بخشی از مقاله

چکیده:

در سالیان اخیر، حکمرانی خوب تبدیل به موضوعی داغ در مدیریت بخش دولتی شده است و این به واسطه نقش مهمی است که حکمرانی در تعیین سلامت اجتماع ایفا می کند.این مفهوم برگرفته از نظریه نهادگرایی است و محصول مشارکت سه نهاد دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی می باشد. بانک جهانی حکمرانی خوب را بر موالفه های از جمله :شاخص حق اظهار نظر و پاسخگوییزثبات سیاسی،کارایی دولت، کیفیت قوانین و مقررات، حاکمیت قانون و کنترل فساد تعریف میکند.وعملکرد اقتصادی کشورها در طول زمان، تا حد زیادی به محیط سیاسی، نهادی و قانونی آنها وابسته است. و این نهادها و سیاست ها مشخص کننده کیفیت حکمرانی در بین کشورها هستند.حکمرانی خوب به عنوان فرصتی برای افزایش رشد اقتصادی ، امنیت اجتماعی ، بهبود اوضاع جامعه ازطریق به کارگیری شاخص ها و موالفه های ذکر شده مورد بررسی وتحلیل قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی شاخصها و مبانی حکمرانی خوب از دیدگاه علم مدیریت و اسلام پرداخته وبه ارزیابی شاخصهای حکمرانی از این دو دیدگاه پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: حکمرانی خوب. پاسخگویی. حکومت علی - ع - .اسلام

مقدمه :

2003 - ، - Landman حکمرانی خوب " اصطلاحی است که محافل علمی و کشورهای گوناگون بر حسب نوع هدف،گرایش به یک نهاد خاص و شیوه دستیابی، از آن تعاریف متفاوتی بدست داده اند و برای آن ویژگیهای متنوعی برشمرده اند اصطلاح حکمرانی خوب اولین بار توسط اقتصاددانان به کار برده شد، اما خیلی زود توسط سازمان های مستقل توسعه و محافل سیاسی به ویژه درزمینه ی کمک به کشورهای دیگر وکشورهای در حال توسعه مورد استفاده قرار گرفت - مجله پژوهش های مدیریت / بهار/1389شماره - 84 دراواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 اصطلاح حکمرانی خوب توسط بانک جهانی - - 1992 مطرح شد و تاکید آن برتصمیماتی بود که امکان تاثیر گذاری بر عملکرد اقتصادی کشورها را فراهم می ساخت .بعدها علاوه بر بعد اقتصادی، بعد سیاسی نیز به آن افزوده شد.

هم اکنون رویکرد تازمجامع جهانی و سازما ن های بین المللی مانند سازمان ملل متحد، رویکردی انسانی و نرم افزاری است.ویژگیهایی که بانک جهانی در 1992 برای سنجش حکمرانی خوب برشمرد عبارتند از: مدیریت بخش دولتی،پاسخ گویی سازمانی، حاکمیت قانون ،شفافیت درتصمیم گیری، دستیابی به اطلاعات. ایدی بانک جهانی توسط سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه ، اتحادیه اروپا و سازمان های وابسته به آنها، به عنوان الزام جهت کمک های برای توسعه به کار رفت. - آگات کو، - 2005 از جمله عواملی که تا امروز کمتر مورد توجه قرارگرفته، نقش دولت به عنوان یک نهاد اجتماعی نهادساز در عملکرد مناسب بازارها و مهمتر از آن برای شرایط مناسب سرمایه گذاری و تخصیص پایدارسرمایه گذاری های فیزیکی است . مطالعات اقتصاد بین الملل ، - . - International Economics Studies پاییز و زمستان1388 .سال بیستم، شماره 35 ، شماره 2 - دوره جدید - ،

هدف این مطالعه بررسی برخی از این عواملازجمله:

برخورداری مردم از حق اظهارنظر ونظارت ، پاسخ گوی سازمانها. ثبات سیاسی و کارآمدی دولت که تحت عنوان مؤلفه های حکمرانی شناخته می شوند میباشد که این موالفه ها از دیدگاه اسلام نیز بررسی و بیان شده به طوری که نشان میدهد دولت وحکمرانی قبل از هرچیزی مد نظر اسلام بوده ودر واقع قبل بیان ازسوی سازمانها ودولتها و اندیشمندان غربی و ..... در اسلام ودستورات ان به این معقوله پرداخته شده و به عمل به مبانی ان تاکید وراهکارهای و الگوهای ارزندی برای ان توصیه شده است وخود تاریخ اسلام و رهنمودها ونحوه اداری امور جامعه مسلمانان در صدر اسلام توسط پیامبراکرم - ص - و امامان و رهبران بعد از وی از جمله امیر المومنین علی - ع - ودستورات قرانی و بیانات و کتب موجودبلاخص نهج البلاغه از جمله این ادعا دانست و خوداین حاکی از ان است که مبحث حاکمیت خوب در اسلا م ریشه ای بسیار تاریخی دارد وبه طور عمیق وریشه ای به ان پرداخته شده است..و بخش پایانی نیز شامل تحلیل ونتیجه گیری است.

تعاریف و مفاهیم:

تعریف حکمرانی حکمرانی را میتوان "نفوذ هدایت شده در فرایند های اجتماعی" تعریف کرد که مکانیسم های مختلفی در آن درگیر هستند، برخی از این مکانیسم ها بسیار پیچیده اند و فقط از بازیگران بخش دولتی سرچشمه نمی گیرند. پس جای تعجب نیست که واژه حکمرانی تبدیل به یک شعار در سالیان اخیر شده و در محیط های مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است. - ماهنامه تدبیر- سال هفدهم- شماره - 178 ارائه تعریفی از حکمرانی، چالشی، ظریف و پیچیده است. بهنظر می رسد اگر بخواهیم با مفهوم حکمرانی بخوبی آشنا شویم باید بفهمیم که حکمرانی، چیست. حکمرانی مشابه دولت نیست. حکمرانی موضوعی است درباره نحوه تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط اینها با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده. حکمرانی فرایندی است که از آن طریق جوامع یا سازمانها تصمیمات مهم خود را اتخاذ و مشخص می کنند چه کسانی در این فرایند درگیر شوند و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند. سیستم حکمرانی، چارچوبی است که فرایند متکی بر آن است. بدین معنی که مجموعه ای از توافقات، رویه ها، قرارداد ها و سیاستها مشخص میکنند که قدرت در دست چه کسی باشد، تصمیمات چگونه اتخاذ کردند و وظایف چگونه انجام و ادا میشود.

مفهوم حکمرانی را می توان در سطوح مختلفی چون سطح جهانی، ملی، سازمانی و جوامع محلی مورد استفاده قرار داد. چهار بخش اصلی جامعه که می توانند هر یک به نوبه خود در انجام امور انجام وظیفه کنند، عبارتند از: کسب و کار، مؤسسات جامعه مدنی - شامل سازمانهای داوطلب و بخش غیر انتفاعی - ، دولت و رسانه. این بخشها با یکدیگر تداخل دارند اندازه هر یک از این بخشها ممکن است در کشورهای مختلف، متفاوت باشد. مثلا" در کشوری ممکن است بخش نظامی و یا یک حزب سیاسی، بخش اعظم فضا را اشغال کرده باشد. در این شرایط نقش دولت کم رنگتر خواهد بود. در بسیاری از کشورها، قدرت در سطح مرزهای این بخشها توزیع میشود. در بعضی کشورها اندازه بخش خصوصی در حال گسترش بوده و برخی از وظایف دولت به کسب و کارهای خصوصی سپرده شده است.

بسیاری از صاحبنظران حکمرانی معتقدند که این واژه مرتبط با اتخاذ تصمیماتی درباره جهت و هدایت است. یکی از تعارف ارائه شده در خصوص حکمرانی آنرا بدین صورت تعریف میکند: حکمرانی، هنر هدایت جوامع و سازمانهاست. اینکه واژه هدایت کردن واژه مناسبی هست یا نه، پاسخ مناسبی وجود ندارد. اما این نکته مشخص است که حکمرانی شامل تعاملات بین ساختارها، فرایند ها و سنتهایی می شود که نحوه اعمال قدرت، نحوه اتخاذ تصمیمات و نحوه اظهار نظر شهروندان و سایر ذی نفعان را مشخص می کند. اساسا" حکمرانی درباره قدرت، روابط و پاسخگویی است؛ چه کسی صاحب نفوذ است، چه کسی تصمیم می گیرد و تصمیم گیران چگونه پاسخگو باقی می مانند.

لوئیس فرچه دیدگاهی درباره حکمرانی دولتی ارائه کرده و معتقد است که حکمرانی فرایندی است که از آن طریق مؤسسات، کسب و کارها و گروههای شهروندی، علائق خود را بیان میکنند، درباره حقوق و تعهدات خود را اعمال نظر کرده و تفاوتهای خود را تعدیل می کنند. یکی دیگر از تعاریف حکمرانی عبارت است از: وضع فرایندها، ساختارها و مقررات رسمی و غیررسمی که به تعریف روشهایی می پردازند که بدان وسیله افراد و سازمانها می توانند بر تصمیماتی که بر رفاه و کیفیت زندگی آنها تأ ثیر می گذارند، اعمال قدرت کنند. همانگونه که از این تعریف بر می آید، حکمرانی خوب، به چیزی بیشتر از دولت خوب نیازمند است.

سایر بازیگران نیز نظیر کسب و کارها و رسانه، در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروههای مختلف ذی نفعان تأثیرگذارند. در واقع، حکمرانی بطور کلی شامل شش گروه از ذی نفعان میشود که عبارتند از: شهروندان، سازمانهای داوطلب، کسب وکار، رسانه، سطوح بالاتر دولت و پارلمان بعلاوه سطوح بین المللی و مقامات دولتی. حکمرانی متوجه نحوه اعمال قدرت بین بخشهای مختلف جامعه با منافع مختلف است، بهگونه ای که آزادیهای مرسوم فراهم شود، تجارت رونق گیرد و فرهنگ و هنرهای مختلف امکان رشد پیدا کنند. پس، حکمرانی به خودی خود مهم است، زیرا شرایط لازم- برای انجام کارهایی که مردم ارزش فوق العاده ای برای آنها قائلند فراهم می کند، نظیر آزادی فردی - آزادیهای اجتماعی، مذهبی، کسب و کارها، و... - ، حکمرانی قانون و... . در عین حال، حکمرانی کوره راهی است برای نیل به پیامد ها و شرایط دلخواه. حکمرانی خوب را میتوان بهعنوان مدلی از حکمرانی تعریف کرد که منجر به نتایج اقتصادی و اجتماعی دلخواه شهروندان می شود. ساختارها و روابط نهادی، نه فقط در درون دولت، بلکه بین دولتها و سایر بخشهای جامعه، می توانند تأثیری تعیین کننده روی پیامدها و نتایج داشته باشند. بعلاوه، هر چند که دولت، تأثیر مهمی روی بسیاری از مسائل مورد توجه جامعه دارد، با اینحال، دولت تنها یکی از عوامل تأ ثیر گذار است. - ماهنامه تدبیر- سال هفدهم- شماره - 178 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید