بخشی از مقاله

چکیده

همه ما به گونه ای پیوندهای عاطفی با بعضی مکانها را تجربه کرده ایم که می توانسته مثبت و یا منفی، خوشایند و یا ناخوشایند بوده باشد؛ مکانی که در ارتباط با تجربیات حال یا گذشته ماست و یا حتی آینده، مکانی که آرزوی زندگی در آن را داریم، جایی که دوست داریم برویم یا به آنجا برگردیم. در واقع ما نه فقط وجود چنین پیوندهای عاطفی با مکانها را تأیید می کنیم بلکه همچنین اهمیت آن را در کیفیت بخشی به زندگی مان نیز می پذیریم. روانشناسان محیط پیوند بین انسان و مکان را تحت عنوان "دلبستگی به مکان" مورد مطالعه قرار داده و به دنبال آنند که علاوه بر حس رضایت از محل سکونت، حس تعلق، امنیت، هویت و ادراک محیطی را نیز در انسان تقویت نمایند. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد،

عوامل مؤثر بر دلبستگی به مکان به فضای سکونتگاهی در دو بعد کالبدی و اجتماعی به ترتیبِ میزان اهمیت و اولویت تأثیرگذاری، شامل مطلوبیت کالبدی و آسایش اقلیمی، تسهیلات و امکانات رفاهی، خوانایی و جهت یابی درمحیط، ارزشهای زیبایی شناسی و جذابیت محیطی، قلمروپایی و خلوت، شخصی سازی و تعلق پذیری فضا، شناسایی و ادراک مکان، اجتماع پذیری مکان و فعالیت پذیری فضا می باشند. بنابراین دستیابی به معیارهای طراحی در جهت ارتقاء عوامل فوق و اعمال آنها در کیفیت فضای معماری، دلبستگی به مکان را به محیط سکونتگاهی به دنبال خواهد داشت.

واژههای کلیدی: حس مکان، فضاهای سکونتگاهی، ادراک مکان، محیط.

مقدمه

هر چند زندگی انسان سیار و بی ثبات باشد، پیوند انسان با مکان در هر شرایط و سطح حیات در زندگی او حضور مؤثر دارد. نه تنها وجود پیوندهای عاطفی بین انسان و مکان امری بدیهی است؛ بلکه اهمیت آن در کیفیت بخشیدن به حیات انسانی، خواه مثبت یا منفی، قابل توجه است و نه تنها بر زندگی شخصی و فردی تأثیر گذار است بلکه در وجود کل اجتماعات انسانی مؤثر می باشد. شاید بتوان گفت که احساس وابستگی، اجتماع و اتحاد و یا اختلاف، بیزاری و عداوت در بین انسانها در هر صورت جنبه مکانی دارد . - Giuliani, 2003 - همه ما به گونه ای پیوندهای عاطفی با بعضی مکانها را تجربه کرده ایم که می توانسته مثبت و یا منفی، خوشایند و یا ناخوشایند بوده باشد؛ مکانی که در ارتباط با تجربیات حال یا گذشته ماست و یا حتی آینده - مکانی که آرزوی زندگی در آن را داریم، جایی که دوست داریم برویم یا به آنجا برگردیم - و البته در مقیاس مشخصی محصور می شود، مانند خانه ای که در آن زندگی می کنیم یا کرده ایم، یک اتاق خاص در یک خانه، محدوده ی اطراف خانه، محله، شهر و یا کشور...

هر کدام از ما با جنبه های ویژهی - با اختلاف مختصر - این دنیای عاطفی آشنا هستیم، در واقع ما نه فقط وجود چنین پیوندهای عاطفی با مکانها را تأیید می کنیم بلکه همچنین اهمیت آن را در کیفیت بخشیدن به زندگی مان - چه بگونه ای مثبت و یا منفی - نیز می پذیریم. این امر نه تنها در زندگی شخصی و خصوصی ما، بلکه در تعاملات ما با کلیه گروه های انسانی نیز نمود پیدا می کند. احساسی که ما نسبت به مکانهای خاص و یا اجتماعاتی که به واسطه مکانها تعریف می شوند، » خانه - خانواده، خویشاوندان، دوستان - ، محل کار - همکاران - ، مسجد یا کلیسا - همکیشان - ، محله - همسایگان - ، شهر، کشور و یا قاره « تجربه می کنیم، به طور قطع در شکل گیری هویت ما، معنابخشی به زندگی مان و غنی ساختن آن با ارزشها و اهداف، تأثیر مثبت و نیرومندی دارد . - Giuliani, 2003 -

در نتیجه احساس و عاطفه، در ارتباط با مکان وجود دارد و جزئی از ماهیت آن مکان می باشد، هرچند نه بطورکاملاً آشکار و تعریف شده و البته متمایز از دیگر سیستم های عاطفی - نسبت به اشیاء، افراد و ... - ؛ ولی با این وجود به عنوان یکی از عوامل مهم در حفظ تعادل و سلامت روحی و جسمی ما شناخته شده است. همین امر انتخاب چنین موضوعی را به عنوان یک تحقیق علمی، عمیقاً توجیه نموده و گذر از آگاهی شهودی از وجود چنین پیوندهای عاطفی با مکانها و کسب دانش علمی نسبت به این پدیده را مهم می شمارد.

بیان مسأله

محیط فیزیکی که ما در آن زندگی می کنیم نقش مهمی در معنابخشی و پایداری زندگی ما دارد. بطور معمول افراد دلبستگی های احساسی و عاطفی شدیدی نسبت به مکان زندگی شان پیدا می کنند . - Shumaker & Taylor, 1983 - دلبستگی به مکان ها روابط اجتماعی را نیز درگیر می نماید. در واقع همانطور که آلتمن و لاو - 1992 - پیشنهاد داده اند مکان باید به عنوان ظرفی که در آن روابط بین فردی، اجتماعی و فرهنگی رخ می دهد؛ مورد توجه قرار بگیرد و این روابط باعث دلبستگی انسان به این مکان ها می گردد. هدف هر پروژه طراحیو اصولا هًر تغییر و دخل و تصرف در محیط دستیابی به محیطی مطلوب است. از آنجا که مطلوبیت محیط مفهومی نسبی، ذهنی و پویا است؛ که ریشه در ایده آلها، نگرشها و برداشتهای استفاده کننده دارد، در تعامل بین انسان و محیط شکل می گیرد - زاییده قیاس برداشت انسان از محیط با ایده آلهای وی می باشد - ، از این رو پیوند مثبت بین انسان و مکان منشأ رضایت انسان از محیط و ضامن ارتقاء کیفیت حیات انسان است. - Bonaiuto - et al., 2003 روانشناسی محیط، تعامل عاطفی بین انسان و مکان را تحت عنوان "دلبستگی به مکان " مورد مطالعه قرار داده است، و به دنبال آن است که علاوه بر حس رضایت از محل سکونت، حس تعلق، امنیت، هویت و ادراک محیطی را در انسان تقویت نماید.

مفهوم "دلبستگی به مکان"، همچنین پویا و مستعد گسستگی نیز می باشد. گسست های قابل توجه در افراد، فعالیت ها و مکان هایی که به آنان دلبسته هستیم، بنیان این مفهوم را تضعیف می نماید - . - Brown & Perkins, 1992 اگرچه این نوع جابجایی های داوطلبانه می تواند نشان دهنده یک راهبرد انطباقی برای ارتقاء برخی از جنبه های هویت فردی و یا یک عامل کمک کننده به تقویت استقلال فرد از خانواده باشد. زیرا فرصت های جدیدی برای رشد شخصی در اختیار ما می گذارد - چو و هیلی، . - 2008 اما مطالعات نشان داده اند که محیط زندگی و تغییراتی که در آن صورت می گیرد، یکی از عوامل تعیین کننده وضعیت روحی و عاطفی افراد است - بیلز،. - 2001

سؤالات یا فرضیه های تحقیق

·    عوامل مؤثر بر ایجاد دلبستگی انسان به مکان چیست؟

·    مؤلفه های کالبدی مؤثر بر شکل گیری و ارتقاء دلبستگی به مکان در فضاهای سکونتگاهی کدامند و میزان اهمیت و اولویت تأثیرگذاری هر یک به چه صورت است؟

واژه شناسی تحقیق

روانشناسی محیط : روانشناسی محیطی مطالعه پیچیده بین مردم و محیط اطرافشان است. به عقیده جیفورد1 روانشناسی محیطی با شاخه اصلی روانشناسی تفاوت دارد زیرا به محیط فیزیکی روزمره می پردازد. این علم چهارچوبی از نقطه نظرات، تحقیقها و فرضیات را فراهم می آورد که می تواند به ما در درک بهتری از روابط متقابل انسان و محیط اطراف، کمک کند. دلبستگی به مکان : دلبستگی به مکان، پیوند عمیق و موثر بین انسان و مکان است که برخاسته از تعامل مثبت بین آن دو می باشد. حس تعلق به مکان، نقطه تلاقی عناصر کالبدی، فعالیتها و مفاهیم ذهنی نسبت به مکان است. در شکل گیری دلبستگی به مکان ، انسان، مکان، زمان و تعامل انسان و مکان به لحاظ شناختی، عاطفی و عملکردی قابل طرح است. دلبستگی، اشتیاق به زندگی با دیگران و رفتارهدفمند را پایدار نگاه می دارد.

مفهوم سکونت : "سکونت" در فرهنگ فارسی معین و لغت نامه ی دهخدا با واژگان "اقامت کردن"، "ماندن"، "وقار" و "آرامش" برابر نهاده شده است. سکونت از ریشه ی عربی سَ"کَن" به معنی "آرام" و "قرار" گرفتن بعد از حرکت - اضطراب - ، آرامش - باطن و خاطر - و اُنس آمده است. در حقیقت سکونت، مفهومی دوگانه به ذهن متبادر می سازد ؛ اقامت و آرامش. به
عبارتی ساکن شدن علاوه بر مفهوم فیزیکی باز ایستادن از حرکت، معنی آرامش پیدا کردن را نیز می رساند.

دلبستگی به مکان

برقراری پیوند با دیگر افراد به درک معانی، تجربه های فرد و تعاملات روان شناختی او در مواجهه با مکان اثر می گذارد - Low .& Altman,1992 - میزان تعلق اجتماعی فرد به مکان، در این پیوند چنان اهمیت دارد که این واژه معادل واژه هایی چون دلبستگی اجتماعی و حس تعلق اجتماعی در متون نیز بکار رفته است - . - Kyle et al,2005:216 شوماخر و همکارش نیز

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید