بخشی از مقاله

بررسي تحليلي مباني ، اصول و روشهـاي تربيت سياسي از منظر امـام علـي (ع ) در نهج البلاغه
چکيده
در پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي و استفاده از تحليل محتوا، مبـاني ، اصـول و روشهـاي تربيت سياسي از منظر امام علي (ع) مورد بررسي قرار گرفته است .
مباني تربيت از منظر امام علي (ع) شامل نه مبنا به اين شرح است : عبوديت و بندگي خداوند متعـال، اعتدال، مدنيت ، تاثير محيط ، انديشه ورزي، کرامت ، آزادي و اختيار، ضعف و جاذبه احسان مي باشد.
٢. درمبناي عبوديت و بندگي خداوند متعال، اصول پنج گانه تربيتي شامل خـدا محـوري، اعتقاد به عالم آخرت و زندگي پس از مرگ، محوريت ديـن در همـه امـور زنـدگاني از جمله سیاست (جدائي ناپذيري دين از سياست ) و حاکميت اخلاق است .
٣. در مبناي توازن، اصول سـه گانه تربیتی شامل عدالت ، ، محوريت قانون، و شايسته سالاري است .
٤. درمبناي مدنيت ، اصول سـه گانـه تربيتـي شامل مردم سالاري، سـامان بخـشي وضـعيت اقتـصادي و اجتمـاعي جامعـه و تـأمين امنيـت اسـت .
٥. درمبناي تاثير محيط ، اصول دو گانه تربيتي شامل ، اصلاح شرايط و ايجاد زمينه است .
٦. در مبناي انديشه ورزي، اصول دوگانه تربيت شامل تعقل و تفکر و کسب بيـنش اسـت .
٧. مبنـاي کرامـت شـامل اصل عزت است .
٨. مبناي آزادي و اختيار شامل اصل تشبه به ابرار است
٩. مبناي ضعف شامل اصل تساهل است
١٠. مبناي جاذبه احسان شامل اصل فضل است
١١. نه مبنا و ٢٢ اصل ذکر شده مجموعاً ٧٩ روش تربيتي استخراج شده دارند.
کليد واژه ها: امام علي (ع)، نهج البلاغه ، تربيت سياسي ، مباني تربيت ، اصول تربيت ، روشهاي تربيت

مقدمه
سياست و تدبير جامعه چون از مهـم تـرين مـسائل حيـاتي انسان است ، همواره سـرلوحه انديـشه و برنامـة پيـامبران، امامان، صالحان و انديشمندان جامعه بوده اسـت . نيـاز بـه دستگاه حکومتي و نظم اجتماعي در همه دورانهاي تاريخ باعث شده است که هيچ گاه جوامع فاقد نهاد حکومـت و دستگاه رهبري و مديريت سياسي و اجتماعي نباشند. والبته يکي از عواملي که مي تواند از استمرار حاکميت سياسي به نحو مطلوب پشتيباني وحمايت کند، نظام تعليم وتربيـت است که با دارا بودن دست آوردهاي عمده براي نظـامهـاي سياسي در اموري هم چون جامعه پذيري سياسي ، آشناسازي نسل نو با فرهنگ سياسي حاکم ، ايجاد يگانگي سياسـي در جامعـه ، ايجـاد زمينـه بـراي تـشکيل نهادهـا و مؤسـسات سياسي ، تربيت هواداران سياسي و همچنين به منزلة وسيلة تربيت سياسي براي اعمال پنهان قدرت و کنترل اجتمـاعي و فکري جامعه ، نمي تواند از نگاه و منظر حاکمـان بـه دور باشد. اهميت اين مسئله باعث شده است که امروزه تعلـيم و تربيت اساساً وظيفه اي اجتمـاعي تلقـي شـود و مـستلزم توجه جدي حکومتها و البتـه تـا حـد بـسيار زيـادي تـابع سياست هاي آنان باشد.
تربيت سياسي به معناي« فرآيند مستمر يادگيري که بـه وسيلة آن افراد با نظام سياسي ، و نقش هاي سياسي خود در جامعه آشنا مي شـوند و بـا هـدف شـکل دادن بـه افکـار، نگرش ها و رفتارهاي افراد در قالب هاي سياسي ـ اجتماعي مورد نظر تا بتوانند ارزشهـاي نظـام سياسـي را جـذب و خود ر با آنها منطبق سازند [ ١ ] »، از کارکردهاي مهم تعليم و تربيت است که متفکران و انديشمندان علوم اجتماعي در بــارة آن ديــدگاههاي گونــاگوني مطــرح کــردهانــد و از مــشهورترين آن هــا مــي تــوان بــه نظريــة محافظــه کــاري (Conservative Approach) در تربيت سياسي ، نظرية انتقادي (Critical Theory) در تربيت سياسي ، نظرية دموکراتيـک در تربيت سياسي و ديدگاه پست مدرنيـسم (Postmodernism) در تربيت سياسي اشاره کرد.
نظرية محافظه کاري در تربيت سياسـي ، بـه طـورکلي «مدافع وضع موجود » است و سعي مي کنـد بـا رام کـر دن زمان حال، آينده اي رام شده را نيز پديـد آورد [ ٢ ]. از ايـن ديدگاه، تعليم و تربيت در فرآيند جامعـه پـذيري سياسـي نقش عمد اي در کنترل اجتمـاعي و حفـظ وضـع سياسـي موجود ايفا مي کند [ ٣ و ٤ ] از محققاني که بر فرآيند «کنترل اجتماعي » (Socical Contorol) بـا بهـرهگيـري از آمـوزش و پرورش تاکيد مـي ورزنـد ، دور کـيم و پارسـونز (Parsons) هــستند [ ٥ و ٦ ] از نظــر پارســونز در درون نظــام سياســي ، ارزشــها و هنجارهــا اســاس اطاعــت سياســي را تــشکيل مي دهند [ ٧] سـيلبرمن (Silberman) نيـز بيـان مـي دارد کـه مهم ترين دغدغة آموزش و پروش بايدايجاد نظم و کنتـرل اجتماعي باشد [ 8]. همچنين نقش محافظه کارانـه مـدارس تاييد گودمن (Goodman) است [ 9]. (Harris)
هم نقش آموزش و پروش را عامـل «کنتـرل اجتمـاعي » در نظر مي گيرد که سعي دارد تا حد زيادي با القاي دانـش هـا، مهارتها و نگرشهايي به دانش آموزان، آنان را به عنـوان شهروند آينده، آماده سازد [١٠].
از جملـــه ديـــدگاههاي مهمـــي کـــه از کـــارکرد محافظه کارانه در تعليم وتربيت حمايت مي کنند مي توان به ديــدگاههاي «انتقــال فرهنگــي (Cultural Transmission)»، «کـــارکرد گرايـــي (Functionalism)» و «نظريـــه انطبـــاق (Correspondence Theory)» اشـاره کــرد [١١و١٢]. اجمـالا بايد گفت که رويکرد محافظه کاري داراي ديدگاهي بيشتر جامعه شناختي است و نگرش انفعالي و جامعه پذيرانه بـه موضوع تربيت سياسي دارد و برمبناي ايـن ديـدگاه، نظـام تربيتي بي طرف وجود ندارد، بلکه نهادهـاي تربيـت بايـد عموماً براي حفظ وضع موجود تلاش کنند.
معتقدان به ديدگاه نظرية انتقـادي در تربيـت سياسـي ، دستگاه تعليم وتربيـت را وسـيله اي بـراي مهـار فرهنگـي وسياسي نسل نو تلقي مي کنند و معتقدند که بايد از قفـس آهنين آن فراتررفت [١٣].ِ ِِاين جهت گيري که مدافع نوعي تربيت آگاهانه و انقلابي است ، اساساً ريشه در انديشه هـاي مارکسيسم دارد [١٤] کـه هـدفهـاي تربيـت سياسـي آن ، تربيت افـراد بـه شـکلي « انتقـادي» (Critical)، «خودآگـاه» (self–Conscious) و داراي«فعاليــــت رهــــايي بخــــش » (emancipating Activity) است [١٥].
در نظرية دموکراتيـک در تربيـت سياسـي ، آمـوزش و پرورش علاوه بر اين که نوعي جهت گيـري محافظـه کارانـه دارد، در عين حال به دنبال تربيـت شـهرونداني مـستقل و انتقادي نيز هست . ديوئي از حاميان اصلي اين نظريه اسـت [١٦]. رايبا نيز معتقد است که پيشرفت و دموکراسي به هم متکــي هــستند و تربيــت ، هــم آنهــا را مــورد حمايــت قرارمي دهد و هم کارکردهاي پيشرفت و توسعه دموکراسي ر به ارزشهاي انساني پيوند مي زند [١٧]. مبناي اين نظريه ، شهروند در يک نظام دموکراسي بايد از سطح آگاهي بالايي دربارة سياست و طرز کار آن برخوردار باشد، بتواند به نقد واقعيـت هـاي سياسـي بپـردازد، بـر تـصميمات حکومـت تـــأثير بگـــذارد، بـــه موســـسات و قـــوانين حکـــومتي اطمينان عميق داشته باشـد ، بـه بنيـان و اسـاس حکومـت دموکراتيک، ، و نه لزوماً صـاحبان موقعيـت هـا و مقـامهـاي سياسي ، وفادار باشد و نقش فعالي در مس ائل سياسي جامعه بازي کند [١٨ ].
تعليم و تربيت از ديدگاه پست مدرن، علاوه بـر آن کـه بر افق هاي وسـيع تـر معرفتـي و انـسان شـناختي ، جهـان شناختي و جامعه شناختي تأکيد مي کند، مايه هاي انتقادي و دموکراتيک نيز دارد [١٩ ]. انتقاد همه جانبة پست مـدرن از دوران مدرنيته و همة عناصر فرهنگي ، اجتماعي و آموزشي آن بيانگر مايه هـاي انتقـادي ايـن نظريـه اسـت . تاکيـد بـر عدالت ، آزاد سازي، احساس همدردي ب ه نظريـ ة انتقـادي شباهت دارد و تکيه بر تکثر گرايي فرهنگي ، برابري، رشـد و تحــول و اجتنــاب از اســتيلاي فرهنگــي خــاص نيــز از مايه هاي دموکراتيک آن است [١١ ].
بررسي نظريه هاي تربيت سياسـي مطـرح شـده نـشان مي دهد که با اين نظريه ها وجود اختلافهـاي ظـاهري در اهــداف، وســايل ، محــيط ، شــرايط تــاريخي وسياســي و اجتماعي ، همگي تقريباً غايت مشترکي دارند و آن «تربيـت شهروندشايسته » است ، هر چند که شهروند شايسته از منظر آنان تفاوت هاي جدي با يکديگر دارد. امادر حوزة نگـرش ديني که حکومت وسـيله اي مقـدس بـراي رسـيدن بـه اهداف و مقاصد عالي و تأمين مـصالح و نيازمنـديهـاي مادي و معنوي مي داند، حکومت و سياسـت و هـر آن چـه تابع و همسو با آن قرار است ، چيزي جـز وسـيله اي بـراي رسيدن به «کمال» نيست و طبعـا هم ة اهـداف حکومـت ، حتي اهداف به ظـاهر مـادي و دنيـوي نيـز در اسـلام ، در خدمت اين غايت والا قرار مي گيرد. اسلام داراي هـدف و افق ديد بسيار وسيعي چون آماده ساختن و تربيـت کـردن «انسان صالح » براي قرب الهي است و بي ترديد اين غايـت محدود به مکـان ، زمـان ، اجتمـاع ، گـروه و دسـته خاصـي نيست . تفاوت نظرية تربيتي اسلام با نظريه هاي فوق نيز در همين غايت تربيت است و به اين دليل براي تدوين مباني ، اصول و روش هاي تربيت اسلامي نمي توان از اين نظريه ها طرفي بست .
امامعلي عليه السلام به عنـوان يـک حـاکم اسـلامي و انساني کامل کـه پـرورش يافتـه مکتـب وحی اسـت ، در حکومت بدنبال تحقق اهداف والايي چون اقامـه حـق و عدل(نهج البلاغه (نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتي ، انتـشارات دکتر اکبر رهنما و همکاران اميــر المــومنين ، قــم ، ١٣٨١) ، خطبــه ١٢٩)، بــاز گردانــدن نشانه هاي فراموش شده و احکام تعطيل شده دين ، اصـلاح شهرها، امان يـافتن مظلومـان و محرومـان (همـان، خطبـه ٢٠٥)، عمل بر طبـق کتـاب خـدا و سـيرة پيـامبر (همـان، خطبه ٢٣٣)، دفع باطل و گرفتن حقـوق محرومـان(همـان، نامه ٤٥) است ، و در کنار آن ، قانون مداري درحکومـت آن حضرت، مردمگرايي در سيرة سياسي ايشان، تقدم ارزشها بر اصل حکومت ، صـراحت در گفتـار و رفتـار و دوري از فريب و خدعه و عدالت محوري براي تحقق اهداف الهـي در زمين ، دوران پنج سـاله حکومـت ايـشان را نمونـة بـي نظيري از حکومت براي هدايت مردم بـه سـوي کمـال در هميشة تاريخ تبـديل کـرده اسـت . تحقـق اهـداف چنـين حکومتي بي گمان جز با انتخاب افرادي لايق و شايسته بـه عنوان کارگزار، و توجه به تربيت سياسـي مـستمر آنـان و آموزش مـردم بـه عنـوان بـزرگتـرين حاميـان حکومـت امکانپذير نيست . امام علي عليه الـسلام بـه ايـن امـر مهـم توجه داشتند و افرادي را تربيت کردند که جـز بـه رضـاي خد و خدمت به خلق به چيز ديگـري نمـي انديـشيدند، از جمله افرادي چون مالک اشتر و محمدبن ابي بکر [٢٠].
امام علي عليه السلام قبل از آنکه يک حاکم باشد، يک پيشواي ديني و امام معـصوم اسـت کـه در مکتـب وحـي پرورش يافته است . حکومت ايشان حکومتي ديني ، منطبـق بر اهداف و آرمانهاي الهي براي بشر اسـت . هـدف همـة آرمانهاي اين حکومت نيز نيل جامعه و افراد آن به کمـال است . لذا بسيار بديهي است که سازوکارهاي تربيتي مـورد استفادة آن براي تربيت شهروندان و کارگزاران، با آنچه در نظريه ها و مکاتب تربيتي وابسته بـه افکـار بـشري مطـرح مي شود و هدف آن «تربيت شهروند شايسته » است ، منطبق نباشـد، اگرچـه گــاه بعـضي از اهـداف، مبـاني ، اصـول و روشهاي به کار گرفته شده در اين مکاتب ، نسخة بـدل يـا لااقل شبيه همان هايي است که در حکومـت علـوي مـورد اسـتفاده قـرار گرفتـه اسـت (شـايان ذکـر اسـت ، کـه عمـر باقدمت ترين اين نظريه ها به زحمت به ٤٠٠ سال مـي رسـد. در حاليکه حکومت علوي، بـيش ار ١٣٦٠ سـال پـيش ، بـه تربيـت کارگزاران و شهروندان صالح توجه داشته و عمل کرده است ).
بنابه دلايل مختلفي که ذکر آن در اين مقاله نمي گنجـد، در زمينة تربيت سياسي از ديدگاه اسلامي ، در داخل کشور پژوهش هاي معدودي صورت گرفته است که همانهـا نيـز به بحث در خصوص روش ها محدود مـي شـو ند، ازجملـه مزروقي به بررسي تربيت سياسـي از ديـدگاههاي مختلـف وهمچنين تبيين تربيت سياسي در اسلام ( مکتـب تـشيع )، نقش و جايگاه تربيت سياسي در نظـام رسـمي آمـوزش و پرورش پرداخته و بـا تکيـه بـر لـزوم جـدي گـرفتن ايـن موضوع و جاي خالي آن در آموزش و پرورش کـشورمان، برنامه اي درسـي در ايـن مـورد تـدوين کـرده اسـت [ ١ ].
محمدي در پژوهش خود با معرفي مباني تربيت اجتماعي ، به تبيين جايگاه تربيت اجتماعي در نهج البلا غـه پرداختـه است [٢١ ]. رهنما در مقاله خود معتقد است که ايمـان بـه خدا، مبارزه بانفس ، عدالت ورزي و فقرستيزي؛ امانت داري در مديريت ، سعه صدر و الگو بودن رهبر و مـدير جامعـة اسلامي ، ازخطوط کلي تربيت سياسي و اخلاقي مـديران از ديدگاه امامعلي عليه السلام اسـت [٢٢ ].رحمـاني دربـارة نکات مؤثر در پروش نيروي انساني از ديدگاه امـام علـي عليه السلام به مواردي از قبيل : برخورد منصفانه با کارمنـد، توجه به وضعیت معیشتی کارکنان، توانايي انـسجام دهـي و حفظ گروه ونظاير اين ها اشاره کـرده اسـت وآنهـا را
در پرورش نيروي انساني موثر مي داند [٢٣]. احساني به هدف تربيت سياسي در مکاتب مختلف اشاره کـرده اسـت و بـه حدود و ثغور تربيت سياسي مي پردازد، آن گاه عوامل م ؤثر بــر تربيــت سياســي را برشــمرده و در آخــر نگــاهي بــه روشهـاي تربيـت سياسـي بـا تأکيـد بـر نظـر امـام علـي عليه السلام دارد [٢٤ ]. عثمـان ، درمقالـ ة خـود درخـصوص اصول تربيت سياسي در تفکر اسلامي ، مواردي را برشمرده است [٢٥ ].
به نظر ما، چون از صدر اسلام تـاکنون تنهـا حکومـت پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله و امـام علـي عليـه الـسلام واجد تمامي شرايط به کمال رساندن جامعه اسلامي بود اند و مباني نظري لازم براي تربيت سياسي آحاد جامعه را نيـز بايد در تعليمات سياسـي ايـن بزرگـواران دربـار ة مـردم و کارگزاران جستجو کرد و نيز از آن جـا کـه حکومـت امـام علي عليه السلام از نظر وسعت و داشتن کارگزاران متعـدد، بيش تر شبيه حکومت هاي فعلي جهان معاصر اسـت ، نظـام اسلامي مي تواند و بايد، با الگـوگرفتن از حکومـت علـوي زمينه و شرايط لازم را براي تربيت سياسي شهروندان خود فراهم کند. با در نظر داشـتن تفـاوت ميـان مبـاني تربيـت سياسي از منظر امام علي عليه السلام با آنچه در نظريه هـاي تربيت سياسي مکاتب ديگـر مطـرح اسـت ، بـراي درک و تبيين تربيـت سياسـي اسـلا آنهـم از منظـر امـام علـي عليه السلام، نمي تـوان از نظريـه هـاي تربيـت سياسـي کـه انديشمندان غربي مطرح کردهاند، چندان بهرهاي بـرد. لـذا براي تبيين تربيت سياسي از منظر امـام علـي عليـه الـسلام، سؤالهاي پژوهشي به صورت زير تدوين و مورد بررسـي قرار گرفته اند.
١. مباني تربيت سياسي از منظر امام علي عليـه الـسلام چيست ؟
٢. هر يک ازمباني تربيت سياسي ازمنظر امام علي عليه السلام شامل چه اصـولي (بـه قـانونمنـديهـاي مربـوط بـه موجودات (انسان ) گفته مي شود که در آن سازوکارهاي تغيير و تغير مورد توجه قرار مي گيرد و قواعد و دستورالعمل هاي ايجاد يا کنترل تغيير برگرفته از همين سازوکارهاست . مباني در علـوم تربيتي به صورت قضيه هاي حاوي «هست » بيان مي شـود [٢٦]) است ؟
٣. ازمنظر امام علي عليه السلام هر يک ازاصول مطرح شـــده در تربيـــت سياســـي شـــامل چـــه روشهـــايي
(دستورالعمل هايي هستند که به ما مـي گوينـد بـراي رسـيدن بـه مقصد و مقصود مورد نظر چه بايد بکنـيم [٢٦]. دربـارة رابطـة مبـاني و اصـول بايـد توجـه کـرد کـه ، اصـول بـه مبـاني تکيـه دارنــد و روشهــا نيــز بــر اصــول مبتنــي انــد. البتــه اصــول و روشها از يک سـنخ انـد، زيـرا هـر دو دسـتورالعمل هـستند و به ما مي گويند که براي رسيدن به مقصد و مقصود مورد نظر چه بايــد بکنــيم ، امــا تفــاوت آنهــا در ايــن اســت کــه اصــول، دستورالعمل هاي کلي اند و روشها، دستورالعمل هاي جزيي تـر.)
است ؟
روش پژوهش
روش پـژوهش حاضـر توصـيفي تحليلـي از نـوع تحليـل محتواست و طي آن، مفاد خطبه ها، نامه ها و حکمـت هـاي امام علي عليه الـسلام در نهـج البلاغـه مـورد تحليـل قـرار گرفته است .
جامعة نمونه و روش نمونه گيري جامعة آماري پژوهش شامل ، متن خطبه ها، نامـه هـا و حکمتهاي امام علي عليه السلام در نهج البلاغه بـوده اسـت .
در اين پژوهش به دليل لزوم جامعيت نمونه ، نمونـه گيـري انجام نشده و کل جامعه آماري مورد بررسي وتحليل قـرار گرفته است .

ابزار گردآوري داده ها
از فرم وارسي باز و بدون پيش سازمان يافتگي استفاده شد که در آن، شش مکان براي ثبـت آدرس، مـتن عربـي ، متن فارسي ، مباني ، اصول و روشها تعبيه شده بـود . واحـد تحليــل محتــوي مجموعــة جمــلات، عبــارات ومــضامين موجود در خطبـه هـ ، نامـه هـا و حکمـت هـاي امـام علـي عليه الـسلام در نهـج البلاغـه بـوده اسـت . روايـي ابـزار را صاحب نظران انجام داده اند و پايايي آن با محاسبة ضـريب همبستگي داد هاي حاصل از تحليل اوليـه بـا تحليلـي کـه متخصصين ديگر انجام داد اند، به دست آمدکـه نتيجـة آن برابر با ٧٦ .٠ بوده است .
شيوه اجراء و مراحـل انجـام پـژوهش (در تـدوين مبـاني ، اصـــول و روشهـــاي تربيـــت سياســـي در ايـــن پـــژوهش از شـــيوهاي کـــه آقـــاي دکتـــر خـــسرو بـــاقري در کتـــاب «نگاهي دوباره به نعليم و تربيت اسلامي » مطـرح کـردهانـد نيـز استفاده شده است ) بــا اســتفاده از فــرم وارســي بــه تحليــل محتــوي جمــلات، عبــارات و مــضامين مربــوط بــه خطبــه هــا، نامــه هــا و حکمــت هــاي امــام علــي عليــه الــسلام در نهج البلاغه (نهج البلاغه مورد استفاده در ايـن پـژوهش ، ترجمـة محمــد دشــتي ، انتــشارات مؤســسة تحقيقــاتي اميرالمــومنين عليه السلام در سال ١٣٨٢ در شهر قم بوده است .) پرداخته شد.
بر اين اساس، پس از مشاهدة جملات، عبارات و مـضامين همسو با هر يک از سه زمينة مذکور، موارد فوق به تفکيک و با توجه بـه شـش مـورد گفتـه شـده در ابـزار پـژوهش درج شد.
روش تحليل داده ها
در تحليل ، داده هاي حاصل از ابزار پژوهش به تفکيـک در سه زمينة مذکور طبقه بندي و در جداول مرتبط منعتکس شد؛ هر يک از جداول نيـز بـه صـورت کيفـي شـرح داده شد اند.
.

يافته هاي پژوهش
بررسي سؤال اول پژوهش
مباني تربيت از منظر امام علي عليه السلام چيست ؟
بنابر نتايج تحليل هاي انجام شـده در خـصوص مبـاني تربيت از منظر امام علي عليه السلام و طبقه بنـدي آن هـا در جداول شمارة يک تا نه پژوهش ، نه مبناي تربيت از منظـر امام علي عليه السلام شناسايي شد که عبارتاند از: عبوديت و بندگي خداونـد متعـال، اعتـدال، مـدنيت ، ت أثير محـيط ، انديشه ورزي، کرامـت ، آزادي و اختيـار، ضـعف و جاذبـه احسان (جداول شماره يک تا نه در شرح س ؤالهـاي دوم وسوم پژوهش ). (از آنجا که بين يافته هاي مرتبط با سه سـؤال پژوهش پيوستگي وجود دارد و ذکر مبـاني آنهـا در ايـن جـا و مجدداً تکرار آنها در شرح يافته هـاي سـؤالهـاي دوم و سـوم، مطلوب نيست ، در اين جا از درج مطالب مذکور پرهيز شده و با توجه به شرح کامل آنها طي بررسـي سـؤالهـاي دوم و سـوم صرفاً به ذکر آنها بسنده شده است
بررسي سؤالهاي دوم و سوم پژوهش (بنابر شرح بند فوق، به دليل پيوسـتگي تحليـل دادههـا و توضـيح يافتـه هـا، در اين جا نيز يافته هاي سؤالهاي دوم و سوم هم زمان مطـرح شـده است .)
٢. هر يک ازمباني تربيت سياسي ازمنظر امام علي عليه السلام شامل چه اصولي است ؟
٣. ازمنظر امام علي عليه السلام هر يک ازاصول مطرح شده در تربيت سياسي شـامل چـه روش هـايي در تربيـت سياسي است ؟
نتايج حاصـل از تحليـل ، بيـانگر آن اسـت کـه تربيـت سياسي از منظر امام علي عليه السلام داراي نه مبناسـت کـه عبارتاند از: عبوديت و بنـدگي خداونـد متعـال، اعتـدال، مدنيت ، تأثير محيط ، انديشه ورزي، کرامت ، آزادي و اختيار، ضعف و جاذبه احـسان. در اينجـا پـس از ذکـر هريـک از مباني مذکور، اصول تربيت سياسي مطرح شده در هر يـک از مباني و سپس ، روشهاي تربيتي مربـوط بـه هـر اصـل ، مطرح و بحث خواهد شد.


١. مبناي عبوديت و بندگي خداوند متعال
قرآن مجيد هدف از خلقت آدمي را چنين بيان مي دارد
«و ما خلقت الجن ولانس الا ليعبدون» (قرآن مجيد، ذاريات، ٥٦). عبادت غايـت خلقـت انـسان اسـت . قُقُُقـلِ ِِِانََََ صَـلاتي وُنسکُي و مَحياي و مَماتي لله رَََبِِِ العـاَلمّين (همـان، سـوره انعام، آية ١٦٢). بگو در حقيقت نماز مـن و عبـادات مـن و زندگي و مرگ من براي خدا پروردگار جهانيان است . امام علي عليه السلام نيز که از مخلـص تـرين پـرورش يافتگـان مکتب الهي است ، هدف اول وآخر از تربيت انسان را قرب الهي و عبوديت پرودگار متعـال مـي دانـد . و در ايـن بـاره مي فرمايند « دنيا و آخرت، خداوند را فرمانبـردار اسـت و سر رشته هر دو به دست اوست » (خطبـه ٣٣، ص١٧٧، پ (مخفف کلمه پاراگراف است ) ٤) (نهج البلاغـه ، ترجمـه محمـد دشتي ، (١٣٨٣) چـاپ دوم، قـم ، موسـسه فرهنگـي تحقيقـاتي اميرالمومنين ). بندگي و عبوديت خداوند متعال صفتي است که امام علي عليه السلام آن را اولين برجستگي رسـول خـدا
صلي الله و عليه و آله مي داند و در معرفي ايشان مي گويند:

«شهادت مي دهم که محمد صلي الله و عليه و آله بندة خـدا و فرستاده اوست . »(خطبه ٢ص ٢٧، ٤پ ).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید