الگوي بشريت ، الگوي جهاد اکبر و مبارزه با عوامل دروني ظلم است . ٢- علي (ع ) در جايگاه رهبري و امامت اسوه جهاد با ستمگران صحنه جامعه است . شاخص ترين ويژگي مولا در هر دو زمينه مبارزه با ظلم و بيدادگري است . اميرالمومنني علي (ع ) فلسفه حکومت و قدرت را دفاع از مظلوم مي داند و امر به معروف و نهي از منکر و هجرت و جهاد را گام هايي در اين مسير مي شمارد (مهدي پور،١٣٩٠: ٤). در نامه اميرالمومنني به مالک اشتر عبارتي کوتاه وجود دارد که درس ظلم ستيزي به مالک اشتر مي دهد؛ حضرت در اين نامه مي فرمايد: «ومن ظلم عبادالله کان الله خصمه دون عباده ؛ هر کس بر بندگان خدا ظلم کند خدواند مدعي و شاکي اوست نه بندگان او.» (جعفري ، ١٣٦٧: ٤٢٦). ظلم ستيزي ابعاد و انواع متفاوتي دارد که مبارزه با يک يا چند نوع آن براي اصلاح فرد و جامعه کافي نيست و بايد با تمام انواع ظلم ، در تمام حوزه ها فردي و اجتماعي و در تمام دوران زندگي ، جهاد تداوم يابد. در فرهنگ علوي ظلم از ناحيه هر کس و بر هرکس و در هر کجا، حمکوم و مذموم است و بايد با آن مقابله شود. ولي مهم ترين عامل ظلم و بزرگترين خطر آن است که انسان خود، آگاهانه يا ناآگاهانه بر ديگران ظلم کند (مهدي پور، ١٣٩٠: ٤).
١-٥- عنصر امر به معروف و نهي از منکر
يکي از واجبات و ضروريات دين اسلام و نيز يکي از اصول بنيادين نظريه سياسي اسلام که جايگاه مهمي در فرهنگ سياسي اسلام و شيعه دارد، اصل امر به معروف و نهي از منکر است . از نظر همه فرق اسلامي ، اصل مزبور بر همگان واجب مي باشد. مبناي اصل فوق ، تعاليم قرآن کريم است که با صراحت از مومنني خواسته است که نسبت به اقامه امر به معروف و نهي از منکر اقدام کنند. و نيز عمل به اين واجب الهي را از صفات و ويژگي هاي بارز مومنني تلقي کرده است . ترک و واگذاشتن اين وظيفه عمومي ، موجب سلطه يافتن اشرار و تبهکاران خواهد بود. امام حسني (ع ) نيز در وصيتنامه تاريخي خود به حممد بن حنفيه ، هدف از قيام جاودانه خويش را امر به معروف و نهي از منکر اعلام مي کند. مشابه بيان هاي مذکور، در روايات رسيده از ديگر ائمه شيعه (عليهم السلام )، که مجلگي بر اهميت و ضرورت حياتي اين اصل دلالت دارد، فراوان است .
بررسي مضمون اين روايات نشان مي دهد که امر به معروف و نهي از منکر از عناصر اساسي فرهنگ سياسي شيعه است که در چارچوب آن ، مشارکت سياسي در امر حکومت و نظارت همگاني بر هيات حاکمه تحقق مي يابد و سلامت جامعه در ابعاد مختلف تضنمی مي گردد و در سايه اين مشارکت و نظارت همگاني همه فرايض ديني اقامه مي شود و عمل به آن ضامن بقا و استمرار حکومت و نظام اسلامي صالح و عادل خواهد بود (هنري لطيف پور، ١٣٨٠: ٨٢).
١-٦- عنصر جهاد
يکي ديگر از فروع دين اسلام ، که از عناصر مهم فرهنگ سياسي شيعه محسوب مي شود، جهاد است . جهاد، يک مبناي قوي اعتقادي براي تيييج روح انقلابي گري در شيعيان بوده است . در اسلام ، جهاد يکي از واجبات است و براي آن ثواب و اجر فراواني در نظر گرفته شده است ، به گونه اي که يکي از درهاي منشت مخصوص مجاهدان است . بر اساس اعتقادات اسلامي ، کسي که از جهاد فرار کرده يا از آن خودداري کند، بدترين مجازات ها به او وعده داده شده است شيعيان بر اساس هنمی تأکيدات قرآن و روايات ، در ميدان هاي مبارزه با ظلم و ستم بر يکديگر سبقت مي گرفتند. از اين رو، تاريخ پر فراز و نشيب شيعه ، با جهاد و مبارزه در راه حق و عدالت عجني شده و مملو از منونه هاي عالي جانبازي و فداکاري در راه از ميان بردن ظلم و بي عدالتي است . هنمی زمينه اعتقادي و ايماني و سابقه و سرنوشت تاريخي ، بستر مناسبي را براي تقويت روح مبارزه و انقلابيگري در ميان شيعه فراهم ساخت (ابوطالبي ،١٣٩٠).
١-٧- عنصر توّلي و تبرّي
از نظر شيعه ، تولي و تبري به معناي دوستي با دوستان خدا و ارتباط و پيوند با اهل حق و دشنمی با دشمنان خدا و گسستگي از اهل باطل ، از فروع دين اسلام است . اين دو عنصر عاطفي همواره در طول تاريخ ، شيعه را در موضع گيري اعتقادي و سياسي ياري داده است . اوليا و پيشوايان مذهبي شيعه در طول تاريخ تلاش خود را صرف تعميق اين عواطف سازنده منوده اند. از آنجا که شيعه بر اساس اين تعليمات روشن و جامع ، ولايت پيامبر اکرم (ص ) و ائمه (ع ) را پذيرفت ، همه ولايت ها و اطاعت ها را نفي کرد. اين نفي و اثبات جرياني است دروني و بيروني؛ دروني به معناي کوشش براي کسب آمادگي هاي روحي و معنوي به عنوان پشتوانه اي براي جريان بيروني است که در واقع جهاد عملي و پي گير در عينيت بخشيدن به ولايت ائمه (ع ) به شمار مي رود. دوست داشتن و دشمن داشتن ، يعني اثبات ولايت اولياي دين و نفي هر ولايتي که معارض با آن هاست . به تعبير استاد مطهري «تاريخ شيعه با نام يک سلسله از شيفتگان و شيدايان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم گشته است .» (مطهري ، بي تا: ٣٥). هنمی شيفتگي و شيدايي و سرسپردگي به ولايت معصومان (ع ) به عنوان نيروي بالقوه بسياري ازحرکت ها و جنبش هاي انقلابي و ضدستم عمل کرده است (ابوطالبي ،١٣٩٠).
١-٨- عنصر شهادت
مفهوم ديگري که داراي ارزش فوق العاده اي در فرهنگ شيعه مي باشد و با سرنوشت تاريخي آن پيوند يافته است ، ارزش شهادت و به تعبيري مرگ در راه هدف مقدس و الهي است . اگر چه مفهوم ايثار و شهادت ارزش مشترکي براي همه مسلمانان به حساب مي آيد، اما اين ارزش مشترک در تشيع اهميت و مترلت خاصي کسب کرده است . اين عنصر يکي از
منترين و حيات بخش ترين سرمايه هايي است که در تاريخ تشيع وجود دارد. شهادت در فرهنگ اسلامي و قرآني ارزشي بلند و بي بديل دارد. اين ارج و اعتبار در فرهنگ شيعه ، زماني جايگاه ويژه اي به خود گرفت که با واقعه تاريخي عاشورا و شهادت جانگداز امام حسني (ع )، سونمی پيشواي معصوم شيعه ، پيوند يافت و از آن پس هرگونه ياد کرد و بزرگداشت خاطره شهادت امام حسني (ع ) نوعي يادآوري و تعظيم عنصر و ارزش شهادت نيز به شمار آمد. از اين رو ارزش و مفهوم شهادت تاثيري پايدار بر فرهنگ سياسي شيعه در سير تاريخي آن نهاده است . چنانکه دکتر عنايت مي نويسد:«عنصر شهادت جاذبه اي نيرومند براي همه نهضت هاي شيعي داشته است که نظام حاکم را به مبارزه طلبيده اند. همه نهضت هاي انقلابي که داراي صبغه و وجهه مذهبي بوده اند از اين عنصر ارزشمند در جهت پيگيري هدفهاي خود الهام گرفته اند (هنري لطيف پور، ١٣٨٠: ٧٨).
٢- مفهوم و شاخصه هاي فرهنگ ايثار و شهادت
٢-١- بررسي مفهوم و تعريف فرهنگ ايثار و شهادت
٢-١-١- مفهوم فرهنگ
امام خميني (ره ) معتقدند که والاترين و بالاترين عنصري که در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است . اساساً فرهنگ هر جامعه هويت آن جامعه را تشکيل مي دهد (صحيفه نور، ١٣٧٠). انديشمندان تعاريف متفاوتي از فرهنگ ارائه مي منايند. لکن مفهوم رايجي که امروزه از واژه فرهنگ برداشت مي شود، فرهنگ به معناي (culture) مي باشد. کروبر و کلاکن با مرور بالغ بر صد و شصت و چهار تعريف از فرهنگ ، بيان مي دارند که فرهنگ مجموعه اي پيچيده از علوم ، دانش ها، هنرها، افکار، اعتقادات ، آداب ، سنن و قوانني اجتماعي و مقررات هستند که بر جامعه حاکم است و مورد پذيرش اعضاي آن مي باشد. بنابراين فرهنگ عبارت است از مجموعه ويژگي هاي معنوي ، فکري و احساسي متمايزي که مختص يک جامعه يا گروه اجتماعي است (قهرماني، ١٣٨٨: ٣١). در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید