بخشی از مقاله
چكيده
رمان ارميا را ميتوان جزء رمانهاي ذهنگرا و پيچيدة دفاع مقدّس به شمار آورد. در اين رمان، شخصيت ارميا، پس از بازگشت از جبهة جنگ، با دنياي پس از جنگ و شهر در تعارض شديد قرار ميگيرد. اين نكتهاي است كه ميتوان بر اساس نظرية روانكاوي ژاك لاكان به آن پرداخت. لاكان،روان انسان را به دو ساحت خيالي و نمادين تقسيم ميكند. ساحت خيالي مربوط به يك سال آغازين حيات است و ساحت نمادين از زمان زبان آموزي و ارتباط انسان با نمادها و هنجارهاي اجتماعي آغاز ميشود؛ امّا گاهي اوقات انسانها با محتويات ساحت نمادين نميتوانند كنار بيايند و بيشتر تمايل دارند در ساحت خيالي و ناخودآگاه سير كنند. اين نكتهاي است كه در مورد ارميا صدق ميكند. هدف از اين مقاله بررسي شخصيت ارميا بر اساس نظرية ژاك لاكان ميباشد. جريان سيّال ذهن، روانپريشي و رفت و آمدهاي مقطعي در دو ساحت خيالي و نمادين از جمله پيامدهاي عدم سازگاري ارميا با ساحت نمادين در داستان مذكور به شمار ميآيند.
-مقدّمه١
رمان ارميا اثر رضا اميرخاني را ميتوان يكي از رمانهاي مطرح در دهة هفتاد هجري شمسي بهشمارآورد. نگاه انتقادي اميرخاني به جامعة پس از جنگ و ارتباط آدمهاي متعلّق به جبهه با دنياي پس از جنگ، در كنار ويژگيهاي زباني و نثر روان و توصيف خوب، اين رمان را تا حدّ زيادي در رسيدن به اهدافش موفّق نمودهاست. نگاه ذهنگرا و عميق، به شخصيت اصلي رمان - ارميا - و زواياي روانشناختي موجود در داستان، رمان ارميا را از يك اثر صرفاً شعاري دور كردهاست و اثر اميرخاني را به داستاني دروننگر، انتقادي و سمبليك نزديك كردهاست. در اين پژوهش، تلاش خواهدشد تا به رمان ارميا از زاوية روانكاوانه و بر اساس نظرية ژاك لاكان پرداخته شود.
-١-١ بيان مسأله
نگاه به موضوعات فرارشتهاي در ادبيّات فارسي، نكتهاياست كه در سالهاي اخير بيشتر مورد توجّه پژوهشگران و مخاطبان آثار ادبي قرار گرفتهاست. بيترديد يكي از شاخههاي مهم در حيطة علوم انساني، روان شناسياست. ارتباط تنگاتنگ نظريات مختلف روانشناختي با ادبيّات و تأثير گذاري آشكار مفاهيم پيرامون اين شاخة علوم انساني بر آثار ادبي، نويسندگان و خوانندگان اين آثار، جايگاه روانشناسي در ادبيّات و تعامل اين دو رشته با يكديگر را غير قابل انكار كردهاست. يقيناً در برخي از آثار ادبي، بهواسطة ماهيت متن، شخصيتهاي داستان و ويژگيهاي روانشناختي و اجتماعي آنها امكان اين تعامل و ارتباط دو طرفه بيشتراست. رمان ارميا بهواسطة نوع داستان و حوادثي كه در پيرنگ داستان رقم ميخورد و ويژگيهاي شخصيتها به خصوص شخصيت اصلي داستان - ارميا - از جمله رمانهايي است كه ميتوان بر اساس برخي نظريات روانشناختي، به تحليل و بررسي آن پرداخت. نظرية روانشناختي ژاك لاكان، روانكاو مطرح فرانسوي، از جملة اين نظريات است. تقسيمبندي روانكاوانة لاكان از چگونگي شكل گيري شخصيت انسان، از نوزادي تا بزرگسالي، تأثير اين تقسيم بندي بر روان و ويژگي هاي رفتار انسان در بزرگسالي و چگونگي برخورد او با مسائل پيرامون، از نكات قابل توجّهياست كه در نظرية ژاك لاكان به چشم ميخورد. در اين مقاله تلاش خواهدشد اين تقسيمبندي و نوع انعكاس آن در رمان ارميا بهخصوص در شخصيت اصلي داستان - ارميا - و چگونگي ارتباط و چالش بين شخصيت اصلي با محيط اجتماعي پيرامون، مورد تجزيه و تحليل قرارگيرد .
-١-٢ ضرورت و اهميّت تحقيق
پرداختن به مسائل فرارشتهاي و ميانرشتهاي در جريان تحليل آثار دفاع مقدّس، مسلماً در شناخت بهتر شرايط حاكم بر جامعة دورة دفاع مقدّس و جامعة پس از جنگ و چالشها، آسيبها و مسائل پيرامون اين واقعة بزرگ، مفيد خواهدبود. برخورد رواني با آثار ادبي از جمله آثار دفاع مقدّس، هم به مخاطب اين گونه آثار كمك ميكند شناخت بهتر و ارتباط عميقتر با آثار، شخصيتهاي داستان و حتّي نويسندگان اين گونه آثار پيداكند و هم به نگاه عميقتر پژوهشگران و صاحبنظران حوزة دفاع مقدّس به اين واقعة تأثيرگذار در قرن معاصر كمك خواهدكرد. طبيعتاً اين تعامل و استفاده، دو طرفه خواهدبود و در كنار ادبيّات، روانشناسي نيز از اين نگاه فرارشتهاي بيبهره نخواهدبود. در واقع آثار ادبي به منزلة سوژههاي بسيار بكر و تأثيرگذاري در حيطة مطالعات روانشناختي محسوب ميشوند و ارتباط بيشتر اين دو شاخة علوم انساني با يكديگر در رشد و تكامل بيشتر هر دو رشته تأثير گذار خواهدبود.
-١-٣پيشينة تحقيق
در خصوص نگاه روانشناختي به آثار ادبي، پژوهشهاي متعددي در طول چند دهة اخير چه در قالب كتاب و چه مقاله به چاپ رسيدهاست و پژوهشگران متعددي در هر دو حوزة ادبيّات و روانشناسي به بررسي ارتباط بين اين دو رشته پرداختهاند كه ميتوان به محققيني نظير محمّد صنعتي، سيروس شميسا، حسين پاينده، علي شريعت كاشاني و ... اشاره كرد. ضمن اينكه نظريات مطرح روانشناختي به خصوص نظريات چهرههايي نظير فرويد، لاكان، آدلر، يونگ و ... به دفعات در متنهاي ادبي متعدد مورد استفاده و تجزيه و تحليل پژوهشگران و علاقه مندان به اين موضوعات قرار گرفتهاست. در خصوص تطبيق نظرية ژاك لاكان با آثار ادبي نيز بعضاً پژوهشهايي صورت گرفتهاست كه ميتوان به عنوان مثال به مقالة ارزشمند حسين پاينده تحت عنوان »نقد شعر زمستان از منظر نظرية روانكاوي ژاك لاكان« اشاره كرد كه در فصلنامة زبان و ادب پارسي به چاپ رسيدهاست. همچنين ميتوان به مقالة »خوانش شعر ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد از ديدگاه تحليل روانكاوي ژاك لاكان« اشاره كرد كه توسّط رضا ابراهيمي در فصلنامة زبان و ادب فارسي دانشگاه آزاد واحد سنندج به چاپ رسيذهاست. در خصوص رمان »ارميا« نيز بعضاً مقالاتي به چاپ رسيدهاست كه ميتوان به آثاري نظير بنمايههاي نمادين و شگردهاي روايي در رمان ارميا اثر فاطمه كوپا - مجلة ادبيّات پايداري كرمان - و تحليل زيباييشناختي چند عنصر داستاني در سه رمان رضا اميرخاني اثر گلرخ سادات غني و ديگران - مجلة پژوهش زبان و ادبيّات فارسي - اشاره كرد. همچنين مي توان به مقالة نگرش روانشناختي به رمان"منِ او "اثر بهجت السادات حجازي و ديگران - مجلة ادبيّات پايداري كرمان - اشاره كرد كه نگاهي روان شناسانه به يكي ديگر از رمان هاي مطرح اميرخاني داشته است؛ امّا در خصوص نگاه روانشناختي به رمان »ارميا« و تحليل شخصيت اصلي اين رمان بر اساس نظرية روانكاوانة ژاك لاكان تاكنون پژوهشي منتشر نشدهاست.