بخشی از مقاله

چکیده:

طبق نظر غالب اندیشمندان، پرسش از معناي زندگی سؤال از چرایی زندگی محسوب میشود از اینرو اصولا قلمرو و حیطه طرح این پرسش باید به حوزه الهیات و علوم متافیزیک اختصاص یابد. چراکه بر مبناي تفکر مدرن پاسخ به چرایی پدیدهها از حیطه علم تجربی خارج است. باتوجه به این مطلب، میتوان گفت که مهمترین عامل پیدایش مسئله معناي زندگی در بین اندیشمندان غربی، عدم مرجعیت دین و علوم متافیزیک در پاسخ- گویی به ابهامات بشر امروزي درباره ابعاد مختلف حقیقت زندگی میباشد.

اصل طرح این مسئله به شکل یک مقوله هنجاري مربوط به قرن بیستم میباشد؛ زمانی که جوامع غربی بنابر دلایلی با فقدان مرجعیت متقنی بر یافتن پاسخ به این پرسش مواجه شدند، در قالبها و حیطههاي مختلف اعم از تجربی و غیرتجربی به نظریه- پردازي پرداختند تا اینکه درقرن بیستم فیلسوفان تحلیلی این مسئله را با شیوهاي متفاوت در قالب یک مقوله هنجاري مستقل و تحت عنوان خاص »معناي زندگی« طرح نمودند.

-1 مقدمه:

مسئله معناي زندگی، پرسشی است که در دهههاي اخیر به صورت یک مقوله هنجاري در محافل علمی غرب مطرح شده و تاکنون پاسخهاي متعدد و مختلفی به این مسئله داده شده است؛ به طوريکه به نظر میرسد یافتن وجه اشتراکی میان این نظریات کار دشواري باشد و اساساً امکانپذیر نباشد اما از آنجا که امروزه، بحرانهاي شدید روحی و معنوي، روند زندگی فردي و اجتماعی را مختل نموده است، وجود یک پاسخ صحیح و کاربردي به سؤال از معناي زندگی براي بشر کنونی به عنوان نیاز ضروري محسوب میشود.

از اینرو، جهت پاسخگویی به چنین ضرورتی، لازم است که تمام نظریات معناي زندگی مورد بازنگري دقیق علمی قرار گیرد تا با روشن شدن ابعاد مختلف این نظریات، علاوه بر دستیابی به نقاط قوتشان، کاستیها و نواقصشان نیز نمایان شود. به این ترتیب با یافتن ملاكها و معیارهاي صحیحی براي داوري نسبت به صحت نظریات میتوان نهایتاً به یک پاسخ صحیح و کاربردي دست یافت که میزانی براي سامان بخشیدن به زندگیهاي بحرانزده بشر کنونی باشد. از اینرو،لازمه چنین امري بررسی دقیق پیشینه و سیر تطور مسئله معناي زندگی میباشد که به این منظور، لازم است که به این پرسشها پاسخ داده شود.

ماهیت پرسش از معناي زندگی چیست؟ امکان بحث از این مسئله در چه قلمرویی و کدامین حیطههاي علمی وجود دارد؟ چه عواملی منجر به پیدایش مسئله معناي زندگی شده است؟ از آغاز طرح این مسئله تا کنون سیر نظریهپردازي پیرامون آن، به چه صورت بوده است؟ با پاسخ دادن به این پرسشها میتوان پیشینه دقیقی درباره این مسئله به دست آورد و از لحاظ نظري و علمی آمادگی لازم براي ورود به پژوهشی کاربردي، نسبت به یافتن نظریهاي که نواقص و کاستیهاي نظریات پیشین را نداشته باشد، به دست آورد.

البته لازم است، ذکر شود که اگرچه در برخی از پژوهشهاي پیرامون مسئله معناي زندگی درباره پیشینه آن به صورت پراکنده و کلی در مقدمه پژوهش، مباحثی مطرح شده ولی تاکنون، پژوهشی مستقل به این موضوع اختصاص داده نشده است. لذا، ضرورت پرداختن به پیشینه مسئله معناي زندگی و خلأ وجود پژوهشی دقیق در اینباره از مهمترین دلایل و انگیزههاي پژوهش حاضر می- باشد.

-2 ماهیت و قلمرو مسأله معناي زندگی

براي وضوح در روند پژوهش لازم است که ماهیت سوالات مرتبط با مسأله معناي زندگی که ممکن است براي هر فرد خواستار زندگی ارزشمند و معنادار، مطرح شود و حیطهاي که شامل این مسأله میشود، مورد بررسی قرار گیرد. سوالاتی از این قبیل که: حقیقتا مقصود تمام کارها و تلاشهاي انسان و تحمل رنج و مشقت زیستن چیست؟ آیا براي تحمل این همه رنج و درد، دلیلی وجود دارد و یا تحمل آن، ارزشی دارد؟ آنچه که زندگی پر از درد و رنج را تحملپذیر میکند چیست؟ آیا زندگی ذاتاً قابلیت مطلوب بالذات شدن را دارد؟ یا زندگی وسیلهاي براي رسیدن به غایت دیگري است؟ اگر چنین است آیا میتوان آن غایت را شناخت و به آن دست یافت؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید