بخشی از مقاله
چکيده
در اسناد بين المللي همچون اعلاميه جهاني حقوق بشر(ماده ٢٦)،ميثاق حقوق اقتصادي،اجتماعي وفرهنگي (ماده ١٣)،کنوانسيون حقوق کودک(مواد٢٨و٢٩)،اعلاميه رفع تمامي اشکال تبعيض مبتني بر مذهب يا عقيده (ماده ٥)،کنوانسيون رفع تمامي اشکال تبعيض نژادي(ماده ٨) ،حق برآموزش داراي شاخصه هايي است که از مهمترين آنها مي توان به در اختيار بودن ،قابليت دسترسي،قابل پذيرش بودن و انطباق پذيري اشاره نمود.در منشور حقوق شهروندي مصوب ١٣٩٥،در موارد متعددي به مقوله ي آموزش توجه شده اما به طور خاص در مواد ٨(به عدم تبعيض در بهره مندي از فرصتهاي شغلي و آموزشي ١٠٤(به در اختيار بودن حق بر آموزش و
١٠٨(کار ويژه آموزش که شکوفايي استعداد و توانايي ذهني و جسمي)توجه شده است .
سئوالي که در اينجا قابل طرح به نظر مي رسد عبارت است از اينکه تا چه حد منشور حقوق شهروندي با ملاکهاي مندرج در اسناد بين المللي منطبق است .مهمترين هدف آن شناخت نقاط اشتراک و افتراق اين دو مقوله (منشور حقوق شهروندي و اسناد بين المللي)و سپس طرح پيشنهاداتي در راستاي انطباق هر چه بيشتر منشور ذيربط با تعهدات بين المللي است .روش تحقيق مورد استفاده توصيفي-تحليلي از نوع تطبيقي و تحليل محتواست .
واژگان کليدي: حق بر آموزش ،ميثاق حقوق اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي،منشور حقوق شهروندي،حقوق بشر
The right to education in international documents and the Charter of Citizens'
Rights
Abstract
In international instruments such as the Universal Declaration of Human Rights
(Article 26), the Covenant on Economic, Social and Cultural Rights (Article 13),
the Convention on the Rights of the Child (Articles 28 and 29), the Declaration on
the Elimination of All Forms of Religion or Belief (Article 5), the Convention on
the Elimination of All Forms of Racial Discrimination (Article 8), the right to
education has characteristics that the most important of them is availability,
accessibility, acceptability and adaptability. In the Charter of Citizens' Rights,
adopted in 1395, in many cases the subject of education has been considered, but
to specifically, in article 8 (non-discrimination in the use of job opportunities and
training 104), the right to education (108 Special training talents and mental and
physical abilities) has been noted. The question that may appear here is how far the
Charter of Citizenship Rights is consistent with the criteria set out in international
documents. Its main objective is to identify the points of sharing and differentiation
between these two categories (the Charter of Citizens' Rights and International
Instruments) and then proposing proposals in order to better adapt the relevant
charter to international commitments. The research methodology used is
descriptive-analytical of comparative type and content analysis.
Key Words: The Right to Education, the Covenant on Economic, Social and
Cultural Rights, the Charter of Citizens' Rights, Human Rights
مقدمه
به آموزش هميشه به عنوان مقوله اي بسيار مهم توجه شده است . در مجامع بين المللي به آموزش آنقدر بها داده شد که از آن به عنوان يکي از حقوق اساسي بشريت ياد شده است و در اسناد بسيار زيادي دولت ها متعهد به اجرا و ايفاي اين حق براي عموم جامعه مي باشند بنابراين در صحنه بين المللي ، اين امر مهم ، به عنوان يک
«حق » بر دوش بازيگران اين صحنه گذاشته شده است . حق بر آموزش از استحکام لازم ، به لحاظ حمايت بي نظير بين المللي از آن بر خوردار مي باشد. اما تا رعايت کامل اين حق فاصله زيادي وجود دارد.علي رغم تعهد جهاني دولت ها به ايفاي کامل حق همگان بر آموزش ابتدايي،هنوز٧٠ ميليون کودک از آموزش ابتدايي محروم هستند و بسياري از آنان که به مدرسه مي روند به دليل فقر و يا فشارهاي اجتماعي و خانوادگي مجبور به ترک تحصيل مي شوند؛ و بسيار قابل توجه است بدانيم که تمامي اين کودکان در کشورهاي کمتر توسعه يافته و در حال توسعه زندگي مي کنند.البته در گزارش هاي اهداف توسعه هزاره اين آمار نويد بخش مي باشد چرا که در سال ١٩٩٩ تعداد کودکان محروم از آموزش ١٠٨ ميليون نفر بوده است ؛اما خبر بد اين که هنوز آمار تبعيض که نقض حق بر آموزش مي باشد بالاست و اکثر کودکان محروم از آموزش را دختران تشکيل مي دهند. حق بر آموزش از نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي باشد.شناسايي نيازهاي رفاهي(و البته حق بر آموزش ) فرد را در موضع دارنده حق و دولت را در موضع مکلف و متعهد در برابر اين حق ها قرار مي دهد.در اين مقاله ضمن بررسي معيارهاي حاکم بر حق بر آموزش تلاش شده به اين سئوال پاسخ داده شود که در منشور حقوق شهروندي تا چه حد به اين ضوابط پرداخته شده است .فرضيه مطروحه نيز به اين شرح است که منشور مزبور به ضوابط مربوط به حق بر آموزش پايبند بوده است .دليل انتخاب موضوع حاضر نو بودن و در عين حال نياز به ارتقاء و ترويج مباحث مربوط به حق بر آموزش در آثار علمي بوده است .در بحث هاي اوليه ي اين مقاله از خلال معاهدات بين المللي که به اين حق مهم پرداخته اند ؛قواعد حاکم بر حق بر آموزش اسخراج خواهد شد.در واقع اجراي اين قواعد از اصول مهم اين مقاله مي باشد.يونسکو به عنوان سازماني که نامش با آموزش گره خورده نيز در کنوانسيون ها ي متعدد تدوين کننده اين قواعد نقش ايفا نموده است که به آن اشاره مي نماييم . در حين طرح مباحث فوق به منشور حقوق شهروندي و انطباق ان با ملاکهاي حاکم بر حق بر آموزش توجه خواهد شد.روش تحقيق مورد استفاده توصيفي - تحليلي از نوع تطبيقي و تحليل محتواست .
فصل اول :قواعد حاکم بر حق بر آموزش
در اين بخش ضمن بررسي شاخصه هاي حق بر آموزش به بررسي قواعد حاکم بر حق آموزش در سطوح ابتدايي،متوسطه ،فني و حرفه اي و آموزش عالي خواهيم پرداخت .
مبحث اول - بررسي شاخصه هاي حق بر آموزش در راستاي دستيابي به قواعد آن
در مورد شاخصه هاي آموزش ،مسلما بهترين منبع ،تفسيريه عام شماره ١٣ کميته حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي باشد.در پاراگراف چهارم اين تفسير به شاخصه هاي مهم حق بر آموزش اشاره شده است و به مسئله تعهد دولت ها در قبال تأمين اين شاخصه ها مي پردازد. بنابراين ، ما از اين شاخصه ها به عنوان قواعد حاکم بر حق بر آموزش ياد مي کنيم .
بند اول - در اختيار بودن
اداره ي مؤسسات آموزشي و برنامه هاي آموزشي الزاما بايد در حوزه کشور عضو ، به تعداد کافي در اختيار همه باشد. کارکرد لازم اين نهادها و برنامه ها به عوامل متعددي بستگي دارد براي مثال انتظار مي رود که همه ي مؤسسات و مدارس ملزم به داشتن ساختمان ، تسهيلات بهداشتي براي زنان و مردان ، آب آشاميدني سالم ، معلمان آموزش ديده که حقوق قابل رقابتي در داخل کشور خود دريافت مي کنند ، مطالب آموزشي به کيفيت بالا و گاها تسهيلات رايانه اي باشند.
بند دوم - قابليت دسترسي
نهادها و برنامه هاي آموزشي بايد براي همه در داخل صلاحيت کشور عضو قابل دسترسي باشد.در منشور حقوق شهروندي در ماده ١٠٤ به اين نکته اشاره شه که "دولت زمينه دسترسي به آموزش رايگان تا پايان دوره متوسطه را فراهم مي سازد.در تفسيريه فوق دسترسي پذيري داراي سه جنبه متداخل و داراي همپوشاني است که در ذيل آنها را بررسي مي نماييم .(١٩٩٩ ,١٣ .General Comments, N)
بند٢-١- عدم تبعيض
آموزش بايد براي همه به ويژه براي گروه هاي آسيب پذيرتر ، هم به لحاظ قانوني و هم در عمل ، بدون تبعيض مبتني بر دلائل ممنوعه قابل دسترسي باشد.در منشور حقوق شهروندي نيز در ماده ٨ تبعيض در فرصتهاي شغلي و آموزشي ممنوع اعلام شده است .
بند٢-٢- قابليت دسترسي فيزيکي
آموزش بايد به طور سالم و ايمن در محدوده دسترسي فيزيکي باشد ، خواه با حضور در محل جغرافيايي که به صورت معقول ، مناسب و راحت است ( مثل مدرسه اي در محل ) يا از طريق فناوري نوين (مثل دسترسي به برنامه آموزش از راه دور )
بند٢-٣- قابليت دسترسي اقتصادي
آموزش بايد به لحاظ هزينه براي همه قابل تحمل باشد. اين بعد از قابليت دسترسي با عبارات متفاوتي در بند ٢ ماده ١٣ در ارتباط با آموزش ابتدايي ، متوسطه و عالي بيان شده است . آموزش ابتدايي بايد « رايگان » در اختيار همه باشد و کشور هاي عضو ملزم هستند به تدريج آموزش متوسطه و عالي مجاني را ارائه دهند .در منشور فوق الذکر در ماده ١٠٤ به رايگان بودن آموزش ابتدايي توجه شده و همانند بند ٢ ماده ١٣ به زمينه ساز ي جهت رايگان نمودن دوره متوسطه و تحصيلات عالي در آتيه توجه شده است .
بند سوم - قابل پذيرش بودن
شکل و محتواي آموزش ، از جمله برنامه هاي درسي و شيوه اي تدريس بايد براي دانش آموزان و در موارد مقتضي براي والدين قابل قبول و پذيرش باشند (از نظر فرهنگي مطلوب و داراي کيفيت خوب باشد.)در اين رابطه منشور فوق الاشعار در ماده ١٠٨ چنين مقرر مي نمايد:"حق دانش آموزان است که از آموزش وپرورشي برخوردار باشند که منجر به شکوفايي شخصيت ، استعدادها ارزشهاي ديني و ملي شود و توانائيهاي ذهني و جسمي و احترام به والدين و حقوق ديگران ، هويت فرهنگي آنها را براي داشتن زندگي اخلاقي و مسئولانه توأم با تفاهم ، مسالمت ، مدارا و مروت ، انصاف ، نظم و انضباط ، برابري و دوستي بين مردم و احترام به محيط زيست و ميراث فرهنگي آماده کند."با توجه به اينکه کشورمان اسلامي است منشور فوق ملاکهايي را که براي جامعه آموزش را قابل پذيرش مي کند برشمرده است .
بند چهارم - انطباق پذيري
آموزش بايد به گونه اي انعطاف پذير باشد که بتواند با نيازهاي جوامع و جمعيت هاي متحول سازگار باشد و به نيازهاي دانش آموزان در شرايط متنوع اجتماعي و فرهنگي آنان پاسخ دهد.همانطور که در بند سوم به موضوع قابل پذيرش بودن در قالب ماده ١٠٨اشاره شد،چنين به نظر مي رسد که ماده مزبور قابل اعمال در مورد
معيار انطباق پذيري نيز باشد زيرا در ماده فوق به بهره مندي از آموزشي که منجر به شکوفايي شخصيت ،استعدادها،ارزشهاي ديني و ملي شود و توانائيهاي ذهني و جسمي و احترام به والدين و حقوق ديگران ، هويت فرهنگي آنها را براي داشتن زندگي اخلاقي و مسئولانه توأم با تفاهم ، مسالمت ، مدارا و مروت ، انصاف ، نظم و انضباط ، برابري و دوستي بين مردم و احترام به محيط زيست و ميراث فرهنگي آماده کند.،توجه شده که همگي گوياي نوعي انطباق پذيري آموزش با مقوله هاي مزبور هستند.
مبحث دوم -قواعد حاکم بر حق بر آموزش ابتدايي
ماده ١٣ (٢) (a) آموزش ابتدايي را حق مسلم همه ي افراد جامعه مي داند که علاوه بر داشتن عناصر و شاخصه هاي در اختيار بودن ، قابليت دسترسي ، قابليت پذيرش و انطباق پذيري ، تعهد بر اجباري و رايگان بودن آن را بر دوش دولت هاي عضو مي گذارد .ماده ٢٦ اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز بر اين مسئله تأکيد دارد
. همچنين اصل هفتم از اعلاميه حقوق کودک (١٩٥٩) و زيربند الف از بند ١ ماده ٢٨ کنوانسيون حقوق کودک نيز بر اجباري و رايگان بودن آموزش ابتدايي اصرار مي ورزند..
بند اول -اجباري بودن
عنصر اجبار اين واقعيت را برجسته مي سازد که نه والدين ، نه سرپرستان و نه دولت حق ندارند تصميم در زمينه دسترسي کودک به آموزش ابتدايي را اختياري تلقي کنند. همچنين ممنوعيت تبعيض جنسيتي در دسترسي به آموزش که در مواد ٢ و ٣ ميثاق حقوق اقتصادي اجتماعي و فرهنگي مقرر شده ، با الزام به اجباري بودن بيشتر آن مورد تأکيد قرار گرفته است .(٦ :par ١٩٩٩ ,١١.General comments, N )و(ماده ١٠٤ منشور حقوق شهروندي)
بند دوم -رايگان بودن
ماهيت اين شرط روشن و بي ابهام است . اين حق به صراحت چنان بيان شده است که در اختيار بودن آموزش ابتدايي را بدون هزينه براي کودک ، والدين يا سرپرستان تضمين مي کند.(ماده ١٠٤منشور)
مبحث سوم -قواعد حاکم بر حق بر آموزش متوسطه
آموزش متوسطه نيز در برگيرنده عناصر در اختيار بودن ، قابليت دسترسي ، قابليت پذيرش و انطباق پذيري است که در اشکال آموزش و در همه ي سطوح آن مشترک است . در حالي که محتواي آموزش متوسطه در ميان کشور هاي عضو در گذر زمان متفاوت است ، اين مقطع تکميل کننده ي آموزش اساسي و تثبيت شالوده هاي يادگيري مادام العمر و توسعه انساني است . اين آموزش دانش آموزان را براي فرصت هاي آموزش حرفه اي و عالي آماده مي کند.(١٢:Par,General Comments,N١٣١٩٩٩)مطابق ماده ١٣ (٢) (ب )ميثاق ، آموزش متوسطه «به طور عموم در اختيار و دسترس همگان ، با همه ي ابزارهاي مناسب ، وبه ويژه با ايجاد تدريجي آموزش رايگان » خواهد بود. عبارت «به طور عموم در اختيار » به اين معناست که اولا آموزش متوسطه منوط به ظرفيت يا توانايي ظاهري دانش آموزان نيست و ثانيا آموزش متوسطه در سراسر کشور چنين توزيع خواهد شد که بر مبناي واحدي در اختيار همه باشد .« همه ابزارهاي مناسب » اين نکته را تقويت کند که کشور هاي عضو بايد رويکردهاي متنوع و ابداعي به ارائه آموزش متوسطه در بافته اي متفاوت اجتماعي و فرهنگي اتخاذ