بخشی از مقاله

چکیده:

علم اخلاق، راه رسیدن به سعادت و تعیین بهترین طریقه زندگانی است و به نظری و عملی تقسیم می شود. اخلاق نظری، تکلیف عمومی حیات اخلاقی را مطالعه می کند و اخلاق عملی، وظایف مختلف انسان را نسبت به خدا ، خانواده و جامعه بشری مورد مطالعه قرار می دهد. توصیه به موضوعات اخلاقی، یکی از موضوعات ادبیات فارسی است. حافظ یکی از شاعرانی است که عمده ترین اصول اخلاقی او برآمده از اندیشه هایی است که در لفافه عرفان خاص او پیچیده شده است. شعر حافظ به دلیل سرشته بودن با مفاهیم قرآنی اخلاق انسانی و ارزشهای والای آن را می ستاید . در این مقاله تلاش شده است مضامین اخلاقی شعر حافظ مورد بررسی واقع شود.

کلمات کلیدی: اخلاق، توصیه های اخلاقی، شعر حافظ

علم اخلاق

علم اخلاق مطالعه در خیر و وظیفه است و آن را علم خیر وشر، و علم تکلیف و وظایف نیز خوانده اند. موضوع علم اخلاق، تکلیف و راه رسیدن به سعادت است و تعیین بهترین طریقه عمل و پسندیده ترین طریقه زندگانی.علم اخلاق، درس رفتار و روش است و می خواهد روشن نماید که رفتار انسان چه چیز و به چه طریقی باید باشد یا سزاوار و شایسته است که چگونه باشد؟ » بحث حقیقی در مسائل اخلاقی، مرهون مساعی افلاطون و ارسطو است و مخصوصاً ارسطو که شکل علمی و فلسفی به این موضوع داد و اصول و مبانی برای آن قائل شد - غنی، . - 96 : 1380

علم اخلاق به نظری و عملی تقسیم می شود. اخلاق نظری، تکلیف و اوصاف عمومی حیات اخلاقی را مطالعه می کندو اخلاق عملی، وظایف مختلف انسان مانند وظایف شخص نسبت به خدا و خانواده و جامعه بشری را مورد مطالعه قرار می دهد.دکتر »قاسم غنیمعتقد« است مسائل اخلاقی که غالباً متکی بر عادات اند، قبل از آنکه تبدیل به علم اخلاق شوند، موجود بوده و قرنها قبل از آن مردم خود میان خوب و بد تمیز می داده اند. بعداً فلاسفه و متفکرین قواعد و اصول و کلیات و فروعی استنباط کرده و در دسترس مردم گذاشته تا بتوانند در اعمال و رفتار خود از آنها استفاده کنند و با چشم باز بین خیر و شر تمیز دهند. - غنی، . - 96 : 1380

ادیان و شرایع الهی نیز همگی در تأکید بر اصول اخلاقی مشترکند. این اصول شامل دستورهایی است که به کار بستن آنها موجب دستیابی به سعادت و نیکبختی می شود. تمامی ادیان بر داشتن اخلاق خوب و خویهای پسندیده از قبیل :عدالت، سخاوت، شجاعت، تواضع، راستگویی، امانت، عفو، وفای به عهد، صبر، شکر، قناعت، زهد، صدق و اخلاص، کمک به درماندگان و ضعفا، احسان، گشادهرویی،اهمیت تعلیم و تعلم، احترام به پیران، اغتنام وقت و مانند اینها تأکید بسیار کرده و از طرف دیگر، مردم را از داشتن اخلاق بد و خویهای ناپسند مانند: غیبت، سخنچینی، حسد، خشم و غضب، حب جاه و مقام، دنیادوستی، ریا، بخل، عجب و تکبر و دیگر صفات زشت بر حذر داشته اند.

»آنچه مردم را از روی موقع و مقام و اعمال و رفتارشان به طبقات و گروههای مختلف تقسیم مینماید، » فهم و درک عادی و رسمی« است«حافظ. آنجا که صراحتاً خود را اهل »اخلاق عملی« معرفی می نماید، در ساحتی لایتناهی از ادراک قرار دارد که بسیار متفاوت از فهم و ادراک دیگران از مقوله » اخلاق عملی« می باشد. چرا که او ادراکی دیگر از »ذات بشر« دارد. - داوری اردکانی، » - 127 :1373 شعر حافظ به دلیل تکامل و تعادل کلامی و سرشته بودن با مفاهیم قرآنی همچون نغمه ای است جاودانی و ابدی در ستودن اخلاق انسانی و ارزشهای والای آن. متحد المضمون بودن شعر خواجه، خصوصاً از جنبه طرح مضامین اخلاقی و حتی فراتر از اخلاق، با قرآن، در جای جای شعر او منعکس است - « صاعدی، » . - 114 :1362 حافظ با زدن به صف رندان، خود را فراتر از اخلاق عملی پیش برده و از ملاحظه رد و قبول خلایق گذشته - « تجریشی، . - 167 :1367

اخلاق در شعر حافظ

هنگامی که از اخلاق و اندیشه های اخلاقی در دیوان حافظ صحبت به میان می آید این پرسش مطرح می شود که آیا می توانیم در دیوان اشعار حافظ به دنبال یک خط فکری و یک نظرگاه کلی باشیم؟ آیا با وجود اندیشه و عاطفه ی گونه گون و متنوع او می توانیم نظام فکری پیچیده ی او را در یابیم؟دکتر پورنامداریان در این مورد می نویسند: » حافظ به هیچ اندیشه ی رسمی و مدرسی حساسیت ندارد، اما حساسیت نسبت به تقدیر انسان از محرکهای عاطفی اوست. آن عدم حساسیت و این حساسیت نیز خود از جمله عوامل گردش سیال و گونه گون عاطفه و به تبع آن اندیشه و نظر است. - « پورنامداریان، :1384 چهار - پنج - « این همان تناقض وجودی او در زمینه ی الهیات است.

» به همین دلیل آنها که در تفسیر شعر حافظ کوشیده اند با رفع یکی از دو سوی تناقض، شعر او را تفسیر کنند - الحادی محض یا مذهبی محض - دورترین درک را از شعر او داشته اند« - شفیعی کدکنی، - 42 :1373 اما این تناقض در اندیشه ی حافظ تنها در حوزه ی مفاهیم شعر او باقی نمی ماند چراکه او این تناقض را در حوزه ی ساختار شعرش نیز وارد می کند. خلق شخصیتهای شعری ای چون » رند« و » پیر مغان« و ... از همین تناقض مفهومی وارد شده در حوزه ی ساختار ناشی می شود. همین مسأله سبب تفاوت اصلی زبان شعر حافظ با زبان شعر سایر شاعران فارسی زبان گشته است. شعر حافظ نه تعلیمی صرف است نه غنایی مطلق، بلکه مفاهیمی چون عشق، غنا، ملامت، پند و اندرز، مدح مرثیه و... همه با هم در اندیشه های او حضور دارند به گونه ای که در یک غزل شاهد تنوع موضوعات مختلف در محور عمودی شعر او هستیم.

اما در میان اندیشه های گونه گون او به ابیاتی برمی خوریم که رویکرد او به ادبیات تعلیمی را نشان می دهد. ابیاتی که نصایح و اندرزهای حکیمانه ی اوست. جالب این که او حتی در مورد نصیحت گویی و نصیحت شنوی نیز موضع دوگانه به خود می گیرد. به گونه ای که گوش شنوایی برای نصیحت دیگران ندارد و نصیحت واعظان و ناصحان را با طنز و طعنه مورد حمله قرار می دهد.برو معالجه ی خود کن ای نصیحت گو شراب و شاهد شیرین کرا زیانی داد این نصیحت نشنیدن او ارتباط مستقیم دارد با اندیشه های ملامتی او. اما انتظار دارد که دیگران از او نصیحت شنوی داشته باشند. نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر - خرمشاهی، - 584- 583 :1373

نمونه هایی از توصیه های اخلاقی

با وجود دوگانگی و چندگانگی اندیشه در دیوان حافظ، ابیاتی نیز توصیه ها و آموزه های اخلاقی او را تشکیل می دهد. عمده ترین اصول اخلاقی حافظ برآمده از اندیشه های ثابت و پایدار اوست که در لفافه عرفان خاص او پیچیده شده است. اما در این مضامین از پندگویی و امر و نهی های مستقیم خبری نیست مضامین اخلاقی مطرح شده در دیوان او با چنان مهارت و زیبایی در فرم شعر بیان شده که خواننده »روح خود را در اسارت آن مضامین می یابد« - شیبانی، - 11 :1376 قناعت و خرسندی، امید به آینده، نکوهش تنبلی و بیهنری، حقیقتجویی، نکوهش علم بیعمل، دوری از کبر و غرور، نکوهش رشک و حسد، دوری از حکام ظلم و جور، وفای به عهد، دستگیری از ضعیفان و مستمندان، مداومت در ذکر و دعای شب و خواندن قرآن کریم، ادب و جوانمردی و ... همه اصول اخلاقی مورد توصیه ی او می باشند.در ذیل به طور مختصر به برخی از این اصول اخلاقی اشاره می گردد.

نیکی کردن

شکر آن را که دگر باز رسیدی به بهار بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی - غزل - 5 /485 بدین رواق زبرجد نوشته اند به زرکه جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند - غزل - 8/179 ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا - غزل - 3 /5

توصیه به وفای به عهد

خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویش - غزل - 5/ 291 تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری وفای عهد من از خاطرت به در نرود - غزل - 8/ 224 وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند - غزل - 5 /177

داشتن خلق نیکو

طمع زفیض کرامت مبر که خلق کریم گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید - غزل - 3 /230 به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را - غزل - 4 /4

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید