بخشی از مقاله

چکیده
عدالت و انصاف یکی از ضروریات زندگی انسان شمرده می شود که اگر در جامعه اجرا گردد ظلم جایگاهی نداشته و مردم به صورت مساوی به حقوق خود دست می یابند . امام علی علیه السلام که خود الگوی کامل رعایت انصاف و عدالت می باشند ، مبنای زندگی فردی و اجتماعی را بر اساس رعایت و اجرای عدالت و انصاف می دانند .نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی توصیفی است به بررسی جنبه های مختلف عدالت و انصاف از منظر امام علی علیه السلام می پردازد.

واژه های کلیدی: امام علی علیه السلام ، عدالت و انصاف ، زندگی ، حق ، مردم

مقدمه:
انصاف و عدالت معنای عدل و احسان می دهد و به معنای پیروی از شریعت است . از نظر لغوی یعنی حد وسط و تعادل را حفظ کردن و به راه مستقیم بودن دلالت دارد و بر معنای این اصل معانی متعدد ی آمده است از جمله مساوات ، استقامت ، حکم به حق، همانندی ، همبستگی ، درستی ، میزان بودن.از مجموعه آموزه های امام علی علیه السلام در نهج البلاغه و خانواده احادیث می توان دریافت که مهم ترین و اساسی ترین ملازمات عدالت و انصاف تحقق آن است . تا زمانی که حقوق به درستی معنا نگردد و در زندگی عملی نگردد عذالت و انصاف جلوه نمی یابد.امام علی علیه السلام در خطبه ای که در پیکار صفین درباره حقوق ایراد کرده فرمودند: فاذا اَدّت الرَعیه و اَ دی الوالی الیها حَقَها ، عَز الحَقَبَینَهم و قامت مَناج الدین وَاعتلتد معالم العَدل - خطبه - 216 » پس چون مردمان حق سرپرست را بگذارند و سرپرست حق مردمانرا بجای آورد ، حق در میانش بزرگ مقدار شود و راه های روشن دین برپا گردد و نشانه های عدالت بر پای ایستد.«

از آموزه های امام علی علیه السلام متوجه می شویم که مبنای شناخت پیوند تنگاتنگ عدالت و حقوق و تلاش برای تحقق آن از جمله راه کار های اساسی در اندیشه و سیره امام علی در نهج البلاغه است . دین بدون عدالت وانصاف سخن بدون عمل است ؛ زیرا بدون رعایت انصاف و عدالت هیچ چیز در جای خودش قرار نخواهد گرفت.همانطور که از معنای انصاف و عدالت در می یابیم که قرار دادن هر چیز درجای خود و رعایت حقوق افراد براساس حق خود می باشد. مفهوم انصاف و عدالت از جمله مباحث اساسی و پرکاربرد بوده است زیراموجب رسیدن به هدف ها است. همانطور که امام علی علیه السلام برای اجرای انصاف و عدالت به صورت مستقیم و غیر مستقیم سخن ها بیان نمو ده اند.

رعایت انصاف و بی طرفی ، زمینه ساز اجرای عدالت است و عدالت اهم از انصاف است. منصف کسی است که بدون تعصب داشتن انصاف بی طرفی را رعایت کند که موجب برقراری عدالت می شود. رعایت انصاف و عدالت:این سخن امام علی علیه السلام که می فرما ید: هر چه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. از جمله سخنان بسیار ارزشمند در مورد رعایت انصاف و عدالت است که این تبیین نوع رعایت انصاف و عدالت است. چنین عدالت و انصافی که امام علی علیه السلام بیان می کنند به صورتی است که حتی در نحوه نگاه کردن و رفتار کردن و اعمال به گونه ای باشد که مورد پسند باشد ، یعنی فرد آنقدر تواضع داشته باشدبه خضوع رسیده باشد که خود و دیگران را به یک نسبت ببیند و برای دیگران همان را بخواهد.

رعایت انصاف مصلحت خود را در جهت منفعت دیگران قرار دادن و حق را به صاحب حق دادن است در مواردی هم این که حتی اگر شخص ظلم کرد پاسخ او را با ظلم ندادن و با دشمن به نیکی رفتارکردن سفارش شده است و انصاف این گونه بیان شده است که خود موجب رسیدن شخص منصف به کمالات بسیاری است و به درجات ایمان افراد می افزاید و صبر و گذشت را بالا می برد. حتی در حق فردی که ظلم کرده یا عمل نیک انجام نداده شکیبایی ورزیدن و گذشت کردن موجب رسیدن به مقامات معنوی می گردد.همانطور که امام علی علیه السلام می فرماید: »اعدل الناس مَن انصَف مِن ظُلمه« "عادل ترین مردم کسی است که با کسی که با او ظلم کرده با انصاف رفتار کند".پس از نظر امیر المومنان علیه السلام این گونه انصاف داشتن به کسی که در حق او ظلم کرده است از مصادیق عدالت است و برترین آنها است.

حضرت علی در فرمان خود به مالک اشتر می فرماید:» نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافیان و خانواده و زیر دستان انصاف داشته باش که اگر انصاف را پیشه خودنسازی ستم کرده ای و کسی که به بندگان خدا ستم کند و کسی که خدا با او دشمن باشد دلیلش را باطل می سازد و عذرش را نمی پذیرد چنین شخص با خدا در جنگ است مگر آنکه دست از ستم بردارد و توبه کند«با توجه به سخن بالا رعایت انصاف و عدالت به محدوده فردی منحصر نمی شود بلکه رعایت حق خداوند در ابتدا و پس از آن خانواده ، اطرافیان و حتی زیر دستان را هم شامل می شود. رعایت انصاف و عدالت در حدود و مرزی که تعیین شده متعادل است و از حد آن بیشتر یا کمتر رفتن دور شدن از حد تعادل است . تأکید شده است حق زیر دستان و فقرا را حتی اگر دشمن باشند به انصاف و عدالت بدهید .رعایت انصاف و عدالت ، فردی و اجتماعی را شامل می گردد که مواجه شدن با افراد دیگر وحقوق آنها را پرداختن است که رشد فردی را نیز در بر خواهد داشت.

انصاف و عدالت از نگاه اندیشمندان

سقراط: عدالت را حسن و فضیلت نفس انسانی می داند و معتقد است که عدالت هم در نفس انسانیت یافت می شود هم در هییت اجتماع بهتر است. [1] افلاطون: تعویض امور به کسانی که لیاقت آن را دارند انصاف و عدالت است یعنی هر کاری برحسب لیاقت فردی به وی عطا شود.

ملاصدرا: انصاف و عدل نه به معنای رعایت است و بین این ، بلکه رعایت استحقاق هاست که اختلاف سطح در استحقاق کمال تفاوت موجودات را به دنبال داشته است.

ملا احمد نراقی : ایشان انصاف و عدالت را به معنای عمل کردن بر طبق معیار حساب شده و انجام تکالیف شریعت دانسته و می گوید : میزان عدل در وسط هر امری نیست مگر شریعت حقه الهیه و طریقه نبوی که از سرچشمه وحدت صادر شده. کما آن که میزان عدل است در جمیع چیزها.

شهید مطهری: شهید مطهری برای انصاف و عدل چند معنا ذکر کرده اند از جمله این که انصاف و عدالت عبارتست از آن استحقاق و حقی که هر بشری به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده است و به او داده است.

ایشان در جای دیگری عدالت را به معنای مساوات گرفته و می نویسد : معنی عدالت و مساوات که نا پستی و بلندی ها و بالا ها و پایین ها و تبعیض هایی که منشأش نسبت ها و عادات و یا زور و ظلم است باید محو شود و از بین برود و اما آن اختلاف ها وتفاوت ها که منشأش لیاقت و استعداد و عمل و کار و فعالیت افراد است باید محفوظ بماند .
به نظر می رسد بتوان تعریف دیگری برای انصاف و عدالت ارائه نمود که ترکیبی ازبرخی تعارف مزبور می باشد: »عدالت عبارتست از قرار گرفتن و گذاشتن هر چیزدر جای خود به گونه ای که حق آن ادا شود.«

در تعاریف ارائه شده انصاف و عدالت در جهت کرامت و حسن اخلاقی است و صفتی پسندیده است . اگر شخص در زندگی فردی و اجتماعی آن را رعایت و اجرا و عملی سازد می تواند به درجات والایی از کمال دست یابد و رعایت آندر بُعد فردی اثراتی دارد که در زندگی اجتماعی هم تأثیر گذار است.یعنی ابتدا خود فرد را شامل می شود و سپس اثرگذاریدر بُعد اجتماع و جامعه و دیگران را هم خواهد داشت.عدالت و انصاف ، بی نظمی ، تبعیض و تفاوت های نادرست را منظم می سازد و همانگونه که در سخنان امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نیز آمده است ، به مساوات رفتار کردن و بر اساس حق واقعی هر کس به او نگاه می شود.عدالت و انصاف امری فطری است که به همه انسان ها داده شده است که در عده ای کمتر و در عده ای ] با توجه به شرایطی که رعایت کرده اند[ بیشتررشد نموده است. نمونه بارز آن اهل بیت - علیهم السلام - و ازجمله امام علی علیه السلام می باشند که عین عدالت و انصاف هستند و در رعایت و اجرایی نمودن عدالت و انصاف اهتمام ویژه ای داشته اند که در این امر، غریب و آشنا نمی شناختند و برای همه به یک اندازه اهمیت می دادند.

انصاف و عدالت از منظر نهج البلاغه

حضرت علی علیه السلامدر سخنان دُر گونه خود ، عدالت و انصاف را در معناهای متعدد بیان نموده اند:

میانه روی و حفظ تعادل:

حضرت علی - ع - در قسمتی از بیانات خود، عدل را به معنای انصاف دانسته و می فرماید:

العَدلُ» الانصاف « عدل به معنای انصاف و انصاف میانه روی و تعادل است ؛ یعنی کاری عادلانه است که حد وسط را رعایت می کند و افراط و تفریط در آن معنا ندارد ، انصاف مصدر عربی به معنای قرار دادن، عدل و داوری کردن، دوستی کردن، به نتیجه رساندن و میانه روی است. در جای دیگر حضرت انصاف را زمام اختلاف و پراکندگی می داند.

انصاف در فهم مطلب:
در جای دیگر حضرت ، در توضیح معنای عدل و انصاف آن را برچهار قسم تقسیم می کنند و می فرمایند : عدل بر چهار شعبه است: بر فهمی، ژرف نگرند و دانشی پی به حقیقت ببرند و نیکو داوری فرمودند بر داوری استواربودن پس از آنکه فهمید به ژرف بودنش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید وآنکه بردبار بود تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامی زندگی نمود.امام علی علیه السلام در این سخن می خواهند مصادیق و ارکان عدالت و انصاف را بیان کنند یعنی عدالت در فهمیدن مطلب ، چنان باشد که با مطالعه و بررسی همراه بوده و فقط شنیدن محض و بیان کردن نباشد بلکه با تحقیق همراه باشد و فرد با تحقیق انجام داده شده از عنوان مطلب مطمئن شود ، چون در غیر این صورت عدالت و انصاف در کلام رعایت نمی شود. حضرت در این سخنان به نکته ای دیگر اشاره نموده اند و آن این است که تا از صحیح بودن مطلبی مطمین نشده اید آن را بیان نکنید ، به سخن همراه با تفکر هم بسیار تأکید شده است چون سخن شخص را به حقیقت رهنمون می سازد.نکته دیگر از سخنان حضرت این است که علم و دانش نیز بر اساس عدالت و انصاف باشد ، تا نتیجه آن رسیدن به حقیقت و سعادت گردد. حضرت ازآموختن هر علم و دانش منع نموده اند همچون علم ساحری زیرا کاری بیهوده است و هدفی به دنبال نخواهد داشت.

انصاف در قضاوت:
نکته دیگر که حضرت به آن اشاره نموده اند انصاف داشتن در قضاوت است. قضاوت امری است بسیار حساس که با قشر ظالم و مظلوم رو برو است و با رعایت عدل و انصاف حق به صاحب آن می رسد و ظلم نمی شود و حقی ضایع نمی گردد.

انصاف در صبر:
در قسمت دیگر حضرت علی علیه السلام تأکید بر صبررا عنوان نموده اند که در برابر بلا ها و امتحاناتی که ازسوی خداوند برای افراد مقدر می گردد بی تابی و ناسپاسی نکنند بلکه رفتاری صبورانه داشته باشند. انصاف در صبر موجب می شود که در برابر سختی ها مقاوم باشند و در نعمت ها شکر خداوند را به جای آورند و اطمینان داشته باشند که پس از هر سختی آسانی است.

