بخشی از مقاله

چکیده
مساله مورد بحث در پژوهش حاضر عبارت از اتخاذ تصمیم مناسب جهت انتخاب استراتژی تأمین قطعات مورد نیاز در شرکت های مجموعه ساز زیر مجموعه شرکت های خودروسازی کشور می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات، توصیفی-پیمایشی از طریق پرسش نامه، مصاحبه یا مشاهده و روش حل مسائل از نوع مدل سازی ریاضی و تصمیم گیری چند شاخصه از نوع فازی می باشد. جامعه آماری 40 کارخانه در حوزه صنعت قطعه سازی و روش نمونه گیری قضاوتی می باشد که شامل 7 شرکت و از هر شرکت 1نفر از مدیران و 3 نفر از خبرگان دانشگاهی که بطور مجموع 10 نفر می باشد. در ادامه با مرور بر ادبیات تحقیق شاخص های مناسب و استراتژی های تأمین شناسایی شده و در یک نشت طوفان مغزی غربالگری و انتخاب شد. سپس با طراحی پرسش نامه و تکمیل آن توسط 10 خبره در حوزه مورد مطالعه، میزان اهمیت شاخص ها با روش FAHP تعیین و استراتژی تأمین کننده با روش FVIKOR انتخاب شد. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرم افزار EXCEL نشان داد که شاخص هزینه بیشترین تأثیر را در تصمیمگیری و انتخاب بهترین استراتژی داشت. و استراتژیهای ساخت درون کارخانه و خرید از تأمین کننده داخل بهطور مشترک در اولویت اول قرار دارد.

کلمات کلیدی: مدیرت زنجیره تأمین، استراتژی تأمین کننده، FAHP، FVIKOR

.1 مقدمه

افزایش رقابت در بین تأمینکنندگان مجموعههای خودرویی در کشور، افزایش تعداد قطعات مورد نیاز، دستیابی برخی شرکت ها به روشهای نوین تولید و در نتیجه کاهش هزینه یا افزایش تولید، دستیابی به تکنولوژیهای جدید ساخت و افزایش کیفیت قطعات ساخته شده، واردات از کشورهایی نظیر چین و تایوان، عدم توانایی در تولید برخی قطعات بهدلیل تکنولوژی بالای ساخت، افزایش ناگهانی قیمت مواد اولیه یا هزینه نیروی انسانی سبب می گردد تا شرکتها جهت حفظ منافع یا بقا در حیطه کاری خویش دست به تصمیم گیری های جدید در نحوه تأمین نیازهای خود بزنند تا با استفاده از شرایط جدیدی که در نحوه تأمین به وجود می آورند به این مهم دست پیدا کنند.[1] لذا عوامل متعددی از جمله هزینه، کیفیت، منابع تأمین، سرمایه گذاری اولیه، زمان تولید و تحویل سریع در انتخاب روش تأمین - انواع ساخت یا تولید - دخیل بوده که می توان استراتژی های مورد استفاده در این حوزه را به ساخت درون کارخانه ای و سرمایه گذاری جهت افزایش تولید، برون سپاری و جبران کمبود، سرمایه گذاری جهت ایجاد تکنولوژی نوین، خرید از شرکت های خارجی و سرمایه گذاری مشترک با تولیدکنندگان داخلی و یا خارجی اشاره نمود .[2]

در حال حاضر بقا در صنعت خودرو نیازمند اتخاذ تصمیمات علمی، سریع، دقیق و کاربردی جهت تأمین برخی قطعات خاص می باشد که تصمیم گیری نادرست ممکن است منجر به کاهش تولید و در نتیجه کاهش درآمد پیش بینی شده و در نهایت از بین رفتن اعتبار در میان خودروسازها گشته و منجر به از دست رفتن قرارداد و سرمایه های موسسه و در انتها باعث ورشکستگی و تعطیلی مجموعه گردد ، برای اکثر شرکت های قطعه ساز ضرورت مسئله ی تصمیم گیری جهت خرید یا برون سپاری بسیار حیاتی می باشد، در این تحقیق مساله مورد بحث اتخاذ تصمیم مناسب جهت استراتژی تأمین قطعات مورد نیاز در شرکت های مجموعه ساز زیر مجموعه شرکت های خودروسازی کشور می باشد.بنابراین مساله مورد بحث در پژوهش پیشنهادی عبارت از اتخاذ تصمیم مناسب جهت تأمین قطعات مورد نیاز در شرکت های مجموعه ساز زیر مجموعه شرکت های خودروسازی کشور می باشد.

عوامل متعددی از جمله هزینه، کیفیت، منابع تأمین، سرمایه گذاری اولیه، در انتخاب روش تأمین - انواع ساخت یا تولید - دخیل می باشند که در این پژوهش پس از شناسایی عوامل اثرگذار بر تصمیم گیری در مورد روش تأمین، با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چندشاخصه فازی از جمله فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی - F. AHP - 1 وF. VIKOR ، گزینه مناسب تأمین تعیین می گردد. امید است این پژوهش بتواند راهکاری علمی و کاربردی جهت پاسخگویی به سؤالات مدیران شرکت ها و موسسات تولیدی ارایه کند تا این شرکت ها با اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع، توانایی رقابت، حفظ و ارتقا جایگاه شرکت را کسب کنند.در این تحقیق سعی بر آن است تا با شناسایی عوامل موثر بر روش های تأمین قطعات و رتبه بندی این روش ها به منظور جلوگیری از برخی از مشکلات مانند کاهش تقاضا، بحران نقدینگی و ... گامی علمی و عملی در جهت کمک به مدیران برای اتخاذ تصمیمات مناسب وضع موسسات متبوعشان برداشته شود.

سؤالاتی که ما در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن هستیم عبارتند از:

1.شاخص های مناسب برای رتبه بندی استراتژیهای تأمین قطعات کدامند؟

2.اولویت بندی این شاخص ها به روش F. AHP چگونه است؟

3.رتبه بندی استراتژی های تأمین قطعات براساس روش F. VIKOR چگونه است؟

.2 متن اصلی

.1-2 ادبیات نظری

مدیریت زنجیره تأمین به معنای همکاری بین سازمانی شرکت ها و ادغام اقدامات استراتژیک و نیز فرآیندهای بالادستی و پایین دستی آنان به منظور دستیابی به تعالی در کسب و کار می باشد. مدیریت زنجیره تأمین جهانی، موضوع روز و در حال رشد می باشد. مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین به دنبال دستیابی به تقاضا، عملیات، تهیه و فر آیندهای لجستیک است. در محیط های رقابتی در قرن 21، بیش ترین توجه بر هزینه، تحویل، کارایی، سطح سرویس دهی بالا، پاسخگویی سریع و کیفیت بالای محصولات و خدمات قرار دارد .[3] اهداف نهایی برای مدیریت تأمین کنندگان در سرتاسر زنجیره تأمین، تحویل سریع، کاهش زمان تاخیر تولید، کاهش هزینه و افزایش کیفیت کالا و خدمات در طول زنجیره است .[2]یک بنگاه اقتصادی می تواند فعالیت های مرتبط با تولید محصولات / خدمات خود را به طور کلی از سه طریق انجام دهد:

1.ساخت توسط خود بنگاه

2.خرید از یک بنگاه مستقل - برون سپاری -

3.ساخت با همکاری بنگاه های دیگر - مشارکت - .[4]

یکی از انواع تصمیم گیری راجع به تأمین قطعات برون سپاری خواهد بود. برون سپاری به تصمیم اتخاذ شده توسط یک سازمان جهت ارائه و یا فروش دارایی ها، نیروی انسانی و خدمات به شخص ثالث، برونسپاری گفته می شود که طرف قرارداد متعهد می گردد که در قبال درآمد مشخص و در یک زمان معین، دارایی ها و خدمات قید شده در قرارداد را ارائه و مدیریت نماید .[5]مدیران تجاری و صنعتی درحالی که می کوشند از استراتژی برون سپاری استفاده کنند اما درعمل با مسایل و موضوع های مفهومی متنوعی روبرو هستند .[6] مسئله ای که مدیران ارشد با آن مواجه هستند استفاده از برون سپاری نیست، بلکه تعیین خدمتی است که باید برون سپاری شود و این موضوع نیازمند آن است که استراتژی های برون سپاری به روشنی معین شوند .[7]

با اینکه بسیاری از سازمان ها به دنبال سودهای ناشی از برون سپاری مانند دسترسی در سطح جهانی، مدیریت وظایف مشکل یا کنترل ناپذیر، تزریق وجوه نقد به شرکت، دردسترس قرارگرفتن وجوه سرمایه و یا کاهش و کنترل هزینه عملیاتی باشد .[5]تصمیم برون سپاری یا تأمین داخلی یک فعالیت، یکی از پیچیدهترین تصمیمات سازمانی به شمار میرود. اتخاذ این تصمیم، به عنوان بخش نخست فرآیند برون سپاری، مستلزم شناسایی تمامی عوامل تاثیرگذار است. منافع برون سپاری از یک سو و خطرپذیریها و موانع موجود از سوی دیگر بررسی همه جانبه و دقیق این تصمیم را اجتناب ناپذیر ساخته است. تصمیم به خرید عمدتا جهت بدست آوردن پایین ترین قیمت و بدون در نظر گرفتن عوامل دیگری همچون کیفیت و قابلیت اطمینان تحویل کالا صورت می پذیرفت و در خیلی از موارد عوامل مهمی مانند توانایی فنی، توانایی مالی، و ثبات مالی تامیین کننده در نظر گرفته نمی شد.

ولی پس از گذشت مدتی این سازمان ها خود را درجای اولیه وبدون پیشرفت یافتند ومتوجه شدند که با تمرکز بروی منافع کوتاه مدت از سمت و سوی استراتژیک بلند مدت خود فاصله گرفته اند، برای مواجه با این مشکلات سعی در ایجاد یک فرمول کارا در زمینه تصمیم گیری ساخت یا خرید نموند .[8] بسیاری از شرکت ها هیچ مبنای محکمی جهت ارزیابی تصمیم گیری ساخت یا خرید خود ندارند. هوت و بلاکسیل1 پی بردند که بسیاری از تصمیمات جهت منبع یابی فعالیت ها و قطعات صرفاً بر مبنای هزینه سربار گرفته می شود .[9]از نظر دقت و کنترل در برنامه ریزی و ارتباطات و طراحی و تمامی موضوعات مرتبط با زنجیره تأمین، کیفیت تنها معیار خیلی مهم در انتخاب اعضای زنجیره تأمین می باشد .[10] فشار رقابتی زیاد، بسیاری از سازمان ها را بر آن می دارد تا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید