بخشی از مقاله

چکیده

یکی از دغدغههای انسان کنونی با توجه به تغییرات روند رشد جمعیت، منابع طبیعی و محیط زیست میباشد. براین اساس در این پژوهش کوشیدهایم به بررسی رابطهی میان جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی بپردازیم و اثرات رشد یا کاهش جمعیت را در تغییرات محیط زیست و منابع طبیعی و ملی بررسی کنیم. بدین منظور با مطالعات کتابخانهای به جمعآوری و بررسی دیدگاههای مختلف در ارتباط با موضوع پرداختیم. نتایج حاصل از بررسی دیدگاه-های جمعیتشناسان و تحلیلگران نشان میدهد که رابطهی میان جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی یک پژوهش بین رشتهای است، از اینرو محقق باید آگاهی عمیق و گستردهای در زمینهی علوم مختلف داشته باشد.

جمعیت و محیط زیست مفاهیمی چند بعدی هستند و عوامل بینابین بسیاری مانند تکنولوژی، اشکال مختلف تولید و انرژی، عوامل سیاسی، قوانین و مقررات زیستمحیطی، عوامل فرهنگی و الگوی مصرف، طرز تلقیها و ایستارها نسبت به حفاظت از محیط زیست و استفادهی بهینه از منابع بر این رابطه تأثیر میگذارند. همچنین انسان موجودی است خردمند و اندیشهورز، از اینرو پس از مشاهدهی مسایل زیستمحیطی و بهمنظور انطباق بیشتر با محیط زیست و تسهیل شرایط زندگی، راهکارهایی برای رهایی از وضعیت ناگوار محیط زیست جستجو خواهد کرد و در سایهی پیشرفتهای تکنولوژیک و بهبودهای سازمانی و نهادی ضمن بهبود قابلیت تولیدی کرهی زمین، بهطور پیوسته ظرفیت حمل آن را افزایش دهد.

واژگان کلیدی: جمعیت، منابع طبیعی، محیط زیست و حفاظت

مقدمه

طبیعت دارای امکانات بسیاری است که تداوم زندگی بشر و کلیه موجودات بر روی زمین وابسته به آن است. منابع طبیعی، موادّ خام مورد نیاز انسان هاست و به دو صورت تجدید پذیر و تجدید ناپذیر در طبیعت وجود دارد. گروه اوّل به طور عمده از جانداران تشکیل شده و قابل جایگزینی است؛ مثل محصولات دامی، درختان، نخ و پشم. گروه دوم موادی هستند که در صورت تمام شدن قابل جبران نیستند یا زمان لازم برای آنها به قدری طولانی است که عملا تجدید شدنی محسوب نمیشوند. آنچه به عنوان منابع طبیعی در کشور ما از آن یاد میشود منابع تجدید شونده-ایی هستند که ما از آنها بهرهبرداری میکنیم و عمدتاً به خاک، گیاه و درخت محدود  میشود.

 امروزه  منابع طبیعی تجدید شونده در ابعاد مختلف زندگی بشر مانند بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی نقش مهمی را ایفا مینمایند .[12] منابع طبیعی از هرنوع، جزء ثروت-های ملی هر کشور محسوب میشوند. این منابع بخش عمدهای از محیط زیست را به خود اختصاص میدهند و به خوبی میتوان دریافت که باید در حفظ و حراست از محیط زیست تلاش فراوان نمود. در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک، آب، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل برقرار میسازند. این ارتباطها برای بقای محیط زیست بسیار لازمند.استفاده و بهرهبرداری بشر از منابع طبیعی امر تازهای نیست و ریشه در گذشتههای زندگی بشر دارد.

افراد انسانی برای افزایش بهرهوری از زمینهای دردسترس و موجود همواره اقداماتی را صورت دادهاند. " ... از دورهی نوسنگی، هزارهی اول تا هزارهی پنجم قبل از میلاد، انسان بهطور آگاهانه و هدفمند، پوشش گیاهی و جنگلی مناطق آسیا، آفریقا، و آمریکای گرمسیری را به شکل استپهاییدرآورد که منبع غذایی بسیاری از حیوانات گردید ... به این  ترتیب، تغییری اساسی در محیط زیست به وجود آورد، اما این تغییر با تحلیلرفتن محیطهای گیاهی و آتشسوزی جنگلها همراه بود" .[11] در این فرآیند آنچه تازگی دارد،سطح مصرف منابع موردنیاز به وسیلهی جمعیت انبوهی       
است که سالانه حدود هشتاد میلیون نفر به آن افزودهمیشود. تغییرات در محیط زیست و منابع طبیعی همواره با  رشد سریع و بیرویهی جمعیت، بهویژه در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی، همراه بوده است.

افزایش شمار جمعیت جهان، در یک مدت زمان کوتاه، بیانگر آن است که  میزانهای مرگومیر کودکان به سطح پایینی تنزل یافته است، امید زندگی افزایش یافته و در مقایسه با هر زمان        
دیگری از تاریخ بشر، مردم بهطور متوسط سالمتر و از شرایط تغذیهای بهتری برخوردارند. اما نباید فراموش کردکه به موازات این رشد سریع و اخبار خوب و خوشایند، سرعت تغییرات در محیط زیست جهانی شدت گرفته است.افزایش میزان آلودگی، استمرار در کاهش منابع و افزایش سطح آب دریاها از جملهی این تغییرات است. این تغییرات موجب شد که از نیمهی دوم قرن بیستم به بعد، بار دیگر جامعهی  جهانی  شاهد  نگرانیهای  مالتوسی  باشد  ومحدودیت منابع طبیعی و امکانات زیستی کرهی زمین در کانون توجه اندیشمندان حوزههای مختلف علوم و محافل   علمی گوناگون قرار بگیرد .[10] در بررسی رابطهی میان  جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی باید به این نکات توجه نمودکه جمعیت و محیط زیست مفاهیمی چند بعدی هستند.

از سوی دیگر، عوامل بینابین بسیاری چون؛تکنولوژی، اشکال مختلف تولید و انرژی، عوامل سیاسی،قوانین و مقررات زیستمحیطی، عوامل فرهنگی و الگوی مصرف، طرز تلقیها نسبت به حفاظت از محیط زیست و استفادهی بهینه از منابع بر این رابطه تأثیر میگذارند .[7] همچنین رابطهی جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی  رابطهای است متقابل و دوسویه ویژگی این تعامل از مکانی    
به مکان دیگر متفاوت و در طول زمان تغییر میکند.بر این  اساس، نقش جمعیت در تخریب محیط زیست و فرسایش  منابع از مکانی به مکان دیگر و از زمانی به زمان دیگر و بسته به این که چه نوع تخریبی را مد نظر داشته باشیم، متفاوت است .[9] از زمان باستان تاکنون مطالعات بسیاری در ارتباط با رشد جمعیت، اثرات زیست محیطی آن و تاثیر این عامل بر منابع طبیعی و ملی صورت گرفته است.

به  شکلی که در سالهای اخیر، سمینارها وکنفرانسهای متعددی در کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهایی که با رشد بی رویهی جمعیت روبهرو بودهاند، برگزار شدهاست.امروزه نیز جمعیتشناسان، اقتصاددانان، طرفداران محیط زیست، و سایر دانشمندان علوم طبیعی و اجتماعی سعی کردهاند تا به فهم تعامل میان جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی و بیان آن به صورت کمی و آماری بپردازند.البته این علاقه با افزایش دانش بشری، در طول زمانتکوین و تکامل یافته است. بررسی نتایج نشستها،سمینارها، کنفرانسها و مقالات ارائه شده در این زمینه  نشان میدهد که، نقش جمعیت در تخریب محیط زیست وفرسایش منابع موثرتراز نقش حفاظتی آن بوده است. دراین  مقاله نیز تلاش براین است که با بررسی و مطالعهی بیشتربتوان رابطهای منطقی و درستی بین جمعیت و حفاظت از  منابع طبیعی و ملی ارائه نمود.                                     

 بحث 

 بررسی رابطهی میان جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی یک پژوهش بین رشتهای است، از اینرو محقق باید آگاهی عمیق و گستردهای در زمینهی علوم مختلفی چون اقتصاد،  جمعیتشناسی،  جامعهشناسی،  زمینشناسی،اکولوژی انسانی و گیاهی، و هواشناسی داشته باشد. از زمان  باستان،دولتمردان و فلاسفه، علیرغم این هک اساساً طرفدار افزایش جمعیت بودهاند، همواره دربارهی تعادل میان شمارجمعیت و منابع طبیعی قلم زده و ضمن بحث از مشکلات ناشی از رشد بیرویهی جمعیت، بر اندازهی متناسب جمعیت تأکید داشتهاند. در این زمینه موضوع مورد بحث تعادل میان جمعیت با اسباب معیشت و مواد غذایی بوده  است.کارهای فلاسفهی چین باستان از جمله کنفوسیوس و مکتب او دربرگیرندهی مفهوم جمعیت متناسب درسطح محلی بود. او براین باوربودکه وظیفهی دولت حفظ تعادل ایدهآل میان جمعیت و زمین، منابع، ازطریق کوچ دادن جمعیت مناطق پرجمعیت به مناطق کمجمعیت است.

 افلاطون و ارسطو این واقعیت را مورد تأکید قرار دادند که شمار جمعیت باید به اندازهی مواد غذایی کافی برای  زندگی افزایش یابد زیرا رشد زمینهای کشاورزی به موازات رشد سریع جمعیت، موجب بیشجمعیتی و فقر جامعه میشود .[10]مالتوس اولین کسی بود که به اظهار نگرانی در مورد عدم توانایی بشر برای تأمین مواد غذایی و اسباب معیشت در جمعیتهای کنترلنشده پرداخت و با استفاده از مفاهیم رشد حسابی و هندسی استدلال نمود که رشد تولید مواد غذایی و تکثیر نسل کاملاً نابرابر است .[2 ] رشد مواد غذایی تابع تصاعد حسابی ورشدجمعیت تابعتصاعد هندسی است، اینرو استدلال نمودکه باگذشت زمان شکاف میان این دو نحوهی افزایش بیشتر میشود و روزی فراخواهد رسید که زمین قادر به تأمین مواد غذایی جمعیت رو به رشد نیست.

در چنین شرایطی فرآیند انطباقوفقپذیری در قالب پدیدهی مرگ یا جلوگیری از رشد جمعیت از طریق کنترلهای بازدارنده و مثبت صورت خواهد گرفت. در یک بیان کلی، بر اساس نظریهی مالتوس محدودیت منابع طبیعی از طریق عواملی چون فقر و بدبختی شمار جمعیت را در سطح وسایل و اسباب معیشت نگه میدارد .[ 3 ]در طول قرن بیستم تلاش شد تا به صورت کمی آماری به فهم تأثیرات جمعیت بر محیط زیست پرداخته شود. بحثها و اقدامات سازمان ملل در این حوزه از زمان تأسیس سازمان ملل شروع شد. در این راستا چهار موج عمده را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد - جدول . - 1 هریک از این موجها در دهههای مختلف همراه با نگرانیهای زیست محیطی مشخصی همراه بوده و از سطح منطقهای به سطح جهانی رشد نمودهاند.

در سالهای پایانی قرن بیستم در کنفرانس اسکان بشر سازمان ملل که از سوم تا چهاردهم ژوئن 1996 دراستانبول ترکیه برگزارشد، روابط متقابل جمعیت، محیط زیست وتوسعه، بهویژه درارتباط با مسایل شهرنشینی بسیار موردتوجه قرارگرفت. دراعلامیهی کنفرانس استانبول تصدیق شدکه بهمنظور بهبود کیفیت زندگی در داخل زیستگاههای انسانی الگوهای ناپایدار تولید و مصرف و تغییرات ناپایدار جمعیت ازجمله عواملی هستند که باید مورد توجه قرارگیرند.براین اساس مدلهای مختلفی در مطالعهی روابط میان جمعیت، محیط زیست و منابع طبیعی از سوی دانشمندان علوم طبیعی و اجتماعی ارایه شده است. اغلب تئوریها و مدلهای ارائهشده دلالت بر آن دارد که تأثیر جمعیتهای انسانی بر محیط زیست و منابع طبیعی بهطور

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید