بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررس جوک های قومیتی که در شبکه های اجتماعی انتشار یافته اند، انجام شده است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال است که چگونه کلیشه های منفی هویتی توسط جوک های قومیتی برساخته می شود. در این مقاله از روش تحلیل گفتمان پساساختارگرایانه با رویکرد لاکلا و موف استفاده شده است. بدین منظور بیش از دویست مورد از جوک های قومیتی در فضای مجازی تحلیل و بررسی شده اند که به طور نمونه 46 مورد انتخاب شده است.
نتایج نشان داد که در جوک قومیتی، دال های که حول دال مرکزی فرودستی مفصل بندی می شود، کلیشه های منفی هویتی است که از طریق معانی ضمنی توسط جوک قومیتی بازنمود پیدا کرده است. در واقع این جوک ها در پی آنند تا این کلیشه های منفی را برای گروه های قومی هژمونیک کرده و آنها را در قطب فرودست جامعه قرار دهند. همچنین کلیشه های منفی، تخاصمات و روابط غیریت سازانه ای را برای قومیت ها ایجاد می کند و به طور غیرمستقیم تعصبات قومی را در جامعه بازتولید می کند.
مقدمه
طنز از گذشتههای دور در فرهنگ ایرانیان رواج بسیار داشته - حلبی 1364، 1377 و جوانبخت - 1379 اما در سالهای بعد از انقلاب اسلامی درکنار طنز که محصولی نخبه و فردی است، جوکها که پدیدهای جمعی و غیر نخبه هستند بوجود آمده است. درواقع جوک و طنز، عنصر محوری فرهنگ خنده و فرهنگ عامیانه بوده که عموماً تمایل به ساختارشکنی و ضد ساختاری بودن - رحمانی - 1381 داشته و پیامد تغییردهندگی فرهنگی دارد و در حقیقت انعکاسی از وضعیت اجتماعی و واقعیتهای اجتماعی جوامع دارد. انعکاسی که در نهایت به گونهای بازاندیشانه منجر به خلق و ابداعی جدید و تغییر در موضوع اصلی و نهایتاً محو موضوع اصلی - وانموده در اندیشه بودریار - خواهد شد.
ساختارگراها و پساساختارگراها مدعی هستند که سوژه اساسا آفریده شده، ناشی شده و معادل با گفتمان است . - Alcorn, 1994,19 - بنابراین نظام گفتمانی منجر به معنا بخشی تعاملات و روابط اجتماعی میگردد. جوک از آنجهت گفتمان تلقی میگردد که یک کلیت و ساختار است که به مجموعه عناصر تشکیل دهنده معنا بخشی می کند و به نظر می رسد که در سطح جامعه هژمونیک شده است که علت آن ارسال های مکرری است که این جوک ها توسط مخاطبان شبکه های اجتماعی می کنند.
با ورود شبکه های اجتماعی در فضای مجازی، انتشار جوک ها رشد چشمگیری داشته است که موضوعات مختلفی را سوژه خود قرار داده است. یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده، قومیت های ایرانی هستند که این قبیل جوک ها با نسبت دادن کلیشه های منفی به هریک از آنها، تصور ذهنی جامعه از قوم های مختلف را می سازند در واقع، سازندگان و بازگو کنندگان جوک های قومیتی در تلاشند با تحقیر افراد وابسته به قوم ها، مخاطب های خود را به خنده وادار کنند که این خنده، نشانه ی افتراق موجود در جامعه می باشد. براین اساس می توان گفت که این جوک ها هستند که به قومیت ها معنا بخشیده اند و هویت هر یک از قومیت ها را توسط کلیشه های منفی در اذهان جامعه شکل می دهند.
بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است با استفاده از نظریه گفتمان پساساختارگرایانه لاکلا و موف، به تحلیل گفتمان جوک های قومیتی بپردازد. از دیدگاه متفکران پساساختارگرا، دسترسی ما به واقعیت از طریق زبان است. ما با کمک زبان بازنمایی هایی از واقعیت خلق می کنیم که به هیچ وجه بازتابی از یک واقعیت از پیش موجود نیستند، در حقیقت زبان در برساختن واقعیت نقش دارد. در واقع این زبان است که جهان اجتماعی را می سازد و هویت های اجتماعی و روابط اجتماعی را نیز به وجود می آورد.
ایده کلی نظریه گفتمان این است که پدیده های اجتماعی هرگز تام و تمام نیستند. معانی هیچگاه نمی توانند برای همیشه تثبیت شوند و این امر راه را برای کشمکش های همیشگی اجتماعی بر سر تعاریف جامعه و هویت باز می گذارد که خود تاثیرات اجتماعی به همراه دارد - یورگنسن و فیلیپس، 2002، . - 54-53 وظیفه تحلیل گران گفتمان نشان دادن جریان این کشمکش ها بر سر تثبیت معنا در تمامی سطوح امر اجتماعی است - همان - .
تمرکز پژوهش حاضر براین است که آیا در جوک های قومیتی، هویت قومیت ها از طریق برساخت کلیشه های منفی شکل می گیرد یا خیر. در این تحقیق ما به دنبال آن چیزی هستیم که از طریق برساخت کلیشه های منفی، هویت سازی و همچنین فرودستگی قومیت ها را در بر داشته باشد. بنابراین، دال اصلی در جوک قومیتی، دال فرودستی است که به صورت ضمنی در جوک ها به کار رفته و جنبه استعاره گون دارد. در واقع، دال فرودستی، کلیشه های منفی قومیت ها را بیان کرده و هویت آنها را با خصوصیات منفی هژمونیک می کند.
اهمیت تحلیل جوک قومیتی در این است که جوک ها با خطاب قرار دادن قومیت ها با گزاره های منفی به صورت ضمنی در پی آنند تا هر قوم را در فرودست قرار داده و باعث ایجاد افتراق و تخاصم در سطح جامعه شوند. این خطاب ها، دلالت های خیالی هستند که هر قومی را با خصوصیات منفی معرفی می کند و هویت هر یک از قومیت ها را با کلیشه های منفی می سازند که این امر منجر به فرودستگی ها آن ها در جامعه می شود.
این پژوهش، با برداشتی که از مفاهیم و مولفه های عملی نظریه گفتمان لاکلا و موف شده است، به تحلیل جوک ها قومیتی می پردازد. نظریه گفتمان دارای قابلیت های زیادی در تحلیل پدیده های سیاسی و اجتماعی است که با به کارگیری مفاهیمی چون »مفصل بندی1 «به دست می آید. مفصل بندی، کنشی است که میان عناصر مختلف مانند مفاهیم، نمادها، رفتارها و ...، چنان رابطه ای ایجاد می کند که هویت اولیه آنها دگرگون شده، هویتی جدید بیابند.