بخشی از مقاله
چکیده
ما در این مقاله به اهداف تربیت ،از دیدگاه ژان ژاک روسو پرداخته ایم و اهداف تربیتی را در آثار او استخراج کرده ایم که در زیر به آن ها اشاره شده است .اصول و روش تربیت از دیدگاه روسو نشان داده است که عقل ،تفکر ،اندیشه ،تعقل و شناخت را به طور کلی به عنوان یک پایه تربیتی مطرح کرده است و همچنین برای تربیت خوب یک شاخص ارائه داده است .در این مقاله سعی شده است که به طور کلی اخلاق از دیدگاه ژان ژاک روسو بررسی شود و به علت نگرش غیر عقلانی در نوجوانان از دیدگاه روسو وهمین طور روش تعلیم و تربیت منفی و اهداف واسطه ای تربیت اسلامی و نظر روسو را نیز در این زمینه مورد توجه قرار دادیم و همچنین کتاب های او در این زمینه تاحدودی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است کلمات کلیدی: تعلیم و تربیت ،ژان ژاک روسو ،اهداف تربیت ،اخلاق ،نگرش های غیر عقلانی
مقدمه
ژان ژاک روسو متفکر سوئیسی،در سده هجدهم و اوج دوره روشنگری اروپا می زیست .اندیشه های او در زمینه های سیاسی ،ادبی و تربیتی ،تاثیر بزرگی بر معاصران گذاشت .نقش فکری او که سال ها در پاریس عمر سپری کرد ،به عنوان یکی از راه گشایان آمار های انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست .اگر چه روسو ،از نخستین روشنفکرانی است که مفهوم حقوق بشر را بطور مشخص به کار گرفت ،اما نزد او از این مفهوم تنها می توان به معنایی ویژه و محدود سخن به میان آورد .در مجموع باید گفت که وی رادیکال تر از هابس و جان لاک و شارل دو مونتسکیومی اندیشند . شاید به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران تاریخ اندیشه،وی را اساسا در تداوم سنت فکری عصر روشنگری نمی دانند ،بلکه اندیشه او را بیشتر در نقد فلسفه ی روشنگری ارزیابی می کنند .
برای روسو ،صرف نظر کردن انسان از آزادی ،به معنی صرف نظر کردن از خصلت انسانی و - - حق بشری - - است.روسو تلاش می کند ،نوعی هماهنگی میان آزادی فردی و جمعی ایجاد نماید . وی این کار را در اثر معروف خود قرارداد اجتماعی که در سال 1762 میلادی نوشته شد ،انجام می دهد .یکی دیگر از کتاب های مهم روسو به نام امیل در زمینه تربیت کودکان است - http://fa.m.wikipedia.org/wiki/ - نحوه تربیت نوجوانان از نظر روسو - با نگاهی به کتاب امیل - را در مقدمه بررسی می کنیم :روسو در کتاب امیل لزوم محدود کردن ذهنیات نوجوان به حسیات را توجیه میکند: از آن جایی که هدف شکل دادن موجودی عقل گراست تربیت به وسیله پیش بینی نتایج به دست آمدنی از ایجاد اثرات افراطی اجتناب خواهد کرد.
این اثرات خطرناک شکل غیر طبیعی اخلاقی را که به صورت رفتاری غیرفعال و ریاکارانه درمی آید میگیرند. در مجموع باید اجتناب کرد که نوجوان عادت کند که از روی تحمیل کردن و منفعت جویی رفتار کند. در تربیتی که روسو از آن دفاع میکند باید پیشرفت طبیعی نوجوان را مورد توجه قرار داد. تعلیم صحیح عبارت است از تشخیص انگیزههایی که به صورت طبیعی ایجاد میشوند. به منظور آن که تأثیر تربیتی نوجوان مثبت باشد، باید به مبانی تعلیمی مرتبط با اعمال قدرت قانونی پرداخت. این مسئله به یافتن اصول تعلیمی انسان و ساختن مدل تئوری تربیتی ایده ال مربوط است. در انتقاد به روش اجتناب از اثرات زیاده خواهی اعمال قدرت یعنی آشوبگری نوجوان، روسو پاسخ میدهد برای شکل دادن فردی با اشتیاق به آزادی، باید ویژگی و ارزش نوجوانی را شناخت و از مقایسه با فرد بالغ اجتناب کرد.
ایده روسو آن است که تربیت نوجوان نباید براساس تلقین ارزشهای اخلاقی، اعمال قدرت یا توقعات زیاد جامعه باشد وگرنه نوجوان از آنها دوری خواهد کرد. اگر هدف تربیت، شکل دادن شخص است، نباید هدف و روش را با هم اشتباه گرفت تا نتیجه غیر طبیعی به دست نیاید. استدلال کردن با نوجوان دقیقا معکوس کردن ترتیب طبیعی دریافتها و شکل دادن فردی قابل قبول است. باید با افکار و احساسات نوجوان کنار آمد تا از تبدیل او به شخصی آشوبگر و حسابگر اجتناب کرد طبق نظر روسو، تربیت نوجوان قبل از سن بلوغ نباید براساس اجبار، اطاعت و بی توجهی به اصول اجتماعی باشد.
دقت در آثار تربیتی ژان ژاک روسو مبین آن است که وی یک هدف غائی و نهائی برای تربیت و یک سری اهداف واسطه ای به منظور وصول به هدف نهائی مطرح نموده است .به طوری که می توان - - انطباق و هماهنگی کامل با طبیعت - - را به عنوان هدف نهائی در نظر وی استخراج نمود،و همچنین می توان اهداف واسطه ای زیر را نیز به عنوان اهداف تربیتی در موارد و شئون مختلف تربیتی از آثار روسو استخراج کرد : -1صحت و قوت جسمانی :شان جسمی -2تعقل و تفکر :شان فکری-3تهذیب و پرورش صفات عالیه اخلاقی :شان اخلاقی -4عدالت و تساوی و به کار گیری شغل مناسب و مفید :شان اقتصادی -5روابط اجتماعی صحیح تعاون و ایثار :شان اجتماعی-6عشق به میهن و قوانین آن و باور کردن شهروندان مطلوب شان سیاسی - مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ، - 1385
اصول و روش تربیت از دیدگاه ژان ژاک روسواصل تعقل از دیدگاه ژان ژاک روسو دقت در آثار تربیتی روسو مبین آنست که وی به طور کلی عقل ،اندیشه ،تفکر و تعقل و شناخت را کاملا مد نظر داشته و لذا تعقل را به عنوان یک پایه و اصل آراء تربیتی خود مطرح کرده است روسو بعد از بحث های فراوانی که در مورد پذیرش ابعاد گوناگون وجودی کودک بعمل آورد .راههای مختلف تربیت حواس کودک را پیشنهاد می نماید .و نهایتا تلاش می کند که از موارد مذکور در جهت پیاده کردن صحیح تربیت عقلانی بهره گیرد و به همین علت متربی خود را در سن چهارده سالگی یک موجود - - فکور - - معرفی می نماید - اولیچ،. - 1962
روسو معتقد است که اصل اساسی در روش او آن نیست که کودک امور فراوانی را بیاموزد بلکه آن است که بگذارد او به آراء روشن و دقیقی برسد - بوید ، - 1975لذا ملاحظه می شود که روسو مترصد است که قدرت تعمق و ژرف نگری و دقت نظر را در متربی افزایش دهد تا اینکه صرفا بر گستره نازکی از علوم دست یابد و حوزه محفوظات خود را بیفزاید .به همین علت است کهمنظور اصلی او آموختن علوم مختلف به کودک و متربی نمی باشد بلکه هدف اصلیش آن است که عمق واقعی تحقیق و پژوهش علمی را در او بر انگیزد و روش های کسب علوم را به واسطه کثرت عشق و علاقه به علوم کسب نماید و بدون شک چنین امری یک اصل اساسی در تمام تعلیم و تربیت های خوب محسوب می گردد - بوید - 1975لذا روسو بهترین تربیت ها را تربیتی معرفی می کند که شخص را - - عاقل - - بار آورد . - روسو ،ترجمه زیرک زاده ، - 1348
اخلاق از دیدگاه ژان ژک روسو
روسو معتقد است که انسان طبیعتا خوب است و براساس حالت طبیعی، بدی کردن او غیرممکن است .روسو در کتاب "قرارداد اجتماعی " از منافع ویژه ای که تضاد با آنها تشکیل جامعه را واجب کرده انتقاد می کند .او در این کتاب، مسئله اخلاق را براساس ساختارهای اجتماعی شرح می دهد .استدلال روسو جهت برقراری قراردادی بنیادین با جایگزین کردن اخلاق برابری و قانونی به قرارداد و حقوقی ست که طبیعت با نابرابری جسمی بین انسانها موجب شده است .در این مقاله، نگاه انتقادی در وحله نخست متوجه موقعیت کنونی جهان و در مرحله بعد یادآوری اهمیت واحد اخلاقی است که جامعه را به عنوان مجموعه ای واحد تشکیل می دهد و در آن قانون افراد را به یکدیگر مرتبط می کند.
روسو برای دفاع از این نظر از استدلالهای مختلفی بهره می گیرد .استدلال های روسو که در چند زمینه از جمله طبیعت انسانی، مذهب، اخلاق و قانون است پیرامون یک ایده اصلی ست بین منافع مختلفی که ارتباط اجتماعی را شکل می دهند وجه مشترک وجود دارد و اگر موردی نبود که همه منافع به آن مربوط شوند، هیچ جامعه ای وجود نداشت .بر همین نفع مشترک است که جامعه باید اداره شود و قرارداد اجتماعی اثراتی دارد که بدون آنها غیرممکن است که جامعه به حیاتش ادامه دهد.استدلال روسو با شروع از قدیمی ترین جوامع و تنها شکل طبیعی آن یعنی خانواده مسیری منطقی می پیماید .روسو سعی در نشان دادن این دارد که با اتمام نیاز بچه ها به پدرشان ارتباط طبیعی تغییر می کند و اعضای خانواده همگی به طور یکسان مستقل می شوند .
برای رسیدن به این حد، روسو نتیجه می گیرد که اگر اعضای خانواده به ماندن در کنار هم ادامه دهند، به صورت طبیعی نیست بلکه اختیاری ست و خانواده فقط با قرارداد حفظ می شود .این آزادی مشترک نتیجه طبیعت انسانی ست .طبق نظر روسو، خانواده نخستین مدل جامعه است حاکم نقش پدر و مردم نقش بچه ها را دارند و همگی به طور آزاد و برابر به دنیا می آیند. طبق نظر روسو، ارتباط معامله ای که نه تنها شهروندان ویژه را شامل می شود بلکه مربوط به ایجاد ارتباط بین طبقات جامعه است، به عنوان اصل اجتماعی تعریف شده که عبارت است از یک بنیان واقعی برای ارتباطات اجتماعی که از فرار داد اجتماعی روسو بسط می یابد و مرجع دادن به معیار سودمندی به ویژگی اخلاقی دیگری ازقرارداد اجتماعی مربوط می شود که از این پس برپایه تعادل منافع بین طبقات است .
به جای اخلاق سودمندی مشترک برپایه قربانی کردن، توافق مادی اشتراک منافع برپایه گسترش منافع ویژه بین خودشان مد نظر است .این اخلاق اجتماعی و سیاسی بر مبنای تقدم منافع ویژه می باشد .موضوع دیگری که اهمیت دارد اتحاد اعضای اجتماع است .طبق نظر روسو، اگر دولت مثل شخصی ست که زندگی اش به اتحاد بین اعضای اجتماع وابسته است و اگر مهمترین آنها بقای خود اوست، برایش نیرویی عمومی لازم است تا بتواند هر گروه را متناسب با دیگران به حرکت درآورد .چون طبیعت به هر انسان، قدرت مطلق بر همه اعضایش را می دهد، قرارداد اجتماعی به پیکره سیاسی قدرتی مطلق بر همه گروهها را می دهد .بنابراین با پذیرفتن جامعه به عنوان ساختاری طبیعی، جامعه توانمند خواهد بود .روسو مفهوم حقوق را در نظر میگیرد او سه نوع حقوق قایل است :حقوق شهروندان، حقوق حاکم و نیز حقوق طبیعی که باید برمبنای ویژگیهای انسانی باشد .
روسو استدلال می کند که همه مجرمینی که به حقوق اجتماعی حمله می کنند به عنوان آشوبگر و خائن هستند، با تجاوز به قوانین از عضو اجتماع بودن در می آیند و حتی با آن مقابله می کنند. روسو نتیجه می گیرد که چنین دشمن نمی تواند فردی اخلقی باشد. برای روسو مجازات کردن یک مجرم قراداد ویژه ای ست. روسو این مجازات را قانونی طبیعی می داند که بدون آن جامعه نمی تواند ادامه حیات یابد. بنابراین اخلاق برای داشتن جامعه ای که در آن افراد به حقوق یکدیگر احترام می گذارند لازم است. بعد از ابن استدلال، روسو این نظر را مطرح می کند که برقراری یک جامعه نیازمند تغییر اعضای آن است. بنابراین باید موجودیت جزئی هر انسان را به موجودیتی که هر کدام از ما از طبیعت دریافت کرده ایم تغییر داد. این تغییر توضیحی برای تشکیل جامعه است.
علت نگرشی غیرعقلانی در نوجوانان از دیدگاه روسو
با این وجود فرضیهای دیگر مطرح است که در آن روسو استدلال میکند که هر فرد میتواند ارادهای ویژه مخالف یا متفاوت از اراده عمومی که به عنوان شهروند دارد داشته باشد. نظر روسو این است که بهتر است برای نوجوان از واژههایی که بزرگسالان درباره اخلاق به کار میبرند خودداری کرد. این یادآوری کاربردی عمومی دارد و میتواند به شکل یک اصل درآید: فایدهای ندارد که به نوجوان لغات و علامتهایی که هیچ گونه مفهومی برایش ندارند را بیاموزیم. روسو مفهوم زبانی جالبی را به کار میگیرد. در صورتی که ایدهای از اشیاء نداشته باشیم چگونه لغات میتوانند خودشان ایدههای ذهنی به وجود آورند؟ لغات در واقع علاماتی هستند که به اشیاء و یا ایدهها مربوط میشوند. برای یک نوجوان واژهها میتوانند جهت طرح اشیاء در غیابشان به کار روند درحالی که اگر این واژهها صرفاً ایدهها را نشان دهند، همانند مفاهیم اخلاقی، به دنیای واقعیت مربوط نخواهند بود بلکه دنیایی ذهنی را مجسم میکنند که هنور دنیای نوجوان نیست. نتیجهای که روسو میگیرد آن است که برای تغییر ندادن ماهیت ذهنیتهایی که نوجوان درباره اخلاق دارد، ایده آل آن است که شناخت او را به تجربیات