بخشی از مقاله
چکیده
جمعیّت فعال جامعه، کلیدی برای حل مشکلات و موانع رسیدن به توسعه در عرصههای مختلف جامعه به شمار میرود. در حال حاضر توجّه به ظرفیّتهای موجود و پتانسیلهای خاص جمعیّتی میتواند گامی اساسی در جهت توسعهی ملی در یک کشور باشد. از آنجا که سازمانهای مردمنهاد توانایی خدماترسانی به گروههای مختلفی دارند، در نتیجه با برنامهریزیهای کارآمد و با توجّه به نیازهای جامعه و ظرفیّتهای جمعیّتی، با استفاده از این سازمانها میتوان شاهد توسعه در عرصههای مختلف آن نیز بود.
سازمانهای مردمنهاد زمینهساز مشارکت مردم در امور اجتماعی و بستر تحقّق پیشرفت در جامعه هستند، از اینرو اصلیترین شیوهی بهرهگیری از مشارکت فعال و همه جانبه مردم در روند پیشرفت استفاده از توان سازمانهای مردمنهاد است. در این مقاله سعی بر آن است تا عنصر کلیدی مشارکت مردمی در توسعهی ملی بیش از پیش پررنگ دیده شود و عامل پررنگ دیدن ظرفیّتهای جمعیّتی برای بهرهبردن از آن در روند توسعهی ملی بیان و مورد بررسی واقع گردد. این عامل، »سازمانهای مردمنهادی« اند که میتوانند گروههای مختلف را در خود درگیر، مورد حمایت و آموزش قرار دهند و به نوعی کشور را در جهت بهبود انسجام و توسعهی - همه جانبه - ملی آن سوق دهند.
-1 مقدمه
مهّمترین مسئلهای که در حال حاضر تمامی کشورهای جهان سوم با آن روبهرو هستند، توسعه است؛ توسعه فرایندی پیچیده است که در پی آن ارتقا در رشد و توسعه پایدار جامعه، به همراه رفاه و آسایش همگانی فراهم میگردد. از طرفی، جهانی شدن مسائل جدید و عمدهای را بر پیکرهی نظام بینالمللی وارد ساخته است. سازمانهای غیردولتی از مسائل به روز و جدید دنیای حاضر هستند. این سازمانها که ساختار متفاوت از سازمانهای دولتی دارند عنصر اصلی جامعه در برابر دولت محسوب میشوند. سازمانهای دولتی ساختاری بالا به پایین دارند و از قلب جامعه و مردم شکل میگیرند.
نکتهیمهّم و قابلتوجّه در این زمینه این است که توسعه، متضمن فرایندهای پیچیدهتری به نسبت بهبود یا رشد است و از زیرمجموعههایی متنوعی متشکل میشود که بهطور پیچیدهای درهم تنیده شدهاند - توسعهی اقتصادی، توسعهی اجتماعی، توسعهی فرهنگی، توسعهی سیاسی، توسعهی انسانی و... - . هر کدام از این موارد به نوعی با عنصری کلیدی در ارتباطند که درصورتتوجّه به آن میتوانند توسعهی ملی جامعه را بسازند و بهبود بخشند؛ این عامل کلیدی »ترکیب و ساختارجمعیّت« است. چراکه عدمتوجّه به آن، منجر به عدم استفاده درست ازجمعیّت فعال و عدم توجّه به زمینههای رفاهیجمعیّت غیرفعال میشود و میتواند توسعه را در بخشهای مختلف آن با معضلاتی روبهرو سازد.
چنانکه آمارها حاکی از آنند کهجمعیّت فعال 15-64 - سال - در ایران با 70/9 درصد در سال 1390 میباشد که می-توانند توسعه را در بخشهای مختلف مهیّا سازند. این در حالیست که بیشترین نرخ بیکاری در گروه سنی 24-20 سال، با 26/4 در سال 92 گزارش شده است - مرکز آمار ایران، - 1393، یعنی گروه سنی مولدی که درجمعیّت فعال جای دارند. از طرفی، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور،جمعیّت سالمندان در سال 1404 را در حدود 10/71 درصد تخمین و گزارش داده است - معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاستجمهوری، - 1393 و به نوعی جامعه ایران به سوی گذار به سالخوردگی پیش خواهد رفت که عدمتوجّه به بیکاریجمعیّت فعال درحال حاضر و رشدجمعیّت سالمند در آیندهای نه چندان دور، نه تنهاجمعیّتی سربار در جامعه خواهیم داشت که از نیروی بالقوهشان بهره نبردهایم، بلکه نرخ سالمندی در کشورمان نیز بدون برنامه و سازماندهی آیندهنگر رشد خواهد کرد، و همهی این موارد توسعهی ملی کشور را با چالش مواجه خواهند ساخت.
در این میان، علاوه بر جایگاه دانشمندان، دانشپژوهان و سیاستمداران، نقش مشارکتهای مردمی در قالب نهادهای رسمی و مدنی یا به شکل سنتی آن بسیار پررنگتر از همیشه نمود مییابد. امروزه سازمانها و تشکلهای مردم نهاد به عنوان بازوان اصلی دولت در پیشرفت کشور میتوانند تصدیگری دولتها در برنامهها را کاهش دهند - معاونت امور سازمانهای مردم نهاد، - 1392؛ چراکه سازمانهای مردم نهاد در عرصههای متنوعی - آموزشی، اجتماعی، ادبی، بهداشت و درمان، مالی، توانبخشی، حمایتی، علمی و پژوهشی، گردشگری، محیط زیست، مذهبی، امور خیریه و... - فعالیّت دارند و گروههای مختلفی - جوانان، کودکان، زنان، ایتام، مستمندان، معلولان، سالمندان و... - از خدمات آنها بهرهمند میشوند. باتوجّه به وضعیتجمعیّتی در ایران، این سازمانها در جهت بهبود و توسعهی ملی کارآمد بوده و با گسترش دامنه خود میتوانند ارمغان توسعهای همهجانبه برای کشورمان باشند.
بهطورکلی، هدف از این مقاله، بررسی نقش سازمانهای مردم نهاد باتوجّه به ترکیبات خاصجمعیّتی حال و آیندهای نزدیک در راستای برنامهریزی برایمحقّق کردن توسعهی ملی در ایران میباشد. بدین سبب این مقاله، در پی پاسخگویی به سوالاتی است: تغییراتجمعیّتی در ایران، چگونه میتواندظرفیّتی برای رسیدن کشور به توسعه باشد؟ راهکارهای استفاده از کمکهای مردمی و تقویت مشارکت مردمی چیست؟ نقش سازمانهای مردم نهاد در تعمیق خودباوری و انسجام ملی چیست؟ و آیا این سازمانها میتوانند روند توسعهی ملی را بهبود ببخشند و گامی در جهت پیشرفت جامعه بردارند؟
-2 پیشینه تحقیق
کار داوطلبانه و بشر دوستانه در ایران تاریخ طولانی دارد؛ چنانکه تاریخ باستان ایران شاهد حرکتهای شکوهمند مردمی برای ارتقا و پیشرفت اجتماعی بوده است و »گروههای خیریه مردمی« همواره نقش اساسی در یاری رساندن به افراد نیازمند ایفا کردهاند. با این همه، این گروهها از انسجام و ساختار نظاممند دور بودهاند و همین امر سبب شده است که نتوانند همگام باتحوّلات سریع اجتماعی و تنوع روزافزون نیازمندیها، پابهپای مؤسسات سازمان یافتهی نوین - سازمانهای غیردولتی امروزی - به میدان بیایند و به یاری مردم بشتابند.
تشکلها و سازمانهای مردمی در ایران از قدمت تاریخی و پشتوانهی فرهنگی نیرومندی برخوردارند، اگرچه پژوهشهای تاریخی در این زمینه بسیار اندک است، ولی میتوان گفت که فرهنگ یاریگری در ایران که بر اساس تشکلهای مردمی است، سابقهای طولانی دارد - ازکیا، . - 1374 تاکنون، پژوهشهای محدودی بر نقش سازمانهای مردمنهاد تأکید داشتهاند و بیشتر این موارد به نقش این سازمانها با تکیه بر توسعهی روستایی انجام گرفتهاند؛ در ادامه دو مورد از این پژوهشها انتخاب شده و نتایج آنها مورد بررسی قرار گرفته شده است:
• علیالحسابی - 1390 - در پژوهشی تحت عنوان »نقش سازمانهای مردم نهاد و رهبران محلی در توسعه روستایی«، مشارکت روستاییان در فرایند و اجرای برنامههای عمرانی را امری ضروری و اجتناب ناپذیر عنوان کرده است و از آن به عنوان راهبردی اصلی در توسعه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستاها نام برده است. در این پژوهش، سعی شده است نقش سازمانهای مردم نهاد در چگونگی تجلّی مشارکت روستاییان مشخص گردد.
بدین منظور، نقش این سازمانها در توسعه و عمران بندر لافت واقع در استان هرمزگان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که این سازمانها با شناخت امکانات وظرفیّتهای موجود در این روستا و محدوده اطراف آن، میتوانند گامهای اساسی در مسیر توسعه این بندر برداشته و موجباتتحوّل پایدار را در این مکان فراهم سازند و نقش به سزایی در بهبود کیفیت طرحهای عمرانی و برنامههای توسعهی شهری خواهند داشت.
• درزینیا و امیری در پژوهشی دیگر با عنوان »بررسی نقش و جایگاه سازمانهای مردم نهاد در توسعه روستا« بر ضرورت این امر تأکید کردهاند که احیا و توسعهی همهجانبهی روستاها نیازمند تشکلهای داوطلبانه و مردمی است. یافتههای این پژوهش نشان از این دارد که شور و اشتیاق و خودآگاهی بومی، در کنار دولت و بخش خصوصی میتواند برای توسعهی مناطق روستایی گامهایمؤثّر و سازندهای بردارد.
چنانکه مشاهده میشود، سازمانهای مردم نهاد در حوزهی آگاهی بخشی و بهبود مشارکت مردمی جایگاهی چشمگیر دارند. اما بیشتر مقالات موجود به زمینههای روستایی تأکید داشته و در سطوح عمرانی به بررسی آن پرداختهاند. در این پژوهش سعی میگردد با نگاهی کلان و باتوجّه به روند تغییراتجمعیّتی کشور به بررسی نقش و جایگاه این سازمانها پرداخته شود چراکه سازمانهای غیردولتی - NGO - ، در دنیای معاصر جایگاه و کارکرد بسیار مهمی دارند. روند حرکت جوامع پیشرفته به سوی واگذارکردن بیش از پیش امور به این سازمانها و تلاش بیش از پیش این سازمانها در جهت حل مسائل و مشکلات افراد جامعه بر مبنای تواناییها و قابلیّتهای محلی، باعث افزایش روزافزونتوجّه به این سازمانها شده است.
-3 مبانی نظری
سازمان غیردولتی که معادل واژهی 1Non-governmental Organization ترجمه شده است، به سازمانهایی اطلاق میشود که توسط مردم و برای رفع یک مشکل جمعی شکل میگیرند. واژهی سازمان مردم نهاد - سمن - از سوی فرهنگستان زبان فارسی و پس از آغاز کار دولت نهم به جای واژهی سازمان غیردولتی مورد استفاده قرار گرفت. در اولین کارگاه آموزشی اصول مبانی مدیّتر سازمانهای مردم نهاد که توسط خانهی سازمانهای غیردولتی استان کرمان در سال 1384 برگزار گردید، سازمان مردم نهاد، یک مجموعه از افراد هم هدف و داوطلب با گرایشهای غیرسیاسی، غیرانتفاعی و غیراقتصادی که برای تحقّق یک هدف مشترک خیرخواهانه گرد هم جمع شده و طبق ضوابط و قوانین خاصی به انجام فعالیّتهای مشخّص میپردازند، تعریف شدبانک. جهانی تعریف نسبتاً شفافی از سازمان غیردولتی ارائه نموده است.
بانک جهانی سازمان غیردولتی را از جمله سازمانهای خصوصی بر میشمارد کهفعالیّتهای خود را در حوزههای کاهش امراض، ارتقاء منافع و مصالح فقرا، حفظ محیط زیست، ارائهی خدمات اجتماعی اساسی و یا توسعهی اجتماعی برنامهریزی و اجرا میکنند - رفیعی،. - 1385 جهانی شدن مسائل جدید و عمدهای را بر پیکرهی نظام بینالمللی وارد ساخته است. سازمانهای غیردولتی از مسائل به روز و جدید دنیای حاضر هستند. این سازمانها که ساختار متفاوت از سازمانهای دولتی دارند عنصر اصلی جامعه در برابر دولت محسوب میشوند. سازمانهای دولتی ساختاری بالا به پایین دارند و از قلب جامعه و مردم شکل میگیرند.