بخشی از مقاله

چکیده :

امروزه حوزه دانش نوین حفاظت در حال گسترش است. از ارزشهای تاریخی و زیبایی شناسی بناهای تاریخی فراتر رفته و به ارزشهای دیگری چون ارزشهای فرهنگی و میراث ناملموس پرداخته است. با این وجود همچنان وجوهی از آثار، مغفول و ناشناخته باقی مانده استمفاهیم. و معانی در مقابل کالبدِ اثر، مثل روح در برابر جسم، عظمت و پیچیدگی بیشتری دارد و به همان نسبت ناشناخته تر باقی مانده است. در صورتی که برای انسان دوره سنتی، یعنی انسان مولد این آثار، بعد محتوایی و معنوی و ماورائی آثار مد نظر قرار می گرفته است. اثر مادی و ملموس برای نشان دادن و بیان ارزشهای غیر ملموس تولید میشده است.

به همین دلیل ارزشها و معانی پنهان در آثار بسیار گسترده تر و عمیقتر از ارزشهای کالبدی و فیزیکی آن بوده است. به عبارتی، کالبد اثر برای انتقال معانی، باورها و مفاهیم ذهنی ساخته میشده است و همچنین به همین دلیل حفاظت میشده است. انسان دوره سنتی به عالم بر اساس معانی میپرداخت. بر خلاف انسان مدرن که عمده توجهش جلب ظاهر و ماده اثر است. انحراف توجه از معنا به ماده در علوم مدرن نیز آشکار است. دانش جدید، به حفاظت از کالبد و پیکره فارغ از معنا و محتوا می پردازد.

این مقاله بر آن است تا به اهمیت معنا در شناخت و حفاظت بپردازد. بدین منظور از نمونه موردی آب بهره گرفته شد. موضوع آب از این نظر انتخاب شد که در فرهنگ ما همواره اهمیت داشته است و به همین دلیل با معماری ایرانی هم ترکیب شده است. و به دلایل متعدد لازم است حفاظت شود. از این رو نمونه خوبی است تا با شناخت معانی و حفظ آن به حفاظت کالبد آن نیز پرداخته شود. شایان ذکر است نتایج این مقاله قابل تعمیم به آثار مصنوع انسان از جمله بناهای تاریخی، نیز هست. همچنین با درک عمیق تر معانی آب، علاوه بر حفاظت در شأن آن، میتوان نحوه حضور آن در معماری و شهرسازی امروز را ارتقا بخشید.

مقدمه:

مرمت و حفاظت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد. از زمانی که انسان به ساخت اشیاء و مصنوعات پرداخت حفاظت، تعمیر و مرمت نیز آغاز شد؛ اما با آنچه ما امروزه از مرمت و حفاظت به عنوان دانشی نوین میشناسیم، تفاوت داشته است. دانش نوین حفاظت طی چند قرن اخیر و به دنبال تحول در نظام فکری انسان شکل گرفت. دانش مرمت که امروزه بیش از »مرمت« به » حفاظت« میپردازد، به موضوعاتی می پردازد که دارای ارزش است. هر آن چیزی که ارزش دارد و تکرار پذیر نیست.1

مرمت نوین که ابتدا بر آثار نقاشی، مجسمه و بناهای تاریخی تمرکز داشت، به تدریج آثار دیگری را واجد ارزش شناخت. با گذشت زمان موضوعات دیگری به عنوان موضوعات واجد ارزش معرفی شدند. از جمله بافتهای تاریخی، باغهای تاریخی، منظرهای فرهنگی، سایتهای باستان شناسی، آثار زیر آب، میراث صنعتی و.... و بدین ترتیب محدوده آثار تحت حفاظت روز به روز گسترده تر شد. امروزه طیف موضوعات حفاظتی بسیار گستردهتر و متنوعتر است. از آثار هنری تا میراث صنعتی؛ از قطعات کوچک سفال و مفرغ تا بافتهای شهری؛ از میراث باستانشناسی هزارههای پیشین تا آثار معاصر؛ و از آثار و بقایای ملموس تا میراث ناملموس. دانش حفاظتعموماً به موضوعاتی میپردازد که در گذشته تولید شدهاند.

در گذشته به معانی و امور ماوراءی بیش از امور مادی توجه میشده است. هر اثر ساخته شدهای توسط انسان حاوی معانی و مفاهیمی است که از طریق ساخته شدن با مواد و مصالح مادی به منصه ظهور میرسد. بنابراین برای حفاظت بهتر لازم است معانی پنهان در اثر و اندیشهها و باورهای جاری در فرهنگ مولد اثر نیز شناخته شوند. شناخت معانی و مفاهیم، یعنی آنچه با حواس پنج گانه قابل ادراک نیست، نسبت به شناخت کالبد اثر کار بسیار دشواری است. و به همین میزان حفاظت از معانی نیز در مقایسه با حفاظت کالبدی با چالش بزرگتری مواجه است. این نکته نیز قابل ذکر است که در دوره سنت نه فقط آثار مصنوع دست بشر با معنا و محتوای والا خلق میشدند؛ بلکه برای انسان سنتی، کل عالم ماده و حتی حروف و اعداد، دارای معنا و رمز بود.

به دلیل اینکه در علوم امروزی و با نگرش انسان مدرن، وجوه غیر کالبدی و معنایی تبیین نشده است، و نمیتوان برای آن اعتبار قائل شد، حفاظت از آن نیز به فراموشی سپرده شده است. حفاظت از کالبد بدون توجه به معنا، نمیتواند حفاظت صحیح و جامعی باشد. زیرا حفاظت از جسم بدون توجه به روح ممکن نیست. این مقاله بر آن است با تبیین اهمیت معنا در نظام تفکر سنتی، بر ضرورت حفاظت از آن تأکید کند.

برای بیان بهتر از نمونه موردی استفاده شد. بدین منظور موضوع »آب « انتخاب شد. آب موضوعی است که در فرهنگ و معماری ما نقش بسزایی دارد و از طرفی با توجه به شرایط اقلیمی ایران و محدودیت منابع آبی لازم است در حفاظت از آب تأمل بیشتری داشته باشیم. شناخت، توجه و حفاظت از معانی آب میتواند در روش حفاظت از آب، حفاظت از ساختارهای مرتبط با آب همچون قنات، آب انبار، سنگاب، حوض و همچنین در طراحی معماری و شهرسازی معاصر، با تاکید بر حفاظت آب، تأثیر گذار باشد.

حفاظت در نظام سنتی:

در گذشته آثار علاوه بر کاربری و رفع نیاز با هدف انتقال معانی و باورها نیز ساخته میشدند. این دو هدف یعنی تأمین کارکرد و حفظ و انتقال معانی،در آنِ واحد مد نظر بود؛ به عبارتی تحقق این دو هدف در طول یکدیگر قرار داشت. چرا که در نگرش انسان سنتی عالم دارای مراتبی از ماده تا ذات پاک احدیت است. هر مرتبه در عین حال که تجلی عالم بالاتر است، خود حجابی است برای عالم پایین تر. در نگرش انسان سنتی عالم ماده به واسطه ارتباط با عالم معنا و تجلی آن است که وجود و معنا مییابد.

نای نگاه بر تمام رفتار انسانِ دوره سنت تأثیر داشته است. هر اثری که در دل این فرهنگ شکل میگرفته و ساخته میشده به دنبال بیان معانی بالاتر، توسط مواد و مصالح مادی بوده است. تا انسانی که در عالم ماده زندگی میکند، عالم معنا را فراموش نکند. اگر معمار سقفی می ساخت آن را آسمان تصور می کرد و از این رو آن را آسمانه می نامید. سقف را بلند می گرفت. با قطارهای مقرنس طبقات آسمان را متذکر می شد. عناصر تخت را به شکل ستاره و با آیینه می ساخت. یک آسمان انتزاعی و زیبا می ساخت؛ نه صرفا عنصری سازه ای که انسان را در برابر عوامل جوی محافظت کند.

بدین سان در نظام سنتی هر اثری که ساخته میشده با هدف تعالی روح انسان ورای عالم ماده و یاد آوری کننده عوالم بالاتر بوده است. طبیعی است در چنین نظام تفکری، حفاظت، هدفی متفاوت با حفاظت امروزی دارد. در چنین فرهنگی با حفاظت از جسم و کالبد اثر در حقیقت از معنا و حقیقت پنهان در بطن آن حفاظت میشده است. این تفکر نه فقط در مورد اشیاء و آثار ساخته شده توسط انسان، بلکه برای کل عالم ماده که انسان در آن است صدق میکند.

در گذشته و در باور سنتی هیچ امر مادیای از معنا تهی نبوده است. چرا که هر امر معنایی و مرتبط با ماوراء برای تجلی در عالم مادی نیازمند صورتی است که محمل آن معنا در عالم ماده گردد. در باور سنتی، عالم وجود چه در اشکال لطیف و روحانی تر خود مانند نور و چه در اشکال مادی تر و به تعبیر فلاسفه کثیف و جسمانی مانند سنگ و خاک حامل معنا و رمزی از عالم برترند. که این رمز و معنا ساخته و پرداخته ذهن بشری نیست و حکایت از رابطه ای درونی و حقیقی میکند که کشف آن نیازمند حکمت است.

حفاظت نوین:

در مرمت و حفاظت به شیوه نوین، شناخت انسان از موضوع ونتیجتاً نحوه حفاظت او، بر اساس ابعاد فیزیکی و کالبدی اثر صورت میگیرد و در نتیجه، در این نگرش توجه و تمرکز بر حفاظت از ارزشهای کالبدی و میراث مادی ارزشمند است. شکل گیری موزهها و حفاظت از پوسته و کالبد آثار مصداق بارز این اندیشه است. کریر با شرح ویژگی زنده بودن اثر و حفظ موجودیت آن میگوید: » موزه موجودیت شیء را که در آن قرار میدهیم حفظ نمیکند بلکه جسم فیزیکی را حفظ میکند که در ویترین قرار میدهیم[1] «

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید