بخشی از مقاله

چکیده

واژه شهروند و در نظر گرفتن امتیازات حقوق مدنی برای آنان از لحاظ سیاسی و اجتماعی که امکان تحققش در گرو تعامل متقابل بین اقشار مختلف یک جامعه و حکومت متعلق به آن می باشد، از لحاظ لغوی در طول تاریخ بیگانه با فرهنگ ما ایرانیان و دارای ریشه در فرهنگ روم قدیم می باشد، ولی با بررسی دقیق، موشکافانه و محتوایی به نیکی می توان پی برد که ایرانیان اولین بانیان اجراء حقوق شهروندی بر اساس روح عدالت خواهی و رعایت کرامت اصیل انسانی بوده اند، در این مقاله سعی گردیده به صورت مختصر به بررسی جایگاه حقوق شهروندی در ایران باستان در موضوعات رعایت حقوق اقلیت ها، جایگاه حقوق زنان و همچنین نظام دادرسی و رعایت حقوق متهم در ایران باستان را مورد مداقه و بررسی قرار دهیم. هرچند معتقدیم عبارت »ایران باستان« مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است و نکته آغاز و پایان این دوره را نمیتوان در ×زمان خاصی تحدید و تعریف کاملی برای آن داشته باشیم.

مقدمه:

حقوق شهروندی جزء حقوق ذاتی و فطری ما انسان هاست، نه کسی می تواند هدیه کند و نه قابل انتقال و تقسیم پذیر هست، عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند، پدیده جهانی است زیرا حق مسلم هر عضو خانواده بشری است و هر فرد در هر مکانی و از هر رنگ، نژاد، جنس، زبان و مذهبی که باشد استحقاق برخورداری از آن را داراست، در کشور ما ایران نیز احترام به حقوق انسان ها و رعایت حقوق بشر از دیر باز در حکومت ها مطرح بوده به طوریکه منشور کوروش در دنیای مدرن امروز زینت افزای خانه ملل و اساس نامه اعلامیه جهانی حقوق بشر شده و روزگاری که دنیای باستان در اوج بی فرهنگی و تضییع حقوق بشر مانند برده داری، نژاد پرستی و زنده بگور کردن دختران بسر می برد حکومت های مقتدر ایرانی منشور حقوق بشر تنظیم می کردند و به دنبال ارتقای آگاهی انسان در جهت رعایت حقوق شهروندی بوده اند. آری فرهنگ و روزگار کهن ایرانی چراغ راه مدرنیته ترین جوامع امروزی است.

-1رعایت حقوق اقلیت ها در ایران باستان

در 550 سال قبل از میلاد و در زمانی که شهر بابل به تصرف کوروش در آمده منشور وی به عنوان قانون اساسی کیان امپراطوری سلسله هخامنشیان تدوین گردیده و در این زمینه می توان به آسانی به روحیه دادگری، عدالت خواهی و رعایت آداب و رسوم، قوانین و مقرارات و عدم تبعیض نژادی و مذهبی در خصوص اقلیت های مذهبی و نژادی توسط کوروش کبیر که زاییده اندیشه شهریاری ایرانی است پی برد.

کوروش ذوالقرنین در این منشور تاریخی برده داری را ممنوع و به بازگرداندن همه اسیران و بردگان به سرزمین های متبوعشان دستور داده است. او در این منشور ادیان بومی را آزاد گذاشت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت و همچنین قوم یهود را نیز از - عنایت حمید..1364ص - 55 اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد و خانه های ویران شده آنان را از نو ساخته است، آن طوری که خود می گوید: من برای همه مردم، جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم، بشود که دل ها شاد گردد. در این جا لازم به یادآوری است که این روند حقوقی و تاریخی در برهه از زمانی واقع گردیده کهمعمولاً قدرت های غالب بدون رحم و شفقت، مردم مغلوب را قتل عام می کردند و هیچ گونه حقوقی برای آنها قائل نبودند وآراء و نظرات خود را به آنان تحمیل می کردند.

ساخت تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ آغاز و 50 سال به طول انجامید و در طی این مدت معماران و هنرمندان ایرانی و سایر ملیت ها گرد هم آمدند تا با مصالح و فنون خاص خود، بنایی را بیآفرینند که نه در آن زمان و نه در هیچ زمان دیگر نمونه ای نداشته و ندارد. داریوش بزرگ نیز سعی نمود بر اصول منشور صادر شده توسط کوروش کبیر پایبند و حتی جانشینان وی یعنی خشایارشاه و اردشیر اول نیز که در ساخت تخت جمشید همکاری داشتند به احترام کوروش بر روی کتیبه ای، منشور کوروش را در تخت جمشید نصب کردند. و در اسنادی که از این اثر تاریخی به دست آمده عباراتی مشاهده میشود که خواندن و بازخواندن آن غرور انسانی را در ما ایجاد میکند، به طوریکه در ساختن این اثر با شکوه تاریخی هیچکس به بیگاری گرفته نشده و پرداخت حقوق کارگران ایرانی و هنرمندان سایر ملیت ها به موقع پرداخت گردیده است.

در تختجمشید و بر روی ستون بزرگی کتیبه ی وجود دارد که سخنانی از داریوش بزرگ بدین شرح حک شده است: »من این چنینم که دوستدار حقیقت و راستی هستم من دوست دار خطا و نادرستی نیستم اینکه نسبت به انسان ضعیف به وسیله انسان توانمند بیعدالتی صورت گیرد مطلوب من نیست و در عین حال شایسته نیست که به انسان توانمند توسط انسان ضعیف بیعدالتی شود آنچه که حق است مطلوب من است«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید