بخشی از مقاله

چکیده

مثَل در ایران سابقه کهن دارد و ایرانیان از دیرباز در مثل آوري شهره بوده اند. فراوانی متون اندرزي و اندرزهاي پیش از اسلام مؤید این ادعاست.از همین رو علامه دهخدا معتقد بودند که آنچه از سلاطین ساسانی براي ما مانده است، به صورت حکمت ومثل است. همچنین در این موضوع که مثل و حکمت با همدیگر تفاوت هایی دارند، هیچ شک و تردیدي نیست. از آنجا که امثال و حکم یکی از اقسام و گونه هاي ادب محسوب میگردد، توانسته است که گسترده وسیعی از باورها و رسوم زندگی را در خود جاي دهد. یکی از منظرگاه ها و جلوه هاي نمود ادبیات پایداري در امثال و حکم است؛ ادبیات پایداري اي که زشتی ها و پلشتی هاي بیداد داخلی یا تجاورزگر بیرونی در همه حوزه هاي سیاسی، فرهنگی، اقتصادي و اجتماعی را با ز بانی هنري یا ادیبانه بیان می کند.

هدف در این نوشتار این است که با مطالعه امثال و حکم به این مهم دست یافته می شود که جان مایه هاي ادب پایداري از جمله ظلم ستیزي، عدالت خواهی، دعوت به استقامت و ... به طور گسترده اي در آن به چشم می خورد و امثال و حکم ما جداي از بازتاب زندگی و فرهنگ اقوام، این ویژگی را دارد که ادب مقاومت پایداري را در دو حوزه خارجی و داخلی - پایداري و استقامت در برابر ظلم و اجحاف حاکمان جور و ...پایداري در برابر نفس، تفکر عرفانی و ... - در برگیرد. انجام این پژوهش بر اساس اطلاعات و منابع کتابخانه اي است و شیوه توصیفی- تحلیلی دارد.
کلیدوژهادبیات،ها: امثال ،حکَم، ادبیات پایداري، مقاومت.

مقدمه

امثال و حکم فارسی با مجموعه اي از تجارب، دانش ها و اندوخته هاي معنوي آن از گنجینه هاي ملی و مفاخر تاریخی و فرهنگی ملت ها به شمار می آیند. امثال و حکم ملت ها،علاوه بر نصایح و اندرزهاي تربیتی و اجتماعی، اغلب بیانگر خُلقیات و خصلت هاي درونی آنها نیز هست که به صورت معانی مجازي و استعاري و گاه نیز صریح و روشن بیان می شوند - نوین85 :1387و. - 86مثل ها به عنوان ستون فرهنگ مردم و یکی از اقسام ادبی همواره مورد توجه بوده است؛ آنگونه که دهخدا در یادداشت هاي پراکنده خود در باره ضرب المثل می نویسد:پدرهاي» ما، مثَل را یکی از اقسام بیست و چهارگانه ادب شمرده و مثل دیگر قسمت ها به آن اهمیت میدادهاند.« - دبیر سیاقی، :1364 بیست و یک -

این فنون عبارتند از : واژه شناسی، صرف، نحو، ریشه شناسی، معانی، بدیع، عروض، قافیه، خط، نقد شعر، انشاء، قوانین قرائت، تبار شناسی، معما، ماده تاریخ، امثال و حکم، شعر، خطابه، افسانه گویی و داستان. مثَل جداي ازآن که خود یکی از گونه هاي متون ادب به شمار می آید، با مباحث فنون ادبی دیگر از جمله معانی، بیان، بدیع، عروض، واژه شناسی، داستان و... نیز مرتبط است. - ذوالفقاري،. - 95-96 :1391»مثل واژه اي است که زبان عربی به زبان فارسی راه یافته و آن چنان که می نویسند از ماده » مثول« بر وزن » عقول« به معنی شبیه بودن چیزي به چیز دیگر به معنی راست و ایستاده بر پاي بودن آمده است. این واژه عربی به چند معنی به کار رفته ودر اصطلاح ادبا، مثل نوعی خاص است که آن را به فارسی »داستان« و گاهی به تخفیف»دستان« می گویند - بهمنیار کرمانی، - 49:1328 و به گفته نشاط در قدیم » نیوشه« نامیده می شده است. - نشاط، - 185:1342 به زعم دهخدا، ایرانیان از قدیم به حکمت و مثل شهره بوده اند و میگوید

آنچه از سلاطین ساسانی مانده است به صورت حکمت و مثَل است. لاروس کبیر در این باره می گوید که در قسمتی از امثال سلیمان، تأثیر ایرانی در آن مشخص است. مثل در سینه ها می ماند و از این رو مقاومت سختی در برابر هجوم بیگانگان دارد. هم چنین مثل، حکمت توده است؛ یعنی آنقدر که عامه به ایجاد آن می کوشد، اهل ادب از شعر و نثر در آن سهمی ندارد. امثال بیشتر به صورت امر و نهی و کلیات می باشد و فقط فصاحت و بلاغت سبب مثل شدن عبارتی نمی گردد. گاه حداکثر شنیده شدن عبارتی آن را مثل می کند. - دهخدا، :1361 بیست و یک - به این ترتیبایجاز» و رواج سخن در بین مردم، صفت اساسی مثَل است به علاوه، مثل ها انعکاس تجربه قوم و بیان خرد و حکمت مشترك عموم است که طی نسل ها به مفهوم آن پی برده اند و آنها را به یکدیگر منتقل کرده اند.

از این رو ولترمی گوید مردم غالباً در امثال خود محقّند]مخفی اند[ دلیل دیگر در تأیید این معنی اینکه در امثال ملل مختلف جهان مواردي دیده می شود که مفاهیم آنها شبیه یکدیگر است.« - یوسفی، - 4:1363 از همین رو می توان گفت که ضرب المثل به عنوان یکی از انواع نثر هاي ایجازي، متعلق به همه ملت ها است و بازتاب همه فرهنگ ها است و به هنگامی که حوادثی شبیه به آن اتفاق می افتد بر زبان آورده می شود - «طالبیان، یحیی، . - 237:1389مثل محصول تجربه نسل هاي پیشین و »نتیجه تجارب و خلاصه افکار و آراي صدها بلکه هزارها شخص دانا و آ زموده است که در قالب عبارتی مختصر و روان ریخته شده« - بهمنیار، - 5:1328 و بخشی از فرهنگ مردم است که از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. امثال معمولاً مضمونی حکیمانه و قاعده اي اخلاقی را بیان می کنند و به طور کلی اندرزهایی درباره زندگی دارند.

حتی در مواردي که به امثال مستهجن برخورد می کنیم، علت مشهور شدن آن، سادگی و نکته اخلاقی نهفته در آن و حتی نفی و تقبیح افعال، اعمال و افکار یاد شده در آن است نه تشویق به آن. - طالبیان، - 5:1389»امثال سایره هر ملت را اگر به دقت مطالعه و در نکات و دقایق آن تأمل کنیم از طرز زندگی اجتماعی و زان تربیتمی و تمدن و پایه ترقی و تنزّل و چگونگی تصورات و تصدیقات و نیک و بد رسوم و عادات آن ملت به خوبی آگاه می شویم که گویی سال ها با افراد طبقات مختلف او شریک زندگی و رفیق شب و روزبوده ایم - .«بهمنیار، - 5:1328 یاد آوري این نکته ضروري می نماید که مثَل با حکَم متفاوت است. پند و اندرز و اخبار، موعظه وحکمت یا کلام جامع، نام هایی است که در دوره هاي گذشته براي کلمات - جملات - قصار به کار می رفته است.

مؤلف ابداع البدایع، کلام جامع را این چنین تعریف می کند: »آن است که بیتی یا جمله اي در طی سخن بیاورند که از باب حکمت و پند سایر مطالب حقیقه و به منزلهثَلی باشد - .«گرگانی، - 296:1377بهمنیار نیز اینگونه می گوید:» سخن مشتمل بر صنعت تمثل یا ارسال المثل در صورتیکه شهرت عام یابد، مثل سایر است و در غیر این صورت پند و حکمت یا مثَل خاص است - .«بهمنیار، - 349:1328 در تعریف دیگر از کلمات قصار داریم که:»کلمات قصار گفته اي کوتاه پر معنی است که اصول اخلاقی و حقایق عام را در خود بیاورد و معمولاً اظهار نظري درباره زندگی یا پندي اخلاقی است. یکی از اختصاصات کلمات قصار، فشردگی آن است یعنی در کلمات کم، معنی بسیار گنجانده شده است.

کلمات قصار می تواند همان قدر بذله گویانه باشد که خردمندانه؛ ... کلمات قصار با اندرز اخلاقی، ضرب المثل، هجو و بذله خویشاوندي نزدیکی دارد؛ زیرا همه اینها حقیقت عالم یا کلمات پر مغز و عبرت آموزي را بازتاب می دهند. اغلب گفته هاي بزرگان به عنوان کلمات قصار، میان مردم شایع می شود - .«رستگار، - 117:1380 به طور کلی یکی از دلایلی که سبب شده این دو واژه - امثال و حکم - به صورت مترداف به کار روند، ویژگی اندرزي بودن آنهاست. تاریخ امثال و حکم در زبان عربی به دوره جاهلیت بر می گردد و در زبان فارسی نمی توان تاریخ دقیقی براي پیدایش آنذکر کرد.

احمد بهمنیار پس از تحقیقاتی مفصل که در باره جایگاه مثل در ادب فارسی داشته می نویسد: مثَل رشته مخصوصی از ادبیات هر زبان است و بعضی آن را از قدیم ترین آثار ادبی که از فکر انسان تراوش کرده است، می دانند و معتقدند که انسان پیش از اینکه شعر بگوید و پیش از آنکه خط بنویسد، اختراع مثال کرده و آن را در محاورات خود به کار برده است. سپس می افزاید: مبدأ پیدایش نوع مثل، بلکه اصل و مبدأ بعضی از افراد این نوع را نمی توان معلوم داشت که در چه زمان و از کدام ملت صادر شده است و آن مثالی است که بر معانی و حقایقی که مورد تصدیق اغلب و بلکه تمام اقوام است دلالت می کند. آغاز به وجود آمدن این نوع مثَل ها را نمی توان معلوم داشت. - امیري،69:1389 به نقل ازبهمنیار،:1360کد - .اغلب کتاب هایی که به بررسی موضوع امثال و حکم و ادبیات حکمی پرداخته اند در مورد پیشینه طولانی گفته هاي موجز منثور یا منظوم اتفاق نظر دارند چرا که این آثار به حکمت و پند مربوط می شود که از قدیمی ترین انواع ادبی ادبیات جهان به شمار می آید.

از نوشته هاي به جاي مانده از تمدن هاي باستانی بشر نظیر مصر، بین النهرین، ضرب المثل هاي اکدي و اصل سومري و کتاب هاي عهد عتیق- مثل کتاب امثال سلیمان- که بگذریم به گونه هاي جدید کلمات قصار یا آفوریسم - کعکططپلاژه - درآثار بقراط می رسیم که بعد ها در قرن هفدهم و هجدهم توسط لارشفوکو، پاسکال و لبرویر به اوج میرسد. در این دو قرن آفوریسم به نثر هاي تخیلی موجز اطلاق می شد. - طالبیان،230-1389:1299 به نقل از مختاري، - 7:1384 در ادبیات فارسی دامنه کتاب هاي مربوط به حوزه پند و اندرز و حکمت از قدیمی ترین نمونه هاي آن یعنی سنگ نوشته شاهان ایرانی و سپس پندنامه هاي پهلوي مثل ایاتکار زریران، پندنامه اردشیر بابکان، پندنامه انوشیروان و پندنامه هاي مذهبی مثل کلمات قصار امام - ع - ، کلمات قصار امام حسین - ع - و امام سجاد - ع - تا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید