بخشی از مقاله

چکیده

تاریخ جهانگشا را باید بالاترین نمونه تاریخ نویسی فنی به شمار آورد که به سیاق ادبی نگاشته شده است. بیشترین کارکرد در ادبی شدن نثر جهانگشا استفاده از صناعات ادبی و به طور ویژه سجع است که خود نمونه ی بارزی از شیوهی زیبایی آفرینی در سخن می باشد.سجع از جمله آرایه های لفظی است که آهنگی خاص به کلام می بخشد.هم از این روست که در زیباشناسی آوایی نثر جایگاهی برجسته دارد بررسی مسائل زیباشناسانه درنثر فنی را باید درکاربرد سجع جستجو کرد. این تحقیق که به شیوه ی توصیفی - تحلیلی واستفاده از منابع کتابخانهای فراهم امده است، ویژگیهای زیبایی شناسانه در اثررا برمبنای نوع سجع پردازی و جنبههای موسیقایی آن بررسی می نماید.

مقدمه

» قرون هفتم و هشتم هجری را باید دوران پارادوکسیکال نثر نویسی فارسی دانست . دورانی که در آن نثر فارسی از یک سوبا ورود نثر صوفیانه به ساده نویسی متمایل است واز دیگر سوی دیگر با پیروی از شعریا رقابت با آن به سوی نثر بلاغی وهنری و رویکردی گسترده برای آرایش های کلامی گرایش دارد .این ویژگی در متون تاریخی نمودی آشکار دارد .روزگار حکومت ایلخانی را باید دوران رشد نثر نویسی نیز دانست

تاریخ جهانگشا در دوره ای نوشته شده که نثر فنی به پیروی از شعر به سوی زیباتر شدن گام برداشته است و در این میان ، تاریخ نگارانی چون جوینی رانیز تحت تأثیر قرار داده است تا آنجا که تاریخ جهانگشای جوینی را باید اوج تاریخ نویسی فنی فارسی دانست . » نثر فنی در یک کلام نثری است که می خواهد تشبه به شعر کند و بدین لحاظ هم از نظر زبان و هم از نظر تفکرو هم از نظر مختصات ادبی دیگر نمی توان دقیقا آن را نثر دانست که هدف آن تفهیم و تفاهم و انتقال پیام به صورت مستقیم است بلکه نثری است شعر وار که مخیل است و زبان تصویری دارد و سرشار از صنایع ادبی است

سبک نثر تاریخ جهانگشای جوینی به قول بهار» به شیوه و سبک منشیانه با تصرفاتی تازه است 

جوینی می کوشید با استفاده از ابزارهای هنری خود را صاحب سبک نشان دهد .ساختاری که بر پایه آن نثر تاریخی جهانگشا شکل گرفته ،ساختاری ادبی است که صنایع بدیعی و به خصوص آرابه ی لفظ آن را به لحاظ اصول زیبایی شناسی برجسته می سازد .

از آنجا که بررسی مسائل زیباشناسانه درنثر فنی را باید درکاربرد سجع جستجو کرد.این پژوهش می کوشد تا با توجه به کاربرد صنعت بدیع و به طور خاص سجع پردازی در تاریخ جهانگشا تحلیلی زیباشناسانه بر این مورد داشته باشد وجلوه های هنری آن را آشکار سازد .

شناخت نثر مسجع

نثر مسجع کلامی آهنگین است و درعلم بدیع عبارتست از آوردن دو کلمه ی هماهنگ در پایان جمله ها و قرینه های نثر که از نظر وزن و حرف آخربایکی از این دو یکسان باشد. »در تقسیم بندی آرایه ها، سجع در ردیف آرایه های لفظی قرار می گیرد. سجع به عنوان آرایش بدیعی، علاوه برافزودن تاثیر خیال انگیزی کلام، آن را از حد شایع و متداول فراتر می برد، از این رو به آن نثر شاعرانه نیز می گویند

برخی ازمحققان مساله را این طور بیان داشتند که شاید نثر موزون ومسجع نوع سومی ازکلام است»مبنای چنین اظهار نظری، بسامد بالای فواصل در قرآن مجید بود و دیگر مربوط می شد به فصاحت و بلاغت این نوع آیات که درآنها سجع به کار رفته بود و نیز ناظر به ساختار صوری ومعنوی آیات قرآن کریم که براین اساس ، بانسجامی خاص در ارتباط بین اجزا و کلیت قرآن تناسب به وجود آمده است

همچنین براین مبنا، می توان دریافت که آثارمشهور ادبی در حوزه زبان و ادبیات فارسی که تحت تاثیراین شیوه به وجود آمدند، متاثر ازدیدگاه بلاغیونی بودند که مبنای قضاوت آنان در باب این نوع نثر،پژوهشهای قرآنی بوده است.اما به زعم محققان در زبان وادبیات فارسی»نثر مسجع علاوه براساس و مبنای مذهبی، یک ریشه قدیم ملی هم دارد که لحن خسروانی و شعر فارسی معمول عهد ساسانی است

» از قرن ششم به بعد سجع که اکثر علمای بلاغت آن را ستوده و از عوامل رونق کلام دانسته اند، در نثر شیوع یافت ونویسندگان آن را در اقسام مختلف نثر به کارگرفتند؛بهگونه ای که اواخرقرن هفتم، سجع به غایت تکلف ونیزکمال خود رسید و در تاریخ جهانگشای نیزجای جای سجع و موازنه به چشم می خورد

زیبایی شناسی سجع

»سجع پردازی درهمه ی انواع نثرنه زیباست ونه نامطلوب بستگی دارد که نویسنده در تلفیق کلام خویش، رابطه ی استوار و تنگاتنگی میان لفظ و معنا برقرار سازد به نحوی که نه لفظ خدشه دار گردد و نه معنا معیوب ونارسا به نظر آید و نه ترکیب کلمات درکلام صدمه ببیند

»  سجع نثر عادی را به نثر شاعرانه تغییر می دهد و آن را هنری می کند .از همین روی گفته اند که سجع اساس نثر فنی و مقامه نویسی در زبان عربی و فارسی است

ویژگی های زیباشناسانه ی سجع پردازی درچگونگی به کار گیری انواع سجع ، موسیقی کلام و چگونگی گزینش واژگان تحلیل و تفسیر می شود .

»سجع یکی ازترفندهای زیباوگوش نواز است و در گذشته آثار ارزنده ای به نثرمسجع فارسی نوشته شده است. مانند مناجاتهای خواجه عبداالله انصاری وبه ویژه گلستان سعدی ، وحیدیان کامیار در تبیین زیبایی های سجع در کتاب بدیع از دیدگاه زیباشناسی با ذکر مثالی ازسعدی "حالی که من این سخن بگفتم دامن گل بریخت ودر دامنم اویخت" زیبایی سجع در این مثال را به چهار دلیل زیر می داند:

.1"وقتی سخن مسجع مذکور رامی خوانیم ، قبل از رسیدن به واژه "آویخت"زیبایی ندارد، همین که واژه " آویخت"را می خوانیم هنوز زنگ واژه "ریخت"درگوش طنین افکن است، لذا واژه آویخت واژه ریخت را در ذهن تداعی می کند و دریافت این هم آوایی را نوازش می دهد.

..2واژهای ریخت وآویخت در عین اختلاف - کثرت - باهم وحدت دارند و انسان همیشه از دریافت و ایجاد وحدت درعین کثرت لذت می برد.

.3درسجع قرینه سازی اهمیت بسیار دارد چندان که اگر قرینه سازی آن مختل شود بیشترین زیبایی آن از میان می رود. .4وجود واژهای سجع دارسبب یگانه سازی وغرابت سخن می شود. لذا برجستگی خاص به سخن به ویژه به واژهای سجع دار وهم به معنی آنها می بخشد یکی دیگر ازنکاتی که وحیدیان کامیار در تشخیص زیبایی شناسی سجع ملاک قرار داده این است که"هر چی حروف مشترک در سجع خوش آهنگ تر باشد به زیبایی سجع افزوده می شود" سجع ها در دسته بندی وحیدیان کامیارهفت دسته اند:

.1"سجع متوازی، دو واژه سجع دار هم قافیه و هم وزن اند

.2سجع مطرف، دو واژه سجع دار هم قافیه اما ناهم وزن اند

.3سجع متوازن، دو واژه هم قافیه، هم وزن اند ودر آخر تفاوت دارند امادرمصوّت مشترک اند
 
.4ترصیع، هم واژهای یک قرینه با واژهای قرینه ی دیگر در وزن وحرف قافیه مشترک اند

.5بی نام. - درکتابهای بدیع از این نوع سجع نشده است - که درآن همه ی واژهای قرینه ی اول بامعادل خود درقرینه ی دوم فقط در قافیه مشترک اند

.6درموازنه همه ی واژهای یک قرینه با واژهای قرینه ی دیگر فقط هم وزن - وزن شعری نه صرفی - هستند ، این نوع در نظم بسیار است

.7مزدوج، آوردن کلماتی پیوسته یا نزدیک به هم در اثنای نثر یا نظم

مولفه های زیبایی شناسی سجع در تاریخ جهانگشا

الف - چگونگی به کار گیری

»از برجسته ترین صنایع کلامی جوینی استفاده ی فراوان او از سجع است که گاه با اعنات وموازنه در نثر همراه میشود و برزیبایی آن می افزاید با این که نثر جوینی در همه جای کتاب یکدست نیست اما کمتر صفحه ای از صفحه های تاریخ جهانگشا را میتوان دید که خالی ازاین صنعت باشد .صنعتی که بیشترین بار صوری را در آهنگین نمودن نثر فنی به عهده دارد .

جایگاه تاریخ جهانگشا در میان تاریخ های عصر ایلخانی بسیار برجسته است .به گونه ای که کمتر اثری یافت می شود که در حوزه ی تاریخ نویسی متأثر از شگردهای نثر نویسی جوینی نباشد . اعتدال در به کار بردن سجع در تاریخ جهانگشا مشهود است. جوینی در به کاربردن سجع تکلف نرفته است و در ارانه ی محتوای اندیشه و کیفیت بیان و انتقال آن به مخاطب از طریق به کار گیری این آرایه هنری راه اعتدال را پیموده است و از همین روست که توانسته اثری ممتاز و خلاق بیافریند . جوینی می کوشد با تصرف درزبان عادی پلی بین تاریخ وادبیات زده و رفتاری زیباشناسانه با وقایع داشته باشد و با استفاده از صنایع ادبی متن تاریخی جهانگشا را بیاراید » وی زمانی از صنایع ادبی استفاده می کند که فصد توصیف دارد ودر این مواقع موصوف را چنان کهخود می بیند ومی خواهد با لطف تخیل ،باریک اندیشی، مبالغه و اغراق شعری بیان می کند و کمتر اتفاق می افتد،موصوف چنان که هست وصف شود

»بدیع ترین کاربرد را میان صنایع لفظی بدیعی روش تسجیع - سجع - دارا می باشد به طوری که می توان با اطمینان گفت که صحفه ای از جهانگشا جوینی نیست که فاقد سجع باشدگویا. کلام جوینی به تبع اَسلاف خویش مبتنی بر آهنگین نمودن نثر است تا به شعر نزدیکی هرچه بیشتر پیدا کند.با برسی اندک می توان دریافت که سه نوع سجع ترتیب اولویت درکاربردبه صورت زیر است : سجع متوازی، متوازن ومطرف. هر سه موردآنها به نحوی در شعر گونه شدن آن کمک کرده اند ازجمله در توازن و در مورد دیگر در موسیقی بیرونی کلام جوینی موثرهستند.

بنابراین بیشتر از3382 جمله که گاهی بعضی جملات سجهای متعددی را دارا هستند، لطف خاصی را به سخن بخشیده است، به طوری که می توان این کتاب را سجع گونه دانست. کتاب جهانگشای جوینی یک نوشته تاریخی محض نیست وانتخاب نثر فنی هم اتفاقی نبوده است.

جوینی از زبان ادبی در بیان دو مقصود بهره جست:

.1نثرمصنوع وفنی را با صنایع ادبی ولفظی مزین و آراسته کند

.2توانست در نثر از زبان معیار خارج شود و این خروج با عناصر زیباشناختی همراه گشت چرا که زبان ادبی، زبانی هنجارگریزاست و جوینی بعد از لفظ برای به کارگیری این عناصر زیباشناختی همراه گشت چرا که زبان ادبی، زبانی هنجارگریزاست و جوینی بعد از لفظ برای بکارگیری این عناصر زیباشناختی همراه گشت .

جوینی بعد از لفظ برای بکارگیری این عناصر زیباشناختی نثر را به حیطه موسیقای نظم کشانده تا بتواند ایجاد مکث ذهنی کند و خواننده را التذاذ هنری بکشد. اگر درتاریخ جهانگشای جوینی نیک تامل کنیم ، خواهیم یافت که نگارنده آن به مقوله ی زبان و شیوه بیان عنایتی ویژه داشته است وبا بهره گیری ازصناعات زبانی وبیانی درپی خلق شکل وفرم ادبی خاص برآمده است. اگر عطاملک جوینی، صرفا در صدد آرایه گزارش های تاریخی بود، می بایست کوتاه ترین راه از جاده زبان به حاشیه می برد تا ازتماشای جلوه های خلاقیت وزیبای های که آفریده لذت ببرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید