بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش شناختی و هوش سازمانی با رضایت شغلی و میزان شادکامی دبیران مدارس ناحیه شهر اصفهان در سال تحصیلی 94- 95 بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق کلیه دبیران مدارس اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 94-95 بود. به روش نمونه گیری خوشه ای از بین 6 ناحیه شهر ، 4 ناحیه انتخاب گردید سپس به روش تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 310 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها 4 پرسشنامه بود، یکی مقیاس هوش شناختی ریون بود، دومین پرسشنامه بررسی هوش سازمانی آلبرخت - 2003 - ، سومین پرسشنامه رضایت شغلی JDI اسمیت، کندال، هیولین - 1969 - و چهارمین پرسشنامه، مقیاس شادکامی مونش ساخته شده توسط کوزما و استونز - 2000 - بود.

روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش شناختی 0/81، برای پرسشنامه هوش سازمانی 0/83، برای پرسشنامه رضایت شغلی 0/89، و برای پرسشنامه شادکامی 0/87 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی توصیفی و استنباطی - آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون و آزمون تحلیل واریانس چند راهه - انجام شد. نتایج حاصله به این صورت بود: فرضیه ی اصلی تحقیق مبنی بر وجود رابطه معنادار بین هوش شناختی و هوش سازمانی با رضایت شغلی و میزان شادکامی دبیران متوسطه دوره اول مدارس دخترانه تایید گردید. فرضیه ی فرعی اول تحقیق مبنی بر وجود رابطه ی معنادار بین هوش شناختی با میزان شادکامی دبیران متوسطه دوره اول مدارس دخترانه تایید گردید.

وجود رابطه ی معنادار بین هوش شناختی با رضایت شغلی دبیران متوسطه دوره اول مدارس دخترانه تایید گردید. وجود رابطه معنادار بین هوش سازمانی با شادکامی دبیران متوسطه دوره اول مدارس دخترانه تایید گردید. وجود رابطه معنادار بین هوش سازمانی با رضایت شغلی دبیران متوسطه دوره اول مدارس دخترانه تایید گردید. هوش شناختی و هوش سازمانی قابلیت پیش بینی رضایت شغلی و میزان شادکامی دبیران را دارد، هیچ یک از ضرایب بتای استاندارد و ضرایب رگرسیونی پیش بینی رضایت شغلی توسط هوش شناختی، هوش سازمانی و ابعاد هوش سازمانی معنادار نبود. قابلیت پیش بینی رضایت شغلی و میزان شادکامی توسط هوش شناختی و هوش سازمانی تنها برای شادکامی تایید گردید.

کلمات کلیدی: هوش شناختی، هوش سازمانی، رضایت شغلی و شادکامی

مقدمه

هوش شناختی یکی از مباحث اصلی و مهم روان شناسی را تشکیل می دهد. هوش یک صفت فرضی و یک مفهوم مجرد است و آن چه مورد مطالعه قرار می گیرد، خود هوش نیست بلکه آثار آن است. به علاوه هوش، یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادها است و حافظه، دقت، یادگیری، ادراک و غیره در آن اثر دارد - میلانی فر، . - 1390 مفهوم هوش می تواند در حوزه های مختلفی به کار برده شود؛مثلاً درکسب و کار، ماشین ها و امثال آنها. اغلب صنایع امروزی نسبت به ساختارهای اطلاعاتی حساس هستند به طوری که تعریف هوش می تواند شامل جمع آوری اطلاعات هم باشد. هوش از این منظر یک فرآیند است و نتیجه آن ایجاد قابلیتی می باشد که می تواند به شکل هوش بر مبنای توانمندی این فرآیندها، اندازه گیری شود. علاوه بر تحلیل هوش از نظر چگونگی جمع آوری داده ها و اطلاعات، می توان به اخطارهای پیش از موعد و تسهیل برنامه ریزی و یا تصمیم گیری در توسعه آینده نیز اشاره کرد. پیشرفت های ایجاد شده در زمینه مطالعه هوش فردی تأثیر مهمی در شکل گیری مفهوم نوین هوش سازمانی داشته است. بر اساس این مطالعات، سازمان ها می توانند برای سازگار کردن بیشتر افراد خود با محیط از هوش سازمان استفاده کنند؛ چرا که هوش سازمانی یک فرآیند آزمایشی و علمی است که بر موفقیت ها و یا شکست های سازمان نیز تأکید دارد - گلین1، . - 1996

پژوهش های انجام شده توسط اسلاکی و کارترایت به خوبی نشان داده است که هوش سازمانی، عملکرد سازمان ها در حوزه های مختلف مدیریتی و کارهای تیمی و گروهی را افزایش می دهد. ضمن آنکه توانمندی های هوش سازمانی می تواند سلامت روانی و جسمی را به همراه میزان پیشرفت شغلی در افراد، تعیین کند - گلمن2، . - 1995 همچنین در حوزه های مربوط به سازمان و مدیریت در تعداد زیادی از مقالات و متون علمی منتشر شده، هوش سازمانی و اجتماعی برای رهبران، مدیران و کارکنان نسبت به بسیاری از توانایی های شناختی دیگر دارای اهمیت بیشتری در نظر گرفته شده است - بل و وایتهد3، . - 1992

هوش سازمانی یک پیامد اجتماعی است، بدین معنی که این هوش حاصل عملکرد گروهی از افراد است که به عنوان یک واحد عمل می کنند - ویلیامز4، . - 1998 به بیانی دیگر هوش سازمانی را می بایست به عنوان یک پیامد ناشی از گروهی از نمادهای اجتماعی، فرهنگ سازمانی و تعاملی که اعضاء با هم دارند، مورد توجه و بررسی قرار داد. هلال معتقد است که هوش سازمانی به عنوان راهبردی مهم و ضروری برای حفظ مزیت رقابتی سازمان های مختلف، توسعه یافته و به عنوان یک ضرورت برای حفظ این مزیت در سازمان های کوچک و بزرگ مطرح شده است. سازمان های باهوش، توان ذهنی خود را همانند توان فیزیکی شان افزایش می دهند و این سازمان ها بر اساس هیچ وقت خوب به اندازه کافی خوب نیست، عمل می کنند.

به بیانی دیگر هوش سازمانی را می بایست به عنوان یک پیامد ناشی از گروهی از نمادهای اجتماعی، فرهنگ سازمانی و تعاملی که اعضاء با هم دارند، مورد توجه و بررسی قرار داد. هلال معتقد است که هوش سازمانی به عنوان راهبردی مهم و ضروری برای حفظ مزیت رقابتی سازمان های مختلف، توسعه یافته و به عنوان یک ضرورت برای حفظ این مزیت در سازمان های کوچک و بزرگ مطرح شده است. سازمان های باهوش، توان ذهنی خود را همانند توان فیزیکی شان افزایش می دهند و این سازمان ها بر اساس هیچ وقت خوب به اندازه کافی خوب نیست، عمل می کنند - کهن سال، . - 1389

یکی از عواملی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد رضایت شغلی است. رضایت شغلی احساس مثبت و منفی و نگرشهایی که درباره ی شغل خود داریم را منعکس می کند که به تعداد زیادی از عوامل مربوط به کار وابسته است و دامنه ی آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساسی از تحقق در وظایف خود به دست میآوریم، ادامه دارد - استوار و امیرزاده، . - 1387 بار -آن و پارکر5 معتقدند که هوش هیجانی با رضایت شغلی رابطه ی مستقیم و قابل ملاحظه ای دارد و می تواند باعث بهبود عملکرد شود. هوش هیجانی روی رضایت شغلی کارکنان تأثیر می گذارد. آگاهی از عواطف بین فردی و هیجانات درون فردی، به تنظیم احساسات و هیجانات منفی کمک می کند و عملکرد فرد از این طریق بهتر می شود. از طرفی عملکرد بهتر موجب پایه ریزی رضایت شغلی بیشتر در کارکنان می شود. به نظر می رسد کارکنان با هوش هیجانی بالا می توانند رضایت شغلی بیشتری داشته باشند زیرا آنان احساس ناامیدی و استرس را بهتر شناسایی می کنند و کاهش می دهند.

این در حالی است که نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد افرادی که استرس شغلی کمتری دارند، دارای رضایت شغلی بیشتری نیز هستند. همچنین محققان در پژوهش های بسیاری به این نتیجه رسیدند افرادی با هوش هیجانی بالا، در سطح مطلوبی از رضایت از زندگی قرار دارند. این در حالی است که رضایت شغلی، بخش کوچکی از مبحث بزرگتر رضایت از زندگی به حساب می آید - سی و ترام6، . - 2006 ونگ و لاو7 در هنگ کنگ، تاثیر هوش هیجانی سرپرست و زیردستان آنها را بر عملکرد شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و تمایل به ترک خدمت مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که بین هوش هیجانی و رضایت شغلی، رابطه ی معناداری وجود دارد و در عین حال این رابطه از طریق میزان کوشش هیجانی واسطه گری نمی شود. کارملی - 2003 - 1 نشان داده است که مدیران ارشد با هوش هیجانی بالاتر، رضایت بیشتری نسبت به شغل شان دارند. شادکامی، حس خوشی، احساس اینکه زندگی در کل به خوبی و خوشی ادامه می یابد تعریف شده است. هیچ کس، جز خود انسان نمی تواند شادی و شادکامی ایجاد کند.

شادکامی یک مهارت است که فرد باید در خود پرورش دهد. فرد باید نه تنها مثبت بیندیشد و فکر کند، بلکه باید مثبت هم عمل کند - مایرز، . - 1383 جامعه می تواند به سوی اهداف متعالی و ایده آل خود گام بردارد که شادی و شادکامی تجربه همیشگی اعضای آن جامعه باشد چرا که شادی در بهبود و افزایش سلامت جسمانی و روانی نقش موثری دارد. لایبومیرسکی، شلدون و  شید - 2005 - 2 معتقدند، افراد شاد دارای الگویی هستند که در تفسیر اتفاقات تسهیل کننده هیجانات مثبت است، معنا بخش به زندگی و مولد حس ارزشمندی در آنها است. افراد شاد از نظر ساختار فکری، قضاوت و انگیزش با افراد ناشاد تفاوت دارند و از بازدهی فردی و خانوادگی، شغلی، تحصیلی و اجتماعی بالاتری برخوردارند - یعقوبی و برادران، . - 1390

افراد با حالت خوشی و ناخوشی، به زندگی خود رنگ می دهند. فردی که از شادکامی بیشتری برخوردار است، آرامش و احساس امنیت بیشتر، تصمیم گیری راحت تر، میزان کار مطلوب و مشارکت بیشتر، زندگی سالم و پرانرژی و در نهایت زندگی رضایتمندانه ای دارد - پریسمن و کوهن3، . - 2005 دانش و مدیریت دانش، نمی تواند جدای از فرآیند یادگیری سازمانی به هدایت هوش سازمانی منجر شود. این شبکه از روابط متقابل، تعریف آنها را مشکل می سازد، ولی این مزیت را دارد که بیانی جامع از فرآیند های پیچیده ای که در سطح سازمانی صورت می گیرد، ارائه کند. تعامل میان ذخایر و جریان دانش به سختی می تواند چنین بیان شود؛ زیرا هر سامانه ای همزمان با ناظرش حرکت می کند ولی با توجه به اثراتی که بر جای می گذارد، قابل ردیابی است. مزیت رقابتی پایداری که پیتر دراکر 20 سال پیش در رابطه با دانش و مدیریت دانش موثر بیان کرده است، امروزه با استفاده از مفهوم هوش سازمانی بیان می شود که اثری از یادگیری سازمانی است.

پویایی دانش سازمانی ساز وکاری است که یادگیری سازمانی و تکامل آن را توضیح می دهد و بیش از آن بیانگر چگونگی ظهور و بقای یک سازمان در محیط رقابتی است از آنجایی که کار تعلیم و تربیت و یادگیری دانش آموزان بسیار مهم می باشد و این وظیفه خطیر بر عهده معلمان می باشد و میزان بازدهی و کارآیی معلمان بستگی به میزان رضایت شغلی و شاد بودن آنان دارد، لذا محقق بر آن شد رابطه بین هوش شناختی و هوش سازمانی دبیران را با رضایت شغلی و میزان شادکامی آنان مورد بررسی قرار دهد. ایزن و مینز - 1983 - 4 در پژوهش خود به این نتایج دست یافتند که شادی اثر مثبت بر رشد شناختی افراد دارد. افرادی که احساس شادی بیشتری به خود القا می کنند در کارهای پیچیده ذهنی عملکرد بهتری دارند.

شوارز5 و استراک1992 - 6؛ به نقل از عابدی - 1380 در پژوهشی پیرامون افراد شادکام به این نتیجه رسیدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند، یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادمانی آنها منجر می شود. ترمن در پژوهش خود یک آزمون پیگیری از کودکان آمریکایی که نمره بالاتر از 135 را در تست IQ کسب کردند انجام داد. نتایج نشان داد که افراد باهوش، شادی و سلامتی بالاتری نسبت به همسالان خود دارند - ترمن7، . - 1959

فردریکسون - 2001 - 8 در پژوهش خود نشان داد که تجربه احساسات مثبت گنجینه لحظهای اندیشه و عمل افراد را گسترش می دهد و منابع شخصی آن ها، از جمله منابع فکریشان را می سازد. وین هوون و چویی - 2012 - 9 پژوهشی تحت عنوان آیا هوش شناختی شادکامی را افزایش می دهد؟ انجام داد. وی بیان می کند ما سرمایه گذاری های زیادی در به حداکثر رساندن هوش تا به حال انجام داده ایم. اما آیا افزایش هوش می تواند افراد را شادتر کند؟ رابطه بین هوش و شادی در دو سطح فرد و کلان بررسی شد. منظور از سطح خرد افراد و سطح کلان کشور است. در سطح خرد، در نتایج حاصل از 23 مطالعه متوجه شد که هیچ ارتباط بین ضریب هوشی و شادی وجود ندارد. اما در سطح کلان ارتباط میان ضریب

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید