بخشی از مقاله

چکیده:

اجرای پروژههای بزرگ مانندپروژه های صنعت نفت و گاز در کشور با مشکلات زیادی مواجه استاین مشکلات باعث بروز تأخیرات و افزایش هزینههای پروژهها میگردد. بطوری که تأخیر در پروژهها و سر ریز شدن هزینهها بصورت امری روزمره درآمده است. متأسفانه اجرای پروژهها، اغلب همراه با سعی و خطا بوده و کمتر سعی شده است از تجربیات و دانشهایی که تاکنون کسب شده، استفاده شود. به همین دلیل کسب تجربه، حفظ و استفاده از آنها در پروژههای بعدی از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد. پرداختن به این امر را میتوان به عنوان راهحلی جهت بهبود اجرا، جلوگیری از دوبارهکاریها و کاهش زمان و هزینه اجرای پروژهها مطرح نمود. هنگاهیکه پروژهای انجام میشود، افراد درگیر در آن تجارب بسیار گرانبهایی کسب میکنند که این دانستهها و تجربیات باید مستند شده و مورد استفاده مجدد در همان پروژه و یا پروژههای آتی قرار گیرد.

لزوم مستندسازی و نگهداری این دانش با ذکر این نکته روشنتر میشود که مهندسان و خبرگان پس از اتمام کار پروژه، ممکن است سازمان پروژه را ترک کنند و دانششان را با خود ببرند. از منظر مدیریت دانش، دانستن چگونگیها و تجربیات بسیار ارزشمند است، زیرا جمعآوری آنها نه تنها به منابع انسانی وابسته است، بلکه مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی نیز میباشد. معمولاً سازمانها سعی در مستندسازی دانش صریح دارند و کمتر مستندسازی دانش ضمنی را در دستور کار خود قرار میدهند. در این مقاله سعی بر آن شده تاپس از مروری بر ادبیات مدیریت دانش به بررسی تاخیرات در پروژه طرح توسعه فاز 14 پارس جنوبی بپردازد و سپس نقش مدیریت دانش را در کاهش این تاخیرات بررسی نماید .

مقدمه :

تأخیر، عمل یا رویدادی است که برنامه زمانبندی یک قرارداد را طولانیتر کند. به بیان دیگر، تأخیر عبارتست از حدفاصل زمان برنامهریزی شده و واقعی فعالیتهای پروژه. تأخیر یکی از مهمترین پدیده های رایج در پروژههاست. اکثر پروژههای کشور بویژه پروژههای بزرگ چون پروژه های صنعت نفت و گاز، با تأخیر همراه هستند و کمتر مشاهده شده است که این پروژهها در زمان مقرر و با بودجه تعیین شده به بهرهبرداری برسند.

تأخیر در اتمام پروژهها و بهرهبرداری از آنها زیانهای متعددی را در پی دارد .بحث تأخیر در پروژههای کشور از دیرباز وجود داشته و تاکنون نیز حل نشده است. در حقیقت اجرای پروژه ها در کشور دچار بیماری بوده و نیاز به یک درمان اساسی دارد. برای درمان بیماری ابتدا نیاز به شناختن درد می باشد. به همین دلیل شناخت دلایل واقعی دیرکرد پروژهها، اولین گام برای درمان این مشکل می باشد. در مرحله بعد باید تجارب و درسهای گرفته شده از این تأخیرات و حل مشکلات پروژه را جهت استفاده مجدد در پروژه های بعدی حفظ و نگهداری کرد تا از دوباره کاریها و سعی و خطا پرهیز شود. برای این منظور از مدیریت دانش که یک پدیده جدید و یک مدل تجاری میان رشتهای با همه منظرهای دانش در قالب سازمان می باشد، استفاده شده است.

دانش و تجارب حاصل از حل مشکلات و تأخیرات پروژهها از نوع دانش ضمنی می باشد که بیشتر در ذهن افراد درگیر در اجرای پروژه قرار دارد و ممکن است با رفتن این افراد هیچ گاه مورد استفاده مجدد در سازمان پروژه قرار نگیرد. اگر این دانش و تجربیات، مستند شده، به اشتراک گذاشته شود و مورد استفاده مجدد قرار گیرد، موجب بهبود فرآیند اجرای پروژهها، کاهش زمان و هزینه آنها شده و همچنین می تواند از بروز مشکلات مشابه جلوگیری کند. همچنین در صورت بروز مشکل، با زمان و هزینه کمتری حل شود که برای تحقق این امر نیاز به توسعه مدیریت دانش در پروژه می باشد.

تاریخچه مدیریت دانش:

مدیریت دانش چیزی جدیدی نیست. درواقع از صدها سال قبل که مالکان شرکت های فامیلی و یا پیشهوران زبده، تجارت حرفهای خود را بطور کامل و دقیق به فرزندان و شاگردان خویش انتقال میدادهاند، مدیریت دانش وجود داشته است ]محمدی،.[1383 اما در دهه اخیر تعاریف، دستهبندی و سایر موارد در ارتباط با بحث مدیریت دانش مطرح شده است. باید گفت که تعداد زیادی از تئوریسینهای مدیریت، در تکامل بحث مدیریت دانش نقش داشته و در ارائه آن تلاش نموده اند. در میان آنان برجستگانی همچون پیتر دراکر1، پاول استراوسمن2 و پیتر سنگ3 از امریکا را میتوان نام برد.

دراکر و استراوسمن بیشتر در زمینه اهمیت و ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی و سنگ با تمرکز بر روی سازمانهای یادگیرنده1 ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را بوجود آورده اند. دانشمند دیگری به نام لئورناد بارتون2 توانست موردکاوی های قابل توجهی را در شرکت استیل چاپاول ارائه دهد. شرکتی که مقالات و مستندات خود را با عناوین بهار زیبا از دانش و ساختن منابع نوآوری در سال 1970 در مجله هاروارد بینزنس3 ارائه نمود. اورت راجرز4 در دانشگاه استانفورد با نفوذ در بحث نوآوری و توماس آلن5 در مؤسسه تکنولوژی ماساچوست در خصوص انتقال اطلاعات و فناوری، تحقیقاتی را در طی سالهای 1970-1971 به انجام رسانید.

افزودن هوش بشری که توسط اینگل بارت6 در سال 1987 به جهان عرضه شد توانست به سرعت به عنوان یک نرمافزار گروهی و کاربردی، توانمندی خود را در رابطه با دیگر سیستمها و نرمافزارهای کاربردی نشان دهد. در اواسط سال 1980 اهمیت دانش به عنوان دارائی رقابتی در بین سازمانها مشاهده شد. این درحالی بود که علم اقتصاد کلاسیک هنوز در رابطه با روشها و متدهای مدیریت، دارای نقضان بود و هنوز در برخی از سازمانها نیز این غفلت وجود داشت.

در سال 1989 برای آماده سازی مدیریت دانش برپایه فناوری کنسرسیومی از سازمانها در امریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به عنوان سرمایه در سازمانها اعلام نماید. مقالات و نوشتارهای مرتبط با مدیریت دانش ابتدا در نشریات همچون هاروارد بینزنس دانش سازمانی7، نشریه مدیریت اسلون8 اسلون8 و دیگر نشریات معتبر جهانی به چاپ رسیدند.در سال 1991 و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش در مراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسیدند و این در حالی بود که کتابی تحت عنوان قدرت فکر نوشته تام استووارت9 استووارت 9 در مجله پرطرفدار فورچون10 چاپ شد.

میتوان گفت که وسیعترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال 1995 توسط ایکوجیرونافوکا، هیروتاکاتاکیشی در سازمان خلق دانش به نام چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را بوجود آوردند؟ صورت پذیرفته است ]یاریگرروش،.[1382 در سال 2000 نیز اولین دوره فوق لیسانس مدیریت دانش در دانشکده بازرگانی دانشگاه اپنیونیورستی11 انگلستان با حضور 1600 مدیر از سرتاسر جهان برگزار شد. در سال های اخیر نیز مدیریت دانش بطور گسترده و عملی در کشورهای مختلف و در ابعاد متفاوت مورد توجه قرار گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید