بخشی از مقاله

چکیده

نهادگرایی، رویکرد نسبتاً جدیدی در توسعه محلی و منطقهای میباشد و قابلیت کار زیادی ازنظر مفهومی، نظری و تجربی برای درک و کشف تواناییها و سیاستهای منطقهای دارد. برهمین اساس پژوهش حاضر با کندوکاو در رهیافت نهادی، ضمن تبیین پایههای نظری رهیافت نهادی در توسعه منطقهای، به دنبال مسیرهای اثرگذاری فرآیندهای نهادی بر جنبههای توسعه منطقهای میباشد. این امر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است که با استفاده از مطالعات کتابخانهای و اسنادی، پس از جمعآوری مطالب مرتبط به تحلیل آنها مبادرت نموده است.

نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رویکرد نهادگرایی که ازنظر اصطلاحی میتوان آن را نوعی بدعت نامید، ازنظر مفهومی و تئوریکی کمتر مورد نقد قرار گرفته است و باید این نکته را مد نظر قرار داد که هرچند در سالهای اخیر به عنوان جدیدترین و متأخرترین رویکرد از آن یاد میشود ولی چارچوبهای نهادگرایی ممکن است شرط لازم برای توسعه منطقهای باشد اما شرط کافی نمیباشد. در کاربست رهیافت نهادگرایی در مطالعات توسعه منطقهای، نگاه به توسعه، قلمروی و سرزمینی است؛ بدین معنا که فضای منطقه در این حوزه از مطالعات به مثابه ظرف و بستر فرآیندها و تحولات اقتصادی، اجتماعی و محیطی است؛ به همین دلیل رویکرد نهادی میتواند در تبیین چرایی و چگونگی تأثیر سیاستهای توسعه منطقهای بر عوامل توسعه بسیار کارآمد باشد.

-1 مقدمه

یکی از عرصههای اصلی که در دو دهه اخیر به شدت از رویکرد نهادگرایی تأثیر پذیرفته است، سطوح فضایی توسعه است، سطوحی همانند شهر، روستا، سطح محلی و منطقهای که مباحث نهادگرایی در آنها مورد توجه جدی قرار گرفته است. در فرآیندهای برنامهریزی منطقهای، نهادها در جهت مدیریت توسعه به رسمیت شناخته شدهاند - سامپر1، . - 3 :2007 مروری تبارشناسانه بر مطالعات حوزه توسعه منطقهای و به طور ویژه مدیریت منطقهای نشان میدهد که این حوزه با عنوان منطقهگرایی اکولوژیکی و روششناختی توصیفی آغاز شده بود، دوره تحلیل و مدلسازی کمی را تجربه کرده و پشت سر گذاشته است.

عدم موفقیت در تبیین منطقه و مدیریت آن، مباحث نوین منطقهای - نومنطقهگرایی - با اتکاء به چارچوبهای فلسفی و نظریهمند که الگوهای تبیینی و آیندهنگرانه را منتج خواهد شد، به ارمغان آورده است و در این میان رهیافت نهادگرایی به عنوان یکی از مؤخّرترین رهیافتهای کارا در مباحث مدیریت منطقهای، جایگاه خود را یافته است. روی آوردن به رهیافت نهادی در مباحث توسعه محلی و منطقهای اگر چه در سطح کلان ناشی از بازگشت به رهیافت نهادی و ظهور نهادگرایی جدید در مباحث توسعه به ویژه توسعه اقتصادی است.

اما در زمینه توسعه محلی و منطقهای در واقع ناتوانی رویکردهای کلاسیک مدیریت و توسعه محلی و منطقهای و شکست آنها در مدیریت کارآمد توسعه در سطوح منطقهای و ارائه راهکارهای مناسب برای از بین بردن نابرابریها بود که باعث رویگردانی از آن رویکردها و روی آوردن به رویکرد نهادی شد. برهمین اساس پژوهش پیشرو قصد دارد با مدنظر قرار دادن توسعه منطقهای، رهیافت نهادی را در مسائل و مباحث توسعه منطقهای بررسی کرده و ضمن تبیین پایههای نظری رهیافت نهادی در توسعه منطقهای، به دنبال مسیرهای اثرگذاری فرآیندهای نهادی بر جنبههای توسعه منطقهای را تشریح کند.

-2 رهیافت نهادی

استفاده از واژه نهاد، قدمتی بسیار طولانی دارد و نخستین با گیامباتیستا ویکو - 1725 - 2 در اثر خود از این واژه استفاده نمود - هاجسون3، - 1 :2006 و پس از آن بارها مورد توجه مکاتب و اندیشمندان رشتههای مختلف قرار گرفت. اما طی سالهای گذشته شاهد توجه ویژه محققان در بسیاری از رشتهها به این موضوع هستیم، به گونهای که علاوه بر مراکز علمی، نهادهای بزرگ سیاستگذاری مانند بانک جهانی و سازمان ملل به بحث نهادها توجه خاصی نشان دادهاند - جمسون4، . - 369 : 2006 رهیافت نهادی یکی از متأخرترین رهیافتهایی است که مباحث جدیدی را بهویژه از دههیِ 1990 میلادی در ادبیات توسعهیِ محلی و منطقهای مطرح نموده است.

توجه به این مسئله که واقعیت اجتماعی-فضاییِ هر منطقهای متفاوت بوده و تنها یک سطح جغرافیایی واحد و همگن نیست، بلکه مکانهای ویژهای5 بوده که واجد داراییهای اقتصادی، مسیر توسعه، آگاهیهای زیستمحیطی و بینش اجتماعی ویژه خود میباشد - پایک و همکاران، - 36 :2004 و هر فضای جغرافیایی محتوای نهادی و بومی خاص خود را دارد، مدیریت ویژهای را نیز میطلبد. گوستاو فون اشمولر6 که یکی از راهبران اصلی مکتب تاریخی آلمان7 بوده نهادها را تجسمبخش روشهای عینی - مبنتی بر کنش - میداند که به عنوان قواعد کلی فراگیر در طول قرنها به منظور اداره عقلایی، مطلوب و عادلانه روابط میان کنشگران، تعریف میکند - چاونس، . - 45 :1390 نهادها8، قیود9 در نظر گرفته شده توسط انسانها هستند که کنش هایِ متقابلِ سیاسی10، اقتصادی و اجتماعی را سازماندهی میکنند.

 اصول کرداری - ، و قواعد رسمی - مقررات، قوانین، حقوق مالکیت - تشکیل شدهاند. در طول تاریخ، نهادها از سوی انسانها برای ایجادِ نظم کاهش بیثباتی به ویژه در عرصههای اقتصادی و در بازار شکل گرفته اند - استیمسون و همکاران12، . - 18 :2009 نهادها قوانین بازی در جامعهاند یا به عبارتی دقیقتر، قیودی13 هستند وضع شده از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهند - نورث14، . - 97 :1991 نهادها راهنمای کنش متقابل انسانها هستند و سبب نظاممند شدن انگیزههای نهفته در مبادلات بشری میگردند.

- اشیم و همکاران15، . - 3 :200 نهادها، قیود در نظر گرفته شده توسط انسانها هستند که کنش هایِ متقابلِ سیاسی16، اقتصادی و اجتماعی را سازماندهی میکنند. - Brown,2008:14 - به طور کلی نظریهپردازان مختلف نهادگرا تعاریف مختلفی را از نهاد ارائه کردهاند و تعریف جامعی که مورد توافق همه دانشمندان نهادگرا باشد، وجود ندارد؛ هر کس مطابق تفکر و ذهنیتهای خود به تعریف جداگانهای از نهاد پرداخته است.

-1-2 نهادباوری نهادباوری17 یک اندیشهیِ قدیمی است که الگوارهایشدن18 آن به

اوایل قرن بیستم بازمیگردد. در حالی که نهادگرایی جدید در حوزههایی همچون اقتصاد، علم سیاست، جامعهشناسی و برنامهریزی در حوزههای مرتبط با حکمروایی و سازمانی قابل ردیابی است؛ تکامل نظریهیِ نهادگرایی درون نظریههای برنامهریزی، تحلیل فرآیندهای اجرا، اقتصاد سیاسی برنامهریزی و نظریهیِ برنامهریزی ارتباطی19 صورت گرفته است - ورما20، - 64 :2007 و نهادباوری بر شرایط و بنیانهای لازم برای توسعهیِ محلی و منطقهای تأکید دارد - استیمسون، . - 44 :2009

-2-2 نهادها و برنامهریزی

ارتباط میان برنامهریزی و نهادها که جدیداً مطرح شده است از این جهت است که نهادها با کاهش عدم قطعیتها انتظارات برنامهریزان را واقعیتر و معقولانهتر میسازد. در واقع نهادها مانند حکومت یا بازار، چارچوبی را ارائه میکنند که در آن برنامهریزی به اجرا در میآید - ورما21، . - 1 :2007 ورود و تبلور نهادگرایی جدید در امر برنامهریزی به اوایل و اواسط دهه 1990 باز میگردد. یکی از نخستین برنامهریزانی که در امر برنامهریزی از نهادگرایی جدید صحبت کرد، ارنست الکساندر22 بود که با استفاده از دیدگاه هزینه معامله که از نهادگرایی جدید سرچشمه گرفته بود، به همراه برخی دیگر از محققان ازجمله رونالد کوز23 و الیور ویلیامسون24، در حوزه اقتصاد تدوین و تنظیم نمود.

بازگشتی به عقب و با کندوکاوی در علوم اجتماعی و گرایش آنها به سمت نهادگرایی جدید، نشان میدهد که مصادیق نهادگرایی در علوم اجتماعی، یک تئوری قائم به ذات25 نمیباشد که به توصیف چرائی و چگونگی ابعاد نهادها بپردازد، بلکه به دنبال حل پارادکس بین قائم به ذات بودن یا رویهای بودن، یک دیدگاه یکپارچه از نهادگرایی در علوم اجتماعی ارائه میکند - ورما، . - 3 :2007 به طور کلی نهادگرایی جدید را در حوزههای مختلف از نظر تئوری مسلط، مسئله و راهحل آنها میتوان در قالب جدول 1 نشان داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید