بخشی از مقاله
چکیده
جنگ به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ملل توجه بسیاری از اندیشه- گران را ازگذشته تاکنون به خود معطوف کرده است.از طرفی مولوی به عنوان یکی از بزرگترین شاعران عارف جهان در سرتاسر مثنوی به این موضوع اشاره دارد وسعی می کند به شیوه های گوناگون ریشهی این ناهنجاری ها را بخشکاند.مقاله ی حاضر که به شیوه ی تحلیلی تبیینی انجام شده است، به بررسی دیدگاه های مولانا دربارهی جنگ و صلح اختصاص دارد. وی در این زمینه ضمن برشمردن علل وقوع جنگ با نگرشی عرفانی دلیل اصلی پیدایش جنگ را عامل نفسانی قلمداد کرده و عقیده دارد که انسان در صورت فائق آمدن بر تضادهای درونی خویش می تواند صلح را به عنوان عاملی پایدار در سرنوشت خود و
جامعه رقم زند.روش مولانا در پرهیز از جنگ و ایجاد صلح و وحدت در جامعهی بشری روشی زیربنایی و پیشگیرانه است
لذا می بینیم تمام مثنوی داستان جلوه های مختلف مکر نفس است و در کنار آن دوای همهی دردها را عشق می داند که همچون مغناطیسی قوی تمام تناقض های درون آدمی را حل می کند و اجزای کل جهان هستی را به هم پیوند می دهد.
واژگان کلیدی: مولوی، جنگ، صلح، مثنوی ..
مقدمه
جنگ به عنوان یکی از رخدادهای درازدامنه و کهن در تاریخ تمدن بشری، به سبب تاثیرگذاری در ابعاد گوناگون حیات سیاسی اجتماعی اقوام، به حوزهی مطالعاتی ویژه ای تبدیل گردیده است. در طول تاریخ بشر جنگ های بسیاری رخ داده که در نتیجهی برخی از آن ها زمینه ی سقوط تمدن ها و تسلط ملتی بر ملتی دیگر فراهم گردیده است. دانشمندان در مورد ماهیت و علل وقوع جنگ نظرات مختلفی مطرح کرده و هر یک از منظری خاص این پدیده را مورد واکاوی قرار داده اند. مقالهی حاضر بر آن است که این پدیده را در مثنوی مولانا و از منظر این عارف برجسته مورد تحلیل و بررسی قرار دهد . در راستای این بررسی سوالات ذیل مدنظر قرار گرفته است:
علل وقوع جنگ ها در تمدن بشری و در میان انسان ها از منظر مولانا چه بوده است؟
مولانا چه راهکاری را برای جلوگیری از ستیزها و برقراری صلح و آشتی ارائه می دهد؟ پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تاریخی بوده و به شیوه ی تحلیلی تبیینی انجام گرفته است.
پیشینهی تحقیق
در زمینهی جنگ و صلح در مثنوی و اندیشهی مولانا تاکنون تحقیق مستقل و جامعی انجام نشده است اما در تمام شروح مثنوی در ابیاتی که به جنگ و صلح اشاره دارند، توضیحاتی پراکنده ذکر گردیده است. ضمن این که چندین مقاله و کتاب به نوعی در ارتباط با این موضوع تالیف شده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
» مولانا و جهان صلح یک رنگ - «بازرگان، 1388 و - 1389 در این مقاله ضمن ارائهی نمونه هایی از مواجههی مولانا با حملهی مغولان در قرن7ه.ق محورهای اصلی تفکر او درمقایسه با نظریه های دیگر طرفداران اندیشهی عدم خشونت نظیر مارتین لوتر، گاندی و توتو مورد بررسی قرار گرفته موارد اشتراک و افتراق آن ها بیان گردیده است.
» حکمت اضداد در مثنوی مولوی - « بصیری، - 1386 نویسنده، نگرش مولانا به مسئله ی اضداد را در نُه بحث ارائه و با بیان شواهد و توضیحاتی مورد بررسی قرار دادهاست. براین اساس تضاد یکی از اصول قطعی جهان است که باعث رشد و تعالی پدیده ها می شود. مولوی نامه - همایی، - 1369در فصول مختلف این کتاب مباحثی در زمینهی نگرش های مولانا در باب صلح مطرح شده است که در این زمینه می توان به بحثی که درمورد اختلاف مذاهب و دلایل آن آمده، اشاره کرد . نویسنده با انتخاب ابیاتی از مثنوی نگرش های مولانا را دربارهی علل اختلاف مذاهب تحلیل کرده و و عامل عمده ی این اختلاف را در اختلاف عقول، فهم ها و دریافت های بشری دانسته است.
باغ سبز عشق از - اسلامی ندوشن، - 1387 نویسنده از طریق شرح گزیده ای از اشعار مثنوی معنوی به تحلیل مباحث اصلی مطرح شده در کلام مولانا نظیرعقل، علم، عشق، جبر و اختیار می پردازد . به اعتقاد دکتر اسلامی ندوشن در مثنوی تصویری از یک آرمانشهر ارائه می شود . به همین خاطر امکان پی ریزی یک جامعه براساس توصیه های آن وجود ندارد. در عین حال ، مثنوی را یک کتاب زمینی می داند که قادر به پاسخگویی تمام نیازهای زیستی بشر است، مانند درختی که ریشه در خاک و سر بر آسمان دارد .در هر یک از این آثار از بُعدی به مسئله ی صلح ، اختلافات میان ادیان و پدیدهی اضداد به اختصار پرداخته شده است . نقطه ی تمایز این پژوهش با آثار مذکور در این است که مبحث صلح و جنگ را با نگرشی تحلیلی و با تفصیل بیشتر مورد بررسی قرار داده است .
ماهیت جنگ
جنگ یکی از عوامل مهم در تحولات اجتماعی است که در خصوص ماهیت و ویژگی های آن نظریات فراوانی از سوی اندیشمندان و فلاسفه از گذشته تاکنون مطرح شده است. نظریه پردازان مختلف در بررسی پدیدهی جنگ از زاویهی بیولوژیکی و یا اجتماعی به آن می نگرند. برخی چون سنت اگوستین و مارتین لوتر جنگ را صرفا یک حالت بیولوژیکی می دانند و با رجوع به طبیعت انسان ها جنگ را حالتی طبیعی که به ناچار در جوامع انسانی اتفاق می افتد، می پندارند. عده ای دیگر از دانشمندان چون ارسطو و روسو نیز ضمن آن که طبیعت بشر را شرور نمی دانند، به طبیعی بودن بروز جنگ در جوامع انسانی معتقد نیستند .
آن ها جنگ را حالتی عارضی بر جوامع بشری می دانند که اگر چه ممکن است، دارای کارکرد مثبت هم باشد ولی به هر صورت می توان در شرایط خاصی آن را از جوامع بشری زدود - ایمان، 44 :1370 . - 46بحث پیرامون پدیده ی جنگ را به لحاظ تاریخی می توان در نظریات ابن خلدون مشاهده نمود. او منشا درگیری ها را در کینه توزی و انتقام گرفتن یکی از دیگری می داند . وی با تاکید بر عصبیت، سبب این انتقام جویی ها را بیشتر غیرت و رشک و تفاخر بر یکدیگر و یا خشم گرفتن بر گروهی در راه خدا و دین او و یا برانگیخته شدن در راه حفظ تاج و تخت و کوشیدن برای بنیان نهادن و استحکام آن می داند - ابن خلدون، . - 518 /1 :1369
در کنار این نظریه، برخی دیگر از صاحب نظران دلایل اقتصادی را به عنوان علت اصلی تمام جنگ ها مطرح می کنند. اگر چه واژهی اقتصاد به دلیل کاربرد وسیع آن دیدگاه های مختلف و متضادی را دربرمی گیرد اما می توان گفت دو نوع عدم توازن اقتصادی می تواند خشونت برانگیزد : کمبود یا وفور. مورخان، خشکی تدریجی دشت های آسیای مرکزی را به عنوان دلیلی برای حملهی قبایل به سرزمین های دیگر ذکر می کنند . ولی وقتی از جوامع صحبت می شود به دشواری می توان کمبود را در زمرهی علل جنگ پذیرفت . مورد آلمان در جنگ اول و دوم جهانی نشان می دهد که بی نوایی و گرسنگی تنها پس از شروع جنگ نمودار شد.
تجربهی تاریخی نشان می دهد دولت ها در زمان وفور پرخاشگرتر از همیشه هستند و اگر بپذیریم که تدارک جنگ تنها با داشتن مازاد تولید میسر است، این ادعا قابل فهم می شود - بوتول، 39 : 1390 . - 42در مقابل ستیزه جویی، صلح طلبی قرار دارد و آن یک واکنش روانی است که مستقیما افکار انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. رفتارها و نظریه های صلح طلبانه را به دو گروه بزرگ می توان تقسیم کرد: برحسب اینکه گروه مبتکر صلح طلبی جنگ را نفرین و لعن حادثه ای پاک و مقدس تلقی کند یا اینکه این تکریم و تجلیل را کاملا نادیده انگاشته و جنگ را رویدادی پلید، محکوم کردنی و مصیبت بار تلقی کند - همان : 89 . - 91
جنگ و صلح در مثنوی
موضوع جنگ و صلح در مثنوی به شیوه های گوناگون به تصویر کشیده شده، این مسئله بازتاب شرایط سخت جنگ های صلیبی و تعصبات مذهبی بود، مخصوصا حمله ی مغول که اوضاع را وخیم تر کرد. امروزه وضعیت بشر از زمان مغول هم بدتر است . ده ها مغول در گوشه و کنار دنیا به غارت و چپاول ثروت های ملل مختلف مشغولند و برای رسیدن به اهداف خود با راه اندازی جنگ های ساختگی و دمیدن در روحیه ی تعصب و افراطی گری پیروان مذاهب مختلف را به جان هم انداخته اند . آگاهی از دیدگاه های مولانا در این رابطه راهگشای بشر در رفع ستیزه جویی ها و دستیابی به صلح خواهد بود. نگاه مولانا به این پدیدهی اجتماعی مبتنی بر بینش عارفانه و شناختی می باشد که از نگرش او به هستی نشات گرفته است. مصادیق جنگ و ستیز در کلام مولانا به سبب وسعت افق فکری وی گسترهی بسیار وسیعی را دربرمی گیرد. از این رو در ادامه ضمن اشاره به این مصادیق، دلایل وقوع جنگ از منظر مولانا مورد بررسی قرار گرفته است:
مصادیق جنگ و دلایل وقوع آن در مثنوی ستیزهای درونی :
جهاد با نفس که زهاد و صوفیان در مقابل جهاد با کافر آن را جهاد اکبر هم می خوانند، در مثنوی بسیار با اهمیت تلقی می شود. این جهاد مبتنی بر روایت حدیثی است که بر حسب آن وقتی جمعی از مسلمانان از غزای کفار بازمی گشتند، پیامبر - ص - این سخن را بر زبان آورد که : رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر، یا: قدمتم فی الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر. این حدیث در مثنوی با تفصیل و تفسیر تمام مجال بیان می یابد تا بر اساس اعتقاد صوفیه معلوم دارد، خصم عمده ای که هر مومن مخلص را تهدید می کند، خصم برون نیست، دشمن درونی او یعنی نفس اوست - زرین کوب، 1372 ،. - 393 /1
زیرا با نیروی عقل و هوش می توان بر خصم بیرونی غلبه کرد اما بر نفس نمی توان با عقل و هوش چیره شد - بهنام فر، : - 244 : 1392مولانا دلیل اصلی نزاع درونی انسان را در این می داند که نیم او خاکی و مادی و نیم او غیرمادی و اثیری است. به همین سبب است که انسان در درون خود مدام با این چالش روبه روست که به ندای کدام بخش وجودش گوش فرادهد - قربانی جویباری و نوروزی، : - 614 : 1393ظاهرش با باطنش گشته به جنگ باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ - دفتر چهارم بیت - 1011