بخشی از مقاله

چکیده

پیر در عرفاناسلامی دارای جایگاه خاصّی است. کتابهای عرفانی نیز بیش و کم به ترسیم و توصیف ویژگی پیر پرداختهاند. و ارزش و لزوم آن را به خوبی رقماندزده.در این میان، مثلّث عرفان و تصوّف یعنی سنایی، عطّار و مولوی دارای اهمیّت ویژه و نقش بنیادی بودهاند. با نگاهی ژرف به واژهیپیر و بررسی تجلّی شخصیّت عرفانی او و وجودش در آثار عطّار میتوان به جایگاه پیر در آثار این شاعر و عارف قرن ششم و جامعهی آن زمان دست یافت در اندیشهی عارفانهی عطّار، نقش پیردر هدایت سالک خداجو، مهمترین عنصر وصول به حقیقت محسوب میشود. ازاین دیدگاه، مصاحبت با شیخ و مرشد راهدان، چراغ راه و نیروی انرژیزا و داروی شفا بخش بیماریهای جسمی وروحی محسوب میگردد. این مقاله به صورت مجزّا و در بخشهای مختلف به توضیح و تفسیر و کاربرد پیر درآثار عطّار پرداخته است. با دقّت نظر در کاربرد پیردراین آثار، میتوان به باور عطّار درمورد پیر و جایگاه او پی برد. این پژوهش، با بررسی نوع ارتباط سالک و پیر درآثارعطّار نیشابوری، نشان داده است کهحتّی در مواردی پیر شخصیّت انسانی ندارد، ولی حرمت پیر و مرشد واقعی را دارد. و الفاظ قطب و شیخ و مراد و ولی و غوث و مهتر،نزد صوفیه به همین معنی استعمال شده است.

کلید واژهها:سالک، پیر، عطّار، عرفان، شیخ

مقدمه

عرفان شرح بیقراری و جداییهای روح از جایگاه اصلی خود و تلاش برای رسیدن به وصال است. روحی که به دنیای خاکی هبوط کرده از ماورای خود دور افتاده در تلاش است تا گرفتار زنجیرها و دامها نشود و راهی به بالا بجوید - نیک پناه و....، - 2 :1393 عرفان اسلامی دربردارندهی زیباترین گهرهای ادب فارسی است که بیگمان سبب تعالی جایگاههنر اسلامی ایرانی گردیده است .عارفان مسلمان که هنر پاک بودن را از مراد اصلی خویش یعنی امیرالمؤمنین و درکل از ائمّهی هدی گرفتهاند، با تربیت شاگردان و مریدانی، کوشیدهاند این مسیر خلوص و پاکی را تا رسیدن و یگانه شدن با خدا ادامه دهند. »در این میان،عطّار از شاعران عارفی است که در ادبیات عرفانی صاحب سبک است و آثاراو در پی افشای اسرار عرفانی برای مخاطبان است. - «همان: - 121

»پیر در اصطلاح صوفیان، به معنی پیشوا و رهبری است که سالک بی مدد او به حق واصل نمیشود و الفاظ قطب و شیخ و مراد و ولی واستاد و غوث نزد صوفیه به همین معنی استعمال شده است. - - «احمدعلی رجایی،1390، - 87 در میان تمامی فرق صوفیهپیر، دارای مقام و اهمیّت فوق العاده است. زیرا، تحت رهبری و ارشاداوست که سالک و مرید میتواند در جهت تکامل روحی خود گام بردارد و به کمال مطلق که هدف غائی تصوّف و عرفان است نائل شود. - یوسفی، - 1389 به تعبیر مرحوم همایی:چون» وجود ناقص با کاملِ مکمل پیوند گرفت، از پرتو کمال او، استحاله وتبّدل مزاج روحانی و ولادت ثانیه دست دهد و آن وجود ناقص نیز کامل میگردد؛ مانند اتّصال قطرهای از آب شور به دریای آب شیرین.« - همایی، - 856 / 2 :1389

جایگاه پیر در عرفان:پیر در عرفان جایگاه ممتازی دارد و اهل طریقت براین باور هستند که بدون پیروی از پیر، برخوردار شدن از توفیق کامل و بایسته، در سلوک مقدور نیست و مبتدیان بدون ارشاد و نظارت پیر به کمال مطلوب نائل نمیگردند. »سلوک اهل معرفت بدون ارشاد پیر و مرشد راه دان و آگاه، به سرانجام نمی رسد. - «حیدری نوری رضا ,سجادی سیدعلی محمد، - 62-37 :1394

پیر رابگزین که بی پیر این سفر                                         هست بس پر آفت و خوف و خطر

آن رهی که بارها تو رفتهای                                              بی قلاووز اندر آن آشفته ای

پس رهی را که ندیدستی تو هیچ                                     هین مرو تنها، ز رهبر سر مپیچ - مثنوی معنوی نیکلسون،:1378

- 115 در نظر اهلتصوّف،اهمیّت مثال شیخ چنان است که مرید را شاید که برای بردن نام او دهان خودرا با گلاب بشوید »بسیار کس از مریدان بودهاند که هرگز نام پیران نبردندی تا دهن به گلاب نشستندی« - نامه های عین القضات همدانی، ج 1، ص - 105 و نیز سی سال خلای او با دست خود پاک کند و بر آن فخر بفروشد - »ابوعمر زجاجی... پیوسته گفتی من سی سال خلای جنید را به دست خود پاک کرده ام؛ و به آن فخر می کرده«، نفحات الانس، - 227 :1386 همچنین رهرو طریقت باید شیخ خود را از همهی مشایخ برتر بداند و این خود یکی از مراتب توحید است؛ توحید مطلب در شریعت آن است که پیغبر خود را از همهی پیغمبران فاضلتر و کاملتر دانی و بینی و در طریقت، توحید مطلب آن است که شیخ خود را - که از او ذکر گرفته ای - از همهی مشایخ روی زمین بهتر و فاضل تر دانی - العروه لاهل الخلوه و الجلوه، ص 334؛ سکینه الاولیاء،ص - 178

»ظاهرا استعمال این لفظ در خراسان پیش از لفظ عربی شیخ متداول بوده و به احتمال زیاد ملامتیان نیشابور در قرنهای سوم و چهارم، که به فارسی سخن میگفتند، از لفظ پیر استفاده میکردند.شاعران عارف پیر و ویژگیهای او را مانند پیرمغان، پیرمیکده، پیراستاد، پیرنیشابور، پیر دلیل، پیر توبه،پیرخرابات، در شعر خویش بکار بردهاند. پیر خرابات در اصطلاح متصوّفه عبارت از مرشد کامل و مکمّل است.که مریدی راتبرّک رسوم و عادات میدارد و به راه فقر و فنا میسپارد.« - فرخزاد، ملکمحمد، اکبر بالایی، نسیم، - 6 :1392 از نیمه دوم قرن ششم لفظ شیخ در کتابهای صوفیه خراسان بیشتر متداول می شود، ولی باز هملفظ پیر در میان خراسانیان رواج خود را از دست نمیدهد ؛ مترجم خراسانی رساله قشیریه برای خوانندگان فارسی زبان خود لفظ شیخ را به »پیر« و مشایخ را به »پیران« ترجمه میکند .

در مورد عرفان عطار و فرقه ای که او از آن پیروی میکرده است، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد عدهای او را »اویسی« میخوانند و بر این باورند که او هیچ پیر و مرشد حاضری نداشته و از تعلیمات پیران و مشایخ در گذشتهای همچون »ابوسعید ابوالخیر« بهره میبرده است. - نفحات-الانس،ج2 ص23 از قول فروزانفر ص - 31 برخی نیز او را پیرو طریقت کبرویه و مسّؤس آن شیخ نجم الدین کبری میشمارند. - فروزانفر، - 19 :1353 از همهی این نظریات که بگذریم، به نظر می-آیدعطّار نیز حتماً پیر و مرشدی داشته و در سلوک خود از او راهنمایی و ارشاد گرفته است. چطور ممکن است کسی که در منطق الطیر، سفر مرغان را با هدایت هدهد طراحی میکند، در سلوک عارفانهیخود پیری نداشته باشد؟ علاوه بر منطق الطیر، تقریباً در همهی آثار عطّار ضرورت وجود پیر ملموس است. بنابراین مقالهی حاضر، پیر را در اندیشه عطّار میکاود.

پیشینه:

در مورد پیر و نامهای منتسب به آن، مقالههای چندی نوشته شده است. از جمله: »بررسی سیمای پیر در ادبیات عرفانی با تکیه بر مثنوی مولوی،«ملک محمد فرّخزاد و نسیم اکبر بالایی، فصلنامهی پژوهشهای اعتقادی-کلامی، سال سوم، شماره 9، بهار92، صفحات159-143، در این مقاله ضمن توصیف پیر کتابهاید عرفانی به طور مجزّا و نگاه عارفانی مثل سنایی، عطّار، مولوی و حافظ به پیر از نگاه مولوی توجهی خا ص شده است. و »پیر در اشعار خواجهی شیراز«، حسینعلی یوسفی، نیشابور، نشریهی پایگاه نور، شماره 6، اما در هیچ مقالهای به طور مستقل و جامع به پیر در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید