بخشی از مقاله

چکیده

هنرهای سنتی گزارشی از هویت مجموعه یک قوم و قبیله و در نهایت یک ملت است و حضورشان در دوران معاصر حلقه رابط بین هویت تاریخی و هویت کنونی این اقوام میباشد. از همین رو این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف ارتقای ارتباط میان کودکان و پیشینه تاریخی و فرهنگی آنها، به دنبال ارائه روشی در جهت آموزش مبانی فرهنگ سنتی از طریق خوانش آثار هنری سنتی است. خوانش آثار سنتی در این مقاله مطابق با دیدگاه آیکونولوژی »اروین پانوفسکی« است که به صورت میدانی و در قالب داستانگویی برای گروهی از کودکان انجام گرفت.

آنچه نقش داستان را به منزله ابزار آموزشی بارز میکند این است که داستانها با بهرهگیری از ساختاری منسجم به شرح واقعه یا مجموعهای از وقایع تخیلی میپردازند و عنصر خیال در داستانها به کودکان فرصت میدهد تا از طریق تجربه تخیل، در مورد تجربههای واقعی فکر کنند. نمونه آماری این تحقیق را 50 کودک 6 و 7 سال تشکیل میدهند و روش تجزیه و تحلیلی دادهها به صورت مشاهدهای و کیفی بوده است.

به این صورت که در ابتدا ارتباط بین کودک و داستان مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت به توصیف یک اثر هنری سنتی براساس چهارچوب نظری تحقیق پرداخته شده است. بطورکلی طبق بررسیهای انجام شده در پژوهش حاضر، 90 درصد از کودکان بیشتر مفاهیم فرهنگی، تاریخی ایران را از طریق داستان به خوبی درک نمودهاند. چراکه باعث شد کودکان از طریق داستان با ابعاد فرهنگی اجتماع آشنا شوند و واقعیات را درک نمایند؛ بنابراین شیوه داستانگویی را میتوان روش مناسبی برای آموزش ارزشهای زیباییشناسی، مبانی فرهنگی و تاریخی ایران را به کودکان دانست.

.1 مقدمه

میراث فرهنگی هر کشور از اساسیترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت و خودباوری ملی است. هنرهای سنتی گزارشی از هویت مجموعه یک قوم و قبیله و در نهایت یک ملت است و حضورشان در دوران معاصر حلقه رابط بین هویت تاریخی و هویت کنونی این اقوام میباشد. هنرهای سنتی بهعنوان آیینه فرهنگی و تابلوی تمام نمای طرز اندیشه، طریق پندار و اسلوب باورهای هر جامعه و جلوهگاه آفرینش هنری مردم یک مرز و بوم و ذوق و سلیقه معاصران است.

صنایعدستی، یکی از قدیمیترین و پر پیشینهترین فعالیتهای بشری است که سابقه پیدایش آن به عصر حجر میرسد. فرهنگ و هنر ایران نیز قدمتی بسیار دارد که از زمانهای بسیار دور جاری و تأثیرگذار بر ملل دیگر بوده است. هنرهای سنتی و صنایعدستی ایران که تابلویی از ماحصل این فرهنگ با اصالت است همواره در کانون توجه جهانیان و هنرشناسان بوده و هست - اشعری، . - 79 :1394 یکی از راههایی که میتوان ارتباط معنادار و عمیقی میان هنرهای سنتی و مخاطبان آن بهویژه کودکان برقرار کرد استفاده از زبان در قالب ادبیات کودک است، چرا که ادبیات، کودک را در همه اوقات زندگی پرورش میدهد و باعث مسرت-خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او میشود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او میبخشد.

داستانها و اشعاری که کودکان می-خوانند و میشنوند اثری عمیق در فکر و روحیه آنان میگذارد. آنچه نقش داستان را به منزله ابزار آموزشی بارز میکند این است که داستانها با بهرهگیری از ساختاری منسجم به شرح واقعه یا مجموعهای از وقایع تخیلی میپردازند و عنصر خیال در داستانها به کودکان فرصت میدهد تا از طریق تجربه تخیل، در مورد تجربههای واقعی فکر کنند. کودک از طریق داستان با ابعاد فرهنگی اجتماع آشنا میشود و واقعیات را درک میکند - مرادحاصل، . - 56 :1382 کودک یک - نماد ملی - است.

کودک میتواند سعادت از دست رفته جامعه جدید را برگرداند و در عین حال عاملی باشد برای کسب دوباره آن. کودکان دارای دو خصوصیت متضاد ازهم هستند، فاقد - قدرت - هستند و منجی جهانند. اگر جامعه به دنبال ارزشهای نوین باشد باید دستان خود را به سوی کودکان دراز کند. بنا به گفته »پروفسور هوگارت:1« ادبیات کشف میکند بازآفرینی میکند و در جستجوی معناست سپس کودک در کنار ادبیات قرار میگیرد. »ماکسیم گورکی2« میگوید: نیروهای موثر برای آموزش یک فرد عبارتند از هنر و علم که هر دو در ادبیات وجود دارد. آموزش یک هنر است، مخصوصا اگر آموزش کودکان باشد. هنرمندان تنها افرادی هستند که تا اندازهای به وجود واقعی و شرطی نشده کودکان نزدیک میباشند، بنابراین ادبیات کودک را رهبری میکنند و موجب تقویت اندیشه او میشوند - بهداد، . - 8 :1386

اهمیت پژوهش در زمینه آموزش ارزشهای زیباییشناسی، مبانی فرهنگی و تاریخی ایران به کودکان از طریق داستان، از آن جهت است که نقش ادبیات در آشنا کردن کودکان با میراث فرهنگی خود بسیار برجسته است. زبان هنر میتواند به صورت غیرمستقیم کودکان را به فرهنگ ملی خود علاقهمند کند و آنها را به سوی پاسداشت تاریخ و تمدن کشورشان سوق دهد؛ علاوه بر این، میتوان کودکان را با فرهنگ اقلیتهای قومی و دیگر کشورهای جهان نیز آشنا کرد. با ایجاد نگرش مثبت به فرهنگ خود و دیگر فرهنگها، رشد فردی و اجتماعی کودکان افزایش مییابد.

این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف ارتقای ارتباط میان کودکان و پیشینه تاریخی و فرهنگی آنها، به دنبال ارائه روشی در جهت آموزش مبانی فرهنگ سنتی از طریق خوانش آثار هنری سنتی است. جامعه آماری این تحقیق را 50 کودک 6 و 7 سال تشکیل میدهند و روش تجزیه و تحلیلی دادهها به صورت مشاهدهای و کیفی بوده است. خوانش آثار سنتی در این مقاله مطابق با دیدگاه آیکونولوژی» 1اروین پانوفسکی2« است که به صورت میدانی و در قالب داستانگویی برای گروهی از کودکان انجام گرفت.

»شمایل نگاری3 « و »شمایل شناسی4« از جمله رویکردهای مطالعاتی تصویری به شمار می روند که هر چند سابقه آن به دوران رنسانس باز می گردد، اما به عنوان یک گرایش مدون مطالعاتی در زمینه تصویر میتوان آغاز آن را ابتدای قرن بیستم و مکتب »واریورگ5« دانست. »اروین پانوفسکی« چهره برجسته مکتب واریورگ در این زمینه است و شیوه مطالعاتی وی با عنوان »شمایل نگاری« و »شمایل شناسی« گره خورده است. از این رو پرسش تحقیق حاضر عبارتند از اینکه: آیا شیوه داستانگویی را میتوان روش مناسبی برای آموزش ارزشهای زیباییشناسی، مبانی فرهنگی و تاریخی ایران را به کودکان دانست؟

.2 میراث فرهنگی و تاریخی ایران

ایران به سبب موقعیت جغرافیایی و بیش از هفت هزار سال تمدن و فرهنگ و نیز تنوع فرهنگی در جغرافیای زیستی خود، یکی از شاخصترین کشورها در حوزه میراث فرهنگی بشری است. میراث فرهنگی هر کشور از اساسیترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت و خودباوری ملی است. پژوهش در زمینههای مختلف آن موجب روشن شدن ابهامات تاریخی، شناخت ارزشهای حاصل از میراث طولانی جامعه و تسریع در شناخت ارزشهای نهفته در میراث فرهنگی هر کشور میشود - اشعری، . - 70 :1394 میراث فرهنگی دارای دو بعد متفاوت است:

·    میراث فرهنگی مادی: به آثاری گفته میشود که قابل دیدن و لمس کردن است، مثل بناهای تاریخی، اشیای موزهای و ... از اینرو ابعاد مادی میراث فرهنگی از دیرباز به سبب ماهیت و ویژگیهای صوری خود شناخته شده بودند، ارزش-های آن کم و بیش در هر دوره مورد تأکید قرار گرفتند، تخریب آن محسوس و قابل دیدن بود و اهمیت بازسازی، حفاظت و نگهداری آن پیوسته آشکارا بوده است.

·    میراث فرهنگی معنوی: میراث فرهنگی معنوی گنجینه زنده بشری به شمار میرود و بازتاب مجموعهای از فرآیند- های ذهنی است که در یک جامعه در دورههای گوناگون تاریخی شکل میگیرد و با اصولی ثابت و قابل شناخت به خلاقیتهای صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیازها و نیز پاسخ به آن نیاز را در خود داراست. هنجارها و قانونمندیهای این مجموعه پیوسته بهگونهای ناخودآگاه و روایی و سنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل و آموخته شده و معیارهای ارزشی آنها همیشه مورد احترام جمعی قرار میگیرد. مانند:

▪    زبان: شامل گویشهای رایج، گنجینه نامها.

▪    دانش سنتی: شامل فناوری سنتی - معماری سنتی، طب سنتی، نجوم سنتی و ... - .

▪    اساطیر: شامل باور داشتها و اعتقادات تاریخ روایی، آیینها و مراسم.

▪    فولکلور: شامل نمودهای روایی - قصهها و ادبیات روایی - ، نمودهای موسیقایی - موسیقی سنتی، ترانهها و آوازهای سنتی - ، نمودهای حرکتی - حرکات موزون، نمایش سنتی و ارزشهای سنتی، اشکال گوناگون نمایشهای آیینی، بازیهای سنتی و نمودهای مادی - .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید