بخشی از مقاله
چکیده
حقوق مجموعه قواعد الزام آور حاکم بر روابط اجتماعی در عرصه ملی و بین المللی استگ چه بسا افرادي در صفحه تاریخ یافت می شوند که در این باب خوب سخن گفته و یا خوب نظریه پردازي کرده اند، اما در مقام عمل یا به انحراف گراییدند یا نا کارآمدي نظریه هایشان به منصه ظهور رسیدگ اینجاست که مقام والاي کسانی آشکار می شود که در نظریه پردازي توانسته اند با توجه به همه ابعاد پیچیده و موثر در زندگی، آموزه هاي حقوقی ژرفی ارائه کنند و در آزمون عمل درستی آن را به اثبات رسانندگهدر سر لوحه این نادره مردان تاریخ، نام علی هعاهمی درخشدگهه یکی از مهمترین بحث هایی که در نهج البلاغه مطرح شده، بحث حقوق استگهبا توجه به جایگاه و نقش اساسی مردم در هندسه نظام اسلامی، لازم است تا حقوق آنان و رسالت دولت در قبال مردم و وظایف مردم نسبت به حاکمیت و رهبري جامعه بررسی شود و به سئوالاتی از قبیل اینکه حقوق و تکالیف چیست؟ مردم در هندسه نظام اسلامی چه نقشی دارند ؟ مردم در رابطه با نظام حکومتی چه تکالیفی دارند و از چه حقوقی برخوردارند؟ راي حقوقی حضرت علی در این رابطه چیست؟ و از دیدگاه نهج البلاغه و مکاتب عصر حاضر پاسخ داده شود.
واژه هاي کلیديث حقوق، تکالیف، مردم، نهج البلاغه
مقدمه
هحق در اصل و ریشه لغت عرب به معناي ثبوت و تحقق است هابن منظور، هگقث مدخل حاءاه اما از نظر عرضی و اصطلاحی حق معانی متعددي دارد که اگر چه در همه آنها اصل و ریشه لغوي یعنی ثبوت حفظ شده است اما نوع ثبوت در هر یک با دیگري تفاوت دارد وهمین باعث شده که مفاهیم مختلفی از حق وجود داشته باشدهحسینیان خطیبی،هخمنگ هگشثهخؤچهاگههاما به طور کلی »هحقوق، قاعده و ضابطه ي اعمال است و به وسیله آن بشر به انجام یا خود داري از انجام عمل وا داشته می شودگه«ههصانعی،هگمنگهگشثهعنههاگهدر بیانی واضح تر می توان گفتثه»ه قانون براي تنظیم روابط اجتماعی براي هر کسی امتیازي قرار داده است که به آن حق می گویند و جمع آن حقوق است ؛ مانند حق حیات، حق مالکیت، حق آزادي، شغل ههقنواتی،هنننگ هگشثه علی هعاهدر توصیف حق چنین می فرمایدثه»هفالحق أوسع الاشیاء فی التواصف و أضیقها فی التناصف «هحق گسترده تر از آن است که وصفش کنند ولی به هنگام عمل تنگنایی بی مانند دارد.
اقسام حقلر
حقوق را به عمومی، خصوصی و سیاسی تقسیم کرده اندگهه گآ حقوق عمومیثهحق عمومی مربوط به شخصیت انسان و ناظر به روابط دولت و مردم است ؛ مانند حق حیات، آزادي فکر و بیان، مسکن، امنیت، اشتغالگچآ حقوق خصوصیثهحق خصوصی اختیاري است که هر شخص در برابر دیگران دارد؛ مانند حق مالکیت، حق نفقه، حقوق مدنی، حق حضانت، حق قصاصگ نآ حقوق سیاسیثهحق سیاسی اختیاري است که شخص براي شرکت در قواي عمومی و سازمان هاي دولتی دارد مانند حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجالس قانون گذاري و پذیرش تابعیتههکربلایی پازوکی، ممنگه. -
مفهوم تکلیف
الکَلَف»ه «ث آزمند شدن و حریص بودن به چیزي را گویند وتکلّف« »ث اسمی است براي کاري که با مشقت و حرص و ظاهر سازي انجام می شودهابن منظور،هعگعگ هگقث مدخل کافاگهتکلیف آن است که کسی را آگاه سازند که باید کاري را انجام دهد یا فعلی را ترك کند و دراصطلاح فقه عبارت است از الزام خداوند بندگان را به انجام دادن و یا ترك عملی، این بعث و الزام را تکلیف گویند ههپایگاه اطلاع رسانی www.andisheqom.net، مقاله »هچرا انسان موظف به انجام تکلیف است ؟«
رابطه حق و تکلیف
حق و تکلیف بین افراد متقابل و متلازم بوده و از یکدیگر قابل تفکیک نیستند بلکه از مقوله تضایفند؛ یعنی تحقق یکی بدون دیگري امکان پذیر نیستگهکسی که از یک جهت نسبت به دیگران حق دارد از جهت دیگر تکلیف و وظیفه داردگهاگر حکومت نسبت به مردم وظایفی دارد حقوقی نیز خواهد داشتگهامام علی هعاههنیز درباره ملازمت حق و تکلیف می فرمایدثه»هلا یجري لأحد إلّا جري علیه و لا یجري علیه إلا جري له، ولو کان لأحد أن یجري له ولا یجري علیه، لکان ذلک خالصا الله سبحانه «گ حق به سود کسی جاري نمی شود مگر این که علیه او نیز جاري خواهدشد و علیه کسی جاري نمی شود، مگر این که به نفع او هم جاري خواهد شدگ این تنها خداوند است که حق در مورد او یک جانبه است یعنی بر اوست نه علیه اوهدشتی،هنمنگ هگشثهعگنهاگه بنابراین نمی توان تکلیف را مخالف حق و نا سازگار با آن تلقی کرد و خواهان حذف آن بود زیرا