بخشی از مقاله
چکیده
حضور طبیعت در ادبیات پیشینهای بسیار طولانی دارد. پیشینه وصف و بازنمود طبیعت در ادبیات به دیرینگی خود ادبیات است. طبیعت همواره جایگاه خود را در ادبیات حفظ کرده است. در آغاز بسیاری از قصاید پارسی وصف طبیعت را می بینیم. در غزلها معشوق و بدن او بارها به گل و نرگس و نسرین تشبیه شده اند. نقش طبیعت در بدایع و مضمون پردازی های اشعار سبک هندی نیز بسیار پر رنگ است. ولی توجه آگاهانه و حساسیت به محیط زیست پیشینه ای چندان طولانی ندارد. امروزه طبیعت آشکارا جای خود را در غالب نوشتارهای نخبگان باز کرده است. بسیار دیده می شود که در مطالعات فرهنگی و هنری، شمار زیادی از مولفان بلند پایه به کشف رگههای محیط زیستی جامعه می پردازند و در فضای متافیزیک ادبیات، عناصر فیزیکی محیط زیست را کانون توجه خویش قرار می-دهند. مقاله حاضر به بررسی جایگاه محیط زیست در ادبیات فارسی می پردازد.
کلیدواژهها: آموزش محیطزیستی، ادبیات، شعر فارسی، محیطزیست.
مقدمه و طرح مسأله
حضور طبیعت در ادبیات پیشینهای بسیار طولانی دارد. پیشینه وصف و بازنمود طبیعت در ادبیات به دیرینگی خود ادبیات است. نخستین نشانههای توجه به طبیعت در سنت ادبی مغرب زمین در عهد عتیق مشهود است. اسطورههای یونانی و رومی با طبیعت پیوندی ناگسستنی دارند. مشابه آنچه در اسطوره-های یونانی و رومی صادق است، در اسطورههای ایرانی نیز طبیعت نقش برجستهای دارد. در میان امشاسپندان، اسپندارمد ایزد بانوی زمین، امرداد سرور گیاهان، و بهمن موکل و پشتیبان حیوانات در جهان است و بسیاری از این موارد را در ادب پارسی میتوان یافت - ذکاوت، . - 1390
انسان زمانی مقهور پدیدههای طبیعت بود و جهل او نسبت به چگونگی رویدادهای طبیعی موجب میشد خداگونه او را بستاید و بندهوار تسلیم او شود تا مبادا زلزله و سیل و تقدیر گریبانگیر او شود و او را در چنگال مجهولترین و در نتیجه مخوفترین پدیده هستی یعنی مرگ بیفکند. در این مرحله از حیات انسان نمیتوانست ارتباطی عاشقانه با طبیعت داشته باشد - پارساپور، . - 2 :1391 بدین ترتیب، همانگونه که در آثار هنری انسان اولیه که نابترین آن در نقاشیهای روی دیواره غارها نقش بسته است، هیچ نشانی از عشق ورزیدن به طبیعت یا لذت بردن از آن وجود ندارد. کم کم انسان در جستجوی راهحلهایی برای شناخت طبیعت و نزدیک شدن به آن برآمد و به تدریج با برخی عناصر آن مأنوس شد.
در کنار گیاهان زودتر از حیوانات احساس امنیت و آسایش کرد و سپس با حیوانات اهلی و پرندگان زیبا رابطهای دوستانه برقرار کرد و در ترانهها، داستانها و سرودههای خود در توصیف زیبایی آنها سخن راند. به تدریج روح برتریطلب انسان به این فکر افتاد که این بار خودش بر طبیعت مستولی شود و برعکس گذشته، ارباب گونه طبیعت را در استخدام خویش گیرد. نکته مهمی که در بیشتر اشعار این دوره قابل ملاحظه است، این است که به دلیل نفوذ و رسوخ نگاه سلطهجویانه به طبیعت، شاعران کم کم در توصیف طبیعت و پدیدههای آن از ابژه فاصله گرفتند و نگاه سوبژکتیو در توصیفات شعری آنان تسلط یافت - پارساپورb،
. - 3-4 :1391 در این نگاه، بشر در طبیعت همان چیزی را میبیند که خودش هست و فقط در صورتی به درون معانی باطنی طبیعت نفوذ میکند که قادر باشد تا به اعماق درونی خویش نفوذ کند و از این که صرفاً بر حواشی وجود خویش تکیه کند دست بردارد - همان، به نقل از نصر، . - 1383 طبیعت همواره جایگاه خود را در ادبیات حفظ کرده است. در آغاز بسیاری از قصاید پارسی وصف طبیعت را میبینیم. در غزلها معشوق و بدن او بارها به گل و نرگس و نسرین تشبیه شدهاند. نقش طبیعت در بدایع و مضمون پردازیهای اشعار سبک هندی نیز بسیار پر رنگ است. ولی توجه آگاهانه و حساسیت به محیطزیست پیشینهای چندان طولانی ندارد. هر چند در ادبیات غرب کتابهای زیادی در این باره نوشته شده، توجه آگاهانه به محیطزیست پدیدهای است که در نیم قرن اخیر ظهور کرده است - ذکاوت، . - 1390
واکاوی ادبیات موضوع
درخشه - 1384 - ، در پژوهشی به خاستگاه اندیشههای بومگرایی، اصول و مولفههای اساسی بومگرایی پرداخته شده است. درخشه در نهایت چنین نتیجهگیری میکند: »امروزه بر اثر توجه عمومی به محیطزیست، حفاظت از طبیعت و محیط زیست به عنوان یکی از مسائل مهم جهانی در آمده و به نظر میرسد در آینده، اندیشههای بومگرایی توأم با پیشرفت و گسترش باشد.«پارساپور - 1391 b - معتقد است: »بحران محیطزیستی حاصل رشد علوم تجربی و مهندسی و فناوری است؛ اما خاستگاههای آن را میتوان در تفکرات حاکم بر علوم انسانی جست و جو کرد. از این رو، مقابله با این بحران نیازمند بازنگری در حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله ادبیات است. نقد بومگرا دیدگاهی میان رشتهای است که میتوان به وسیله آن نگرشی تازه با ملاحظات محیطزیستی به آثار ادبی داشت.«
ذکاوت - 1390 - اینگونه نتیجهگیری میکند: »با حساسیت و بالا رفتن آگاهی افکار عمومی، از یک سو هر فردی به وظیفه خود در برابر محیطزیست آشنا میشود و از سوی دیگر خواستههای افکار عمومی موجب به سامان شدن برنامهریزیها، تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای کلان نیز خواهد شد. اهتمام به مسائل فرهنگی در کنار تلاشها برای حفاظت از محیطزیست- که فراهم کننده تمام ملزومات حیات موجودات است- یگانه راه رسیدن به توسعه پایدار برای هر ملتی است.«پارساپور - 1391 - در پژوهشی به بررسی ارتباط انسان با طبیعت در شعر پرداخته است. وی متناسب با اینکه شاعر در طبیعت چه چیزی را مشاهده میکند، توصیفات فارسی را به چند نوع تقسیم میکند: الف - توصیف واقعگرایانه ب - توصیف همراه با تخیل و تداعی شاعرانه ج - توصیف با رنگ احساس درونی شاعر و د - توصیف طبیعت به مثابه توصیف غیر طبیعت. توصیف طبیعت به مثابه غیر طبیعت خود به پنج دسته تقسیم میشود: -1 توصیف طبیعت به مثابه دغدغههای فکری و اعتقادی -2 توصیف