پیامد انصاف و عدالت ،نظم امور
امام علی در بیان تفاوت عدل و انصاف فرمودند : عدل و انصاف قرار دادن هر چیز در جای مشخص شده است در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد . عدالت شامل تمام مردم است در حالی که بخشش گروهای خاص را شامل می شود . پس عدالت شریف تر و برتر است.رعایت عدالت و انصاف از تضییع حق جلوگیری می کند و هر چیز در موضع خود قرار می گیرد و امری عمومی است ، شامل قشر و طبقه خاصی نیست بلکه همه را در بر می گیرد .برقراری انصاف و عدالت از تضاد طبقاتی و ناهنجاری های اجتماعی که نتیجه تفاوت گذاشتن در بین اقشار مختلف است جلوگیری می کند

تساوی و برابری
در نهج البلاغه برای عدالت معنای تساوی عنوان شده است حضرت تقسیم اموال بیت المال در بین همه مردم و جلوگیری از ضایع شدن حقوق افراد در جامعه را از مهم ترین وظایف خود و هر حاکمی می دانند و بخشیدن اموال به غیر صاحب اصلی آن را ، نوعی اسراف می دانند . البته نسبت به تفاوت در ویژگی و استعداد افراد هم ، اهمیت می دادند. چنانچه در تقسیم بندی حق نظامیان و قاضیان تفاوت قایل بودند؛ یعنی برای هر گروهی با توجه به شرایط یکسانی که دارند حق آنها را می دهند.

حسن خلق نسبت به خدا و خلق
تعریف دیگری که حضرت بیان نموده اند سوء خلق نداشتن به خداوند و عدم تهمت به امور خلایق اوست. حضرت می فرمایند: توحید آن است که خدا را در وهم نیا وری و عدل آن است که او را متهم نسازی. [2] عدالت و انصاف این است که هیچ کس مورد اتهام و سوءخلق قرار داده نشود ، .همانطور که نسبت دادن امور نادرست به خداوند غیر عادلانه است ، در مورد انسان  اتهام و در نظر نداشتن اخلاق عدم رعایت عدل وانصاف است.

توحید به عدالت لطیف خداوند
دین اسلام یک دین کامل است که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه کرده است و برای انسان ارزش ویژه ای قایل است . توحید به عدالت ، از الطاف خداوند به بندگان خود است همانطور که در قران کریم آیات متعددی درباره رعایت عدالت و انصاف هست نشان از تأکید خالق هستی بر رعایت عدالت و انصاف دارد.امام علی علیه السلام هم عدالت و انصاف را امری بسیار با ارزش و مهم می دانند و هیچ جایگزینی برای آن قایل نیستند حضرت عدالت را محکم ترین بنیاد معرفی می کند. [3]حضرت رعایت عدالت و انصاف را موجب رونق زندگی دانسته و ثمره آن را دوری از ستم و گناه می دانند و روشنی چراغ اسلام معرفی می کنند . عدالت همچون ستونی است که فشار ها را تحمل کرده و از فرو ریختن جلوگیری می کند زندگی هم بر اساس عدالت استوار است با ارزش محکم دینی محکم است و ارزش خواهد داشت . زندگی که زندگی فردی و اجتماعی را شامل است و خود حوزه های گوناگونی را زیر مجموعه دارد که همه در گرو عدالت و انصاف می باشد و حتی دین بدون رعایت عدالت و انصاف جایگاهی نخواهد داشت. عدالت ملازماتی دارد که در صورت وجود آنها ، به معنای واقعی تحقق خواهد یافت و بدون آن ارزشی ندارد.

پایبندی به عهد و پیمان
اساسی ترین ملازمات عدالت و تحقق آن عدالت فردی، اجتماعی، عدالت مدیریتی و عدالت سیاسی ، عدالت اقتصادی، حقوقی فرهنگی، قضائی است ، نکته دیگر این است که باید بستر عدالت فراهم شود تا انصاف و عدل محقق گردد.

عدالت اجتماعی
عدالت به دو نوع فردی و اجتماعی تقسیم می شود . عدالت فردی مراقبات شخص در رابطه با خود در رعایت انصاف و عدالت را شامل می شود ؛ یعنی همه امور او ار از اخلاق و اعمال وگفتار را در بر می گیرد و ثمره رعایت عدالت و انصاف فردی ، عدالت اجتماعی است. وقتی فردی خود را ملزم به رعایت اصولی در باب عدالت فردی می داند زمینه پیدایش عدالت اجتماعی را فراهم می کند. اصل و اساس جامعه از تک تک افراد تشکیل شده است که مجموع افراد جامعه را

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید