بخشی از مقاله
چکیده:
در ین نوشتار سعی بر آن شده است که ابتدا به رابطه ی حق وتکلیف و مبنای آن پرداخته شود سپس بر همین مبنا حقوق و تکالیف مردم و حاکمیت -هر چند بطور اجمال-از نگاه حضرت امیر - ع - در نهچ البلاغه به همراه اشاره به اصول قانون اساسی و شاهد مثالهای حقوقی آورده شود.
مقدمه
محور اصلی مباحث مطروحه در نهج البلاغه بحث های توحیدی و عرفانی است به گونه ای که امام علی - ع - در هر خطبه و نامه ای مبنا و غایت اصلی در هر امری را خداوند تبارک و تعالی می داند و سراسر وجود وکلام امام سخن از خدا است،با وجود غلبه این دیدگاه و در همین راستا حضرت از مباحث حقوقی مخصوصا حقوق عمومی غافل نمانده و به دفعات متذکر این گونه موارد شده است که شاه مصداق و نمونه بارز این مباحث حقوق و تکالیف مردم و امام یا والی نسبت با همدیگر است.
طبعا اشخاص حقیقی و حقوقی در ارتباط با یکدیگر حقوق و به تبع آن تکالیفی نسبت به هم پیدا می کنند.خاستگاه و ریشه ی ایجاد این حقوق و تکالیف همان اصل"تقابل و تماثل حق و تکلیف"می باشد که بیان می کند اثبات حقی برای شخصی ملازمه با اثبات تکلیفی بر او نیز هست وبرعکس.در خصوص این رابطه عدالت و تساوی باید برقرار باشد یعنی به همان میزان که شخص - مثلا حاکم - در برابر شخص دیگری - مثلا مردم - تکلیف داردبه همان اندازه در برابر آنها محق است. امام علی در این زمینه می فرماید :
"حق لا یجری لاحد الا جری علیه و لا یجری الا جری له"1 کسی محق نمی شود مگر تکلیفی داشته با شد وکسی تکلیفی نداردمگر حقی را دارا باشد.تنها محق یک طرفه و انحصاری خداوند بزرگ است.
در نظام سیاسی و حکومتی اسلام مبنا واساس این حقوق و تکالیف بدون شک خداوند است هم اوست که اساس و منشأ هر چیز است و خاستگاه هر حق و تکلیفی بصورت انحصاری ذات اقدس اوست.امام علی - ع - در کلامی به این مهم اشاره دارد :
" فقد جعل االله سبحانه لی علیکم حقا بولایه امرکم و لکم علی من الحق مثل الذی لی علیکم."
اصل 56 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیزکه ماهیت و منشأ اصلی نظام جمهوری اسلامی را بیان می کند مؤید همین مطلب است.
امام علی - ع - در خطبه 214 بحثی کلی در مورد حقوق می کند ومی فرماید: "حقوق همواره طرفینی است از جمله حقوق الهی حقوقی است برای مردم و بر مردم قرارداده است،آنها را چنان وضع کرده که هر حقی در برابرحق دیگر قرار می گیردو هر حقی را آن وقت الزام آور می داند که دیگری هم وظیفه خود را در مورد حقوقی که بر عهده دارد انجام دهد.
سپس می فرماید :
» و اعظم ما افترض سبحانه من تلک الحقوق حق الوالی علی الرعیه وحق الرعیه عتی الوالی فرضیه فرضها االله سبحانه لکل علی کل.....1« یعنی بزرگترین این حقوق متقابل ، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است ، فرضیه ای است که برای همه بر همه مقرر نموده ، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت آنها قرار داده است ... هر گاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند وحکومت حقوق مردم را ادا کند ، آنوقت است که » حق « در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد و آنوقت است که نشانه های عدل بدون هیچ گونه انحرافی ظاهر خواهد شد . و آن وقت است که دشمن از طمع بستن به چنین اجتماعی مایوس خواهد شد.
الف - حقوق مردم بر والی
تساوی و برابری و عدالت از ناب ترین حقوق مردم بر والی و حاکم است که در نهج البلاغه و تبع آن در اصول قانون اساسی ذکر شده است ،این حقوق همراه با سایر حقوق ذیلا تحلیل می شود.
اطلاق عنوان تساوی و برابری دال بر این مطلب است که این تساوی قطعا در زمینه و موارد مختلف و متنوع دلالت می کند از جمله تساوی در حق ، قانون ، بیت المال ، در برخورد با مردم ، در جنسیت...3 اصل 20 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همه افراد ملت را بطور یکسان در حمایت قانون قرار داده است و ریشه این اصل نیز سیره امام علی - ع - که عاقل ترین عقلای عالم است ، می باشد . امام در پاسخ به انتقاد طلحه و زبیر فرمود : در آنچه در مورد برابری مردم گفتند با رای شخصی در آن حکم نکرده ام و به دنبال هوای خویش نرفته ام من و شما دیدیم رسول خدا در این باره چه حکمی آورده و چگونه آن را اجرا کرد . 4 « یا در خصوص تساوی در حق خطاب به فرماندهانش می گوید :
» حق شما بر من این است که در مورد » حق « تمامتان را به یک چشم بنگرم «
یا می فرماید : » والزم الحق من لزمه من القریب و البعید 6« حق را در مورد هر کس که بایسته است دور یا نزدیک اجرا کن .