بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از مؤلفه های کلان عرصه توسعه، تحکیم و ترویج شهروندی و حقوق ناظر بر آن، تمهید بسترهای حقوقی و حقیقی لازم بهرهمندی عادلانه از سوی اعضاء جامعه از منافع، مزایا و حقوق شهروندی است امروزه یک حکومت شهروند مدار جهت حکمرانی مطلوب، پویا و کارآمد بیشک نیازمند اهتمام و التزام کارگزاران رسمی در فرایند اعمال شاخصه های مدیریت نوین نظیر ارتقاء و افزایش سطح کمی و کیفیت مشارکت و عاملیت نهادهای مدنی وگروههای اجتماعی از جمله زنان به عنوان بخش چشمگیر جمعیت فعال و مؤثر میباشددر مقابل، نابرابری، تبعیض، محدودیت و محرومیت بر مبنای جنسیت و قومیت از یک سو دسترسی و دستیابی ذینفعان اصلی جامعه را به اهداف انسانی توسعه پایدار ناهموار و صعبالعبور سازد و از سوی دیگر تأثیرگذاری و مداخله آنان را بر این فرآیند بطئی کاهش خواهد داد ضمن انکه توانمندی، مهارت افزایی، امید، شادابی و اعتماد به نفس سیاسی و فرهنگی نسلهای آتی را تحت تأثیر قرارخواهد داد .
کلید واژگان: حقوق بشر حقوق شهروندی زنان برنامههای توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی
مقدمه
آدمی از دیرباز با آرمان های سترگی همچون آزادی، برابری و عدالت زیسته است ظلم، تبعیض و نابرابری از نخستین عوامل تفکر انسان به آن مفاهیم والای بشری بشمار میآید.در مسیر توسعه اندیشه حمایت از حقهای بنیادین و اساسی نوع بشر، نظریه ها، آراء و افکار از متفکران، مصلحان و اندیشمندان عرصههای حقوق و سیاست سهم ونقش بسزا و مؤثری ایفا نمودند.در این روند پر چالش میتوان طیف گسترده ای از اقدامات و اعمال تبیینی و تفسیری را در راستای آگاه سازی مردم جهان از حقوق انسانی خود و ترغیب ، تشویق و یا اجبار والزام دولت ها و صاحبان قدرت به اجراء و تضمین آن حقوق راتا نهایتاً تلاش جهت انعکاس و انتشار آرمان های مشترک بشریت در اعلامیه های بینالمللی و حقوق بشری نام بردمطلب کلیدی قابل تأمل این است که پس از گذشت چندین سال از ایفاء نقش مادری اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازمان ملل متحد و سایر مراجع ذیربط بین المللی خسته از خوش خشن جنگ های جهانی و منطقهای با درک و دریافت صحیح از مفاهیم عام و کلی امنیت و صلح و انسانیت ... اذعان و اعتراف نمودند زنان محق هستند از مصادیق و مفاهیم نسل های چند گانه و تفکیک ناپذیر حقوق مدنی، سیاسی اجتماعی و اقتصادی بویژه حیثیت و کرامت انسانی و عرصههای تضمین کننده انها در چارچوب توسعه بهره مند گردند.
از گذشته های دور تا امروز به علت حاکمیت عرف و رویاهای سنتی و فرهنگی پدرسالارانه فرهنگی و رواج باورها و آموزههای به ظاهر دینی و ایدئولوژیکی در باطن خلاف تعالیم و دستورات الهی بر جامعه موجب شده تا بر زنان به صرف زن بودن تعدیات ، تظلمات، دردها و آلام فراوانی تحمیل گردد.ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه پس از نقل عبارات و ادبیات تحقیرآمیز از ارسطو، نیچه، شوپنهاور نسبت به زنان، میگوید: » تا سال 1900 میلادی زنان به سختی دارای حقی بودند که مرد ناگریز باشد بخاطر قانون آن را محترم شمارد« و یا یکی از زنان نویسنده غربی درمقالهای به مناسبت پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر به طنز یا خشم عنوان مقاله را »آیا زنان انسان هستند؟ نامید و نوشت: آیا» با این همه تبعیض، خشونت، تعدّی و تجاوز که در خانواده و اجتماع خصوصاً هنگام جنگ بر زنان صورت میگیرد و آنها همانند کالا مورد خرید و فروش واقع میشوند باز هم میتوان گفت زن انسان است و مشمول حکم کلی حقوق بشر که انسان را موجودی ذی حیات و برخوردار از حقوق مساوی با مرد میداند.« - مجله سیاست خارجی، ویژه نامه - 1374
بیان مسئله
انسان درهر جامعه ای که زندگی می کند به عنوان شهروند دارای حقوقی است که رعایت آن توسط همنوعان و سیستم حکومتی امری الزامی تلقی میشودپرداختن به فلسفه حقوق شهروندی با تاکید بر زنان از آن جهت حائز اهمیت است که زوایای مختلف این اندیشه شناسایی و بررسی شده و شهروندان ضمن درک جایگاه و شأن حقوقی، سیاسی زنان به رعایت آن مفاهیم اهتمام ورزند.همچنین بازخوانی تعاریف و رویکردهای محتوایی این مفهوم نوین تحلیل های جامعه شناختی را نشان میدهد لاکن در ادامه، غلبه نظریه های سیاسی بر آن، نوسانهای بسیاری را در گستره تعلّق حقهای بشری و شهروندی به زنان رقم میزند.
تاریخچه حقوق شهروندی
وقتی پای حقوق شهروندی به میان میآید غالباً گفته میشود این مفهوم از گرایشات علوم سیاسی دانشگاهی است و ریشه در اروپا دارد اگر با نگاهی نظری نه گذری و عبوری به پیشینه حقوق شهروندی در ایران بنگریم به خوبی مشاهده میکنیم مصادیق و مفاهیم حقوق شهروندی و گزاره هایی مانند قانون مداری، آزادی، تاسیس عدالتخانه و سایر زمینههای شهروندی نخستین بار در قانون اساسی مشروطیت و متمم آن - اصول نوزده تا چهل و دو - گنجانده شد
لاکن ساختارها و نهادهایی که مأموریت ایجاد تقابل میان مشروطهگرایی و مشروعهگرایی را بر عهده داشتند آن را به بن بست کشاندند. آن چه که به طور خلاصه از حضور زنان در مقاطع مختلف نهضت مشروطه میتوان گفت این است که پیش از برچیده شدن قدرت استبداد، زنان روشنفکر مقالات و یادداشتهایی را به منظور بیداری و آگاه سازی زنان از حوادث پیرامونی خود نگاشته و با نام و بینام تحولات فرهنگی بسیاری در زندگی اجتماعی خود موجب شدند و توانستند تا حدودی پوسته باورهای غلط سنتی زمانه را که مشارکت و حضور زنان را در فضای رسانهای و عمومی کشور بر نمیتابید شکافته تا رویکرد عقب نگهداشتن افراد بر مبنای تفاوتهای جنسیتی را به چالش کشیده شود.
فقدان جامعه مدنی، مقاومت و مخالفت مردان که ریشه در اعتقادات سنتی آن زمان داشت تلاش عملی و تئوریک زیادی نشان داد تا اینکه پس از پیروزی نهضت مشروطه، زنان فعال و مشارکتجو را به حاشیه براند. در کنار اطفال، محجورین و اتباع بیگانه از انتخاب شدن به نمایندگی مجلس محروم نماید به طوری که زنان فرصت نیافتند تا آرمان های محدودی را که با تلاش و همت به کف آورده بودند نهادینه سازند. مروری بر جنبش تاریخی زنان و جریان های فکری، گفتمان های شهروند محور حتی پژوهش های مربوط به جنسیت همواره تحت تأثیر حوزه حکومت و قدرت شکل گرفته نتایج و دستاوردهای آن تحقیقات و پژوهشها در دایره نفوذ باورها و نگرشهای پدر سالارانه سیاسی و فرهنگی بسط یابد.
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی گفتمان و ادبیات منحصر به فرد امام در خصوص مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان و اهتمام علمی ایشان در آماده سازی بسترها و زمینه های عرفی جامعه با انتخاب و انتصاب زنان توانمند و شایسته در عرصه های نظامی، سیاسی ... توانست در مبانی تفسیری و تبیینی این عرصه تحولات نظری، عرفی و تئوریک درخوری را نسبت به حق های مدنی و شهروندی زنان در جامعه ایجاد نماید. مضامین و توصیههایی نظیر »زنان همچون مردان در ساخت جامعه اسلامی شرکت دارند.» «در نظام اسلامی زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد» « زن باید در تعیین مقدرات اساسی مملکت دخالت کند» «خانمها حق دارند در سیاست دخالت کنند تکلیفشان است. «
حقوق شهروندی در پرتو اسناد توسعهای پس از انقلاب
در برنامه های توسعه ایمجموعاً شهروندی بازتاب بسیار کم رنگی داشته محتوای برنامههای توسعه اول تا سوم اندک با مولفه های شهروندی اجتماعی همخوانی اندکی داشته داشته از ظرفیت مناسبی برای توسعه شهروندی برخوردار بوده