بخشی از مقاله
چکیده
ادبیّاتو مطالعات ادبی قلمرو وسیعی است که با برخورداری از قابلیّت استفاده از رهیافتهای میانرشتهای و با استفاده از یافتههای حوزههای مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم، اصطلاحات و روششناسی آنها میتواند به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی دست یابد. مسئله اصلی تحقیق حاضر بررسی مفهوم نماد، انواع آن و تعیین نمادها و مفاهیم مشترک میان ادبیّات و معماری و چگونگی استفاده از یافتهای هر دو حوزه در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی و درک مفاهیم معماری است.
این تحقیق با هدف تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشتهای ادبیّات و معماری و نمادهای مشترک هر دو حوزه، به تحلیل و بررسی شواهد مختلف، مواردی از قبیل اشاره به بنای شهرها و نامگذاری آنها در متون ادبی، درک وجه تسمیّه بناهای مختلف از رهگذر اطّلاعات ادبی، پیوندادبیّاتو تاریخ در ساختن مادّه تاریخ بناها و نیز کاربردهای مختلف ادبی و تصویرسازیهای شاعران از مفاهیم و اصطلاحات معماری را مورد پژوهش و بررسی قرار میدهد. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی -تحلیلی و گردآوری اطّلاعات آن به روش کتابخانهای است. حاصل این بررسی نشان میدهد که هنر معماری و ادبیّات به عنوان دو شاخه هنری از جهت نمادشناسی، واژگانی و مفاهیمی نظیر فضا، فرم و ساختار، وزن و سبک از جنبه صوری یا معنایی مشترکات فراوانی دارند.
مقدّمه
مطالعات بینارشتهای و پیوند ادبیّات با سایر زمینههای تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم میکند تا به درک بهتر و دقیقتری از ویژگیها و قابلیّتهای متون ادبی دست یابند . حوزههای بیان هنری مانند هنرهای نمایشی چون سینما و تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسّمی، نقّاشی، معماری و سایر هنرها از جمله رشته-هایی است که به لحاظ مفهومی باادبیّات مرتبط است و چارچوبها و روشهای نظری آنها میتواند در تحلیل متون ادبی به کار آید. همچنین، نمادشناسی و شناخت نمادهای مشترک نیز یکی از زمینههای مطالعات مشترک در حوزه ادبیّات و معماری است؟ رشتههای هنری نظیر موسیقی، معماری، سینما، رسانههای جمعی و... میتوانند در مشارکت با ادبیّات مطرح شوند و در قلمرو مطالعات میانرشتهای ادبیّات قرار بگیرند.
از این رو، ضروری است که با تعیین زمینهای مشترک میان ادبیّات و معماری بستری را فراهم آورد تا بتوان از یافتههای هر دو حوزه در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی و درک مفاهیم معماری بهره برد. تعیین نمادها و زمینههای مشترک میان این دو حوزه، مسئله اصلی تحقیقحاضر است. همچنین این نکته نیز حائز اهمّیّت است که آیا میتوان از رهگذر منابع ادبی شواهدی را مشخّص کرد که روشنگر بسیاری از موضوعات در حوزه معماری و شهرسازی از جمله علّت نامگذاری بسیاری از الگوهای معماری، کیفیّت شهرها و ویژگیهای بناهای مختلف تاریخی باشد.
به دلیل پیوند میان هنرها به ویژه ادبیّات و معماری میتوان این فرضیه را مطرح کرد که نمادهای مشترکی بین این دو حوزه وجود دارد و همچنین اطّلاعات موجود در متون ادبی به عنوان دادههایی که گاه همزمان با شکلگیری مواد معماری و هنری فراهم شده، نکاتی را در تشریح و تبیین آنها روشن مینمایند که این گونه اطّلاعات را کمتر میتوان در دیگر منابع مطالعاتی یافت. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانهای، نگارش شدهاست.
منابعی چون »تعامل میان معماری و شعر فارسی« از دکتر حسن امین، »بازخوانی امثال و حکم به منظور بازیابی واژهها و اصطلاحات معماری و شهرسازی« از دکتر محسن طبسی تأثیرو» قصّه و ادبیّات داستانی بر فضا و معماری« از رضا کشاورز نوروزپور و لیلا کریمی فرد« میتوان به عنوان پیشینه این پژوهش اشاره کرد که هر یک به بررسی جنبههایی از اشتراکات و تعامل میانادبیّات و معماری پرداختهاند. این تحقیق، با در نظر گرفتن اهمّیّت مطالعات بینارشتهای به بررسی برخی از دادههای مشترک بین ادبیّات و هنر معماری و تعامل میان آنها میپردازد که میتواند راهگشای
تحقیق و پژوهش در هر دو حوزه باشد.
نماد در معماری و ادبیّات
نماد یا رمز به لب یا به ابرو و یا به زبان اشارت کردن است و در زبان فارسی به معانی مختلفی چون ایما، دقیقه، نکته، اشاره،معمّا، چیز نهفته میان دو یا چند کس و بیان مقصود با نشانهها و علایم قراردادی به کار میرود. در واقع، نماد نام یا حتّی تصویری است که میتواند نماینده چیز مأنوسی در زندگی روزانه باشد و علاوه بر معنای معمول و آشکار خود، معنای تلویحی خاصی را نیز داشته باشد. به عبارت دیگر، نماد، معرّف چیزی مبهم، ناشناخته یا پنهان از ما است. وقتی واژه یا شکلی نمادین تلقّی میشود، بر چیزی بیش از معنای آشکار و مستقیم خود دلالت دارد.
- پورنامداریان، 2 :1386 و . - 9 گوبران نماد را عبارت است از چیزی میداند که به دلیل ارتباط با چیزی دیگر به آن معنا میبخشد یا نماینده آن است - گوبران، . - 24 :1378 نماد تنها محدود به نوشتار نیست بلکه شامل محدوده وسیعی از تصاویر، نشانهها و رمزگانهایی است که در بافت کلان فرهنگی و اجتماعی معنادار میشود. نماد به مثابه مظهر عینی اندیشههای انتزاعی انواع مختلفی دارد. اریک فروم، نماد را به سه نوع نمادهای قراردادی - conventional - و نمادهای تصادفی - accidental - و نمادهای جهانی و همگانی - universal - تقسیم و همه نمادهایی را که در زندگی به کار برده میشود، با این سه نوع تفسیر میکند - فروم، . - 21 :1355 در یک تقسیمبندی دیگر، نمادگرایی در دو قطب استعاری و مجازی محصور میشود.
در واقع، نمادپردازی یا استعاری است یا مجازی. در استعاره گذر از هر موضوعی به موضوع دیگر بر اساس مشابهت صورت میگیرد و در مجاز این گذر بر اساس مجاورت انجام میشود - اصلانی، . - 15 :1386 در این نظریّه تمامی این دلالتها برای رسیدن به معنایضمنی، توسّط مناسبتهای تداعی صورت میگیرد؛ یعنی علایق ملازمت و همپبوندی, مجازهای مجاورت و همجواری، مجازهای مشابهت و همانندی - شیری، - 139 : 1391 و گاهی هیچکدام از آنهامدخلیّت ندارد واین رابطه صرفاً قراردادی است. در ادبیّات فارسی نماد نقش بسیار برجستهای دارد. به بیان دیگر میتوان گفت که ادبیّات چیزی جز نماد نیست، نمادگرایی در طول حیات بشر بیشترین تأثیر را در انتقال و جایگزینی مفاهیم در ذهن مخاطبان خود داشتهاست. به گفته جنید بغدادی »کلامنا اشاره« سخن ما اشارهای است.
اشارهای بودن کلام نشان از همانظرفیّتی است که ادبیّات را به عنوان یکی از مهمترین عوامل انتقال فرهنگ میسازد - فرزاد، . - 17 :1378 معماریو ادبیّات به عنوان دو شاخه از هنر، مانند بسیاری از هنرهای دیگر در ابعاد مختلف معنا و صورت تشابهات زیادی دارند و این مشابهات به ویژه در کاربرد لفظی واژگان و مصطلحات نمودی خاص دارد که بدون شک شناخت این موارد مشابه و کیفیّت کاربرد آن در هر یک از علوم که ریشه در پیوستگی تاریخی و گاه مذهبی دارد، در برداشت صحیح و کاملتر این مفاهیم یاری میرساندمعماری.» و ادبیّات در کنار هنرهای دیگر چون: نقّاشی، موسیقی، تئاتر، خوشنویسی و ... از جمله هنرهای اسلامی هستند که در ادوار مختلف به همّت اندیشه هنرمندان و ادیبان زیادی به ابعاد و اشکال مختلف، موجودیّت خود را در عالم اسلام اعلام نمودهاند و جای شگفتی نیست که این دو هنر نیز در بسیاری از موارد وجوه مشترکی داشته باشند.« - خامسی هامانه، . - 160 : 1392
معماری در گستردهترین مفهوم خود هر اثری را که انسان بر اساس نیازش در طبیعت بیافریند، شامل میشود. به گفته فلامکی این آفرینش که باعث دگرگونی محیطی که در آن به وجود آمده، میشود خود نیز به تدریج دگرگون میگردد و شکل ظاهری و کاربردهایش صورتی متفاوت مییابند - سیمون، . - 54 :1386 بنابراین، به باور معماری مفهوم و معنایی عظیمتر ازانسانیّت وجود دارد؛ موضوعی ذهنی که حاصلنیّت و مقصود معمار است. برونو زوی - Burno zevi - به معماری از زاویه دیگر مینگرد و آن راهنرِ فضا میداند. بر این اساس، معماری تلاشی است برای اعتلا بخشیدن به فضای ساخته شده، امری که هم به معمار آزادی عمل میبخشد و هم او را ملزم به آشنایی با هنرها و با هنر معماری گذشتگان و معاصران میسازد.