بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش معرّفی و تبیین اصول و آراء فرقه حلمانیه، از فرق صوفیهاست. این جریان و تبلور آن در آثار عرفانی و ادبی قدمتی زیاد دارد، اما از آن جا که این فرقه به تابوهای گفتمان مذهبی تجاوز میکند و مورد تأیید آن نیست، دیدگاههای آن کمتر معرفی شده است. اصول این فرقه و اندیشههای برجسته آن بسیار پراکنده است و برخلاف فرقههایی چون باطنیه، قلندریه و ملامتیه در کتب نظری عرفانی به صورت منسجم تبیین نشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد حلول، شاهدبازی، نظربازی و سماع از اصول فرقه حلمانیه است. همچنین موافقان و مخالفان این فرقه نیز معرفی شدهاند، تا بحث جامعتری ارائه گردد.
▪ پیشینه تحقیق
در سیر تحقیقات راجع بهتأثیر و تأثّر فرقه های صوفیانه، به جریان صورت پرستی برمی خوریم که با توجه به قدمت وسیعش در آثار عرفانی تاکنون بهصورت مجزا به معرفی آن پرداخته نشده و در میان سایر فرق مسکوت مانده است. این امر شاید به دلیل موجه نبودن اصول آن با باورهای گفتمان مذهبی و آمیخته شدن با گرایشات نفسانی طرفداران این جریان است. به هرحال جدای از خوب و بد بودن یا موجه یا ناموجه بودن آن، فرقه حلمانیه در کتب گوناگون بهصورت یک مکتب رسمی شناخته شده است که با توجه به اهمیت و بازتاب آن در آثار و اندیشههای عرفانی به معرفی آن میپردازیم.
در این میان کتاب هایی که تا حدودی به این مسئله پرداختهاند باید در ابتدا به کتاب کشفالمحجوب تألیف علی بن عثمان هجویری اشاره کرد. این اثر تنها کتاب عرفان نظری است که از این فرقه بهعنوان یک فرقه مستقل نام برده است. با این حال هجویری هم با اینکه این فرقه را به رسمیت شناخته است؛ ولی به معرفی اصول و عقاید آن نمیپردازد و فقط از آن نام میبرد. کتاب دیگری که پیرامون این فرقه است، کتاب "زیبایی پرستی در عرفان اسلامی . - 1380 - تألیف علی اکبر افراسیاب پور" استاین. کتاب، بنا بر ادّعای نویسنده، اولین اثری است که به معرفی مکتب زیبایی پرستی پرداخته است.
ولی باید خاطرنشان کرد، نویسنده درمعرّفی این مکتب فاقد نگاهی نقّادانه بوده است و تنها راه رسیدن به قرب الهی را همین مکتب دانسته و تمام عرفا و بزرگان صوفی را مدافع این مکتب قلمداد کرده است. میتوان چنین اذعان داشت، با نظری شخصی به این فرقه نگریسته و تصور درستی از این جریان را به مخاطب ارائه نمیکند. همچنین به تأثیر و تأثرات تاریخی فرقه نمی پردازد بلکه تبلور آن را در شخصیتها به تصویر میکشد. دیگر کتاب مطرح در این زمینه، " شاهدبازی در ادب فارسی تألیف سیروس شمیسا" است. نویسنده ملاک تقسیم بندی خود را بر اساس دوره های تاریخ ادبیات قرار داده و به سیر شاهدبازی در دورههای مختلف ایران پرداخته است. در این مقاله تأثیر و تأثر حلمانیه از دیگر فرق صوفیه مطرح است که در این کتاب به آن اشارهای نشده است.
هدف این مقاله کشف و تبیین و بررسی اصول اساسی این فرقه است و منابعی که بهعنوان پیشینه تحقیق معرفی شدهاند و سایر کتبی که در این خصوص وجود دارد، هیچ کدام این گروه را بهعنوان یک فرقه یا مکتبی که دارای اصول و عقاید است، در نظر نگرفته اند. وجه تمایز این مقاله با سایر آثار در این وجه است که پژوهش حاضر این اصول را از لابهلای متون مربوط به این گروه استخراج و بهصورتی مدوّن تبیین و معرفی کرده است.
▪ زیبایی در اساطیر باستان
سیر تاریخی زیبایی و زیباییپرستی به اساطیر جهان بازمیگردد. از دیرباز روح آدمی پیوسته خواهان امور مطلوب و متعالی بوده است. مفاهیمی چون، قدرت، شهرت، زیبایی از جمله اموری هستند که چه در الهههای باستان و چه امروزه، همواره مورد توجه بشریّت بوده است. اگر بخواهیم اولین سرچشمههای زیبایی و زیباییپرستی را بیابیم؛ باید گذری مختصر بر الهههای باستان بیفکنیم. در فرهنگ بشری ابتدا در یونان باستان به تعریف زیبایی پرداخته شده است.
به نحوی که زیبایی را در دو نوع زیبایی هنری و معنوی تحلیل کردهاند. در یونان بیش از همه به زیبایی این جهانی توجه گردیده و سراسر هستی به عرصههایی برای زیباییپرستی تبدیل شده است. بهعنوان مثال، هرّ"ا" شهبانوی آسمان، زنی زیبا و پاکدامن است. "افرودیت" خدای عشق و زیبایی در یونان است که به همه خدایان و انسانها لذت و شادی میبخشد؛ در ایلیاد، او دختر زئوس و دیون است؛ اما در اشعار متأخّر گفته شده که او از نور سطح دریاها به وجود آمده است.
"زئوس" خدای آسمان، بهصورت مردی زیبا و جذاب ترسیم شده که همیشه در حال عشقورزی به زیبایی بوده است. اگر معیار یونانیان در زیبایی و رغبتهای وابسته به آن دوام داشت، ممکن بود هنوز هم زیبایی مرد بر حس زیباییشناسی ما حاکم باشد. زیبایی مطلوب آتنیها و اسپارتیها در مرد جوانی بود که زیبا و دلاور باشد. بدینگونه هنر یونانی ستایش مرد کامل و انعکاس میدان و رزمش بود - دورانت،. - 223 :1376 یکی از بزرگترین نظریهپردازان در شناخت و معرفی زیباییشناسی، افلاطون است. تقسیم زیبایی به محسوس و معقول از او آغاز میشود و از این منظر مبحث زیباییشناسی، نخستین گامهای فکری خود را مدیون اوست.