بخشی از مقاله
حکمت تماس با طبیعت در شهرهای مسلمین
چکیده :
قبل از انقلاب صنعتی و رشد سریع شهرها، در شهرهای مسلمین ارتباط بین انسان،محیط طبیعی و محیط مصنوع به صورتی آگاهانه برقرار میگردید.امروزه که به دلیل آسیب های بعضاً جبران ناپذیری که انسان عصر صنعت بر طبیعت وارد کرده و به جهت افزایش سطح آگاهی او نسبت به محدودیت منابع موجود در طبیعت،نسبت به اهمیت عناصر طبیعی در ادامه حیات انسان،محدودیت توان طبیعت در هضم و جذب آلودگی هاو نقش اهمیت عناصر طبیعت در ارتقاء کیفی محیط زندگی انسان افزایش یافته است.تقلیل آسیب به طبیعت و ایجاد امکان ارتباط مطلوب طبیعت و عناصر از مقولات مهم به شمار می رود. همچنین این نکات روز به روز مشخص تر می شود که انسان نیازمند شناسایی بهتر و کاملتر قوانین و اصول حاکم بر طبیعت و اجزا آن است، بایستی از منابع طبیعی موجود بدون اسراف ودر راه درست استفاده کند و این که انسان از جنبه های گوناگون فیزیکی و روحی نیازمند تماس نزدیک با طبیعت است. به طور خلاصه انسان به این موضوع مهم دست یافته است که از طریق کشف
مشخصات طبیعت در زمینه های مختلف،می باید حافظ تعادل در طبیعت باشد.
واژهای کلیدی : حکمت ، طبیعت ، معماری ، شهر اسلامی
-1مقدمه
دلایلی از جمله گستردگی شهرها و به تبع آن دوری بیشتر انسان متمدن از محیط های طبیعی،افزایش آلودگی های محیطی،رشد زندگی ماشینی،افزایش تماس و کار با ساخته های ذهن بشری و لزوم تلطیف روح بشری، نیاز به حضور طبیعت و عناصر طبیعی در زندگی انسانرا هر روز بیشتر محسوس مینماید.ناگفته نماند که روش معاصر در بهره گرفتن از عناصرطبیعی در شهرهای امروز ایران در قالب ایجاد فضاهای سبز شهری یا پارک ها تجلی می نماید،که اگرچه می توانند فواید عملکردی متعددی داشته باشند.لکن این نکته مهم را نمی توان از نظر دور داشت که پارک ها به ندرت بر اساس اصول حاکم بر باغسازی ایرانی اسلامی شکل گرفته اند و بنابراین به دلیل تقلید از الگوهای بیگانه پس از مدتی اشکالات و تقابلشان با فرهنگ، مدتی بروز خواهد کرد. با این حال بدون نفی لزوم وجود پارک ها و فضاهای سبزعمومی در شهرها نیاز به تجدید نظر در طراحی آنها در جهت بکارگیری و تقویت اصول و ارزشهای بومی وفرهنگی توصیه می نماید.
-2طبیعت در تعلیم و فرهنگ اسلامی
در برخی متون اسلامی، طبیعت به عنوان حجاب ظلمانیه و شجره ای که سبب هبوط آدم (ع) شده است، اشاره می شود. البته این حجاب نیز مرحله ای از مراحل و یا عاملی در جهت کمال انسان قلمداد گردیده است. چراکه بدون ورود در حجاب،از
1
حجاب رهیدن معنایی ندارد.علاوه بر آن تفکر اسلامی تمام گستره طبیعت را به عنوان سجده گاه و محل عبادت انسان معرفی می کند. بنابراین معماری و طراحی محیط است که باید پاکیزگی و آرامشی را که طبیعت تأمین می کند، در مناطق مسکونی و پر جمعیت فراهم آورد.و به این گونه طبیعت به عنوان الگوی شناخت برای تعیین ویژگی های محیط مصنوع (معماری و شهر)جوامع اسلامی مطرح می شود. تفکر درباره طبیعت اجزاء و عناصر آن، قوانین و نظام متقن حاکم بر جهان هستی و همچنین غور در هماهنگی و تعادل موجود در کائنات به عنوانتجلی علم و قدرت الهی یکی از مقولات بسیار مهمی است که متون اسلامی، به عنوان یکی از ابزارهای شناخت، مؤکداً انسان را به آن ترغیب و توصیه می نماید. و " قرآن تمام عالم طبیعت را یکسره آیه و نشانه برای شناخت ماورای طبیعت می خواند." از این رو است که می توان گفت که تعالیم اسلامی مسلمین را به این نکته بنیادین یادآور میکند که تماس با طبیعت و تفکر در آن احساس تذکر را در انسان بوجود آورده و مطمئناً او را به سوی شناختی بهتر و آگاهانه تر نسبت به اصول اساسی اسلام همچون توحید رهنمون خواهد کرد. چنانچه در حدیث قدسی آمده است " گنجی پنهان بودم،دوس داشتم شناخته شوم،پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم." پس شناخت مخلوقات از جمله عناصر طبیعی و تعاریفی که از آنها می شود طبیعتاً نمایشگر تفکر اسلامی خواهند بود " نظر هر تمدنی نسبت به طبیعت انعکاس و نتیجه نظر آن تمدن درباره حقایق آسمانی و ملکوتی است."
با توجه به این نکته ضروری است که اساساً انسان به عنوان خلیفه االله بایستی افعال خویش را با بهره گیری از اصول و قوانینی که خالق هستی برای تنظیم امور کائنات مقدر فرموده است، به انجام برساند.به عبارتی دیگر انسان به مثابه عالم صغیر جسماً و روحاً پاره ای از عالم کبیر است، در نتیجه میابد از قوانین عالم طبیعت پیروی کند. این مهم نه تنها سبب خواهد شد که افعال و اعمال انسان صبغه الهی به خود بگیرد که عاملی اساسی در راه بهتر زیستن و هماهنگی فعالیت های او با نظام حاکم بر طبیعت و پدیده های آن بوده و اورا از تخریب و فساد طبیعت که خطرات و مضراتش برای زندگی انسان امری محرز است باز خواهد داشت. از این رو توجه به قوانین طبیعی همواره مورد توجه متفکرین اسلامی بوده است. از جمله: " فارابی نظم مدینه فاظله خود را مبتنی بر نظم عالم وجود خود می داند. " و عدالت در فلسفه فارابی در رابطه با نظام عالم وجود معنا پیدا می کند." عارف مشهور عزیز نسفی در " کشف الحقایق " هر جنسی از طبیعت را با یکی از آیات و هر موجودی را با یکی از حروف منطبق ساخته،که :" هر روز خداوند این کتاب طبیعت را در مقابل انظار قرار می دهد تا بلکه انسان با خطوط و حروف آن آشنا شود، آن کس که از عالم محسوسات گذشت و به عالم امر یا مجردات پیوست، در یک لحظه با تمام مطالب این کتاب خلقت آشنایی پیدا می کند. " همین طرز تفکر باعث شده است که انسان خلیفه االله به کائنات و اصول حاکم بر آن به عنوان الگو بنگرد و همواره در پی شناخت و بکارگیری این قوانین در ایجاد مصنوع خویش باشد. البته همانگونه که نصر نیز در تشریح نظریات ابن سینا بیان می کند :" تحقیق در جهان طبیعت فقط تحقیق در پدیده ها و یافتن یک سلسله رابطه بین آنها نیست، بلکه تحقیق در پدیده و ظاهر است در پرتو رابطه ای که با درون و باطن دارد و تحقیق در جزیی است با نظر بهرابطه ای که بین آن و کلی موجود است." بنابر این علوم طبیعی نیز مانند الهیات همیشه بایک جنبه سری و درونی توأم بوده و کشف یک
نکته علمی منجر به کشف اسرار دیگر می گردد.
توجه دادن مردم به طبیعت و اسرار آفرینش که زمینه ساز استحکام اعتقادی انسانها و شالوده ساز توسعه و پیشرفت علوم و فنون جوامع بشری است همواره از سوی انبیاء الهی به عنوان ابزاری کارآمد که بیدار کننده فطرت انسانهاست به کار گرفته شده است. و همین توجه همواره چراغ راه علما و دانشمندان مسلمان نیز بوده است. چنانچه در احوالات فارابی مذکور است:" فارابی از تجمل در زندگی بیزار بود و نسبت به طبیعت دست نخورده و سادگی خاص که از زندگی در چنین طبیعتی نتیجه می شود عشق و علاقه خاص داشت. حتی مجالس درس و بحث خود را در کنار مزارع و جویبارها و دور از شهر و محل اجتماع مردمان تشکیل می داد. و بالاتر از همه اینها زندگی پیامبران الهی بویژه در دوران قبل از رسالتشان با طبیعت بکر نشانی بارز بر نقش طبیعت در افزایش آگاهی های انسان دارد. مطالب مطروحه توسط حضرت امام جعفر صادق (ع) در کتاب توحید مفضل غالباً به بررسی و وصف مختصات عناصر و پدیده های طبیعی ازجمله : انسان، حیوانات، گیاهان، آب، باد، خاک، آسمان،
2
ستارگان و فصول و امثالهم می پردازد و همه اینها در جهت در جهت اثبات وجود و وحدانیت می باشد. جالب است که فراز های کلام امام علی(,) با کلماتی همچون فکر کن، تأمل کن، نظر کن، بدان، تعجب مکن و عبرت بگیر آغاز می شوند که بیانگر اهمیت "تفکر" و "مداقه" در طبیعت و عناصر آن است.
-3تلفیق طبیعت و معماری در شهرهای دوره اسلامی
مطالعه شهرهای تاریخی مسلمین نشان میدهد، علی رغم اینکه این شهرها غالباً در مناطق گرم و خشک قرار داشتند نظام دهی و شکل گیری آنها در جهت ایجاد هماهنگی و تعادل بین محیط مصنوع ، طبیعت و نیاز های انسان بوده است و کوشش مسلمین با بهره گیری از قوانین طبیعی و شناخت ویژگی های عناصر طبیعی در ایجاد محیط های شهری هماهنگ، متعادل و قابل زیستن برای انسان بوده است.
توجه مسلمین به طبیعت و عناصر آن به ویژه آب و گیاه نشأت گرفته از تعالیم اسلام و سخنان و سنت نبی اکرم (ص) بوده است. پیامبر می فرمود: هرکسی که درختی بنشاند خداوند او را به اندازه میوه های آن پاداش میدهد. حضرت رسول (ص) حفاظت باغها و جنگل های اطراف مدینه را همواره سفارش می فرمود و برخی از این جنگل ها به مثابه پارک تابستانی مردم به شمار می آمد. قطع درختان مذموم بود و هر شهری دارای مناطق حفاظت شده ای بود که برای سالم سازی محیط زیست لازم شمرده می شد." و چنین بود که مراقبت از اشجار و سعی در تکثیر آنها حالتی از تقدس و انجام فرایض دینی به خود می گرفت که اجرای الهی در پی داشت. بنابراین تصادفی نیست که شهرهای پراکنده در گستره کشورهای اسلامی از کرانه های دریای مدیترانه تاقلب آفریقا و از آنجا تا هند و چین بسط یافته بودند. با اقالیم و محیط های جغرافیایی متفاوت وگاه متضاد در برخورد با محیط طبیعی و به ویژه آب و گیاه این طور وجه اشتراک داشته باشندواین امر مسلماً با تعالیم اسلامی رابطه ای مستیم داشته است.امروزه بسیاری از محققین بر این عقیده اند که فرهنگ اسلامی شیوه و روش خاصی در برخورد با نظام
طبیعت به ویژه در رابطه با شهرها ارائه نموده است. به چند نمونه از وصف مورخین، جهانگردان و جغرافی دانان در مورد شهرهای دوره اسلامی توجه فرمایید:
- "شهر جور( در فارس ) آب های جاری داردو بسیار باصفا و تماشایی است و اگر کسی بخواهد از یکی از دروازه های شهر خارج شود باید حدود یک فرسخ در میان باغ ها و قصرها و گردشگاه های بسیار باصفا و سبز و خرم و مناظر عالی و دلربا و فرحبخش راهپیمایی کند.
- دمشق چنین توصیف شده است:" شهر را نهرها دریده و درخت ها پوشانیده شده است."
- مقدسی در وصف شهر کرمان می نویسد:" در شهر باغهای بسیار است که از آب قنات ها سیراب می شوند و آب خوردنی شهر از چاه است."
- " جام شهری متوسط و زیباست باغ ها و درختان و چشمه های فراوان دارد و بیشتر درختان آن توت است."
- " شیراز شهری است قدیمی و وسیع و آباد دارای باغ های عالی و چشمه سارهای پرآب"
باغ هایی که امروزه در شهرهای ممالک اسلامی به عنوان باغ های دوره اسلامی مطرح بوده و بازدید کنندگان را از اقصی نقاط جهان به سوی خود جلب می کنند غالباً باغ های مربوط به قصور و منازل امیران و ثروتمندان بوده اند. از جمله باغ فین، باغ ارمو باغ شاهزاده. البته باغ هایی نیز که عملکردی جز فضای باز قصور داشته اند از جمله باغ تاج محل در اگرا و باغ مزار شاه نعمت االله ولی در ماهان وجود دارند. در بسیاری از شهرها باغ های عمومی نیز وجود داشته اند که به عنوان تفرجگاه مردم و محلی برای مراودات اجتماعی عمل می کردند . از جمله در وصفی از شهر قرطبه در اسپانیا آمده است: " هر باغچه و گلستانی جوی جداگانه داشته که نشکیل آبشارها و چشمه ها و فواره ها می دادند و بر صفا و زینت گل ها و درختان می افزودند،استخرها نیزاز آب گوارا و مرغابی های شناور و گل ها و ماهی های مختلف مملو بود.جلال و طراوت باغ ها را کیفیتی دیگر می بخشید.این فراوانی درخت ها و این زندگی پر از گل و ظرافت و صفا فقط برای بزرگان و توانگران نبوده بلکه جمیع
3
طبقات در آن سهیم بوده اند و هر کدام که می توانستند در روز های بیکاری یا غروب هاسوار قایق ها شده ودر رودخانه بالا و پایین رفته سیر و سیاحت می کردند،علاوه بر این در خود شهر نیز باغ های بسیار و پارک های وسیع موجود بود که تمام مردم به آن دسترسی داشته و همیشه از طراوت و صفای آن بهره مند می گشتند.
یکی دیگر لز مهمترین فضاهایی که ارتباط انسان با طبیعت و عناصر مهم آن را برقرار می کند، باغات خصوصی منازل یا به عبارتی حیاط خانه ها بود. وجود یک فضای باز "حیاط" مرتبط با خانه امری غالب در شهرهای دوره اسلامی بود. چنانچه مقدسی در وصف شهر نسا(دره گز امروزی)می نویسد:"هر خانهای هر چند محقر ، آب روان و باغی دارد." لسترنج در وصف شهر سمرقند می گوید:" در خود شهر کمتر خانه ای است که بوستان نداشته باشد.در هر خانه ای آبی روان است و در هر شهر درخت فراوان است." این حوقل در وصف فضای شهر سمرقند آورده است:" هوای شهر مرطوب بوده و هر خانه ای چه در شهر و چه در ربض باغ یا باغچه ای داشت چنانچه از بالای قلعه تمام شهر پوشیده از درخت و سبزه به نظر می رسد." در کتاب زندگی مسلمانان در قرون وسطی نیز چنین آمده است که :" در حیاط ها در زیر سایه درختانی که نوع آنها در هر اقلیمی متفاوت بوده چمن کاری می کردند. در هر موضع که امکان داشت نارنج و ترنج و مرکبات غرس می کردند. اندرون خانه ها غالباً به اندازه پارک کوچکی بودند و در آن انواع درختان کاشته می شد."
حسن فتحی با تاسف از قربانی شدن فضای باز اختصاصی خانه های قاهره (حیاط) در دوران معاصر با این کلمات یاد می کند :" حیاط مرکزی خانه های قاهره قدیم، که فرم غالب مسکن خاورمیانه برای هزاران سال بوده اند و به نحو موثری به عنوان ریه های شهر عمل کرده و ضمن غبارگیری هوا،اکسیژن آن را تأمین می کردند، یکی از اولین قربانیان مدرنیزاسیون شده اند." باغ ها به عنوان مکانی آرام برای تفکر دو فایده عمده دارند که هر کدام به نوعی مورد نیاز جامعه هستند: اولاً تفکر در باب طبیعت و ثانیاً تفکر در مورد خود انسان ، اعمال، رفتار و کردارش که این نوع از تفکر به اصل محاسبه نفس رجوع داده می شود که از امور توصیه شده در زندگی یومیه مسلمین است. باغ ها علاوه بر اینکه نمایشگر عناصر طبیعی موجود در خود(آیات الهی)
بوده و انسان را به اصولی والا متذکر می گردند، به دلیل مسقف نبودن ، آیات و نشانه های دیگری از جمله آسمان، ماه، خورشید، ستارگان، ابرها و باد را نیز در معرض دید و حس ناظر خود قرار می دهند که اینها نیز به نوبه خود به عنوان آیات الهی معرفی شده و تفکر در مورد آنها جهت تذکر به اصولی والا توصیه گردیده است.
عمل و نقش دیگر مجموعه های طبیعی و از جمله باغ ها تلطیف نمودن صلبیت، خشونت و مادیت محیط مصنوع ساخت انسان و مقابله کردن با یکسویه شدن کالبد شهر به طرف عوامل مادی است.علاوه بر آن این فرصت را به انسان می دهد تا بین آن چه که خود ساخته و آن چه که در طبیعت موجود است مقایسه ای بنماید. در صورت فقدان عناصر طبیعی در فضاهای شهری، انسان تنها با ابنیه و فضاهای شکل یافته توسط خویش مواجه خواهد بود و لذا این امکان وجود دارد که به مرور به "انسان" به عنوان "خالق آن چه که می بیند" بیندیشد و انسان را توانا و عالم مطلق بپندارد. از سوی دیگر بزرگی و شکوه و شوکت مادی بسیاری از ابنیه به ویژه آن هایی که عملکردهای مادی نیز دارند و نمایشی از پیشرفت مادی بشر تلقی می شوند، برخی از افراد را در برابر خویش، در برابر سازنده و یا صاحب خود خاضع می گردانند یکی از پدیده های مهمی که می تواند این جهات مادی بشر را خنثی نماید و یا لااقل با آن مقابله کند وجود عناصر طبیعی در کنار آن هاست.
-4عناصر اصلی باغ
در باغ سازی یا به عبارتی "نظم بخشیدن به نحوه استقرار، چگونگی ارتباط و روش بکارگیری عناصر طبیعی" ، موضوعاتی همچون انتخاب و ویژگی های نظم مورد نظر، نحوه ارتباط عناصر طبیعی با عناصر انسان ساخته،چگونگی بهره گیری از آنها و همچنین ارتباطشان با زندگی روزمره انسان و کالبد و مجتمع های زیستی نقش اساسی ایفا می نمایند. علی رغم وجود بسیاری عناصر ساخته انسان در باغ ها، این عناصر طبیعی هستند که وجودشان باغ را تعریف کرده و به آنها با یکدیگر به همراه معانی
4
نمادینشان کارایی آنها را افزایش داده و توجیه کننده حضورشان در مجتمع های انسنی در جهت پاسخ به نیازهای مادی، روانی و معنوی انسان هستند. البته در شکل دادن باغ ها از کوششی که طراح در جهت نمایش و تجلی بخشیدن به مفاهیم و ارزش های اعتقادی جامعه خویش مبذول می دارد نبایستی غافل شد و همین کوشش است که باغ های مسلمین را از تشابه به الگوی وارداتی پارک ها و نیز طبیعت بکر متمایز می کند.