بخشی از مقاله

چکیده:

خانواده نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت، منش ورفتار کودک ونوجوان دارد؛ چرا که محیط خانواده محیطی است که فرد در آنجا چشم به دنیا گشوده ورشد خود را آغاز می کند. در سنین اولیه زندگی با اینکه کودک هنوز قادر به انجام بسیاری از کارها نمی باشد، لکن حرکات اطرافیان خود را تقلید کرده ورفتار وکرداراعضای خانواده در ضمیر او حک وشخصیت او پی ریزی می شود. لذا نقش خانواده ووشیوه های فرزند پروری در سلامت جسمانی وروانی فرزندان هر جامعه بسیار مهم می باشددر مقاله حاضر به اختلالات رفتاری، معرفی شیوه ها وسبک های فرزندپروری در چهار الگوی ،والدین مقتدر،والدین مستبد،آسان گیر، وبی توجه پرداخته شده است.

واژه های کلیدی : خانواده، اختلالات رفتاری، علل اختلالات رفتاری، اثرات اختلال رفتاری، کودکان استثنایی،فرزند پروری 

مقدمه

دریافت تربیت حقی است برای فرزندان، و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین به همراه دارد . آنها نیاز دارند که ساخته شوند و بعمل آیند، فردی مفید بحال خود و جامعه و پیرو مکتب اندیشیدهای باشند و بدیهی است که وصول ب ه چنین مقصدی بدون یاری پدر مادر امکانپذیر نیست و آنها برآورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود طلب کارند.به عنوان اینکه ما پدر یا مادریم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ماست و ما در قبال آن نزد خدا و مر دم و نیز از خود طفل و وجدانمان مسئولیت داریم. انجام این مسئولیت به وجهی نیکو مورد سازش عقل و سستی و سهل انگاری در آن عقوبت آور است. اینکه همه بخواهند پدر و مادر خوبی باشند جای سخنی نیست. ولی اشتباه در این است که برخی خوب بودن را تنها در این امر میبینند که نیازهای بدنی کودکان را برآورده سازند و برای جنبههای روانی و اخلاقی آنان ارج و بهائی قائل نیستند.

از سوی دیگر این مساله مطرح است که خیلی از پدر و مادرها فکر نمی کنند برای تعلیم و تربیت فرزندانشان احتیاج به آموزش و آگاهی داشته باشند. گمان دارند در امر تربی تی آگاهی ضروری نیست و یا آنچه ضروری است می دانند و از آن اطلاع دارند. در تربیت این مساله مطرح است که ما می خواهیم سرمایههای مادی و معنوی خود را به او منتقل کنیم، از موجودی که شدیدا وابسته به غرایز است انسانی ایدهآل با اندیشههای عالی فداکاری و ایثار و طالب شهادت بسازیم و این کار هنر و معرفت لازم دارد. به ه نگامی که دستهای ما در این زمنیه خالی باشد چگونه از عهده انجام آن برخواهیم آمد.

اختلالات رفتاری

اصطلاح اختلالات رفتاری، بدون آنکه تعریف شود، تقریبا َِ سال پیش، وارد فرهنگ علم روان شناسی شده است. از آن هنگام معلمان، پزشکان، روان شناسان و افراد دیگری که با مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان در ارتباط هستند از این اصطلاح برای بیان مقصود خویش استفاده کردهاند. اما تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد، ارائه نشده است. - ردز و پال - 3، معتقدند که تعریف اختلال رفتاری به لحاظ انفجار ایده ها و تعدد نظرات فراوانی که توسط متخصصین رشتههای گوناگون علوم انسانی در این مورد مطرح میباشد، روشنی و صراحت خود را از دست داده است. - بیت - 4، کودک با اختلالات رفتاری را کودکی می داند که رفتارهایش به اندازه ای نامناسب است که شرکت او در کلاس درس، باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همکلاسان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند.

- کرک - 5، رفتاری را انحرافی یا هنجاری می داند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیش فعالی و پرخاشگرانه تارفتارهای گوشه گیرانه است. ویژگی اینگونه رفتارها این است که اولا تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد، ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنان از شرایط به وجود میآورد.[1] - وود6 - ، معتقد است که تعریف یک رفتار دشوار و اعمالی که از آن تعریف ناشی میشود باید ُ عامل را دربرگیرد: عامل مزاحم: چه چیز و یا چه کسی عامل این مسأله است؟
عامل رفتار دشوار : رفتار دشوار چگونه تعریف میشود؟ عامل محیطی: در چه موقعیتی مشکل رفتاری رخ میدهد؟ عامل مورد زحمت: چه کسی رفتار را مشکل تلقی میکند؟

قانون آموزش و پرورش برای تمام کودکان معلول، اصطلاح " آشفتگی عاطفی جدی" را پیشنهاد کرده و آن را چنین تعریف میکند : این اصطلاح به معنای حالتی است که در آن کودک، خصوصیاتی را در مدتی طولانی و با درجهای شدید از خود نشان میدهد. بهطوری که آن رفتار تأثیر ناگواری بر پیشرفت تحصیلی او باقی میگذارد. این خصوصیات عبارتنداز:ناتوانی در یادگیری در صورتی که نتوان آن را معلول عوامل هوشی، حسی و یا بهداشتی دانست.، ·ناتوانی در ایجاد ارتباطی رضایتبخش با همسالان و معلمانرفتار یا احساساتی نامتناسب در موقعیتهای طبیعی و عادی ،نشان دادن ناشادی و یا افسردگی مداوم ،گرایش به نشان دادن علایم جسمانی و یا ترس در رابطه با مسائل شخصی و یا درسی.[2]

نکته مهم در تعاریف اختلالات رفتاری، تعریفی از رفتار و بهنجاری و نابهنجاری آن است . منظور از رفتار به گونه ای که در روان شناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است که همواره قابلمشاهده، اندازهگیری، ارزیابی و بررسی و پیشبینی باشد.اما تمییز مفهوم نابهنجار از بهنجار کار دشواری است اگرچه ملاک های متعددی برای این تمییز مطرح شده، ولی کافی نیستند . در واقع میتوان گفت که بهنجاری و نابهنجاری روی یک پیوستار قرار دارند و همین امر است که تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار میسازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است . با وجود مسائل مطرح شده، معیارهایی وجود دارد که اگرچه ناکافی هستند ولی به این تمایز کمک می کنند. یکی از ملا کها این است که آیا رفتار باعث درد و رنج میشود یا خیر . معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد می شود.

ملاک دیگر این است که بررسی شود یک رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا که آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل می کند یا خیر. ملاک سوم، بررسی این وضعیت است که آیا رفتار بر اساس زمان و مکان قابل توجیه عقلانی است یا خیر. ملاک چهارم، بررسی میزان کنترلی است که فرد بر رفتارش دارد . معمولا رفتارهای نابهنجار در کنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاک بررسی این موضوع این است که آیا رفتار حاضر، از جمله رفتارهایی است که با قراردادهای اجتماعی - هنجار اجتماعی - در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اکثریت مورد توجه است یا نه . رفتارهایی که با ارزش های جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز میکنند، میتوانند نابهنجار تلقی شوند.همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان، شدت، طول مدت، سن و موقعیتی که رفتار در آن بروز میکند توجه داشت .

میزان: به این نکته که رفتار در یک دوره زمانی چقدر رخ میدهد، اشاره دارد. گاهی بیشتر کودکان بدون اجازه از جای خود بلند میشوند، کتککاری میکنند اما کودکی که هر روز نزاع میکند یا هر دو دقیقه از جایش برمیخیزد، میزان بالا و غیرعادی از اینگونه رفتارها را نشان میدهد.

شدت: به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه کودکی به خاطر ناکام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممکن است ضربهای که به میز میزند به گونهای باشد که سر و صدای زیادی ایجاد کند و یا اینکه به قدری شدید باشد که به دست یا میز آسیب وارد کند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته میشود، اما مورد دوم رفتار شدیدتر به عنوان واکنشی غیرعادی تلقی میگردد.

طول مدت : مقدار زمانی است که یک رفتار دوام یابد. هر کودکی ممکن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانهگیری و گریه و زاری کند. اما قشقرق و گریه و زاری که یک ساعت یا دو ساعت ادامه مییابد با طغیان ده دقیقهای کاملا متفاوت است.

تناسب سنی: رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند که برخی از رفتارها در کودکان سنین معین، کاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینکه قبل از سن مورد انتظار بروز کنند، میتواند مشکلساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند که اگر از سوی کودکان ِ یا ّ ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی میشوند.

البته نکته مهمی که باید به خاطر سپرد این است که وجود دوره واحدی از آنچه نابهنجار به نظر میرسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در کودک نیست. حوادثی که در زندگی کودک رخ میدهند، همین طور فشارها و تغییرات بشری او میتوانند منجر به بروز مشکل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشکل رفتاری نشان دهد. رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته میشود که چندین ماه ادامه پیدا کند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یکی از بستگان و... .[3]با توجه به مطالب یاد شده شاید بتوان اختلالات رفتاری را این چنین تعریف کرد:رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، اعمال افسردهگونه و گوشهگیرانه میباشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است، بهطوری که وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد.[4]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید