بخشی از مقاله

چکيده
اسلام ديني است که حضور آن در تمام صحنه هاي زندگي اجتماعي بسيار پررنگ است . حسابدار به عنوان زير مجموعه زندگي جمعي نيز از اين قاعده مستثني نيست .مطالعات اوليه اي مبني بر اينکه روش هاي حسابداري در جوامع اسلامي نبايد تحت تاثير جوامع غرب باشد ارائه شده است و پديده حسابداري اسلامي در حال رشد است . ريشه اصلي اين تفکر در مالزي شکل گرفته است و در ايران نيز مطالعات مقدماتي در اين حوزه شروع شده است .
واژگان کليدي: حسابداري اسلامي ،مذهب ، چهارچوب نظري
مقدمه
حسابداري از زمان شکل گيري ان تا به امروز پيشرفتهايي را داشته است ، اما حسابداري رايج حسابداري انگلوساکسوني بوده است و ويژگي هاي مهم جهان اسلام در ان گنجانده نشده است . اسلام دين کامل و جامعي است و تمام مسائل رايج دردنياي غرب را قبول ندارد وبسياري از ويژگي هايي که در دنياي غرب در حسابداري گنجانده شده از ديدگاه اسلام قابل قبول نمي باشد . مسئله مطرح فهم تفاوتهاي موجود بين حسابداري اسلامي و حسابداري در دنياي غرب مي باشد . درک اين تفاوتها مي تواند بسياري از مشکلات را حل نمايد و به استقرار سيستم حسابداري کامل و جامع و منطبق با شرع مقدس اسلام ، کمک کند
. ما دراين مقاله به دنبال پاسخ به سوالاتي نظير اين موارد هستيم : آياافزودن مذهب به حسابداري مانع از حرفه اي شدن حسابداري مي شود يا خير ؟ و ايا حسابداري اسلامي تفاوتهاي فاحش با حسابداري غربي دارد و اين تفاوتها نيازمند اصول و مفاهيم جداگانه اي مي باشد يا خير ؟ پاسخ به اين سوالات در درک واضح و روشن حسابداري اسلامي موثر خواهد بود .
مفاهيم نظري :
در ابتدا سعي داريم با بيان مفاهيم ديدگاه ( نگرش )، ارزشها ، قواعد اقتصادي والزامات حسابداري تفاوتهاي موجود بين سيسم حسابداري انگلوساکسوني –امريکايي و سيستم حسابداري اسلامي رابيان کنيم . ديدگاه ميتواند در خلال مجموعه اي از فروض پنهان و اشکار در مورد مبدا جهان ، ماهيت و اهداف زندگي انسان تعريف گردد ( چپرا . ١٩٩٢ ) . بر طبق نظر هولبرن در سال ١٩٩٥ ارزش ها عقايدي هستند که گاهي اوقات خوب و دلخواه هستند . ارزش چيزي تعريف مي شود که اهميت دارد و متعاقبا تلاش براي ان ارزشمند است .قواعد رهنمودهايي هستند که در موقعيتهاي تعيين شده موجبات هدايت را فراهم مي اورند . قواعد رفتار مناسب و قابل قبول در محيط هاي خاص مي باشد . نگرش يک سطح کلي و ارزش ها سطحي جزئي ترند وبه دنبال آن قواعد سطوحي بسيار جزئي تر مي باشند .تفاوت در نگرش منجر به تفاوت در ارزشها و متعاقبا قواعد اقتصادي و در نهايت الزامات حسابداري مي گردد .
هر جامعه اي داراي نگرشها و ارزشها و قواعدي مشترکي است که فرهنگ ان جامعه را شکل داده و ان را از ساير جوامع متمايز مي سازد .ديدگاه غربي اساسا يک ديدگاه مادي گرا مي باشد که جهت گيري ان به سمت دنياي بعد از مرگ با شک و ترديد همراه است .اگر چه در اين نگرش جهت گيري به سمت پروردگار و مسايل معنوي ديده مي شود ، اما به نظر نمي ايد که اين امر در رفتار اقتصادي و سياسي اين جوامع تاثيري داشته باشد نتيجه چنين ديدگاهي اين است که ثروت مادي و لذات نفساني بزرگترين ارزشي است که اين جوامع مي توانند براي رسيدن به آن تلاش کنند . اين امر پايه مفهوم افزايش مصرف تجاري در اقتصاد و حداکثر کردن ثروت سهامداران در حسابداري قرار گرفته است .بسياري از حسابداران و استفاده کنندگان از حسابداري ، اينگونه مي پندارند که حسابداري صرفا يک موضوع تکنيکال مي باشد . در حاليکه بارچل در سال ١٩٨٥ ، اينگونه بيان کرد:
"حسابداري بايد به عنوان يک پديده اجتماعي و نه صرفا يک پديده تکنيکال مورد نگرش قرار بگيرد" . هاين در سال ١٩٨٨ ، بيان کرد که "واقعيت نمي تواند مستقل از مفاهيم ، قواعد، زبان و رفتار مردم باشد .با توجه به اينکه مردم يک جامعه را ايجاد مي کنند ، بنابراين در همان زمان ، مفاهيم ، قواعد ، زبان و رفتار در آن جامعه نهادينه مي شود . بنابراين از انجايي که حسابداري حقايق را منعکس مي کند در نتيجه قواعدي که براي تهيه گزارش حسابداري جهت مکاتبه حقيقت به کار مي رود ، خود سازنده حقيقت است . پس حسابداري هم از ارزش ها ، قواعد و ادراکات يک جامعه تاثير مي پذيرد و هم بر روي انها اثر مي گذارد ." محققان فرض مي کنند که در ابتدا ديدگاه و ارزش هاي يک جامعه ( که از مذهب و عقايد فکري نشات مي گيرد ) منجر به رشد اهداف اقتصادي و اجتماعي مي شود و بعد از ان جامعه قواعد اقتصادي و قوانين را تنظيم مي کند .
هنگامي که مردم براي رسيدن به اهداف اقتصادي و اجتماعي با هم مبادله و معاشرت مي کنند , يکسري نيازهاي اطلاعاتي براي استفاده کنندگان داخلي و خارجي جهت بر پايي سازمان ها مطرح مي شود .حسابداري نقشي هدايت کننده در تهيه اين اطلاعات بازي مي کند . مبادلات شخصي ، به منظور کنترل و هدايت سازمان هاو به وسيله اطلاعات حسابداري جهت رسيدن به اهداف اقتصادي و اجتماعي (نشات گرفته از ديدگاه و ارزش ها ) صورت مي گيرد . بنابراين ، اگر سيستم حسابداري بر انگيخته از ارزش هاي حاکم در يک جامعه نباشد ، انگاه اطلاعاتي را که توليد مي کند منجر به رفتارهاي نادرست اقتصادي مي شود . در نتيجه اين نتايج در بلندمدت منجر به تغيير يا حداقل اصلاح ديدگاه و ارز شهاي موجود در جامعه مي گردد .چيزي که واضح است اين امر است که حسابداري عرفي (انگلو – امريکايي ) محصول مدرنيزه ( تجدد گرايي ) و ارزش هاي مرتبط با ان (ازادي ، حکومت مردم بر مردم و سودگرايي ) است . در نتيجه ، اهداف ، ويژگي ها و نتايج اين حسابداري اين ارزش ها و قواعد مربوط به ان را منعکس مي کند . به عنوان مثال ديدگاه مادي گرايي و اقتصاد مطلوبيت منجر به ايجاد اين هدف براي حسابداري مي گردد که اطلاعاتي رابراي تامين کنندگان مالي جهت تصميم گيري فراهم کند به گونه ايي که اين تصميمات منجر به حداکثر کردن ثروت انان گردد .( هدف مفيد بودن اطلاعات ). ويژ گيهاي عينيت ، بي طرفي ، بهاي تمام شده ، واحد اقتصادي ، تدوام فعاليت و واحد اندازه گيري منجربه حرکت به سمت غني سازي سهامداران و بستانکاران مي گردد حتي اگر اين حرکت اسيب هايي را به اجتماع و محيط وارد کند . پس اين حسابداري منجر به ايجاد حقايقي مي گردد که اين حقايق منجر به ايجاد نتايجي مي گردد که اين نتايج در راستاي ديدگاه سرمايه گذاري و مطلوبيت مادي قرار دارد .پس ديدگاه ، ارزش ها را تحت تاثير قرار مي دهد و ارزش ها ، قواعد اقتصادي و اهداف را متاثر مي کند و اين قواعد و اهداف منجر به ايجاد الزامات حسابداري مي گردد . در نتيجه ديدگاه ها و ارزش هاي متفاوت منجر به ايجا حسابداري متفاوت مي شود . در ادامه مطلب در مورد ديدگاه و ارزشها و قواعد اسلامي بحث مي کنيم .
ديدگاه اسلامي و ارزش ها
هستي شناسي اسلامي يک ديدگاه دو طرفه را نمايش مي دهد . اين دنيا و جهان بعد از آن . هر اقدامي که انسانها در اين زندگي کوتاه انجام دهند ، بر روي سرنوشت انها در جهان ديگر تاثير ميگذارد .
(١٩٨٤) Izetbegovic بيان مي کند که ديدگاه اسلامي يک الگوي واحد است که با ديدگاه مذهبي مسيحيت و ديدگاه مادي گرايي که در جهان غرب حکم فرماست تفاوت دارد .گرچه ممکن است شباهت هايي بين برخي ابعاد مسيحيت و اسلام وجود داشته باشد مثل اعتقاد به جهان بعد از مرگ ، اما تفاوتهاي اساسي بين اين دو مکتب وجود دارد که اسلام را واحد مي سازد . احمد خورشيد اينگون بيان مي کند که اسلام مذهبي است مبتني بر کتاب قران که ان شناختي واحد از فرهنگ و حقوق مسلمين مي دهد . مسلمانان به قران اعتقاد دارند و انرا سخنان خدا که در قالب حروف عربي به پيامبرش محمد نازل شده است مي دانند . بر خلاف کتاب مقدس ، قران مجموعه اي از چندين کتاب که در دوره هاي مختلف تاريخي نوشته شده باشد شامل توصيه هاي پروردگار ، گفته هاي پيامبران و ..، نمي باشد. مسلمانان گفته هاي پروردگار را در قران ، گفته هاي پيامبران و امامان را در احاديث و تاريخ اسلام و تاريخ زندگي پيامبران را در کتابهاي متفاوتي طبقه بندي کرده اند . تنها قران وحي الهي در نظر گرفته مي شودو احاديث پيامبران مثالهايي از گفته هاي قران در زندگي عملي است . پس به عبارتي مي توان اين گونه بيان کرد که ديدگاه اسلامي همان ديدگاه قراني است .بر طبق گفته
mawdudi در سال ١٩٨٨ ديدگاه قراني را مي توان در قالب عبارات زير بيان کرد .
١. الله : تنها خالق هستي و قدرت مطلق جهان که انسان را با ظرفيتي جهت شناخت ، درک و تفکر افريد و به او قدرت تشخيص خوب وبد و اختيار و ازادي انتخاب را اعطا کرد و او را جانشين خود بر روي زمين قرار داد .
٢. بر خلاف ازادي انتخاب ، خداوند قادر مطلق و حاکم عالم هستي است .بنابراين انسانها در اين جهان به حال خود رها نشده اند و بايد پروردگار را ستايش کند و مطيع فرمان هاي او باشند .
٣. اين زندگي دنيوي تنها مقدمه اي براي زندگي بعد از مرگ است . اين جهان روزي به اتمام ميرسد. اين دنيا تنها محلي است تا ايمان افراد به پروردگار مورد ازمايش قرار گيرد . انسانها در مقابل پروردگار بايد پاسخگو باشند و پرورگار براساس اعمال انسانها در زندگي دنيوي، انان را مورد قضاوت قرار مي دهد . اگر انسانها در زندگي راه درست را انتخاب کنند و از پروردگار اطاعت کنند ،انان پاداش گرفته و تا ابد زندگي خوب و خوشي در بهشت خواهند داشت . اما اگر انان اين مهم را انجام ندهند ، جهنم را تجربه خواهند کرد و تا ابد در غم و اندوه خواهند بود .
٤. خدواند براي اشکار شدن راه درست افرادي را از ميان انسانها انتخاب کرده و انها را تحت عنوان پيامبر به سوي انسانها فرستاده است که اولين انها ادم و اخرين انها محمد است . کليه پيامبران حامل يک پيام اصلي بودند و ان ستايش خدا و اطاعت ازفرامين او بود ه است .گرچه پيام کلي براي همه يکسان بوده است ، اما جزيئات با توجه به شرايط جوامعي که پيامبران در ان قرار داشته اند متفاوت بوده است .
٥. حضرت محمد اخرين فرستاده خدا و يک پيامبر جهاني است که تنها مختص به ملتي که به سمت انان فرستاده شده است نمي باشد و قران اخرين کتاب الهي مي باشد که کتابي جامع شامل اصول فراگير و جزئيات فراواني در مورد حقايقي چون اقتصاد ، سياست ، حقوق ،خانواده و اجتماع مي باشد .
با توجه به موارد ذکر شده در بالا ، مي توان مشاهده کرد که ديدگاه اسلام يک ديدگاه دو طرفه مي باشد .اين دنيا ، دنياي عمل است و انسان در برابر اعمالش در دنياي ديگر بايد پاسخگو باشد .
با توجه به ديدگاه بيان شده ، abdalati در سال ١٩٩٤ ارزش ها اسلامي را به شرح زير استخراج کرده است :
١. توحيد که اساس اعتقاد اسلامي است
٢. خلافت
٣. احتساب ( پاسخگويي )
٤. عدالت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید