بخشی از مقاله
چکیده:
امریکا پس از جنگ سرد به پدیده حقوق بشر به مثابه ابزاری جهت تأمین منافع ملی خود می نگرد. نگرش نومحافظه کاران برای تأثیر گذاری بر کشورهای واگرا با سیاست گذری های راهبردی امنیتی خود برخوردار باشد، حقوق بشر مؤثرترین مکانیسم برای این مقصود است.با ظهور نو محافظه کاران امریکا در عرصه سیاست گذاری ایالات متحده و پس از 11 سپتامبر 2001 حقوق بشر در نقش نماد فشار نرم افزاری مورد توجه دست اندر کاران سیاست خارجی امریکا قرار گرفته است. واز آن به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی استفاده می کنند، از همین روست که بسیاری آن را دولت گرایی سیبرالیسم تلقی می کنند.
قدرتهای مؤثر در نظام بین المللی از جمله ایالات متحده امریکا تلاش دارند سطوح تصمیم گیری های سیاسی را با بهره گیری از دست اویزی چون حقوق بشر مورد چالش امنیتی راهبردی قرار دهند.نو محافظه کاران بر اساس مقوله حقوق بشر و مفهوم جنگ نرم علیه کشورهای مستقل نظیر جمهوری اسلامی ایران تاکتیک های اسب تروا که بسیاری آن را از دستاوردهای وزارت خارجه کاندالیزا رایس در قبال کشورهای واگرا با امریکا ارزیابی می کنند ، و جنگ روانی در سطحی گسترده را در دستور کار خود قرار داده اند.تاکتیک جنگ نرم در عرصه های مختلف شامل گسترش برنامه های رادیو و تلویزیون با محوریت نقص حقوق بشر در ایران وادار نمودن نهاد های بین المللی نظیر شورای حقوق بشر و کمیته حقوق بشر به اتخاذ مواضع منفی علیه ایران پرداخته است.
مقدمه:
حقوق بشر به مثابه مؤلفه ای تأثیر گذار، به گونه رو به افزایشی از پایان جنگ سرد - 1991 - تاکنون، فضای جامعه بین المللی را ترسیم کرده است.دراین میان، تلاش دست اندرکاران سیاست خارجی امریکا جهت تبیین حقوق بشر به صورت ابزار مطلوب برای خود وتلاش برای تغییر هنجارهای بین المللی در راستای هماهنگ کردن نظام بین الملل با مفهوم هژمونیک گرایی خود به جای کثرت گرایی1 امنیتی راهبردی، موجب شده تا معظلات اساسی امنیتی در کشورهای واگرا با فضای مطلوب امریکا و نومحافظه کاران حاکم بر آن پدید آید.اصولاً سیاست گذاران ایالات متحده از مؤلفه نرم افزاری حقوق بشر به صورت فعالیت روانی طرح ریزی شده برای تأثیر گذاری بر کنش کشورهای واگرا با سیاست گذاری های مطلوب خود بهره می گیرند واز آن در جهت دستیابی به اهداف سیاسی نظامی بهره می برند - امینی،. - 1385حقوق بشر در دکترین سیاست خارجی امریکادر چارچوب جنگ نرم یک مقوله نرم افزاری جهت کاهش فضای تاثیر گذار نیروی معارض و بهره گیری از ابزارهای فشار آن در قالب یک مدیریت ادراکی2 و تاکتیک های طراحی شده برای ضرزبه زدن به ذهن و فکر نیروی مقابل، به ویژه در فضای ثبات بین المللی است براین اساس، فصل حاضر می کوشد تا ابعاد مقوله حقوق بشر را در چارچوب سیاست خارجی امریکا که بر اساس راهبرد جنگ نرم این کشور تبیین شده است مورد بررسی و تبیین قراردهد.
·حقوق بشر، ابزار جنگ نرم امریکا
امریکا پس از فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد،به پدیده حقوق بشر به مثابه ابزاری در جهت تأمین منافع ملی خود می نگرد. دولت امریگا که خود گرفتار تارهای به هم تنیده مسائل حقوق بشر در داخل جامعه امریکاست،نمی تواند بسط دهنده و تامین کننده آن در فراسوی مرزها باشد - امینی،. - 1383نگرش نومحافظه کاران امریکا به نظام بین الملی این است که در شرایط کنونی نظام بین المللی باید دارای اقتداری مرکزی باشد و این اقتدار مرکزی به طور طبیعی نیروی است که از ابزارهای پیچیده روانی ادراکی برای تاثیر گذاری بر کشورهای واگرا با سیاست گذاری های راهبردی امنیتی خود بر خوردار باشد و در این راستا حقوق بشر مؤثرترین مکانیسم برای این مقصود است - کاخ سفید،. - 2002
با ظهور نو محافظه کاران امریکا در عرصه سیاست گذاری ایالات متحده و پس از 11 سپتامبر 2001،امنیت نرم افزاری هژمونیکی به اولویت نخست این کشور تبدیل شده و در این راستا نومحافظه کاران از هر ابزاری جهت پیشبرد آن بهره گرفته اند؛از این رو حقوق بشر در نقش نماد فشار نرم افزاری مورد توجه دست اندرکاران سیاست خارجی امریکا قرارگرفته است.نومحافظه کاران،حقوق بشر را فی نفسه به عنوان عامل مخالف منافع ملی در حیطه سیاست خارجی نمی یابند. بلکه از آن به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی استفاده می کنند و از همین روست که بسیاری آن را دولت گرایی لیبرالیسم1 تلقی می کنند - کریستول،. - 2002
البته به نظر می رسد،منافع امریکا در چارچوب هنجارهای حقوق بشر تعریف نمی شود، بلکه مفاهیم و ارزشهای حقوق بشر با توجه به تعریفی که از منافع ملی امریکا وجود دارد،عملیاتی می گردد. پس از رویداد 11 سپتامبر،به دلیل تغییر در گفتمان امنیتی راهبردی نظام بین المللی از گفتمان سخت افزاری ژئوپلتیک به گفتمان های نرم افزاری ژئواکونومیکی و ژئوکالچر، جایگاه حقوق بشر به عنوان یکی از ابزارهای افزایش دهنده سطوح تأثیرگذاری خود و پیشبرد سیاست گذاری های یکجانبه گرایانه نمود بیشتری یافته است. در این میان امریکا اساس سیاست گذاری های راهبردی امنیتی خود را بر پایه حقوق بشر و سیاست گذاری های اقناع سازی قرارداده است.