بخشی از مقاله

چکیده

دیوان خواجوی کرمانی به سبب تنوع و غنی بودن از بعد تصویرشناسی دارای وجه ممتاز است. در هم تنیدن چند آرایه در هم و استعمال اوزان نادر، ساخت جملات عربی و فارسی، وصف امورمذموم، کاربرد واژگان دانش ها و فنون - شطرنج، منطق، فلسفه - سهیم بودنش در تکامل غزل ستودنی است. از طرفی ضعف مشهود قصایدش نسبت به غزل هایش جای تامل در بوته نقد دارد. ابوالعطا کمال الدین خواجوی کرمانی درسال689 درکرمان چشم به دنیا گشود. ابوالعطا کمال الدین محمدبن علی کرمانی متخلص به خواجو، تخلص او در همه شعرهایش خواجو است که خود مصغر خواجه و این تصغیر از باب تحبیب است.

شاعر گرانقدری که در کرمان چشم به گیتی گشود و بعد از سال های گذرعمر پربار خویش درسال 753ه در شهر شیراز در تنگه االله اکبر خاکجای اوست، جای گرفت. خواجو ناشر بصیرت و دانایی است، وی را به سبب هنرنمایی و آفرینش های خلاقانه و ادبی نخل بند شعرا می نامند. دیوان او به مدایح الکمال و بدایع الجمال معروف است. کسب نام و نشان شاعر نامدار کرمانی در سایه شهپر اندیشه والای اوست. از اندیشه زلال او جاری است:

سایه شهپر سیمرغ چو بر ما افتاد    گرچه کبکیم چه اندیشه شهباز کنیم؟

در وصفهایش، اوصاف حضرت علی - ع - و پیامبر عظیم الشأن اسلام را یاد کرده است. او رحمه للعالمین را که از سوی پیامبر مسلمین ساری است، رحمت، دلسوزی و مهربانی برای همه می داند. که عمده بحث این تحقیق هم بر روی این موضوع متمرکز است. خواجو که خویش، دریای بیکران دانش است، ذکر دریای آگاهی را، احاطه بر امور، برای خوبی ها می داند. نقش توقیع جلال کبریایی حضرت رسول - ص - را منشور سعادت و کمال انسانی می داند. خواجو از شعرائی است که ضمن غزل سرایی مدح گو و قصیده سرا هم بوده و از این راه خواسته مزیّتی عالی بیابد و این آرزو به وضوح از اشعارش پدیدار است. خواجو از شعرای معاصر در اشعار خود یاد نکرده و پیداست اعتنایی به آنان نداشته و در مقابل خویش ناچیز می شمرده است؛حسّ غرور کما بیش در اشعارش ظاهر و همچنین زهد و ریاضت در آثارش پدیدار است.

-1 مقدمه

خواجو را ، به سبب هنرنمایی و آفرینش های خلاقانه و ادبی متنوعی که دارد، نخل بندشعرا می نامند. دیوان او به مدایح الکمال و بدایع الجمال کسب نام و نشان دارد. آثار وی را همای و همایون، گل و نوروز، روضه الانوار، کمال نامه، گوهرنامه، سام نامه و دیوانی که حدود بیست هزار بیت دارد، دانسته اند. رساله البادیه، مناظره نمد و دریا و رساله سبع المثانی درمناظره شمشیر و قلم و رساله ای در مناظره شمس و سحاب دارد. وی شاگرد استادنی چون علاء الدوله سمنانی و شیخ محمد کازرونی بوده است. نبوغ وی در دوران کودکی شکوفا شده است، آن زمان که ضمن بنای حمام یزد، ابیاتی می سراید که حک شده در دیوار حمام از آن زمان تاکنون نقش بسته است.

خواجو، از سعدی و حافظ به نیکی یاد می کند و در وصف اوصاف کریمان اهل بیت، امام علی - ع - و پیامبرعظیم الشأن اسلام قصیده های غرّا سروده است. » خواجوی کرمانی یکی از برجسته ترین شعرایی است که از صفت آواهای متجانس بخصوص در غزلیات به حد زیادی استفاده کرده است و بنابراین به خاطر همین تزیین الفاظ و آرایش شکلی لغات به او لقب،خلّاق المعانی، نخل بندی شعرا داده اند. طرز سخن پردازی و باریک اندیشی و ظرافت لفظ و مضمون خواجو با حافظ شباهت فوق العاده ای دارد چنانکه حافظ دراشعار خود بسیاری از غزلهای خواجو را جواب می گوید و در بعضی مواقع از مضامین شعری خواجو نیز استفاده کرده است.

« - سهیلی خوانساری، - 1389خواجو نه تنها در زمینهُ شعر و عرفان بلکه از ابیات و اشعاری که در باب نجوم، هنر، موسیقی، خط و شطرنج و خلق داستانهای حماسی و عرفانی وجود دارد، چنین بر می آید که خواجو به حق از نوابغ عصر خویش بشمار میرفته است. - «همان،1389 - دیوان خواجو مشتمل بر انواع قصیده، غزل، قطعه، ترجیع، ترکیب، مثنوی و رباعی است. قصیدههای خواجو در مدح و گاه در وعظ و بخشی از آنها در منقبت بزرگان دین است. اشعارعارفانه همراه با معانی عرفانی زیبا را به همراه تصاویر ناب ارایه می کند که بسیار زیبا و گاه حیرت انگیزند. وی درمثنوی از نظامی پیروی می کند، ولی روانتر از او می سراید.

در میان معاصران خواجو حافظ از همه برجسته تر است، البته برخلاف تاثیری که شعر خواجو بر شعر حافظ دارد هیچ گاه نمی توان وی را برتر از حافظ قلمداد کرد. درغزلسرایی از سبک عراقی بهره جسته است و پیرو سعدی بوده، در قصیده و مثنوی نیز پیرو فردوسی و سنایی. به طور کلی بعضی از ادب دوستان صاحب اندیشه بر این باورند که خواجو شاعر نو آوری نبوده، بلکه توانسته به طرز استادانه ای از شاعران روزگار پیشین خود تقلید کند. بیشترین موضوع های شعری را می توان در اشعار خواجو پیدا کرد. از نعت و ستایش امامان - ع - و بزرگان دین، پند و اندرز مضامین عرفانی تا موضوع های عاشقانه و شوخی و طنز و انتقاد. برخی از آثار او حتی مورد اقبال شاعران بنامی چون حافظ قرار گرفته است، چنانکه بیش از 120 غزل حافظ با استقبال از آثار خواجو سروده شده است.

دیوان او دارای وجه های ممتاز است که شامل نغز و معما هم هست و بعلاوه قصیده های زیادی در نعت ائمه - ع - و حضرت علی - ع - سروده است. سبک شعری خواجو شبیه سعدی و گونه سبک عراقی در نوشته هایش درکنار دانش ستاره شناسی و ریاضی دیده می شود. بعضی او را درشعر و شاعری پیرو سبک امیر خسرو دهلوی و پیشرو مولانا جامی می دانند. خواجوی کرمانی از نظر تنوع بحر عروضی و وزن بعد از مولوی و دیوان شمس قرار دارد. در اشعار این شاعر اوزان شادی وجود دارد که نشان از توجه او به اشراف و دربار را میرساند.

-2 نقبی بر دو بیت از خواجو

ای مگس ران وثاقت شهپر روح الامین    نقش توقیع جلالت رحمه للعالمین

دوش چون در جنبش آمد قلزم سودای من    موج خون بر اوج زد چشم محیط آسای من

خواجوی کرمانی در سرودن غزل، قصیده و مثنوی، توانایی داشته، اما، به جهت اینکه در فاصله زمانی زندگی دو شاعر فرهیخته یعنی سعدی و حافظ، می زیسته این امرسبب گمنامی او شده و کمتر شناخته شده است. گرچه خواجو در غزل هایش در انتخاب قافیه و ردیف خود را به دشواری افکنده است؛ اما سخن او بسیار ساده و روان است و این خاصیت سخن خواجو در اشعار حافظ به کمال رسیده و حافظ بسیاری از غزلهای خود را در جواب او گفته و بسیاری از مضامین او را تکرار کرده و استقبال از اشعار خواجو را در کاربرد برخی از مصراع های او را با اندک تغییری در غزل هایش می توان رصد کرد. او سخن روان و دلپذیر دارد و همین روانی و دلپذیری سبب شده است تا برخی از ناقدان سخن، او را متتبع غزلهای سعدی و حتی نسخه بردار آنها بنامند. قسمتی از قصیدههای خواجو در زهد و وعظ و قسمتی در توحید و نعت و بعضی در منقبت بزرگان دین و برخی از آنها شامل مطلبهای انتقادی و مطایبه است. وی به شیوه نظامی به نظم ساقینامه نیز مبادرت جسته است.

-3 سبک خواجو درسخن سرایی

ویژگیهای سبکی خواجو را، همانند هر سبک شعری دیگر، میتوان در دو مجموعه زبان ادبی و هنجارهای ادبی دسته بندی کرد. چهره برتر شعر و ادب دیار کرمان، خواجوی کرمانی است که در توانایی او همین بس که خواجه بزرگوار شیراز می فرماید:

استاد غزل سعدی است نزد همه کس    اما دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

او بدایت تا نهایت زندگیش را در تحقیق و تتبّع وسفر و کسب معرفت و تلمّذ در محضر بزرگان گذرانید و بیش از چهل هزار بیت شعر از خود به جای گذاشت، که به راستی گنجینه ای گرانبها و ارزشمند در تاریخ شعر و ادبیات این مرز و بوم به شمار می رود؛ و عجب که چهره روشن و پرفروغ این عارف،ادیب و شاعر وارسته نیز غبار ایّام گرفته و کمتر نام و یادی از او باقی است.« - خواجوی کرمانی، - 1389 گرچه غزلیات او بیشتر دقت ها را متوجه خود نموده است، اما به نظر می رسد قالب اصلی شعرخواجو قصیده است، و در ساختن قصاید مصنوع و قسمنامه و التزامات انتخاب ردیف های مشکل و پیچیدن در ظاهر کلام و ردیف های دشوار واستفاده از تشبیهات و استعارات دقیق و دیریاب، نیز استفاده از صنعت های لفظی و معنوی مهارت دارد. بیش از هر شاعری تلمیح دارد و عمدتا غریب نیستند و رواج دارند،که درمضمون سازی ابزار دست بوده است. زایا بودن تلمیح دردستگاه خواجو قابل تامل است.

شیوه او به یکسان نیست، از اصطلاحات نجومی و هیئت بسیار بهره برده است. بهره خواجو از هنر موسیقیایی وآهنگ یکنواخت و گاه پر طنین در دیوانش به چشم می خورد. خواجو تسلط بسیاری به کلمه و لغت داشت و هیچ کلمهای نیست که در زبان خواجو وارد شود و معنای دومی برایش نسازد و همین توجه بسیار به کلمه در شعر به معنی آن لطمه زده است. از دیدگاه ادبی و فکری، مختصات زبانی این سبک در اساس شباهتهای فراوانی به سبک خراسانی دارد، اما از نظر فکری، بخصوص از نظرمختصات ادبی، تحول شگرفی را نشان میدهد. تنوع در مطالب و موضوعات به چشم می خورد. تلاشهای گوناگون شاعران این دوران بیانگر علاقه به یافتن فضای باز ادبی است.

البته شاید یکی از علل عمده گرایشها نیز این باشد که تا اواخر این دوران، عدهای از گویندگان بزرگ فارسیزبان هریک در زمینهای شعری شهرت یافته و استاد مسلّم شناخته شده بودند. شاعری که میخواست بعد از این استادان شهرتی کسب کند ناگزیر بود در هریک از این زمینهها دنبال کار آن استادان را بگیرد و مهارت خود را در چند زمینه نشان دهد. سبک آذربایجانی اگرچه دیری نپایید و تا اوایل قرن هفتم هجری بیشتر پایدار نماند، تأثیر آن در شعر فارسی نیز بسیار پردامنه بود.

مضمون آفرینی، ترکیب آفرینی، آرایه های معنوی را در آثار وی می توان دید. البته شاعران این عصر، از بُعد هنجارگفتار برای یافتن مضامین و معانی جدید در مدح، چارهای جز توسل به ذهن خلاق خود برای مبالغه و اغراقهای شدید که با تصورات جدیدی همراه باشد، نداشتهاند. به همین سبب بروز فاضل نمایی، اشاره به نجوم و هیئت، شطرنج، گرایش اخلاق، گرایش عرفان وکاربرد واژه های زبان عربی بیش از پیش است. برخلاف سبک خراسانی، بهویژه سبک خراسانی دوران طاهری و صفاری و سامانی، شاعران سبک آذربایجانی، شاید برای فضلفروشی و برترنمایی، واژگان و تعبیرات عربی فراوانی بهکار بردهاند و گاه در این کار افراط کردهاند که خواجو نیز از این حیث مستثنی نیست.

-4 تأثیر قرآن و احادیث در اشعارخواجو

گونه های اثر پذیری از قرآن در دو بیت ازخواجو، از دو دیدگاه بررسی می شود. از نظر فکری و معنوی: چنانچه در تحقیق آمده است این سوال ها مطرح است و در این تحقیق سعی خواهد شد بدان پاسخ داده شود: الف. آیا قرآن و حدیث بر آثار خواجو تاثیر داشته است؟ ب. خواجوی کرمانی بیشتر به معانی ظاهری آیات و احادیث توجه داشته است یا به تاویل آن؟ از دیدگاه صنایع ادبی و انواع کاربرد قرآن و حدیث در متون ادبی - تلمیح، تضمین، صنایع و غیره - از معدود شاعرانی است که در کنار مدح پیامبر - ص - و ائمه دین از خلفا نیز به نیکی یاد کرده است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید