بخشی از مقاله
چکيده
ويژگي اصلي مسجد اين است که با همه شئون زندگي مردم سر و کار دارد و البته به همه شئون زندگي مردم جهت الهي و ديني مي دهد؛ لذا نمي توان نسبت به چنين مکان با عظمتي بي اعتنا بود. يکي از مسائلي که در مورد مسجد، بسيار حائز اهميت است ، تعيين مکان مسجد در بافت شهري است . در اين راستا شناسايي معيار هاي تاثيرگذار در مکان يابي مساجد و ميزان وزن و اهميت هريک از اين معيار ها نسبت به يکديگر و در راستاي انتظام بخشي به ساختار هويتي محلات به عنوان پرسش هاي بنيادين تحقيق حاضر مطرح هستند. هدف اصلي اين تحقيق ، شناسايي معيار هاي مکان يابي مساجد به عنوان يک عامل مهم در راستاي انتظام بخشي به ساختار هويتي محلات مي باشد. روش تحقيق حاضر بر مبناي مطالعات کتابخانه اي و بررسي اسناد و مدارک معتبر تاريخي و معماري صورت گرفته است . نتايج تحقيق حاکي از آن است که در مکانيابي مساجد با رويکرد هويت بخشي به محلات به عنوان مکاني براي سکونت ، معيار مطلوبيت و سپس سازگاري نقش مهمتري را داشته اند. ضمنا از ميان پنج شاخص هويت بخشي به محلات ، معيار آرامش و سپس امنيت در جايگاه مناسبتري قرار دارد.
کلمات کليدي: مسجد، مکان يابي، طراحي شهري، برنامه ريزي شهري، هويت ، سازگاري، مطلوبيت
١. مقدمه
در طول تاريخ تمدن اسلامي، مسجد و شهر همواره در يک رابطه کل نگرانه ، متضمن حيات يکديگر بوده اند. فن و هنر جانمايي مسجد در مجتمع هاي زيستي مانند ديگر افعال مسلمانان ، به غير از قيود به علوم و فنون انساني، مقيد به احکام فقهي است . آنچه از بررسي نقش مسجد در صدر اسلام به دست مي آيد، جامعيت مسجد در همه زمينه هاي عبادي، سياسي، فرهنگي، آموزشي، نظامي، قضايي و ... است . با اينکه در سال هاي اخير پژوهش هاي ارزنده اي درباره جنبه هاي گوناگون مساجد انجام شده ، تحقيقات بسيار اندکي درباره مکان يابي مساجد و به تبع درباره شناسايي معيارهاي مکان يابي مساجد صورت گرفته است لذا آنچه در اين پژوهش مورد توجه قرار گرفته ، مسئله مهم مکان يابي مساجد در شهرسازي و مديريت شهري است .
٢. بيان مسئله
يکي از آشکارترين وجوه هويتي جامعه و شهر اسلامي مسجد است که هم از جنبه هويت ظاهري و هم از بعد هويت معنوي، ايفاي نقشي بنيادين را عهده دار است . سير بررسي مطالعات معماري سنتي صورت گرفته بيانگر اين است که مساجد در توسعه کالبدي و ساختاري محلات شهري اغلب به عنوان مراکز عمومي، فرهنگي و مذهبي به شکل يک مجتمع برخوردار از کليه امکانات فرهنگي طراحي شده و به عنوان اصلي ترين عامل هويت بخش به محلات شهري ايفاي نقش مي کردند. ضمن اينکه مساجد و ويژگي هاي آن به لحاظ اصول شهرسازي هم از نظر تعداد و هم از نظر شکل توزيع ، در شرايط مناسبي نمي باشند و ويژگي تقسيمات کالبدي و مفاهيمي همچون محله و واحد همسايگي يا مرز محله تنها شکلي ظاهري پيدا کرده و در عمل قابل تعريف نيست . بنابراين لزوم تهيه طرحي جامع براي تعيين استقرار مساجد در شهر ها ضرورت دارد. توجه به اين امر، که چنانچه عنوان مسجد بودن براي مکاني تحقق يافت آن محل براي هميشه مسجد خواهد بود بر اهميت شناسايي و انتخاب معيارهاي مکان يابي مساجد مي افزايد. از آنجا که هيچ گونه برنامه ريزي سازمان يافته در ايجاد مساجد وجود ندارد، مساجد در همه جا به طور متعادل و منطقي توسعه نمي يابد و مسائلي از قبيل تراکم بيش از حد جمعيت ، سرعت در ساخت و ساز هاي شهري و نبود طراحي و برنامه ريزي مناسب باعث شده است که به موقعيت و ساخت مساجد کمتر توجه شود به طوري که با توجه به نگرش سوداگرايانه به زمين ، زمين هاي اختصاص يافته به مساجد اکثرا موقعيت و سطح مناسبي ندارد. شناسايي معيار هاي مکان يابي مساجد اولين گام در اين مسير است .
مطالعات مکان يابي، يکي از اقدامات کليدي در فرآيند احداث هر واحدي محسوب مي شود. که هم در سطح ملي و هم در سطح منطقه اي و ناحيه اي بسيار مورد توجه قرار گرفته است . با توجه به مطالب فوق ، سوالات زير به عنوان سوالات بنيادين ، مطرح است :
(١) معيارهاي تاثيرگذار در مکان يابي مساجد کدام است ؟
(٢) ميزان وزن و اهميت هريک از اين معيار ها نسبت به يکديگر و در راستاي انتظام بخشي به ساختار هويتي محلات چقدر است ؟
٣. اهداف تحقيق
هدف اصلي اين تحقيق ، شناسايي معيار هاي مکان يابي مساجد به عنوان يک عامل مهم در راستاي انتظام بخشي به ساختار هويتي محلات مي باشد. و اهداف فرعي را نيز مي توان اين گونه بيان نمود که مکان يابي و طراحي مساجد بايد به نحوي صورت پذيرد که نقش مرکزيت مسجد در وحدت جامعه اسلامي، تقويت پايگاه هاي مردمي و ايجاد امنيت پايدار نه تنها کمرنگ نشود بلکه با رعايت ملاحظات دفاعي و مکان يابي، بتوان بيشتر و بهتر به تقويت بازدارندگي و وحدت اجتماعي پرداخت . رعايت همزمان الزامات معماري اسلامي- ايراني در کنار ملاحظات مکان يابي دفاعي نيز از اهداف اين پژوهش بوده به نحوي که مسجد به عنوان فضاي عمومي و اصلي در شهر هاي اسلامي مي بايست شاخص بوده و از ديد مناسب برخوردار باشد. لذا رعايت برخي از اصول اساسي پدافند غير عامل (استتار و اختفا) بايد با ظرافت معمارانه اي به نحوي به کار برده شود که به الزامات شهرسازي و معماري اسلامي- ايراني لطمه اي وارد نيايد.
٤. بحث اصلي
١.٤. معناي هويت
هويت در لغتنامه دهخدا چنين معنا شده است : هويت عبارت است از تشخص و همين معني ميان حکيمان و متکلمان مشهور است . هويت گاه بر وجود خارجي اطلاق مي گردد، گاه بر ماهيت با تشخص اطلاق مي گردد که عبارت است از حقيقت حزئيه . همچنين در اصطلاح عرفان ذات مطلق را گويند. در مورد هويت مکان مي توان به جزئيات بيشتري نيز اشاره نمود. مکان که برآيند و ترکيبي از عناصر فرهنگي و عناصر طبيعي مي باشد، در واقع هويتي را داراست که اين هويت تا حد زيادي متأثر از عوامل فرهنگي و عناصر منبعث از باورها و جهان بيني جامعه مي باشد. در واقع هويت مکان به نحوي به هويت انسان يا بهتر بگوييم به عوامل هويت دهنده انسان مرتبط مي باشد. اين ارتباط به دو طريق برقرار مي شود. اول به توسط ايجاد عناصر و اشکال و فضاهاي معنادار و هويت دهنده در مکان و دوم با قرار گرفتن انسان در مکان (نوع فعاليت و آيين و مراسم ) به گونه اي که مي توان گفت که مکان بدون انسان هويتي را دارا نخواهد بود.
٢.٤. هويت جمعي (از نظر اسلام )
براي انسان دوگونه يا دو مرتبه از هويت (هويت فردي و هويت جمعي) مطرح مي باشد؛ که هر يک جايگاه و ارزش خاص خويش را دارا بوده ، غفلت از هر کدام سبب بروز بي تعادلي در فرد و جامعه مي شود. به رغم احترام تفکر اسلامي به تک تک آحاد جامعه ، ويژگي هايي را که براي جامعه به عنوان يک واحد مطرح مي نمايد، زمينه اي است براي احراز هويتي جمعي که ضامن بقا و تداوم حيات آن مي باشد. مختصات بارز اين هويت عبارتند از: وحدت ، عزت ، برادري، تعادل و مواردي از اين است . به کار بستن تعاليم اسلام ، زمينه احراز هويتي براي جامعه مي گردد که اوج آن در وحدت جامعه تجلي خواهد نمود. در واقع آن دسته از مختصات هويتي و اعمال جمعي اهميت دارند که بتوانند به قوام وحدت جامعه و مصونيت آن در برابر تفرقه و تشتت ياري رسانند. به همين دليل است که تقريبا اجراي جملگي عبادات اسلامي به جماعت توصيه شده است . تأکيد بر هويت جمعي و اهميت آن در تفکر اسلامي بدان جهت انجام مي پذيرد تا اهميت هويت مکان و شهر و در نهايت اهميت هويت مسجد (به عنوان مکان تجمع مسلمانان ) در بيان هويت شهر و جامعه براي خواننده تبيين و تشريح شود.
٣.٤. ويژگي هاي هويتي مسجد
مسجد مي تواند با مختصات خاص خويش به عنوان مؤلفه هويت شهر اسلامي ايفاي نقش نمايد. هويت مسجد مستقل از انسان و مرتبط با جهان بيني و فرهنگ اسلامي مي باشد عناصر معرف هويت مکان را مي توان در سه دسته اصلي «محيطي»، «فعاليتي» و «معنايي» طبقه بندي نمود. به اين ترتيب هويت مسجد نيز به عنوان مکاني تعريف شده که به هويت شهر و از آنجا به هويت اهل شهر منتهي مي شود، به هويت شکلي و کالبدي محدود و منحصر نمي شود. به عبارت ديگر اگر چه که هويت فيزيکي و ظاهري مسجد از اهميتي خاص و در خور برخوردار است ، آنچه که به تکميل و تتميم آن کمک مي کند، و در يک جهان بيني وحدت گرايانه و جامع نگر بايستي به طور جدي مورد توجه قرار گيرد، عبارت از توجه درخور به جنبه هاي معنوي هويت است . اين جنبه هاي معنوي هويت با ريشه داشتن در مباني نظري جهان بيني و فرهنگ جامعه ويژگي هايي را دارا هستند که وجه تمايز آشکار شهر و يک تمدن با شهر و معماري ديگر تمدن ها مي باشند. بنابراين دو دسته ويژگي هاي معنوي و فيزيکي براي هويت مسجد قابل دسته بندي هستند که اجمالا مورد اشاره قرار خواهند گرفت .
الف ) ويژگي هاي معنوي: از ميان عناصر معرف هويت مکان ، آنچه که اهميت بيشتري دارد «معنا» مي باشد. معنا نه تنها به خودي خود و با توجه به جهان بيني و باورها و ارزش هاي جامعه در تشخص بخشيدن به هويت مکان ايفاي نقش مي نمايد، بلکه به محيط فيزيکي و فعاليت هاي درون مکان نيز مرتبط مي باشد. اين نکته نيز قابل ذکر است که معناي مستفاد شده از محيط (و حتي فعاليت ها) ويژگي ذاتي آنها نمي باشد، بلکه به تجربه و سابقه ذهني و فرهنگي انسان مرتبط مي شود که درباره هر جامعه اي شکلي متفاوت به خود مي گيرد. يکي از موضوعات مطرح در اين مقوله نمادها و رموز مطرح در فرهنگ ها مي باشند که مي توانند به عنوان وجه معنايي هويت معماري و شهرسازي ايفاي نقش نمايند. به اين ترتيب شناسايي آن دسته از عناصر و اجزا و فضاهاي مسجد که واجد معاني نمادين هستند، موضوعي است که به هنگام طراحي و برنامه ريزي و ارزيابي بايد مورد توجه جدي قرار گيرند. عناصر قابل ملاحظه عبارتند از: گنبد، مناره ها، نورگيرها، جهت ها، فضاهاي باز و بسته ، سلسله مراتب ، مصالح مصرفي، اشکال و فرم هاي هندسي و امثالهم .
ب ) ويژگي هاي فيزيکي: ويژگي هاي فيزيکي مسجد به عنوان مختصاتي که در وهله اول بر يکي از حواس انسان تأثير مي نهد و طي فرايندي ذهني، درک معنا و هويت معنوي شهر و جامعه را ممکن مي نمايند از اهميتي شايان توجه برخوردارند که در زير به برخي از آنها اشاره مي شود:
• مرکزيت : توجه جملگي مسلمانان به کعبه ، حالت مرکزيتي را نسبت به کل کره ارض به اين مکان مقدس که بر طبق روايات به محاذات بيت المعمور ساخته شده است مي بخشد. به اين ترتيب مسجد نيز به عنوان خانه خدا و محل عبادت بايد وجوهي از مختصات کعبه را در مقياسي کوچکتر دارا باشد. اين امر سبب شده است که در مجتمع هاي مسلمانان «مرکزيت » براي «شهر» و «محله » و حتي مجموعه هاي شهري به مسجد تعلق داشته باشد. در بسياري موارد اين امر مرکزيت الزاما مرکزيت هندسي نبوده و به مرکز توجه و فعاليت مردم مرتبط بوده است . احساس مرکزيت يا القاي مرکزيت به انسان از سوي مسجد آنچنان اهميت دارد که به عنوان يکي از ويژگي هاي آشکار هنر حقيقي مطرح مي شود. به اين ترتيب ملاحظه مي شود که مرکزيت ، ارزش و احساس و تمثيلي معنوي را مطرح مي نمايد و آن مرکزيتي است که انسان را از زمين جدا نموده ، به سمت بالا عروج مي دهد.
• مجموعه عملکردها: مسجد به عنوان محور و عضوي از مجموعه عناصر اصلي شهر همواره مورد توجه مسلمانان بوده است . انتخاب عملکردهاي همجوار آن با وسواسي خاص و در يک سلسله مراتب منطقي، کيفيت و هويتي را به وجود مي آورده است که متمايز از آن معابد ساير اديان بوده است . در هر حال رابطه مسجد با عملکردها و فعاليت هاي فردي و جمعي و شهري را در دو رابطه اصلي دروني و بيروني مي توان طبقه بندي کرد. رابطه دروني متوجه آن دسته فعاليت هايي است که مي توانند در فضاي درون مسجد انجام شوند. همچون آموزش ، قضاوت و فعاليت هاي علمي و فرهنگي متناسب با شئونات و معنويت مسجد. رابطه بيروني نيز به فعاليت هاي شهري اطلاق مي شوند که در خارج فضاي مسجد رخ مي دهند. با اين توضيح که درجه قرب و همجواري آنها با مسجد تابع سلسله مراتبي است که در طي آن به آرامش و معنويت و ارزش و مقام و طهارت و قداست مسجد خدشه اي وارد نيايد.
• صوت : صوت عنصر و وسيله اي است که مي تواند در احراز هويت مسجد و به تبع آن هويت شهر و جامعه نقشي ارزنده ايفا نمايد. بانگ مؤذن و معناي جملات وي نيز مورد مهمي در بيان هويت مسجد (عبادتگاه مسلمانان ) و شهر مي باشد. به بيان ديگر بانگ اذاني که از مساجد برخاسته ، سراسر فضاي شهر را متموج نموده ، رعشه اي معنوي را به روح انسان وارد مي کند، يکي از عوامل هويتي مهم شهر مسلمانان و ناشي از حضور مساجد در آن است . به طور اجمال بايد گفت ، هويتي که مسجد القاگر آن است ، هويتي معنوي و آرامبخش و تذکردهنده و اکرام کننده انسان است .
• نمادها: معماري مسجد يکي از مهمترين و مناسب ترين مکان هاي بهره گيري از نمادها و هنرهايي است که به گونه اي خاص بر «معنا» و آن هم معناي مرتبط با ماوراء الطبيعه تأکيد دارند. هنرهايي همچون خطاطي و آن هم خطاطي آيات قرآن کريم که به تعبير بورکهارت همچون رعشه اي روحاني، مي توانند تمام شهر و فضاي آن را تحت تأثير خويش قرار دهند. سادگي و صفحات تهي از هر نقش که نشان از نمادي از خداوندي هستند که از هرگونه تشبيهي منزه است . مکان يابي مساجد در شهرسازي و مديريت شهري است .
٤.٤. اهميت مکان مسجد در سيما و هويت شهر
مسجد به عنوان کانون تجلي هويت معنوي مسلمانان و مرجع ، پناه و تکيه گاه آنان ، از صدر اسلام تاکنون مهم ترين عنصر شهري و معماري و مرکز تبلور عالي ترين اشکال خلاقيت ، ذوق و سليقه معماران مسلمان بوده است . در شهرهاي سنتي، سيماي مسجد و عناصر نشانه اي آن در منظر شهري نقشي غالب داشته است و طراحي شالوده شهر به شيوه اي بود که مسجد جامع مرکز ثقل آن به شمار مي رفت و مکان و جايگاه آن تاثير بارزي در هويت بخشيدن به شهر داشت .
امروزه با طراحي مساجد در کنار خيابان ها و ميدان هاي اصلي شهر، اين مساجد به عنوان مراکز انجام مراسم مذهبي با برنامه هاي از پيش تعيين شده ايفاي وظيفه مي کنند و خانوارهاي ساکن در محلات کمتر با اين مساجد ارتباط برقرار مي سازند فن و هنر جانمايي مسجد در مجتمع هاي زيستي مانند ديگر افعال مسلمانان به غير از قيودي چون علوم و فنون انساني مقيد به احکام فقهي برنامه ريزي نيز هست . برنامه ريزي ملي بايد اساس جهت گيري خود را به متعادل کردن زندگي يا به عبارت ديگر آمايش زندگي شهري و به تبع آن طراحي شهري معطوف کند. در چنين شرايطي، طراحي و استقرار مسجد جايگاه واقعي خود را در مجتمع هاي زيستي به دست مي آورد. مسجد اصلي ترين عنصر از اجزاي شالوده شهري است . ترکيب و پيوند عملکردهاي همخوان و مکمل مي تواند موجبات احياي ساختارهاي کهن را در پاسخ گويي به نيازهاي مردم ساکن محله ، کوي، برزن و شهر، در مقياس هاي متفاوت فراهم سازد. بنابراين مکان هر مسجد بايد به عنوان نشانه اي مهم در شهر به نحوي انتخاب شود که ديد مناسبي از نقاط متعدد شهر به آن وجود داشته باشد. در گذشته نماد کالبدي مسجدي، دو عنصر گنبد و مناره بود. امروزه مي توان با استفاده از فناوري مصالح و روش هاي جديد، از اين دو عنصر به عنوان نشانه يا نماد بهره برد و موقعيت مسجد را در شهر تثبيت کرد. [در ادامه به تبيين ويژگي هاي جايگاه مسجد در شهر مي پردازيم .]
• در بافت هاي قديمي شهرها به ويژه شهرهاي حاشيه کويري ايران ، شهر از يک مجموعه به هم پيوسته و با يک تقسيمات کالبدي مشخص به وجود آمده و محلات داراي مرکز با تعريف مشخص بوده اند. مرکز محله با عناصري شاخص همچون مسجد، حسينيه يا ميدانچه نمود يافته ، تمامي راه هاي اصلي و فرعي به اين مرکز منتهي مي شده است .
• وسعت محله و موقعيت قرارگيري مساجد به شکلي بوده که مجموعه محله را تحت پوشش قرار داده ، امکان بهره گيري از مسجد از تمامي نقاط محله به راحتي امکان پذير بوده است .
• مسجد جامع به عنوان نماد شهر و با عملکردهاي مختلف ، مجموعه شهر را تحت تاثير خود قرار داده و سيماي آن با تفاوتي اساسي نسبت به ديگر مساجد، عظمت و شکوه بنا را جلوه گر مي سازد.
• نماي مسجد به عنوان ويژگي بصري مهم در درک فضاي شهري و ادراک مکان شناخته شده ، در خوانايي و هويت بخشي به شهر يا محلات شهري نقش اساسي داشته اند.
• سازگاري مساجد شهري با کاربري هاي پيرامون آن از جمله ويژگي هاي مهم استقرار مساجد در محلات قديمي محسوب مي شده ، به طوري که مسجد ضمن قرارگيري در کنار حسينيه ، يا معبر يا فضاي باز اصلي محله با کاربري هايي همچون حسينيه ، حمام ، مسجد و آب انبار هم جوار بوده است .
• رعايت مقياس و تناسب از جمله خصوصيات بارزي است که بسياري از مساجد در بافت هاي قديمي واجد آن بوده اند.
• وجود گنبد و مناره در مساجد جامع و بسياري از مساجد محله اي به عنوان يک نشانه و عامل شناساندن اين مراکز مورد تاييد و تاکيد بوده است .
• مساجد محله اي از ويژگي سادگي در سيماي بيروني آن بهره برده ، با بافت پيراموني خود پيوستگي کامل داشته اند.
• مساجد در تمامي عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي شهروندان حضور دارند و نقش پيشرو در تمام نظامات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و کالبدي را دارا هستند.
• مسجد با ارزش ترين عنصر شهري است که مدنيت شهر را سبب مي شود و در آن خود به تکامل مي رسد.
٥.٤. نقش عملکردي مسجد در کاربري زمين شهرهاي اسلامي
مساجد، از آثار معماري شاخص هر زمان به شمار مي روند؛ به گونه اي که همواره از مساجد به عنوان جايگاه هنر دوران اسلامي ياد مي شود. اهميت و نقش مسجد جامع در ساختار شهرها چنان بود که در توسعه و رشد شهري موجب تغيير هسته مرکزي شهر مي شد. عناصر کالبدي شاخص در شهر اسلامي خصوصا مسجد به علت داشتن بعد عقلاني و معنوي، به شهروندان هويت و اعتباري ويژه مي بخشد؛ اين نقش در شهرهاي اسلامي تا بدان جا است که مشکلات امت در اين مکان حل و فصل مي شود. چنانچه مسجد جامع ، علاوه بر نقش مذهبي خود، نقش اجتماعي و سياسي بسيار قوي نيز دارا بوده است . علاوه بر اين ، نقش فرهنگي مسجد در نظام شهري شهرهاي اسلامي در خور توجه است . با توجه به نقش فرهنگي- اجتماعي مساجد (به خصوص مساجد بازار) معمولا فعاليت هايي که بيشتر داراي جنبه اجتماعي هستند، در اطراف ورودي مساجد ديده مي شوند. همچنين از نقش آموزشي مسجد در شهرهاي اسلامي نيز در تاريخ مدارکي موجود است ، چنانچه تا قرن چهارم که بنا بر منابع تاريخي موجود اولين مدارس ديني در جهان اسلام شکل گرفتند، مساجد علاوه بر مرکزيت عبادي، محلي براي آموزش علوم ديني نيز محسوب مي شد. بعد از اين تاريخ نيز مساجد همچنان محل آموزش بوده و در برخي از آنها در کنار برگزاري مراسم مختلف عبادي و ... گاه حجره هايي محدود براي آموزش علوم ديني احداث مي شد و از قرن پنجم مدارس به عنوان نهادهاي ديني به يکي از ارکان اصلي شهرهاي اسلامي تبديل شدند در حالي که ارتباط بين اين دو مرکز عبادي و علمي- مسجد و مدرسه - در طول تاريخ اسلام به صور مختلف وجود داشته که هم از نظر عرفاني و حتي هم علمي و معماري قابل تامل است . معمولا بسياري از مدارس در نزديکي مساجد به خصوص مساجد جامع احداث مي شدند. عملکرد مسجد، تنها محدود به مساجد جامع نبوده و گستره خود را تا محلات نيز مي گستراند. در مسير [تکامل ] شهرهاي اسلامي پس از ظهور اسلام ، همواره يکي از عناصر چندگانه مراکز شهر مساجد بوده اند و در طول تاريخ شهرنشيني پس از اسلام ، مسجد به عنوان فعال ترين و مهم ترين کانون تعاملات و تحولات در تمام عرصه هاي اجتماعي - فرهنگي و سياسي- اقتصادي حضور بي رقيب داشته و کانون مدنيت شهرهاي اسلامي را تشکيل داده است .
٦.٤. آشنايي با مفاهيم ارزش هاي فضايي- مکاني مسجد در ايران
١.٦.٤. انسجام فضايي- مکاني: يکي از مفاهيمي که ارزش هاي فضايي- مکاني مسجد را در ايران باز مي نماياند،
«انسجام فضايي- مکاني» است . انسجام فضايي- مکاني، فرايند سازمان دهنده نظم فضايي است که واحدهاي فضايي منفک را به يکديگر مرتبط مي سازد. اين فرايند از طريق قرار گرفتن هر واحد در يک کل وسيع تر صورت مي پذيرد که در آن وابستگي متقابل اجزاء به گونه رابطه اي تنگاتنگ در جهت حفظ و يا تقويت هر جزء و سپس کل مجموعه سازمان مي يابد.
معماران اين مجموعه ها با ايجاد بناهاي متنوع سعي در پوشاندن و تحت الشعاع قرار دادن تأثير زيبايي شناختي بناي مسجد را نداشته و با بهره گيري صحيح از هنر پيوند توده و فضا، مسجد را در نقاطي خاص به ساير بناها پيوند داده و به انديشه افزايش کارآيي و تأثير بصري اين مکان مقدس احترام مي گذاشتند. آنها با استقرار بناي مسجد در ديواره فضايي مداوم اطراف ، رابطه آن را با ساختار موجود برقرار کرده و از اين راه مانع «انفکاک فضايي- مکاني» از محيط پيرامون و ايجاد «خلاء فضايي» برگرداگرد مسجد مي شدند. قرار گرفتن مسجد در اين مجموعه ها و همجواري منطقي عملکردها در فضا، تنوع کاربري آن را افزايش مي داده و امکان توقف براي منظورهاي جنبي و مکمل را براي مردم شهر فراهم کرده است . از سوي ديگر، کاهش فاصله بين عناصر و تراکم فعاليت ها در اين مجموعه با افزودن بر دامنه تعاملات اجتماعي توانسته است زمينه روابطي نيرومندتر از روابط حاکم بر محيط هاي شهري با عناصر از هم مجزا را آماده سازد. حساسيت نسبت به جايگزيني مسجد در ارتباط با ساير عناصر مجموعه و سپس پيوند مجموعه ها با يکديگر و در نهايت با کل وسيع تر- يعني شهر- با هدف «حذف جدايي گزيني»ها وجه مثبت اين گونه سازماندهي فضايي در سطح کلان است ؛ که به حفظ انسجام مسجد با ساختار کل شهر کمک مي کرد. در اين خصوص مي توان به اصل «تبعيت سازماندهي مراکز فرعي شهر از مراکز اصلي» نيز اشاره کرد که به موجب آن حضور مسجد به عنوان عنصري از مراکز اصلي شهر در مرکز فرعي بازتاب مي يافت و از اين طريق الگوي توزيع مکاني آن در ساختار شهر مشخص مي شد. به اين ترتيب شهروند رابطه مسجد محله خود را با ساير عناصر آن انعکاسي از اين رابطه در مرکز اصلي شهر مي دانست که تجلي گاه هويت شهر بود. با عنايت به اين موضوع سازماندهي مشابه ، حيات مذهبي- اجتماعي فرد با مجموعه پيچيده تري از زندگي در کل شهر گره مي خورد و تعلق فرد را به شهر مي افزود.
٢.٦.٤. پويايي فضايي- مکاني: گرچه اصطلاح پويايي فضايي- مکاني به يک معنا بر کم و کيف تحولات فضا در گسترش زمان تأکيد دارد، اما اين بحث فرصت ديگري را مي طلبد. تفسير ما از اين واژه به دريافت الگوي وابستگي هر فضا با فضاي پيرامون مربوط مي شود؛ يعني کشف تناوب مرحله به مرحله و فرايند تجربه تغييرات فضايي مسجد در ربط با چند نقطه مکاني که به هم نزديک اند و در محدوده اي مشخص قرار دارند. پويايي فضايي، يکنواختي و فقدان محرک هاي حسي را در فضا و مکان مردود مي شمارد و بر تحريک احساسات در طول حرکت فرد تأکيد دارد. مساجد گذشته با استقرار در مسيرهاي اصلي ارتباطي، ايجاد دسترسي هاي متنوع و تراکم فعاليت هاي پيرامون آن از پويايي فضايي در سه زمينه قابليت دسترسي، نفوذپذيري و عملکردي برخوردار بوده است . پويايي فضايي ساده و شکيل مسجد مرهون جايگزيني آن در سلسله مراتبي از فضاهاي عمومي و نيمه عمومي، ايستا و پويا، فضاهاي باز و سرپوشيده ، خطي و گرد هم آورنده با مقياس هاي کوچک و بزرگ و با عملکردهاي متنوع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است . پيوستگي مسجد با اين فضاها که در فرد حس تداوم ، تنوع و تحرک فضايي را القا مي کرد، پيوند استفاده کنندگان با اهداف و نيازهاي متفاوت را نيز به همراه داشت و مکملي براي پويايي فضايي و مکاني آن بود. طراح مسجد مهارت و توانايي خود را در پوشاندن بي نظمي هاي شکل زمين در قالب توده ساختماني به کار گرفته و با ايجاد صحني شکيل و منظم ، اين فضا را براي پذيرش بخشي از فعاليت ها و روابط اجتماعي مردم محله و شهر آماده مي ساخت . اين گونه سازماندهي فضايي- مکاني با ممانعت از متروک ماندن فضاي مسجد، پويايي فضايي- اجتماعي آن را تضمين مي کرد.
٣.٦.٤. حس مکان : مکان ، تجربه فضا به وسيله انسان است . به عبارت ديگر، مکان ترکيبي از انسان و محيط کالبدي اوست که به واسطه «حس کردن » به تجربه درآمده و ادراک مي شود. به اين اعتبار، تجربه مکان در حقيقت يک تجربه حسي تام است که از طريق تمامي حواس انسان قابل وصول است . در مساجد ايراني، با تأکيد بر عينيت بخشيدن به روح معنوي مکان و با عنايت به دامنه گسترده اي از نيازهاي فردي و نيازهاي اجتماعي و حتي نيازهاي اقتصادي انسان ، مجموعه اي از اصول و ضوابط ملموس و محسوس در سازمان دهي فضايي- کالبدي مسجد به کار گرفته شده است و محصول آن مکاني معني دار، با هويت روشن ، خوانا، قابل تصور و به ياد ماندني است که به راحتي به تجربه و ادراک در مي آيد، فراتر از حس آشنايي و آگاهي مي رود و دلبستگي و تعلق خاطر نسبت به فضاي مکاني مسجد را در استفاده کننده موجب مي شود. کنکاش در چگونگي القاي حس مکان در مساجد ايران ، اعتقاد و پاي بندي پديد آورندگان آنها را به مراعات پاره اي ويژگي هاي ملموس و محسوس معلوم مي دارد. بي ترديد آنچه در اين مورد از نمونه هاي گذشته آموخته ايم ، جزئي کوچک از کلي بزرگ است که طي دو مبحث ارائه مي شود: الف ) چگونگي ايجاد احساس آگاهي نسبت به فضاي مکاني مسجد و ب ) چگونگي ايجاد احساس تعلق خاطر و دلبستگي به فضاي مکاني آن .
الف ) چگونگي ايجاد احساس آگاهي نسبت به مکان مسجد: از آنجا که استقرار در يک مکان مجهول براي انسان چندان خوشايند نيست و او را از برقراري ارتباط با مکان ناتوان مي سازد، آگاهي از حضور در يک مکان و تشخيص نشانه هاي آن شرط لازم براي حس مکان است . در مساجد گذشته ايران رعايت اين شرط باعث مي شد، مسجد از جايگاهي تعريف شده و ممتاز در اذهان برخوردار باشد. علاوه بر آنکه سيماي مسجد در مجموعه کالبدي شهر از فواصل دور از نقاط متعدد نمايان بود و خبر از هويت اسلامي شهر مي داد، در حرکت به سمت آن نيز نشانه هاي «نزديک شدن » و به دنبال آن «رسيدن » به مکان مسجد دريافت و ادراک مي شد. سازندگان مساجد ضرورت ايجاد دو سطح از آگاهي را به طور همزمان مورد توجه قرار داده اند. نخست ضرورت آگاهي عابر از سمت و سوي مسجد (جهت يابي) و سپس ضرورت آگاهي از رسيدنش به مسجد (وقوف به حضور).
• آگاهي عابر از سمت و سوي مسجد: در مساجد گذشته حرکت به سمت مسجد، حرکتي پياده ، تدريجي، پر معني و جاذب بود که تعريف مقصد مي کرد. مقياس بزرگ و تمايز چشمگير کالبد مسجد نسبت به بناهاي پيرامون به همراه عناصر حجمي تعريف شده و شاخص هايي همچون گنبد و مناره ، بر حضور برجسته مسجد به عنوان يک نشانه شهري قابل احترام تأکيد داشت ، شناسايي مسجد را از فواصل دور ميسر مي ساخت و به جهت يابي فرد کمک مي کرد؛ علاوه بر آن فرد را از حرکت به سوي مکاني مهم ، معنوي و قابل تعظيم آگاه مي ساخت . به دنبال تعيين جهت حرکت ، عابر با گذر از فضاهاي متنوع تا رسيدن به صحن و بناي اصلي مسجد به همراه تفاوت فضاها و مناظر، صداها، بوها و فعاليت هاي متفاوتي را نيز در مسير حرکت خود تجربه مي کرد و به نحوي تدبير شده به سوي مسجد هدايت مي شد. آنچه به عنوان يکي از خصوصيات ارزنده نهفته در فضاي مکاني مساجد گذشته ما آموختني است ، حضور انديشه اي است که حرکت به سمت مسجد را به جاي حرکت مکانيکي صرف ، حرکتي آگاهانه و هدفمند مي داند که پوينده را نه تنها به سوي مقصد بلکه به جانب مقصودي معنوي هدايت مي کند.