بخشی از مقاله

چکیده:

امروزه شهروندی هم به عنوان هدف و هم معیار کیفیت زیستی جوامع و مشروعیت حکومت ها، اهمیت ویژه ای یافته است. وجه اکتسابی و ترویجی شهروندی نیازمند اقدام و توجه جدی نظام های شهری - مشتمل بر مدیریت های شهری، حکومت های شهری، دولت های شهری، سازمان های شهری، مقامات شهری و شهرداری ها - در بهره گیری از سیاست های شهروند - سازی شهری برای تنظیم شکلی از روابط حاکمان با شهروندان و شهر است که بهترین شیوه زیست و مؤثرترین مواجهه را با مسائل پیچیده شهری امکانپذیر می سازد. »حقوق شهری« در ایران فاقد ایده شهروندی است. براین اساس، قوانین و مقررات شهری را می توان به عنوان یکی از مهم ترین نقاط اتصال بین مدیریت شهری و شهروندان قلمداد نمود. در این نوشتار هدف اصلی این پژوهش، جایگاه شهروندی در قوانین، مقررات شهری، حقوق شهروندی و عناصر مدیریت شهری است. با توجه به گفته های فوق این سؤالات مطرح می شود که:

.1مدیریت شهری در حقوق شهروندی چه تأثیری دارد؟

.2چگونه می توان حقوق شهروندی را در شهر محقق ساخت؟

برای بررسی موضوع از روش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی استفاده می شود. از این رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر،حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. در واقع حقوق شهروندی آمیخته است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه آن حقوق بر عهده مدیران شهری - شهرداری - ، دولت یا به طور کلی قوای حاکم می باشد. در مقاله به طور کامل و مختصری به مباحث شهر،شهروندی و مفاهیم آنها، حقوق شهری و شهروندی، وضعیت آن در قوانین موجود، مشارکت و مدیریت شهروندی و در نهایت نتیجه گیری پرداخته خواهد شد.

طرح مسأله:

جمعیت شهرنشین دنیا در فاصله سالهای 1970 تا پایان قرن بیستم با جهشی بی سابقه رشد یافته است. تغییر نقش ساکنان شهر به شهروند در مطالعات شهری به موضوعی محوری بدل شده است. مدیریت و برنامه ریزی اقتضاء می کند که مردم به عنوان شریک و نه رقیب در امور مربوط به اداره شهرها مشارکت داشته باشند. امروزه نقش شهروندی در فرایند توسعه کشورهای مختلف مسلم فرض شده است.

جهت دستیابی به تعریف درک مناسب شهروندی، مراجعه به تحولات تاریخی و نظری آن ضروری به نظر می رسد. باید دانست » شهروندی نه تنها به موقعیت قانونی، کلیه به ارمان های هنجار دموکراتیک باز می گردد و قصد ارائه موقعیت و هویت مشترک و عام را دارد که به پیوند و همبستگی میان اعضای جامعه کمک می کند - «دایره المعارف فلسفه 42،. - 2000 امروزه شهروندی هم به عنوان هدف و هم معیار کیفیت زیستی جوامع و مشروعیت حکومت ها، اهمیت ویژه ای یافته است.

وجه اکتسابی و ترویجی شهروندی نیازمند اقدام و توجه جدی نظام های شهری - مشتمل بر مدیریت های شهری، حکومت های شهری، دولت های شهری، سازمان های شهری، مقامات شهری و شهرداری ها - در بهره گیری از سیاست های شهروند - سازی شهری برای تنظیم شکلی از روابط حاکمان با شهروندان و شهر است که بهترین شیوه زیست و مؤثرترین مواجهه را با مسائل پیچیده شهری امکانپذیر می سازد. یکی از مسائل و موضوعات مهمی که در حوزه مطالعات شهری - برنامه ریزی و مدیریت شهری - در سطح جهانی مطرح شود، بحث مربوط به حقوق شهری، زندگی شهری و مدیریت شهری باشد.

چنانچه نظام مدیریت شهری را به عنوان یک نظام اجتماعی دارای سلسله مراتب و تقسیم کار بدانیم این نظام شامل فرآیندهای سیاستگذاری، برنامه ریزی، هماهنگی، سازماندهی و نظارت بر اداره امور شهر و شهرداری است. اهمیت حقوق شهری را باید در تدوین قوانین و مقررات راجع به شهرسازی، برنامه ریزی و مدیریت شهری و تأثیرات مثبت ناشی از قانونمند کردن زندگی شهری و در برنامه ریزی و مدیریت شهری می توان جستجو کرد.

هدف اصلی از تمامی بحث ها در این زمینه وارسی جایگاه شهروندی در قوانین، مقررات شهری، حقوق شهروندی و عناصر مدیریت شهری است. اهمیت شهر شهرها کاملترین اشکال ممکن آبادی انسانی اند. آنها هم چون مشعلی فروزان انوار خود را فرا راه انسانیت و تمدن پاشیده اند. آنها هم چون موج شکن بر پهنه گیتی ایستاده، امواج تعدی را درهم شکسته و بدین ترتیب به حیطه امنیت بدل گردیده اند.

آنها آدمی را در وصول به نقطه اعلای فرهنگ یاری رسانیده اند. آنها در پناه دیوارهای خود محیطی مناسب را برای پرورش اصلی ترین دستاوردهای علمی و هنری فراهم آورده اند. آنها میدان آوری بوده اند که به پیروزی آزادی انجامیده است - امیریار احمدی، . - 14 :1378 اما هرگاه یکی از ابعاد چهارگانه مفهومی شهر - ذهنیت، عینیت، مکان و زمان - نادیده انگاشته شده و به آن کم بها داده شود- که اغلب نیز چنین بوده است - شهر »زنده- فضا« به شهر زنده در فضا تبدیل می شود - آن هم تنها به دلیل حضور انسانهایی که در آن ساکن هستند - و این آغاز فرآیند فروریزی بنیانهای زندگی شهری و شروع از هم پاشیده شدن شالوده -های شهر است.

شهری که دیگر نمی تواند با موازین علمی سنجش پذیر باشد، عینیت واقعی بودن خود را از کف می دهد. شهری که نه در زمان بلکه در مکان می زید، دارای فضاهای زنده شهری نخواهد بود و اگر جنب و جوشی در آن به چشم می خورد نه به سبب کنش و واکنشهای فضایی است که ایجاد می کند، بلکه به خاطر حضور انسانهایی است که علی رغم کارا نبودن فضای شهری مجبور به زیست در آن هستند - حبیبی، . - 212 :1383

مفهوم شهر:

در این قسمت می توان به پاره ای از تعاریفی که همگی حکایت از » اهمیت شهر « دارند، اشاره نمود. این تعاریف عبارتند از:

- 1 شهر مقوله ای است فلسفی- علمی. مقوله ای است فلسفی چون ابعاد ذهنی - هویتی شهر فراسوی معیارهای مرسوم - چه فرهنگ گرا چه عملکرد گرا یا نو گرا - قرار گرفته و در محدوده ارزشهای پویای فرهنگی- هنری مقام می گیرد. از این رو لازم است که برخوردی فلسفی با شهر صورت گیرد. شهر مقوله ای است علمی چون ابعاد عینی و کالبدی آن در همه ی زمینه های اجتماعی- اقتصادی، کالبدی- فضائی و ... با ضوابط و معیارهای علمی قابل سنجش است.

از سوی دیگر شهر پدیده ای است مکانی- زمانی که در نقطه ای خاص ایجاد شده در فضا تکامل یافته و با گذشت زمان رشد یافته است - حبیبی، - 211 :1383 - 2ویکتور هوگو درباره شهرها، عقیده دارد که شهرها کتابهای سنگی هستند که مفاهیم تاریخی و فرهنگی خود را به خوانندگان که همگان افراد ساکن در آنها هستند، انتقال می دهند و به صورتی نمادین، بیانگر تاریخ و عادات اجتماعی ساکنان خود هستند، مجسمه ها و ساختمانهای موجود در شهر و نقاشی ها و بیماریهای متعلق به بناها، ورقهای این کتاب و کالبد و سیمای شهر به صورتی استعاری، کتابی با مضامین تاریخی- فرهنگی درباره انسان است - شادمان، . - 17 :1383

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید